وقتی حضرت امیرالمومنین علی (ع) ، مالک اشتر نخعی از یاران خود را به امارت مصر منصوب نمود، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت. این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شعبه شیعی آن است.
این نامه به روشنی نشان می دهد رویکرد مترقی امام علی (ع) به مساله حکومت را در عصر جاهلیت عرب و در دوران حکومت های الیگارشی. در این نامه که به نوعی به قانون اساسی اسلامی ایشان می ماند ویژگی های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و … بیان شده است. توصیه به علاقه مندان، خصوصا دانشجویان و دوستداران مباحث حقوق، آنرا با دقت کامل مطالعه کنند. این ترجمه از ترجمه نهج البلاغه انجام شده توسط دکتر آیتی می باشد.نامه مالک اشتر که در سال 38 هجری و به مناسبت برگزیدن وی به فرمانداری مصر از سوی امام نوشته شد ، به اقرار همه علماء حدیث ، نه تنها از طولانی ترین نامه هاست که در بردارنده زیبایی های سایر نامه های امام نیز می باشد.
کمتر موضوع مربوط به حکومت ، حکمرانی ، اداره جامعه ، مدیریت ، فرماندهی ، و تعامل و برخورد با مردم را می توان یافت که در این نامه اشاره ای به ان نشده باشد جامعیت و زیبایی های این فرمان همه نامه ها و فرمان های گذشتگان را به فراموشی سپرده و نگارش مشابه ان را برای آیندگان امکان ناپذیر کرده است.وَ اعْلَمْ اَنَّهُ. آگاه باش
لَيْسَ شَىْءٌ بِاَدْعى اِلى حُسْنِ ظَنِّ راع بِرَعِيَّتِهِ مِنْ اِحْسانِهِ اِلَيْهِمْ،
كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان،
وَ تَخْفيفِهِ الْمَؤُوناتِ عَلَيْهِمْ، وَ تَرْكِ اسْتِكْراهِهِ اِيّاهُمْ عَلى ما لَيْسَ
و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان
لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْيَكُنْ مِنْكَ فى ذلِكَ اَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ
ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم
بِرَعِيَّتِكَ، فَاِنَّ حُسْنُ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَويلاً، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ
فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو برمى دارد، و به خوش گمانى تو
حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ ساءَ ظَنُّكَ بِهِ
كسى شايسته تر است كه از تو احسان ديده، و به بدگمانيت كسى سزاوارتر است كه
لَمَنْ ساءَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ. (نهج البلاغه نامه 53)
از جانب تو به او ناراحتى رسيده.هر دو آیین مسیحیت و اسلام ، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاك و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی كه رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی كه در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری كاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلكه این ازدواج است كه زمینهساز تكامل و تقرب الهی خواهد بود
دیدگاههای متفاوت و افتراقی مسیحیت و اسلام را در مورد فلسفه، جایگاه و اهداف تشکیل خانواده به شكل زیر میتوان بیان نمود:
ضرورت های تشكيل خانواده در علل تشكيل خانواده، طرز تفكرهاي مختلف وجود دارد. در نظر برخي افراد كه قابل به اصالت غرايز جنسي هستند، ازدواج و تشكيل خانواده تنها وسيله هدفهاي جنسي و ارضاي هوسهاي شهواني است. دسته ديگري كه تمايلات سودجويي دارند، به آن جنبه اقتصادي ميدهند و چنين ميپندارند كه پيوند زناشويي يك نوع تجارت و معامله بين دو خانواده است. اين گونه طرز فكرها با هدف اصلي زناشويي كه يك ضرورت اجتماعي است و به منظور بقاي نسل صورت ميگيرد، فاصله زيادي دارد «مولير»، جامعه شناس آلماني ميگويد: «سه عامل افراد را به سوي ازدواج ميكشاند كه عبارتند از: نياز اقتصادي، ميل به داشتن فرزند و عشق. اين عوامل با اين كه در كليه جوامع وجود داشته، اما اهميت آن در ادوار مختلف متغير بوده است. در جوامع اوليه، علل اقتصادي اهميت بيشتري داشته است، حال اين كه در مدنيت هاي باستاني، زاد و ولد و در مد نيتهاي امروزي، عشق مقام مهمتر را دارا بوده است».
