سیاست خارجی آمریکا بر این اساس استوار بوده که در صورت اقتضای منافعش با تمام توان از حق حاکمیت ملتها، جداییطلبی، استقلالخواهی و تجزیه کشورها حمایت نماید. مقامات این کشور بارها با توسل بر حق تعیین سرنوشت انسانها و در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود خواهان اعطای حق استقلال به ساکنین کشورهای مختلف بودهاند. اما وضعیت وحدت ملی در داخل خود ایالات متحده آمریکا چگونه است؟ آیا ایالتهای این کشور که برخی به عنوان جمهوریهای مستقل وارد این کشور شدهاند میتوانند در صورت خواست مردم از این اتحاد بیرون آیند؟ جنگ داخلی آمریکا نشان داد که جواب این سؤال یک “نه” خونبار خواهد بود. رویهای که آن زمان و به لطف پیروزی نظامی و نه حقوقی بنیان نهاده شد هماکنون نیز جاری است و خروج ایالتها به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نمیگیرد. در گزارش حاضر سعی میشود، خوانندگان با جنبشهای جدایطلبی امریکا و نظر افکار عمومی در مورد آنها آشنا گردند.
آیا ستارهها در حال فرار از پرچم ایالات متحده آمریکا هستند؟
انتخاب آبراهام لینکلن و آغاز تجزیه
انتخاب آبراهام لینکلن جمهوریخواه و طرفدار الغای بردگی به عنوان رئیسجمهوری در آمریکا در سال 1860 باعث گردید ایالت کارولینای جنوبی از ایالات متحده جدا گردد. در حقیقت این ایالت مدتها به دنبال بهانهای بود تا جنوب علیه شمال ضدبردهداری متحد گردد. البته اینکه چرا شمال آمریکا با اتخاذ چنین ژست انساندوستانهای در صدد الغای بردگی بود خود بحث دیگری است. زمانی که نتایج انتخابات قطعی گردید، کارولینای شمالی طی میثاقنامهای اعلام داشت، “بدین وسیله، اتحاد بین کارولینای شمالی و دیگر ایالتها تحت عنوان “ایالات متحده آمریکا” فسخ میگردد.”
ما انسانها دارای دو جنبه هستیم: شخصی و شخصیتی. در جنبه شخصی غالب شبیه یکدیگریم، برای رفع تشنگی و گرسنگی آب و غذا میخوریم، لباس میپوشیم …
لیکن در جنبه شخصیتی با یکدیگر متفاوتیم. برخی دارای شخصیتهای مثبت، فعال و معنوی هستیم، بلعکس برخی دارای شخصیتی منفی، پوچ، بی هویت…
کسانی که دارای شخصیتهای مثبت وبرترند، میتوانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند، و همیشه زندگیشان سرمشق دیگران، و شایستهی مطالعه و تحقیق است.
از جمله این افراد برتر و مناسب برای الگو شدن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند.
در این مقاله به دنبال بیان برخی از ویژگیهای شخصیتی این بانو در مسیر زندگی مشترکش با رسول خدا (صلوات الله علیه واله) هستیم.
حضرت خديجه (سلام الله عليها) پيشتازترين زن در تاريخ اسلام، در گرايش به حق و عدالت است، و اين پيشتازي در اسلام، پيشگامي در ايمان، در نماز و نيايش با خداي يكتا و برپايي فرهنگ و منش مترقي، و سبقت در دست بيعت دادن با پيامبر، از ویژگیهای معنوي درخشان او به شمار میرود.
به ويژه كه در آن شرايط تيره و تار جاهليت، مخصوصاً در مورد زنان و دختران، كه بيشتر قرباني تاريك انديش ها و تعصبهای كوركورانه و خرافه سازي میشدند.
خديجه (سلام الله عليها) هم به خاطر موقعيت اجتماعي و اقتصادي و مدیریتش، به طور طبیعی میبایست در اردوگاه مخالفان نهضت تو حیدگریان محمد صلی الله علیه و آله قرار بگيرد، نه در اردوگاه نوانديشان و رو آورندگان و ايمان آورندگان به آموزههای ستم ستيز وحي و رسالت، تا چه رسد كه از پيشتازان و پيشگامان اسلام و ايمان و آزادگي گردد و بر جایگاه پرفراز چهرههای برجسته قرار بگيرد.
