احادیث بیماریها، دارو و روش درمان

دوشنبه - 28 می 2012

بیماریها ، دارووروش درمان

رسول الله صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ السَّبتِ ويَومَ الخَميسِ وأخَذَ مِن شارِبِهِ عوفِيَ مِن وَجَعِ الضِّرسِ ووَجَعِ العَينِ .
پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
هر كس در روز پنج‏شنبه و شنبه ناخن‏هاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود بگيرد ، از دندان‏درد و سردرد ، در امان باشد .
بحار الأنوار ، جلد 59 ، صفحه 36 ، حديث 5 – دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 404
امام هادى عليه‏السلام :
خَيرُ الأَشياءِ لِحُمَّى الرِّبعِ أن يُؤكَلَ في يَومِهَا الفالوذَجُ المَعمولُ بِالعَسَلِ ويُكثَرَ زَعفَرانُهُ ، ولا يُؤكَلَ في يَومِها غَيرُهُ .
بهترين چيز براى تبِ رِبع آن است كه در روز غلبه تب ، فالوده‏اى كه با عسل ساخته شده و زعفران فراوانى دارد ، خورده شود و در آن روز ، چيزى ديگر خورده نشود .
طبّ الأئمّة لابني بسطام ، صفحه 51 عن أبي جعفر ، بحار الأنوار ، جلد 62 ، صفحه 100 ، حديث 24 دانش نامه احاديث پزشكي : 2 / 406
الإمام الصادق عليه‏السلام :
المَحمومُ يُغسَلُ لَهُ السَّويقُ ثَلاثَ مَرّاتٍ ويُعطاهُ ؛ فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويُنَشِّفُ المِرارَ وَالبَلغَمَ ، ويُقَوِّي السّاقَينِ .
امام صادق عليه‏السلام :
به تبدار ، سه بار سويق شسته شده ، داده مى‏شود . اين ، تب را مى‏بَرَد ، تلخه و بلغم را مى‏خشكانَد و ساق پاها را تقويت مى‏كند .
مستدرك الوسائل ، جلد 16 ، صفحه 337 ، حديث 20077 دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 566
امام كاظم عليه‏السلام :
أطعِمُوا المَحمومَ لَحمَ القِباجِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي السّاقَينِ ، ويَطرُدُ الحُمّى طَرداً .
به تبدار ، گوشت كبك بخورانيد ؛ چرا كه پاها را نيرو مى‏دهد و تب را كاملاً دور مى‏كند .
بحارالأنوار ، جلد 65 ، صفحه 43 ، حديث 1 دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 566

احادیث اخلاق درمانى

دوشنبه - 28 می 2012

اخلاق در مانی

امام هادى (عليه‏السلام) فرمودند:
اَلسَّهَرُ اَ لَذُّ لِلْمَنامِ وَ الْجوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ ؛
شب‏زنده‏دارى، خواب را شيرين‏تر و گرسنگى، غذا را لذت بخش‏تر مى‏كند.
تنبيه الخواطر، ص 141، ح 18.
امام صادق (عليه‏السلام) فرمودند:
يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛
مردم، بيشتر از آن‏كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى‏كنند و بيشتر از آن‏كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مى‏ميرند.
دعوات الراوندى، ص 291، ح 33.
امام صادق (عليه‏السلام) فرمودند:
اَلرَّوْحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ الْيَقينِ وَ الْهَمُّ وَ الْحَزَنُ فِى الشَكِّ وَ السَّخَطِ؛
خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
مشكاة‏الأنوار، ص34.
امام صادق (عليه‏السلام) فرمودند:
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَتْ عَلَيْهِ النِّـيَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859.

