حقیقت تقوی 
ششمین پیشوای راستگویان در سخنی بسیار نغز و شیوا حقیقت تقوا را این گونه تفسیر می فرماید: التقوی ان لا یفقدک الله حیث امرک ولا یراک حیث نهاک (۲۹) ; 
پرهیزکاری آن است که خدا تو را در موردی که امر کرده است، غائب نیابد و در موردی که تو را نسبت بدان باز داشته است، حاضر نبیند . 
به راستی تعریفی از این زیباتر و جامع تر امکان ندارد .
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در بیانی جذاب درباره تقوا می فرمود: ان تقوی الله دواء داء قلوبکم وبصر عمی افئدتکم، وشفاء مرض اجسادکم )۳۰) ; 
همانا تقوای الهی داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی درونهای [کور] شما و درمان بیماری کالبدهایتان است . 
زخورشید و از آب و از باد و خاک 
نگردد تبه نام و گفتار پاک 
بدین سان بود گردش روزگار 
خنک مرد با شرم و پرهیزکار )۳۱) 
سیمای پرهیزکاران در قرآن 
خداوند متعال در آیات ۱۳۳ – ۱۳۶ سوره آل عمران برخی از صفات پرهیزکاران را این گونه بیان فرموده است: 
– الذین ینفقون فی السراء والضراء ; آنان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند . 
– والکاظمین الغیظ  ; و خشم خود را فرو می برند . 
– والعافین عن الناس  ; و از مردم در می گذرند . 
– والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم  ; و کسانی که چون کار زشتی کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد آورند و برای گناهانشان آمرزش خواهند . 
آثار و نتایج پرهیزکاری از نظر قرآن: 
۱ . انسان را از مکر دشمنان نگه می دارد: 
وان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا )۳۲) ; و اگر صبر کنید و پرهیزکاری نمایید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند . 
۲ . مایه تایید خداوند است: 
ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون  (۳۳) ; در حقیقت، خدا با کسانی است که پروا داشته اند و با کسانی است که آنها نیکوکارند . 
۳ . انسان را از آتش دوزخ نجات می دهد: 
ثم ننجی الذین اتقوا ونذرا الظالمین فیها جثیا (۳۴) ; آن گاه کسانی را که پرهیزکار بوده اند می رهانیم، و ستمگران را به زانو در افتاده در دوزخ رها می کنیم . 
۴ . انسان را در بهشت الهی وارد می سازد: 
وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السموات والارض اعدت للمتقین  (۳۵) ; و برای نیل به آمرزش از پروردگار خود، و بهشتی که پهنایش به قدر آسمانها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید . 
۵ . مایه نجات از سختیها است: 
ومن یتق الله یجعل له مخرجا (۳۶) ; “و هر کس از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون شدنی قرار می دهد . 
حضرت علی علیه السلام بعد از تلاوت این آیه شریفه، قسمتی از آثار تقوا را چنین بیان می کند: 
“واعلموا ” انه من یتق الله یجعل له مخرجا ” من الفتن، ونورا من الظلم ویخلده فیما اشتهت نفسه وینزله منزل الکرامة عنده (۳۷) ; 
آگاه باشید: آن کس که تقوا پیشه کند [و از خدا بترسد، خداوند[ راهی برای رهایی از فتنه ها به رویش می گشاید و نوری در دل تاریکی به او عطا می نماید و او را در آنچه دوست دارد [و به آن علاقه مند است[ برای همیشه جاودانه می سازد و او را در منزل کرامت [و بزرگی[ فرود می آورد [و از او پذیرایی می کند . 
۶ . اصلاح کارهای زندگی: 
“یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا × یصلح لکم اعمالکم … (۳۸) ; 
“ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا دارید و سخنی استوار گویید تا اعمال شما را به صلاح آورد . 
۷ . بخشوده شدن گناهان: 
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله … یغفر لکم ذنوبکم “ (۳۹) ; 
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا دارید تا … گناهانتان را بر شما ببخشاید . 
۸ . باعث محبت الهی: 
… ان الله یحب المتقین “ (۴۰) ; 
… به درستی که خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد . 
۹ . عزت و کرامت نزد پروردگار: 
ان اکرمکم عند الله اتقیکم “ (۴۱) ; 
همانا گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. “ 
۱۰ . پذیرفته شدن اعمال: 
انما یتقبل الله من المتقین “ (۴۲) ; 
همانا خداوند از تقوا پیشگان قبول می نماید . 
۱۱ . بشارت در دنیا و آخرت: 
لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الآخرة  (۴۳) ; 
برای ایشان (تقوا پیشگان) در دنیا و آخرت بشارت است . 
برخی از موانع پرهیزکاری 
۱ . دنیاپرستی: 
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: حرام علی کل قلب متوله بالدنیا ان تسکنه التقوی (۴۴) ; جای گرفتن تقوا در دلی که شیفته دنیا باشد، حرام است . 
۲ . خصومت با دیگران: 
علی علیه السلام فرمود: لا یستطیع ان یتقی الله من خاصم (۴۵) ; 
کسی که مخاصمه کند، نمی تواند از خدا پروا داشته باشد . 
۳ . شهوت پرستی: 
همچنین آن حضرت فرمود: ما من معصیة الله شی ء الا یاتی فی شهوة (۴۶) ; 
هیچ کدام از گناهان [و معاصی] یافت نمی شود جز اینکه با شهوتی سازگار است . 
گر از پی شهوت و هوی خواهی رفت
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
بنگر که که ای و از کجا آمده ای 
می دان که چه می کنی، کجا خواهی رفت (۴۷)
۲۹) بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۸۵ .
۳۰) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸ .
۳۱) شاهنامه فردوسی .
۳۲) آل عمران/۱۲۰ .
۳۳) نحل/۱۲۸ .
۳۴) مریم/۷۲ .
۳۵) آل عمران/۱۳۳ .
۳۶) طلاق/۲ .
۳۷) نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳ .
۳۸) احزاب/۷۱ – ۷۰ .
۳۹) احزاب/۷۱ .
۴۰) توبه/۴ .
۴۱) حجرات/۱۳ .
۴۲) مائده/۲۷ .
۴۳) یونس/۶۴ .
۴۴) غرر الحکم، ۴۹۰۴ .
۴۵) نهج البلاغه، حکمت ۲۹۸ .
۴۶) نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