مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم25

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

جلد ‌25 صفحه ‌5 سطر ‌14

لغت :

الاسفار : كتابها ، مفرد آن سفر است از اين جهت آنرا سفر گفته اند كه كشف معني ميكند و پرده از روي معني برميدارد گفته ميشود : سفر الرجل عمامته . وقتيكه آنرا باز كند ، و سفرت المراة عن وجهها فهي سافرة ، هنگامي كه زن با صورت باز بيرون آيد ، و آن است ، و الصبح اذا اسفر ، و صبح هنگاميكه طلوع كند و روشن شود .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم24

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

جلد ‌24 صفحه ‌5 سطر ‌18

لغات آيات :

در اقتربت مبالغه زيادي است در نزديك بودن چنانچه در اقتدر مبالغه بسيار است بر قدرت و توانا‏ي براي آن كه اصل افتعل مهيا كردن معناست بمبالغه مثل ( اشتق ) هرگاه كبابي بگيرد يا بسازد بسبب مبالغه در آماده كردن آن .

 

و اهواء : جمع هوي و آن رقت قلب است بميل و خواهش طبيعت‌ها ، مثل لطافت هواي فضا ، مي‌گويند : هوي يهوي هوي هو ، هرگاه طبيعتش مايل بچيزي باشد .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم23

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌23 صفحه ‌8 سطر ‌1

آيات ‌21 تا ‌25 سوره احقاف لغات آيات :

الاحقاف : جمع حقف است كه عبارت است از تپه هاي شني بزرگ و طولاني كه به حد كوه نمي رسد ، مبرد گويد : حقف توده هاي فراوان شن را گويند كه روي هم انباشته شده است كه بسيار بلند نيست . و داراي پيچ و خم ها‏ي است ، عجاج گويد :

( بات علي ارطاة حقف احقفا | ) .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم22

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌22 صفحه ‌7 سطر ‌8

آيات ‌2 تا ‌5 سوره فصلت اعراب آيات :

زجاج گويد : ” تنزيل ” مرفوع است بنا بر ابتدا‏يت ، و ” كتاب فصلت “خبر آن ميباشد اين كه گفتيم مذهب بصريين است ، اما فراء كوفي گويد : جايز است ” تنزيل ” مرفوع است بوسيله ” حم ” (‌2) و نيز جايز است كه ” تنزيل “ مرفوع باشد بنا بر تقدير گرفتن ” هذا ” (‌3) و معني اينست ” هذا تنزيل ” يا ” هو تنزيل ” (‌4) .

 

قرآنا عربيا : قرآنا نصب داده شده است بنا بر اينكه حال باشد ، به اين معني كه آيات قرآن در حال جمع آوريش بيان شده است .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم21

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌21 صفحه ‌10 سطر ‌1

شرح لغات 83-91 :

شيعه : اين كلمه را به گروهي مي‌گويند كه از رهبري پيروي كنند ، ولي در عرف مردم ، شيعه عبارت است از كساني كه از ( علي عليه السلام ) پيروي كرده و به طرفداري از آن حضرت با دشمنان او مبارزه كرده و پس از او از فرزندان او كه جانشين آن حضرت بوده اند پيروي كرده اند .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم20

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌20 صفحه ‌18 سطر ‌17

اعراب :

( ان تفعلوا ) موصول و صله است در محل رفع بسبب مبتدا بودن براي اينكه آن استثناء منقطع ، و خبر آن محذوف و تقديرش اين است ( لكن فعلكم الي اوليا‏كم معروفا جا‏ز ) لكن كار خوب شما بدوستانتان رواست . ( و اذ اخذنا ) در ظرف عامل ، اذكروا قول خداي سبحان ( اذ جا‏تكم جنودا ) العامل اينجا محذوف تقديرش چنين است ، اذكروا نعمة

 

الله عليكم كا‏نة وفت مجيء جنود ( اذ جا‏كم ) بدل از اذ اول و همين طور از( اذ فراغت الابصار ) است .