سير تكامل ائمه علیهم السلام وهدايت مخلوقات

شنبه - 26 می 2012

  حضرات معصومين و ائمة اطهار علیهم السلام همانند ديگر امامان بايد مراحل‏كمال را طى نمايند، تا به مقام امامت نائل گردند. اين چنين نيست كه يك امام‏كامل متولّد شود و ديگر نيازى به تكامل نداشته باشد. هر چند پذيرش و فهم اين‏مطلب در ابتدا سنگين مى‏نمايد امّا حضرات معصومين  ‏در دورة حياتشان ‏مراحل كمال را طى مى‏نمايند. پيامبر وامامان علیهم السلام كامل به دنيا نمى‏آيند و هدف از آمدنشان صرفاً براى هدايت مخلوقات نيست، و اين ادّعا كه هدف آنان فقط هدايت است، نابجا و غير قابل اثبات است. لازمه ادّعاى فوق اين است كه عالى فدا و قربانى دانى‏گردد. به عبارت ديگر يك شى‏ء گران قيمت فداى يك شى‏ء كم قيمت شود. آياكسى كه بهره‏اى از خرد داشته باشد دست به چنين كارى مى‏زند؟! ائمه علیهم السلام ‏و پيامبران علیهم السلام كاملترين بندگان خداوند مى‏باشند. خداوند بندگان كامل خود را فدا و قربانى بندگان ناقص نمى‏كند.   بخشى از وظيفة بندگان برگزيده و كامل خداوند، هدايت است. اما علّت‏تامّه دسترسى و دستيابى به مقام امامت، مسألة هدايت نيست. در نتيجه سرّ ارسال رسل و جعل مقام امامت براى حضرات معصومين‏علیهم السلام فقط هدايت بندگان ‏نيست، بلكه در درجه اوّل، كمال خود حضرات معصومين‏ علیهم السلام است.

امام شناسی،امام علیه السلام در اوج مراتب يقين

شنبه - 26 می 2012

در ابتداى اين بحث بسيار مناسب است كه با نقل داستانى، به ساحت‏ اقدس حضرت بقي‍ة اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه عرض ارادت كنيم. نوة مرحوم‏آيت اللَّه آقاى آخوند خراسانى  (فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج آقا احمد) نقل كردند كه مردى از هند به نجف آمده بود و ادعا داشت كه داراى قدرت ‏پيش‏گويى و پيش بينى است. در همان زمان نيز همسر آقاى آخوند خراسانى‏دچار بيمارى شده بود. فرزندان آخوندR، براى درمان مادر به نزد آن شخص ‏رفتند. فرزند بزرگشان حاج آقا محمد آقا زاده (كه هنگام سلطنت رضا خان درمشهد ساكن بود و از مخالفين حكومت به شمار مى‏رفت) براى اينكه به صحّت ‏ادعاى آن شخص پى ببرد از او سؤالى كرد و گفت: شخصى را در نظر دارم بگوكيست والان كجاست؟ اگر درست گفتى روشن مى‏شود كه راست مى‏گويى. آن‏مرتاض به فكر عميق فرو رفت، و آنقدر تلاش و محاسبه نمود كه غرق در عرق ‏شد. سپس در پاسخ گفت: نمى‏دانم كيست؟! ولى هر كه باشد، الان همين جا بود، الان در كربلا است، الان در مدينه است، الان در مكّه است، خورشيد وماه به ‏دور سر او مى‏چرخد، من همين اندازه مى‏فهمم. حاج آقا محمد آقا زاده گفت: من‏وجود مبارك حضرت ولى عصر (عجل اللَّه فرجه) را در نظر آورده بودم.هنگامى كه ديگران چنين مى‏فهمند و مى‏گويند، ما به عنوان پيروان آنان‏ بايد چه بفهميم و چه بگوييم؟«اللّهم كن لوليّك الحجّة ابن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه ‏الساعة وفي كلّ ساعةٍ وليّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعيناً حتى‏تسكنه أرضك طوعاً وتمتّعه فيها طويلاً وعجّل فرجه، وامنن علينا برضاه وهب لنا رأفته ودعائه ورحمة وخيره ورؤيته واجعل صلواتنا به‏ مقبولة وذنوبنا به مغفورة وهمومنا به مكفيّة وحوائجنا به مقضيّة ودعائنا به مستجاباً وصلّ عليه وعلى آبائه الطيبين الطاهرين»(1).

