مبنای ریزش و رویش
اول؛ تا كنون سخنان فراوانی دربارهی ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامی ایران گفته شده است، اما اكثر این سخنان و تحلیلها تنها از منظری سیاسی و ارزشگذارانه و با تأكید بر چهرهها و اشخاص، و نه روندها و بسترهای شكلگیری تضعیف و یا تقویت چنین ریزشها و رویشهایی به این بحث پرداختهاند. در نگاه سیاسی به چنین موضوعی همین بس كه اولاً این موضوع تنها در هنگامهی رقابتهای سیاسی و نیز زمانی كه واقعهی سیاسی حاد و خاصی حادث میشود در گسترهی عمومی رؤیتپذیر میشود و ثانیاً پرداختن به چنین موضوعی تقریباً تنها محمل نطقهای سیاسی و تحلیلهای ژورنالیستی واقع میشود.
حسن بن محمد بن حنفیه
حسن بن محمد بن حنفیه، نوهی امیرالمومنین علی(ع) است که تاریخ، وی را از گروه مُرجعه [اهل ارجاع] میداند. سید حسن، نوهی امیرالمومنین(ع) فرزند محمد حنفیه در خصوص اختلاف میان عثمان، طلحه و زبیر و امیرالمومنین علی(ع) امر را به خدا ارجاع میداد.
خودىهاى ضعیف
نیروهاى خودى سست و ضعیف بعدازمدتى حضور در جبهه حق ودفاع ازارزشهاى والاى علوى، خستگى و ضعف برآنها چیره گشته و از ادامه راه باز ماندند.
نقش منافقین و نیروهاى خودى تغییرموضع داده در ایجاد روحیه یاس و شكست وسستى در میان این گروه، بسیار برجسته وروشن است. تبلیغات مسموم و نگرانى ازآیندهاى كه توسط منافقین، تاریك و مبهمجلوه مى نمود، این چنین فضایى را براىنیروهاى خودى به وجود آورده بود.
مقدمه:
دو كلمه «خودى» و «غیرخودى» كه به تازگى وارد فرهنگ گفتارى و نوشتارى ما شدهاند، و محل بحث و اظهار نظرهاى فراوان گشتهاند و گاهى اعتقاد بدان و یا نفى آن، پرچم معرف گروهها و یا افراد گشته است، ترجمه آزاد «تولى» و «تبرى» مىباشد. تولى و تبرى دو ركن از ضروریات دین و در فرهنگ متدینین، به «فروع دین» معروف و در ردیف نماز و روزه و جهاد هستند.
خودیهاى تغییر موضع داده
این گروه كسانى هستند كه قبلا جزو خودیها بودند اما تحت تإثیر منافقین, تغییر ماهیت دادند و در گذشته خود تجدید نظر نمودند, و از روى جهالت و براى مطامع دنیوى و هواهاى نفسانى, با منافقین هماهنگ شدند و بر همان طبلى كوبیدند كه فراهم آمده دست نفاق بود و راهى را پیش گرفتند كه نهایتى جز تفرقه و ثمرى جز برآورده شدن آرزوهاى منافقین نداشت. آنان با جدا شدن از جبهه مومنین, جبهه دیگرى در مقابل حق ایجاد نمودند و هزاران نفر را قربانى مطامع نفسانى خود ساختند و دنیا و آخرت خود را تباه نمودند.
امام حسن عسگری (علیه السلام) در روز جمعه8ریبع الثانی سال232ق در مدینه متولد شد.1مادر بزرگوارش حُدیث2 وپدر بزرگوارش امام هادی (علیه السلام) است.مرحوم اربلی می نویسد:«امام اسمه فالحسن و کنیته ابومحمد ولقبه الخاص،3نامش حسن و کینه اش ابومحمد و لقبش خالص است.
شیوه قرآن مجید در رابطه با ائمه هدی(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) و خانواده آن حضرت این است
که به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگیهای آنان بپردازد نه به معرفی «شخص». این شیوه
حکمتهای متعددی دارد که برخی از آنها به اختصار بیان خواهد شد. در اینجا دوزمینه برای گفت و
گو وجود دارد: موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) و حکمت و سراین روشن.
آية ولايت
>>إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون>>.[1[
تفسير آيه
1.
كلمة «اِنَّمَا» بر تخصيص دلالت ميكند. يعني ولايت بر مسلمانان مخصوص خدا، و پيامبر خدا و مؤمناني است كه در آيه توصيف شدهاند. زمخشري در اين زمينه نگاشته است:2.
در مورد اين كه مقصود از ولايت چيست، دو ديدگاه وجود دارد. علماي اهل سنت آن را به معناي محبت و نصرت، و علماي شيعه آن را به معناي زعامت و رهبري دانستهانددو اصل از اصول دین به نام های «عدل » و «امامت » به عنوان «اصول مذهب » از ویژگیهای مذهب شیعه است هم چنانکه خصوص عدل از ویژگیهای گروهی از اهل سنت، به نام معتزله است که منقرض شده اند به شمار می رود. (1)
در این بخش پیرامون موضوع امامت از نظر قرآن بحث می نمائیم فزون از این حد مربوط به کتابهای عقائد است که در این باره به صورت گسترده سخن گفته شده است.
بحث امامت از در فرقه های مختلف از مسلمان ها، بحث گسترده ای است كه فصول بسیار زیادی را به خود اختصاص داده است.
پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چنانچه حضرت فرموده بودند امت اسلام به مرور زمان فرقه های مختلفی شدند كه ریشه این اختلافات مربوط به موضع گیری مختلف این فرقه ها نسبت به مسئله حیاتی امامت می باشد.