حضرت خدیجه سلام الله علیهادر آخرین لحظات زندگى وصایایى به شرح زیر به پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) نمود:۱. براى او دعاى خیر کند.۲. او را با دست خود در خاک قرار دهد.۳. پیش از دفن در قبر او وارد شود.۴. عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار […]
حضرت خديجه همسر گرامى رسول اكرم صلى الله عليه و آله، 68 سال پيش از هجرت نبوى صلى الله عليه و آله در شهر مكه به دنيا آمد . پدر وى خويلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم مىباشد . او در چهل سالگى با حضرت محمد صلى الله عليه و آله كه 25 سال از عمر شريفش را سپرى كرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خديجه شش فرزند به نامهاى قاسم، عبدالله، رقيه، زينب، امكلثوم و فاطمه عليها السلام بود . قبل از اسلام وى به خاطر دارا بودن صفات پسنديده و فضائل اخلاقى و پاكدامنى، «طاهره» لقب گرفت . ثروت خديجه در ميان اهل مكه بىنظير بود و اهالى مكه با اموال وى به صورت مضاربهاى تجارت مىكردند . خديجه پس از ازدواج با پيامبر همه آن ثروت را در اختيار حضرت رسول نهاد و بدين ترتيب از جنبه اقتصادى دين اسلام را تقويت نموده و در گسترش آن نهايت تلاش خود را به جاى آورد .
مقام او در نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به حدى بود كه در مدت 25 سال زندگى مشترك با اين بانوى با عظمت، آن حضرت به خاطر تكريم وى با هيچ زنى ازدواج نكرد و بهترين دوران جوانى خويش را به وى بخشيد . بعد از رحلتحضرت خديجه، رسول گرامى اسلام هميشه به ياد محبتها و تلاشهاى او بود . بنابر برخى اقوال خديجه قبل از ازدواج با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با دو نفر ديگر بنامهاى «ابو هالة بن زراره تميمى» و «عتيق بن عائذ مخزومى» نيز ازدواج كرده بود . اين ياور با وفاى رسالتبعد از 25 سال زندگى در كنار حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله در دهمين سال بعثت در 65 سالگى و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلى الله عليه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .
ابوسعيد خدري مي گويد: «رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: وقتي که در شب معراج، جبرئيل مرا به سوي آسمان ها برد و سير داد، هنگام مراجعت، به جبرئيل گفتم: آيا حاجتي داري/ جبرئيل گفت: حاجت من، اين است که سلام خدا و سلام مرا به خديجه برساني. پيامبر خدا وقتي به زمين رسيد، سلام خدا و جبرئيل را به خديجه(سلام عليها) ابلاغ کرد. خديجه گفت: «ان الله هو السلام و فيه السلام. اليه السلام و علي جبرئيل السلام؛ همانا ذات پاک خدا سلام است و از اوست سلام وسلام به سوي او باز گردد. و بر جبرئيل سلام باد».(1)
روزي جبرئيل نزد پيامبر آمد و گفت: «اي رسول خدا! اين خديجه است. هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوي پروردگارش و از طرف من ، سلام برسان و او را به خانه اي از يک قطعه (از زبرجد)، در بهشت که در آن رنج و ناآرامي نيست، مژده بده».(2)
در کتاب الخصائص الفاطميه آمده است: طبق روايت مشهور، هنگامي که حضرت خديجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت، از جانب خداوند کفن مخصوصي براي خديجه، نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آوردند که اين کفن، مايه تسلي خاطر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) هم بود. وقتي پيکر مطهر حضرت خديجه (صلي الله عليه و آله و سلم) را با آن کفن پوشاندند و جنازه را با کمک همراهان، به سوي قبرستان معلي بردند، پيامبر خدا در ميان قبر رفت و لحظاتي در قبر خوابيد و سپس بيرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.
در روايات اسلامي كه از طريق شيعه و اهل تسنن نقل شده، و نيز در كلام بزرگان و انديشمندان، در شأن و مقام ارجمند ام المومنين حضرت خديجه كبري (س) سخن فراوان با تعبيرات گوناگون به ميان آمده است.