هدايت بشریت به امامت امام ممکن است:

شنبه - 26 می 2012

 هدايت به امر:

      نتيجة آيه‏اى كه موضوع بحث است اين شد كه خداوند مى‏فرمايد: ما ازميان بنى اسرائيل برخى را به عنوان امام قرار داديم، آنانى كه به مرتبه و مقام ‏صبر نائل شدند، تا به امر، هدايت كننده باشند. مراد از هدايت در عبارت )يَهْدُونَ‏بِأَمْرِنَا( چيست؟  در اين عبارت چهار كلمه وجود دارد، 1 – فعل )يهدون(، 2 – حرف جر)باء(، 3 – اسم )أمر(، 4 – ضمير متكلم مع الغير )نا(. كسانى كه به مقام امامت رسيده‏اند، هدايت كنندگان اند. امّا چه كسانى راهدايت مى‏كنند؟ در آيه ذكر نشده كه هدايت شامل چه كسانى مى‏شود و به‏صورت مطلق بيان شده است. و يا آية ديگر،

)وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ((2).و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت ‏مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم، و تنها ما را عبادت مى‏كردند.  در اين آيه نيز از اينكه هدايت كنندگان چه كسانى را هدايت مى‏كنند سخنى به ميان نيامده. از كنار هم قرار دادن اين دو آيه به روشنى در مى‏يابيم‏ هدايت، علّت غايى براى جعل منصب امامت است.  علّتهاى چهار گانه(3):   فلاسفه براى هر معلول و مخلوقى چهار علّت ذكر مى‏كنند:

1 – علّت‏صورى، 2 – علّت مادى، 3 – علّت فاعلى، 4 – علّت غايى.  به عنوان نمونه يك ساختمان اين چهار علّت را دارد. علّت صورى، شكل‏و وضع موجود آن است. علّت مادى، مصالح، آجر و آهن و… كه اجزاء تشكيل‏ دهنده ساختمان هستند. علّت فاعلى عبارت است از معمار، مهندس و كارگرى كه ‏ساختمان را ساخته‏اند. علّت غايى، هدف و انگيزه‏اى است كه سازنده را وادار به ‏ساخت آن نموده است. از نظر فلاسفه علّت غايى مهمترين علّت است كه به آن‏ عله العلل مى‏گويند.  روشن شد كه علّت غايى (علّه العلل) جعل منصب امامت، هدايت است وخداوند براى تحقق هدايت اين مقام و منصب را به برخى از بندگان برگزيده‏ تفويض مى‏نمايد.

امام کیست، امامت چیست؟2

شنبه - 26 می 2012

 تفاوت امامت مطلقه و مطلق امامت: در نوشتار گذشته بيان نموديم كه امامت مطلقه شرايطى بالاتر از مطلق امامت‏ دارد. اما تفاوت اين دو امامت در چيست؟   پسوند مطلق با مفاهيم زيادى بكار رفته است مانند وجود مطلق و مطلق وجود،علم مطلق و مطلق علم، رحمت مطلق و مطلق رحمت.  هر چه كه در اين عالم يافت مى‏شود بهره‏اى از وجود دارد يعنى داراى مطلق وجودمى‏باشد، ولى ذات اقدس ربوبى وجود مطلق است، و هيچ وجودى با او قابل قياس نيست.    مثال ديگر، كودكى كه در دبستان درس مى‏خواند عالم است و مجتهد و دانشمند نیز عالم‏اند، آيا علم اين دو قابل مقايسه مى‏باشد؟ كودك دبستانى بهرۀ ناچيزى از علم ‏دارد او مطلق عالم است ولى دانشمند نسبت به کودک دبستانی عالم مطلق است. در امامت، مطلق امام، به درجه‏اى قابليّت امامت را دارا مى‏باشد. ولى امام ‏مطلق، امام تمام كون و هستى مى‏باشد و آنان فقط حضرات چهارده گانه معصومين علیهم السلام  ‏هستند و غير از آنان هيچ كس امامت مطلقه ندارد( که این موضوع با ولایت مطلقه متفاوت است که در نوشتارهای مربوط به ولایت فقیه بحث ان را اورده ایم). يك انسان هر قدر مهربان باشد،مهربانى او اندازه‏اى دارد، يعنى مطلق رحمت دارد، ولى امامعلیه السلام داراى رحمت مطلقه‏ مى‏باشد. در كلمات امام كاظمu از امام به عنوان رﺣﻤﺔ اللَّه الواﺳﻌﮥ(5) (رحمت فراگير پروردگار) ياد شده است.