مفرذات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم19

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌19 صفحه ‌5 سطر ‌22

اعراب :

ان يتركوا ان يقولوا : ( زجاج ) گويد : ( ان ) اولي محلا منصوب و اسم براي ( حسب ) واقع شده و ( ان ) دومي از دو جهت منصوب بوده كه بهترين آنها منصوب بودنش به( يتركوا ) است و بنابراين معني چنين باشد كه ( آيا پنداشتند مردم اينكه رها شوند كه بگويند ايمان آورديم … ) كه در اينجا ( لان يقولوا او بان يقولوا ) بوده و چون حرف جر حذف گرديده ( يتركوا ) به ( ان ) متصل و منصوب شده است .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم18

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌18 صفحه ‌5 سطر ‌7

اعراب :

ان لا يكونوا : در محل نصب و مفعول له .

ظلت اعناقهم : در محل جزم ، عطف بر ” ننزل ” .

من ذكر : در محل رفع ، ” من ” زا‏ده .

كم : در محل نصب و مفعول ” انبتنا ” كه در محل حال است .

 

تفسير عمومي آيات ‌10 تا ‌30 سوره شعراء

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم17

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌17 صفحه ‌15 سطر ‌12

اعراب :

فتصبح الارض : رفع فعل بخاطر آن است كه جواب استفهام نيست . بلكه منظور خبر است .

نظير قول شاعر : ا لم تس‌کل الربع القديم فينطق و هل يخبرنك اليوم بيداء سملق

 

آيا از خانه و كاشانه كهن سوال نكردي كه نطق كند ؟ و آيا امروز بيابان هموار ترا خبر خواهد داد ؟

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم16

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:”Table Normal”; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:””; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:”Calibri”,”sans-serif”; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:”Times New Roman”; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}

تفسير عمومي آيات ‌1 تا ‌8 سوره طه

جلد ‌16 صفحه ‌5 سطر ‌13

لغت :

شقاء : ادامه چيزي كه تحمل آن بر نفس دشوار است . مقابل آن ” سعادت ” است

علي : جمع ” عليا ” .

ثري : خاك مرطوب

جهر : بلند كردن صدا . صفت فاعلي آن ” جاهر ” و صفت مفعولي آن ” مجهور “ است . صوت مجهور يعني صداي بلند . در مقابل آن ” صوت مهموس ” است .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم15

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌15 صفحه ‌6 سطر ‌21

اعراب :

قيما : حال از كتاب . عامل آن ” انزل ” .

ان لهم اجرا : به تقدير ” بان لهم اجرا ” .

ماكثين : حال . يعني ” خالدين ” .

 

كبرت كلمة : درباره نصب ” كلمة ” اختلاف است : سراج گويد : مفسر ضمير مستتر است . مثل ” نعم رجلا زيد ” يعني ” كبرت الكلمة كلمة تخرج ” مخصوص بذم نيزمحذوف است . برخي گويند : تميز است . مثل ” تصببت عرقا ” و اصل آن ” كبرت كلمتهم الخارجة من افواههم ” است .

مفردات نور در ترجمه وشرح لغات قران كريم14

چهار شنبه - 29 دسامبر 2010

 

جلد ‌14 صفحه ‌5 سطر ‌2

لغت :

عبرة : پند .

فرث : بقاياي غذا كه پس از هضم و فعل و انفعالات ديگر ، از معده دفع ميشود .

سائغا‌ : گوارا .

سكر : داراي چهار معني است : ‌1 – شرابي كه مست كند‌2 – خوردني . مثل ” جعلت عيب الاكرمين سكرا ” يعني : ذم بزرگان را خوراك خويش ساخته اي ‌3 – سكون . مثل ” و ليست بطلق و لا ساكره ” يعني : نه آزاد است و نه ساكن . و مثل” سكرت الريح ” يعني : باد ساكن شد ‌4 – معناي مصدري . يعني حيران بودن . چنانكه مي‌فرمايد:

 

” سكرت ابصارنا “ يعني : ديدگان ما حيران شدند ( حجر ، ‌15 )