ازدواج و تشکیل خانواده، برای هر مرد و زنی آثار و فواید مهمی دارد. عمده ترین اهداف تشکیل خانواده عبارتست از :[1]
أ. نخستین و آشکارترین اثر تشکیل خانواده، تأمین نیاز جنسی زن و مرد است. زنa و مرد از نظر جسمی دو جنس مخالفند و به تدریج که بالغ می شوند، نیاز جنسی خاص در آنها پدید می آید که هر یک را به دیگری متمایل می سازد.
تأمین این نیاز جنسی در نظام ارزشی اسلام، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه با رعایت ضوابط و شرایط، کاری پسندیده و مقدس به شمار می رود. همه ی نیازها و تمایل های انسان، براساس حکمت خداوند در او به ودیعه نهاده شده استو هدفی خاص را دنبال می کند. در این میان، نکته ی قابل ملاحظه ی مورد توجه اسلام قرار گرفته، این است که نیازهای انسان متعدد است و انسان باید همه ی آنها را به طور متعادل و متوازن تأمین کند تا به کمال لایق انسانی دست یابد؛ از این رو هریک از نیازهای خود را باید به صورتی تأمین کند که مانع تأمین دیگر نیازهای او نشود و در رشد طبیعی و همه جانبه اش اختلال ایجاد نکند.
زندگي اجتماعي خود در درون، حاوي اختلافها و تضادهاست؛ زيرا انسان به دليل خوي و قريحه خود، چيزهايي ميطلبد كه گاه در تضاد با خواست ديگران واقع ميشود و از همين جا كشمكشها و اختلافات بروز مينمايد. اين اختلافها مستند به علل متنوع و متفاوتي است.
برخي معتقدند سبب اين اختلاف دستيابي به مزايا و نيازهاي زيستي انسان است كه به حسب فطرت هر انساني براي كسب معاش و رفع نيازها براي آن تلاش ميكند و اين امر موجب كشمكش و اختلاف ميگردد كه نيازمند وضع قوانيني است كه به اين اختلافات پايان دهد؛ بنابراين يكي از اهداف تشريع دين نيز به منظور پايان دادن به اختلافهاي ناشي از زندگي اجتماعي است تا انسان¬ها را به رعايت حقوق يكديگر و عدل و انصاف راهنمايي كند. چنانكه يكي از اهداف ارسال رسل نيز همين اقامه قسط و عدل در جامعه و رفع اختلاف از آنان است.
