…تزیین برگرفته از ماده «زین» و به معنای زینت دادن است و انسان باید در برخی از موارد خود را به اموری زینت دهد تا جلوهگری بیشتری داشته باشد؛ اما ناخواسته یا نادانسته اموری را آرایه قرار میدهد که آرایه نیست، بلکه ضد آن است؛ و نیز به اموری بیتوجه است در حالی که آنها آرایه حقیقی است.
از نظر قرآن، زینت حقیقی عبارت از چیزی است که در هیچ حالتی در دنیا و آخرت موجب عیب و عار برای انسان نشود. از این منظر زینت سه قسم است:
1- زینت نفسی همانند علم و اعتقادات نیکو؛
2- زینت بدنی همانند قدرت و بلندی قامت؛
3- زینت خارجی مانند مال و مقام.
در قرآن کریم تزیین گاه به
خداوند، گاه به شیطان و در مواردی بدون نسبت فاعلی ذکر شده است. (مفردات الفاظ
قرآن، ص389-388، «زین».)
این بدان معناست که انسانها باید انواع و اقسام زینتها و علل و
عوامل آن را بشناسند و خود را به هر چیزی تزیین نکنند، بلکه تنها به آرایههایی
خود را زینت دهند که آرایههای شایسته و بایسته است و میتواند زیبایی ظاهری و
باطنی آنها را دوچندان سازد.
در آیات قرآن از ماده «حلی»
زین»، «سوّل»، «زخرف»، «لؤلؤ و مرجان»، «استبرق» و آنچه مفید معنای
تزیین است، برای تبیین احکام و آثار تزیین و آراستن استفاده شده است.
از نظر قرآن، ابزارهای زینت و آراستن عبارتند از: ایمان ،، وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰكِنَّ
اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ
إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ(حجرات، آیه7) و
بدانید رسول خدا در میان شماست؛ هرگاه در بسیاری از کارها از شما اطاعت کند، به
مشقّت خواهید افتاد؛ ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان
زینت بخشیده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانی که
دارای این صفاتند هدایت یافتگانند.
، زن و پسر و ثروت شامل زر و سیم،، زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ،، آل عمران /14
وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا
إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ
الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ ۖ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ
فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ،، یونس/88 موسی گفت: «پروردگارا! تو فرعون و
اطرافیانش را زینت و اموالی (سرشار) در زندگی دنیا دادهای، پروردگارا! در نتیجه
(بندگانت را) از راه تو گمراه میسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم
گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهای که ایمان نیاورند تا عذاب
دردناک را ببینند.!»
ممنوعیت تبرج و برجستهسازی:
از نظر قرآن، برخی از آرایهها در برخی از زمانها و مکانها نهتنها
جایز و روا نیست، بلکه حرام است؛ به سخن دیگر اگر گفته میشود که انسان خود را
بیاراید و حتی این آرایهها در برخی از زمانها مستحب است مانند آراستن زن برای
شوهر؛ اما گاه این آراستن بویژه نوعی خاص از آراستن که از آن به تبرج و برجستهسازی
تعبیر میشود، حرام و ممنوع است.
مثلاً هرگاه دختر و زنی خود
را برای نامحرم بیاراید و تبرج نماید، چنین آراستگی و آرایشی حرام و ممنوع است.
خداوند میفرماید: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا
تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ ۚ (احزاب، آیه 33) و در خانههای خود بمانید،
و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش
را اطاعت کنید؛
و در جایی دیگر میفرماید: وَالْقَوَاعِدُ مِنَ
النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن
يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ ۖ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (نور، آیه60)
این آیه شریفه پوشش و حجاب زنان سالخورده را استثناء کرده و میفرماید:
زنان سالخوردهای که از سن ازدواج آنها گذشته باشد و دیگر امیدی به ازدواج ندارند
گناهی بر آنان نیست که لباسهای روئین خود را بر زمین بگذارند، در حالی که خود را
آرایش و زینت ننموده باشند.
