بیماریها ، دارووروش درمان
رسول الله صلى الله عليه و آله و سلّم :
مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ السَّبتِ ويَومَ الخَميسِ وأخَذَ مِن شارِبِهِ عوفِيَ مِن وَجَعِ الضِّرسِ ووَجَعِ العَينِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
هر كس در روز پنجشنبه و شنبه ناخنهاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود بگيرد ، از دنداندرد و سردرد ، در امان باشد .
بحار الأنوار ، جلد 59 ، صفحه 36 ، حديث 5 – دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 404
امام هادى عليهالسلام :
خَيرُ الأَشياءِ لِحُمَّى الرِّبعِ أن يُؤكَلَ في يَومِهَا الفالوذَجُ المَعمولُ بِالعَسَلِ ويُكثَرَ زَعفَرانُهُ ، ولا يُؤكَلَ في يَومِها غَيرُهُ .
بهترين چيز براى تبِ رِبع آن است كه در روز غلبه تب ، فالودهاى كه با عسل ساخته شده و زعفران فراوانى دارد ، خورده شود و در آن روز ، چيزى ديگر خورده نشود .
طبّ الأئمّة لابني بسطام ، صفحه 51 عن أبي جعفر ، بحار الأنوار ، جلد 62 ، صفحه 100 ، حديث 24 دانش نامه احاديث پزشكي : 2 / 406
الإمام الصادق عليهالسلام :
المَحمومُ يُغسَلُ لَهُ السَّويقُ ثَلاثَ مَرّاتٍ ويُعطاهُ ؛ فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويُنَشِّفُ المِرارَ وَالبَلغَمَ ، ويُقَوِّي السّاقَينِ .
امام صادق عليهالسلام :
به تبدار ، سه بار سويق شسته شده ، داده مىشود . اين ، تب را مىبَرَد ، تلخه و بلغم را مىخشكانَد و ساق پاها را تقويت مىكند .
مستدرك الوسائل ، جلد 16 ، صفحه 337 ، حديث 20077 دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 566
امام كاظم عليهالسلام :
أطعِمُوا المَحمومَ لَحمَ القِباجِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي السّاقَينِ ، ويَطرُدُ الحُمّى طَرداً .
به تبدار ، گوشت كبك بخورانيد ؛ چرا كه پاها را نيرو مىدهد و تب را كاملاً دور مىكند .
بحارالأنوار ، جلد 65 ، صفحه 43 ، حديث 1 دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 566
اخلاق در مانی
امام هادى (عليهالسلام) فرمودند:
اَلسَّهَرُ اَ لَذُّ لِلْمَنامِ وَ الْجوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ ؛
شبزندهدارى، خواب را شيرينتر و گرسنگى، غذا را لذت بخشتر مىكند.
تنبيه الخواطر، ص 141، ح 18.
امام صادق (عليهالسلام) فرمودند:
يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛
مردم، بيشتر از آنكه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مىكنند و بيشتر از آنكه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مىميرند.
دعوات الراوندى، ص 291، ح 33.
امام صادق (عليهالسلام) فرمودند:
اَلرَّوْحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ الْيَقينِ وَ الْهَمُّ وَ الْحَزَنُ فِى الشَكِّ وَ السَّخَطِ؛
خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
مشكاةالأنوار، ص34.
امام صادق (عليهالسلام) فرمودند:
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَتْ عَلَيْهِ النِّـيَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859.