امام کیست ،امامت چیست؟

شنبه - 26 می 2012

   وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَﺋﻤﺔ يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ

و از آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند چون شكيبايى نمودند و به آيات، يقين ‏داشتند. كلمة امام يكى از كلمات متداول در زبان و زمان ما مى‏باشد. كلمه‏اى كه اهل ديانت و مؤمنين ‏حداقل در روز چند مرتبه تكرار مى‏كنند. امّا گمان مى‏كنم كلمة امام از مظلومترين و مجهولترين كلمات‏ باشد. اين كلمه نوعاً براى ما بطور تفصيلى روشن نيست و همه يك آگاهى اجمالى از كلمه امام داريم.در دعا می خوانیم:   «اللّهم عرّفني نفسک فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف رسولك، اللّهم عرّفني رسولك فإنّك ‏إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهم عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللتُ ‏عن ديني»(1).خداوندا! خودت را به من بشناسان كه براستى اگر خودت را به من نشناسانى پيامبرت را نشناسم خداوندا! پيامبرت را به من بشناسان كه به راستى اگر رسولت را به من نشناسانى حجّتت را نشناسم خداوندا! حجّت‏ خود را به من بشناسان كه به راستى اگر حجت خود را به من نشناسانى در دين خود دچار گمراهى‏ مى‏شوم.  زراره ابن اعين كه يكى از معتبرترين و ارزشمندترين و موثق‏ترين روات احاديث شيعه مى‏باشد، چنين مى‏گويد:   روزى خدمت امام صادق u شرفياب شدم و سخن از امام موعود و معرفت او به ميان آمد. حضرت به من اين دعا را تعليم كردند، و فرمودند: اگر امام را درك نكردى اين دعا را بخوان تا خدا به تومعرفت دهد.   مضمون دعا روشن مى‏كند كه معرفت امام u بايد از طريق خداوند باشد و از طریق غير ‏خداوند نمى‏شود امام u را شناخت. امامت عظمى و حجّت كبرى را بايد از ناحية خدا بشناسيم. و غير از راهى كه خدا معرفى مى‏كند بقيّة راه‏ها به ضلالت و گمراهى مى‏انجامد. حال ما براى اينكه امام  را بشناسيم از قرآن يارى و استمداد مى‏جوييم. در قرآن آيات‏ متعددى در رابطه با امامت و ولايت وجود دارد.    آيه‏اى را كه در ابتداء اوردیم آية 24 سورة سجده بود. شبيه به اين آيه يك آيه ديگر در قرآن وجود دارد(2).  