در واقع برای این استثناء دو شرط وجود دارد: 1- اینکه در سن و سالی
باشند که معمولاً امیدی به ازدواج ندارند و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی را کاملاً از
دست دادهاند؛ 2- خود را زینت نکرده باشند.
روشن است که با این دو قید، مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد
داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است. این نکته نیز روشن است
که منظور از بر زمین گذاشتن و درآوردن لباس، برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها
نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهای رویین است که بعضی از روایات از آن به چادر
و روسری تعبیر کرده است.
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین آیه میخوانیم که
ایشان فرمودند: الخمار و الجلباب. قلت بین یدی من کان؟ قال بین یدی من کان غیر متبرجه بزینه؛ یعنی منظور آیه شریفه روسری و چادر
است. راوی میگوید: از امام پرسیدم: برابر هر کس که باشد میتوان روسری و چادر
را برداشت: حضرت(علیه السلام) فرمود: برابر هر کس که باشد، به شرطی که آرایش و
زینت نداشته باشد. (الکافی، ج5، ص522، باب القواعد من النساء)
البته خدا در پایان آیه شریفه میفرماید: با همه این احوال اگر چنین
زنان باز جانب حجاب و عفت را رعایت کنند و خود را بپوشانند، پسندیدهتر و به تقوا
نزدیکتر است.
بنابراین از نظر اسلام و قرآن، تبرج به معنای ظاهر ساختن آنچه زنان
باید پنهان دارند، ناروا و حرام است و زن نمیتواند از حجاب اسلامی خارج شده و
زیباییهای خود را پیش غریبههای نامحرم آشکار کند. این یک اصل اولی است.
تبرج، از ماده برج، به معنای برجسته سازی و آشکارکردن زیباییهای زن
برای مردان است. (الصحاح، ج 1، ص 280) در جاهلیت اولی که همان جاهلیت پیش از اسلام
است.
زنان با برجستهسازی زیباییهای جنسی خود موجبات تحریکمردان میشدند و آنان را به گناه و زنا وادار میساختند.
المیزان، ج 16، ص 306)
به برج هم به این خاطر برج گفته میشود که در میان همه ساختمانها
برجستهتر و نمایانتر است
جهل در آموزههای قرآنی در دو معنای فقدان عقل و فقدان علم به کار
رفته است. پس وقتی از جاهل سخن به میان میآید گاه به معنای فاقد عقل و بیخرد و
گاه به معنای نادان است. البته مرتبه کمخردی را سفاهت گویند. لذا جاهل میتواند
نادان یا بیخرد باشد. برهمین اساس با بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و
اسلامآوری جامعه حجاز، مردم از جاهلیت بیخردی و نادانی به عقلانیت و دانایی و
علم رسیدند. البته اگر جامعهای پس از اسلام آن را کنار بگذارد، گرفتار جاهلیت
ثانوی میشود؛ زیرا آنچه ملاک است بهرهگیری از اسلام به عنوان علم و عقلانیت الهی
است و اگر این بهرهگیری انجام نشود، آن جامعه گرفتار جاهلیت پس از اسلام شده است.
باید توجه داشت که تبرج و برجستهسازی زیبایی زنانگی و تحریک جنسی از
طریق برجستهسازی اندامها میتواند بسیار برای جامعه خطرناک باشد؛ زیرا شهوت جنسی
و طغیان آن از طریق تحریک جنسی همانند میخوارگی، جامعه را از عقلانیت خارج کرده و
دچار تخدیر عقلانی میکند.
از این رو خطر این رویه همانند رویه میخوارگی
برای جامعه، یکسان است و باید آن را شناخت و از آن اجتناب کرد. از این رو این روش
یک ناهنجاری و بیماری اجتماعی به شمار میرود که باید توسط عالمان دین و متولیان
فرهنگ جامعه آسیبشناسی و فرهنگسازی شود.