هدايت به امر:
نتيجة آيهاى كه موضوع بحث است اين شد كه خداوند مىفرمايد: ما ازميان بنى اسرائيل برخى را به عنوان امام قرار داديم، آنانى كه به مرتبه و مقام صبر نائل شدند، تا به امر، هدايت كننده باشند. مراد از هدايت در عبارت )يَهْدُونَبِأَمْرِنَا( چيست؟ در اين عبارت چهار كلمه وجود دارد، 1 – فعل )يهدون(، 2 – حرف جر)باء(، 3 – اسم )أمر(، 4 – ضمير متكلم مع الغير )نا(. كسانى كه به مقام امامت رسيدهاند، هدايت كنندگان اند. امّا چه كسانى راهدايت مىكنند؟ در آيه ذكر نشده كه هدايت شامل چه كسانى مىشود و بهصورت مطلق بيان شده است. و يا آية ديگر،
)وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ((2).و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت مىكردند و انجام كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم، و تنها ما را عبادت مىكردند. در اين آيه نيز از اينكه هدايت كنندگان چه كسانى را هدايت مىكنند سخنى به ميان نيامده. از كنار هم قرار دادن اين دو آيه به روشنى در مىيابيم هدايت، علّت غايى براى جعل منصب امامت است. علّتهاى چهار گانه(3): فلاسفه براى هر معلول و مخلوقى چهار علّت ذكر مىكنند:
1 – علّتصورى، 2 – علّت مادى، 3 – علّت فاعلى، 4 – علّت غايى. به عنوان نمونه يك ساختمان اين چهار علّت را دارد. علّت صورى، شكلو وضع موجود آن است. علّت مادى، مصالح، آجر و آهن و… كه اجزاء تشكيل دهنده ساختمان هستند. علّت فاعلى عبارت است از معمار، مهندس و كارگرى كه ساختمان را ساختهاند. علّت غايى، هدف و انگيزهاى است كه سازنده را وادار به ساخت آن نموده است. از نظر فلاسفه علّت غايى مهمترين علّت است كه به آن عله العلل مىگويند. روشن شد كه علّت غايى (علّه العلل) جعل منصب امامت، هدايت است وخداوند براى تحقق هدايت اين مقام و منصب را به برخى از بندگان برگزيده تفويض مىنمايد.وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَﺋﻤﺔ يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ
و از آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مىكردند چون شكيبايى نمودند و به آيات، يقين داشتند. كلمة امام يكى از كلمات متداول در زبان و زمان ما مىباشد. كلمهاى كه اهل ديانت و مؤمنين حداقل در روز چند مرتبه تكرار مىكنند. امّا گمان مىكنم كلمة امام از مظلومترين و مجهولترين كلمات باشد. اين كلمه نوعاً براى ما بطور تفصيلى روشن نيست و همه يك آگاهى اجمالى از كلمه امام داريم.در دعا می خوانیم: «اللّهم عرّفني نفسک فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف رسولك، اللّهم عرّفني رسولك فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهم عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللتُ عن ديني»(1).خداوندا! خودت را به من بشناسان كه براستى اگر خودت را به من نشناسانى پيامبرت را نشناسم خداوندا! پيامبرت را به من بشناسان كه به راستى اگر رسولت را به من نشناسانى حجّتت را نشناسم خداوندا! حجّت خود را به من بشناسان كه به راستى اگر حجت خود را به من نشناسانى در دين خود دچار گمراهى مىشوم. زراره ابن اعين كه يكى از معتبرترين و ارزشمندترين و موثقترين روات احاديث شيعه مىباشد، چنين مىگويد: روزى خدمت امام صادق u شرفياب شدم و سخن از امام موعود و معرفت او به ميان آمد. حضرت به من اين دعا را تعليم كردند، و فرمودند: اگر امام را درك نكردى اين دعا را بخوان تا خدا به تومعرفت دهد. مضمون دعا روشن مىكند كه معرفت امام u بايد از طريق خداوند باشد و از طریق غير خداوند نمىشود امام u را شناخت. امامت عظمى و حجّت كبرى را بايد از ناحية خدا بشناسيم. و غير از راهى كه خدا معرفى مىكند بقيّة راهها به ضلالت و گمراهى مىانجامد. حال ما براى اينكه امام را بشناسيم از قرآن يارى و استمداد مىجوييم. در قرآن آيات متعددى در رابطه با امامت و ولايت وجود دارد. آيهاى را كه در ابتداء اوردیم آية 24 سورة سجده بود. شبيه به اين آيه يك آيه ديگر در قرآن وجود دارد(2).