به گفته صاحب مستدرك سفينة البحار، « فضائل حضرت خديجه (س) كه در ابواب مختلف روايات آمده، بيش از آن است كه (قابل) شمارش باشد».(1)
حاصل توجه به اين روايات پي بردن به راز عظمت او، و شناخت شايستگي هاي او است.
از رسول اكرم (ص) نقل است كه :
«خير نسائها خديجة و خير نسائها مريم ابنة عمران»
«بهترين زنان دنيا خديجه (س) و مريم دختر عمران هستند»(2)
«خيرنساء العالمين مريم بنت عمران، و آسيه بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد(ص)»
بهترين زنان جهانيان عبارتند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه (س) دختر حضرت محمد (ص) (3)
ابن عباس مي گويد: روزي رسول خدا (ص) چهار خط كشيد. آنگاه پرسيد: آيا مي دانيد اين خطها چيست؟ گفتيم: خدا و رسولش داناتر است. فرمود:
«خير نساء الجنة مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد، و آسية بنت مزاحم امراة فرعون:
بهترين زنان بهشت، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص) و آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون است»(4)
هر ایده و مکتبی برای گسترش فکر خود از ابزارهای گوناگونی استفاده می کند . در میان این ابزارها نیروی انسانی نقش عمده ای بر عهده دارد، کسانی که می کوشند تا پیام مذهب خود را به گوش همگان برسانند. در مکاتب آسمانی که هر یک در حیطه زمانی معینی تعریف شده اند نیز این امر جاری است. در اسلام هم که به عنوان آیینی جاودان به بشریت عرضه شده است، افرادی به چشم می خورند که کم یا زیاد توان خود را در راه پیشبرد آن مصروف داشته اند. اینان به تناسب قوایی که برای توسعه شعاع نورانی آخرین دین صرف کرده اند، مستوجب تقدیر گشته، بر گردن مسلمین حق سپاسگزاری پیدا می کنند.
یکی از افرادی که با هر چه در توان داشت به یاری اسلام و خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم شتافت، حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها بود .
این نوشتار برآن است تا با جستاری در زندگی این بانوی بزرگ اندکی از حقوق بی شمار ایشان را اداء نموده نسبت به شخصیت والای ایشا ن ابراز احترام کرده باشد .
در سيرت رسول اللّه از رفيع الدين اسحاق همداني ميخوانيم. “پس سيّد او را [ خديجه ] به خانه برد و هفت فرزند از وي ظاهر شد سه پسر و چهار دختر. پسران قاسم و طاهر و طيب بودند. دختران، زينب و رقيّه و ام كلثوم و فاطمه. و پسرانش – هر سه – در ايام جاهليت وفات يافتند و دخترانش همه اسلام را دريافتند و با سيّد به مدينه هجرت كردند. و سيّد فرزندان را همه از خديجه بياورد، الا ابراهيم كه از ماريه ي قبطيه بياورد و تا خديجه زنده بود، سيّد هيچ زن ديگري نخواست”.(1)
برخي ديگر گفته اند حضرت خديجه دو پسر به نامهاي قاسم و عبدالله داشته كه عبدالله را با لقب طيب و طاهر مي خوانند و دختران خديجه را نيز رقيّه، زينب، ام كلثوم و فاطمه دانسته اند.
ابن هشام نيز همان نظر رفيع الدين اسحاق را تكرار ميكند.(2)
در جاي ديگري نيز در حديثي شيعي به نقل از رسول اللّه وي فرزندان خود را طاهر (عبداللّه)، قاسم، فاطمه، رقيّه، امّ كلثوم، و زينب ناميده است.(3)
قول تقريباً بعيدي نيز از ابن عباس نقل شده كه خديجه را صاحب ده فرزند از حضرت محمد (ص) ميداند (4)،و برخي محدثان اهل تسنن فرزندان آن دو را بالغ بر دوازده نفر برشمرده اند (5).