امام هادى علیه السلام ( اندیشه و فرهنگ اسلامى)

چهار شنبه - 23 می 2012

گذرى بر اوضاع فرهنگى جامعه
دوران امامت على النقى علیه السلام به دلیل گسترش فرهنگى در گرایشهاى اعتقادى و بحثهاى علمى که از برخورد میان مکتبهاى کلامى و تحولات فرهنگى مختلف ناشى شده بود، از ویژگى خاصى برخوردار است. در این دوران، مکتبهاى عقیدتى گوناگونى چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراکندگى آراى فراوانى در سطح فرهنگى جامعه پدید آمده بود. مباحثى کلان چون: جبر و تفویض، ممکن یا ناممکن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثى از این قبیل، افکار عمومى جامعه را دستخوش تاخت و تازهاى فکرى کرده بود. سرچشمه این تحولات فکرى، در رویکرد دولت عباسى به مسائل علمى و فرهنگى و نیز هجوم فلسفه وکلام دیگر ملل به سوى جامعه مسلمانان خلاصه مى شود. دستگاه حکومتى، کتابهاى علمى دانشمندان ملل دیگر را به عربى ترجمه مى کرد و در اختیار مسلمانان مى گذاشت. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید. او تلاش فراوانى در ترجمه کتابهاى دیگر ملل، به ویژه یونان داشت و بودجه بسیارى را در این راه هزینه کرد.
«جرجى زیدان» در این باره مى نویسد: «مأمون هموزن کتابهاى ترجمه شده طلا مى داد و به قدرى به ترجمه کتابها توجه داشت که روى هر کتابى که به نام او ترجمه مى شد، از خود علامتى مى گذاشت و مردم را به خواندن و فراگرفتن آن علوم تشویق مى کرد. با دانشمندان خلوت مى نمود و از معاشرت با آنان لذت مى برد.»
پس از آن، این روند تا آنجا ادامه یافت که ثروتمندان و بزرگان دوره عباسى نیز به این کار مبادرت ورزیدند و دانشمندان را گرامى داشتند. رفته رفته تعداد کتاب فروشان و کاغذفروشان در بغداد فزونى یافت و انجمنهاى علمى و ادبى تشکیل شد و مردم بیش از هر کار به مباحثات علمى و مطالعه پرداختند. این رویه همچنان در دوره عباسى رو به رشد نهاد و کتابهاى بسیارى از زبانهاى یونانى، سریانى، هندى، نبطى و لاتین ترجمه گردید.

حضرت هادى علیه السلام و مصداق ولایت فقیه

چهار شنبه - 23 می 2012

 «اى على بن مهزیار! از خداوند متعال مى خواهم که تو را از پیش رو و پشت سر و در همه احوال، حفظ کند. خوشحال باش که من امیدوارم خداوند، بلایا را از تو برطرف کند… در پناه قدرت او به سلامت باشى!»
آشنایى اجمالى
ابوالحسن على بن مهزیار اهوازى دورقى، فقیه، محدث و از رهبران اندیشمند و سرشناس شیعه در اوایل قرن سوم است که نزد امامان بزرگوار از جایگاه والایى برخوردار بود. على بن مهزیار از یاران نزدیک امام هادى علیه السلام و وکیل آن گرامى در برخى نواحى بوده است. او همچنین به افتخار همنشینى با امام رضا علیه السلام و وکالت امام جواد علیه السلام نائل آمده بود.
شیخ طوسى رحمه الله مى نویسد: «على بن مهزیار اهوازى از اصحاب مورد اعتماد حضرت هادى علیه السلام است.» محدث قمى نیز درباره عظمت این شخصیت فرزانه مى گوید: «ابو الحسن، على بن مهزیار اهوازى دورقى، جلالت و عظمت قدرش، زیاده از آن است که ذکر شود. از توقیعات شریفه حضرت جواد علیه السلام به او معلوم مى شود چه اندازه این معظم، جلیل الشأن بوده است؛ در یکى از این توقیعات است که مرا مسرور کردى به آنچه ذکر کردى و همیشه مرا مسرور مى دارى. خداوند تو را با بهشت مسرور سازد و از تو به سبب رضاى من راضى شود.»
پدر او مسیحى و اهل هند بود که به دین اسلام مشرف شد و بعدا در یکى از روستاهاى اهواز سکنى گزید. على بن مهزیار نیز همراه پدرش، در همان دوران نوجوانى به دین مقدس اسلام گروید و دلش با نور اهل بیت علیهم السلام منور شد.