مقدمه اول: با هر نعمتی حقی است که باید اداء گردد
در جهان بینی توحیدی هر نعمتی همراه با حقی است و هیچ نعمتی را در جهان نمی توان یافت که انسان در ازای آن مسئول نباشد . این سخن درباره همه نعمت ها چه اعتباری و چه تکوینی صادق است. امام علی (ع) فرموده است :
“ان الله فی کل نعمهٍ حقاً فمن اداه زاده منها و من قصر فیه خاطر بزوال نعمته “
(نهج البلاغه ، ح 24، ص 171)
[برای خداوند بزرگ در هر نعمتی حقی است .هر که آن حق را ادا کند از آن نعمت بیشتر بهره می برد و هر کس در ادای آن حق کوتاهی ورزد خود را به خطر می افکند:خطر زوال آن نعمت.[
نعمتی که از کف انسان می رود به راحتی باز نمی گردد به راحتی باز نمی گردد:”قلما اقبل شیءٌ قد ادبر “(شرح غرر و درر،ج 5 )
از اینرو معصوم (ع) فرموده است : “احسنوا جوار النعم”(کافی ج4، ص38،روایت2)
[آنگاه که همسایه نعمت هایید قدر آنها را بدانید و حق شناس باشید. ]
بررسی مساله دادرسی در صدر اسلام و به خصوص در سیره رسول الله صرفا از زاویه پژوهش قضایی یا پژوهش اجتماعی تاریخی حتی فقهی نتیجه بایستی را به پژوهشگر خود ارزانی نمیدارد زیرا این مساله به ویژه در بحث حاضر صبغه دین پژوهی دارد و نتیجه درستتر از این زاویه به دست می اید یعنی نخست باید رویشگاه ان را مورد بررسی و شناخت قرار داد زیرا دادرسی در اسلام به عنوان بعدی از همگی ابعاد و رکنی از ارکان دینی است که با شعار خیر صلاح و سعادت انسان اعم از مادی و معنوی و اخروی پا به عرصه زندگی انسان نهاده است و همچون دستگاه مغز شامل مرکزهایی است که همگی مرتط با یکدیگر و تاثیر گذار بر هم و الهام گیرنده از همه ومسئول کنترل و راه بردن بخشی از مجموعه یک اندام کاملند و بنابراین ضمن داشتن نسبت و تناسب با یکدیگر سخنیت کاملی با واقع و حقیقت ان اندام را دارا میباشد و از این رو بوته ازمایش و شناخت ویژه ای را میطلبد چنان که یاد شد مساله “حکیم بین الناس”یا همان دادرسی از اهداف مهم و اساسی دین و اسلام و نیمی از موضوع اداره و کنترل جامعه بشری است که خود نیمی از رسالت پیامبر را تشکیل می دهد و از این رو باید جزو عمده ترین مسائلی باشد که همت رسول گرامی اسلام را به خود مصروف داشته وبه واقع نیز چنین بوده است و درباره کارگزاران رسول خدا یا نمایندگان ایشان به نواحی و مناطق میخوانیم :”با فرستادگان کسی مطمئن و اگاه به استانداری جایی در واقع پیامبر منصب قضا را هم به او میسپرد نماینده رئیس حکومت یا جانشین او عموما صلاحیت دادرسی را هم دارا بود.”
گرچه در حکم انان معمولا قید قضاوت نیز میبود اما شناخت همه مومنان از دین خدا و جدا نبودن حکم از حکومت و ارشاد قرینه حالیه بود که از چنین قیدی بینیاز مینمود و این سیره بعدا نیز ادامه داشت.ویژگیهای انسان شایسته (13)
خودارزیابی و محاسبه نفس
مقدمه
محاسبه نفس یعنی حساب کشیدن از خود با هدف تسلط بر خود و حرکت در مسیری و جهتی که موجب رضای الهی است، از روشهای مؤثر تربیتی میباشد که امروزه به عنوان خود تربیتی و خود ارزیابی ازآن نام میبرند. در قدیم نیز علمای اخلاق و مربیان، همواره دستور محاسبه نفس میدادند و راه و روشهای مناسب را طی دستورالعملهای دقیق به شاگردان خود توصیه میکردند.
یکی از علمای بزرگ اخلاق میگوید: «بزرگان و گذشتگان صالح ما را عقیده بر آن بود که هرکس اهل محاسبه نفس نیست، یا اصلاً به جهان دیگر ایمان ندارد و یا آنکه عقل سلیم ندارد والّا چگونه میشود کسی ایمان و اعتقاد داشته باشد به اصلی که قرآن میگوید اگر به وزن ذرهای انسان عمل نیک یا عمل بد داشته باشد در آن جهان آن عمل را میبیند و به آن ملحق میشود و در عین حال بیحساب کالای عمل را پیش بفرستد و نفهمد چه کرده و چه میکند؟» پس ما اگر از نظر شرع و دین و عقل به این دستور بنگریم میبینیم که عمل مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین وطبقه معین ندارد، بلکه یک وظیفه عمومی است.