ملاحظه مي شود كه در مورد فرزندان پسر حضرت محمد(ص) اختلاف بسيار است اما تقريباً همگي متفق القولند كه ايشان چهار فرزند دختر داشته است. هر چند نبايد غافل شويم كه برخي در انتساب دختران به جز فاطمه زهرا(س) به محمد(ص) و خديجه(ع) ترديد كرده اند و اّم كلثوم، زينب و رقيّه را فرزند خواندگان آنها ناميده اند.
فرزانه ی قریش
وقت است که سکوت فرو شکنيم و لب باز گشاييم به ناگفته هاي خديجه ي کبري، بانوي بطحا، همسر و همدوش پيامبر(ص)؛ بزرگ بانويي که در آينه ي سخن پيامبر، آفريدگارش به وجود او مباهات مي کند: «… فَاِنَّ الله لَيُباهِي بِکِ کِرامَ مَلائکتِهِ کُلُّ يَومِ مِراراً.»
سخن از خديجه(س)، سخن از يک دنيا عظمت و پايداري و استقامت در راه هدف است، به حق، قلم فرسايي درباره ي کسي که خداوند بر او سلام و درود فرستاده، بسي مشکل است؛ اما به مصداق «مالا يدرک کلّه لا يترک کلّه»، به بررسي گوشههايي از شخصيت و زندگي اين بانوي بزرگ مي پردازيم؛ در حاليکه سر بر آستان شويـش رسول خدا نهاده، معترف به تقصيرمان عرضه مي داريم: «يا ابانا اِستَغفِرلَنا اِنّا کُنّا خاطئين.»
اين نوشتار و اين عرض ادب، به عنوان «عذر تقصير» در پيشگاه آن ملکه ي اسلام، به محضر مقدس فرزند برومندش، حضرت بقيه الله ارواحنا فداه تقديم مي گردد؛ هر چند ران ملخي باشد به محضر اين سليمان کبير آسمان وش.
سخن از بانويي است که در راه رشد و شکوفايي معنوي و انساني و اخلاقي، بر سکوي افتخار اوج مي گيرد و در انديشه و منش و عملکرد براي هميشه مي درخشد و در شمار برترين زنان تاريخ ساز جلوه مي کند؛ و از پيامبر راستگو(ص) اين مدال افتخار را دريافت مي دارد که:
«اَربَعُ نسوة سَيِّداتُ ساداتِ عالَمهنَّ: مَريَمُ بِنتُ عِمرانَ، و آسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ، وَ خَديجةُ بِنتُ خُويلَدٍ، و فاطِمةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ(ص)…»
چهار زن نو انديش و ستم ستيز و عدالت خواه در زندگي خويش به گونه اي با درايت و شهامت درخشيدند که سالار زنان روزگار شدند. مريم، آسيه، خديجه و فاطمه…
ولادت:
در دامن طبیعت پاک حجاز و در زیر آسمان پرستاره مکه، در قلب شبه جزیره عربستان در خانوادهای فرهنگ ساز و بیگانه با آداب و رسوم خرافی روزگار، دختری چشم به جهان گشود که در زندگی تاریخ سازانهاش نشان داد که که ریشهای به زلالی آب زمزم و فطرتی به زلالی آبشارهای بلند و دور از دسترس داشت. پس از ولادت او، خاندانش، برخلاف رسم سپاه زمانه (زنده به گور کردن دختران)، ولادت او را گرامی داشتند و پدر و مادرش «خویلد» و «فاطمه» در همان مراسم ساده و روح بخش، نام او را «خدیجه» به مفهوم گسسته و بیگانه از زشتی¬ها و ناپسندیها برگزیدند. حضرت خدیجه (س) پانزده سال قبل از ولادت پیامبر اسلام (ص) (55 سال قبل از بعثت)، در شبه جزیرهی عربستان (حجاز) چشم به جهان گشود.[1]
آن حضرت، دختر خویلد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بود، که جناب قصی، جد چهارم پیامبر اسلام (ص) میباشد. بنابراین حضرت خدیجه نیز با چند واسطه دختر عموی پیامبر (ص) بودند و از جهت ریشه خاندانی با یکدیگر متحد میشوند. لذا سلسله نسب حضرت خدیجه به حضرت اسماعیل و ابراهیم خلیل ا… که جد 28 و 29 رسول الله است، میرسد.[2]