امام هادی علیه السلام(برخى از ویژگیهاى فردى )

چهار شنبه - 23 می 2012

امام هادى علیه السلام نمونه اى از انسان کامل و مجموعه سترگى از اخلاق اسلامى مى باشد. ابن شهر آشوب در این باره مى نویسد:
«امام هادى علیه السلام خوش خوترین و راست گوترین مردم بود. کسى که او را از نزدیک مى دید، خوش برخوردترین انسانها را دیده بود و اگر آوازه اش را از دور مى شنید، وصف کامل ترین فرد را شنیده بود. هر گاه در حضور او خاموش بودى، هیبت و شکوه وى تو را فرا مى گرفت و هرگاه اراده گفتار مى کردى، بزرگى و بزرگوارى اش بر تو پرده در مى انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراث دار جانشینى و خلافت بود و شاخسارى دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت بود.»
امام در تمام زمینه هاى فردى، اعم از ظاهرى و اخلاقى، زبانزد همگان بود. ابن صباغ مالکى در این راستا مى نگارد:
«فضیلت ابو الحسن، على بن محمد الهادى علیه السلام بر زمین پرده گسترده و رشته هایش را به ستاره هاى آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتى نیست که به او پایان نیابد و هیچ عظمتى نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایى بزرگ نمى نماید، مگر آنکه گواه ارزش آن در وى آشکار است. او شایسته، برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است.
… هر کار نیکى با وجود او رونق یافته است. او از نظر شکوه، آرامش، پاکى و پاکیزگى براساس روش نبوى و خلق نیکوى علوى آراسته شده است.»
آنچه در ذیل مى آید، نگاهى است به برخى از ویژگیهاى فردى امام هادى علیه السلام .

امام هادى علیه السلام ( نکته هایى از آیات وحى)

چهار شنبه - 23 می 2012

قرآن برنامه زندگى براى تمام انسانهاى عالم از صدر اسلام تا قیامت است. احکام و معارف وحیانى آن آحاد بشر را در تمام اعصار و مکانها به سوى زندگى برتر و سعادت بخش رهنمون مى شود. آیات متعددى بر جهانى بودن احکام قرآن دلالت مى کند که برخى از آنها عبارت اند از:
1. «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً»؛ «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم.»
2. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کَافَّةً لِلنّاسِ»؛ «ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم.»
3. «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً»؛ «پاینده است خدایى که قرآن را بر بنده اش فرستاد تا براى جهانیان هشدار دهنده باشد.»
و یکى از دلائل خاتمیت رسول اکرم صلى الله علیه و آله مسئله جاودانى بودن قرآن است. امام هادى علیه السلام به این نکته مهم در ضمن بیانى عالى اشاره کرده است:
یعقوب بن سکیت نحوى ـ از مدافعان سرسخت اهل بیت علیهم السلام که جانش را نیز در این راه گذاشت ـ مى گوید: از پیشواى دهم پرسیدم: چرا قرآن با نشر و آموزش و گذر زمان باز هم هر روز بر تازگى اش مى افزاید: امام علیه السلام فرمود: «لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ؛ چون خداوند تبارک و تعالى آن را براى زمان مشخصى نفرستاده که براى دیگر زمانها حکمى نداشته باشد و براى مردم خاصى نفرستاده که دیگر مردم از معارف آن محروم باشند. بنابراین، قرآن در هر زمان و نزد هر ملتى تا روز قیامت تازگى دارد.»

امام هادی علیه السلام

چهار شنبه - 23 می 2012

حضرت امام علی النقی علیه السلام در نیمه دوم ماه ذی الحجه، سال 212 ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش حضرت جواد علیه السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته اند.
آن بزرگوار در سال 220 و در هشت سالگی به مقام خطیر امامت نائل گردید و به مدت 33 سال رهبری اهل ایمان را عهده دار بود. امام هادی علیه السلام دوران امامت خویش را با خلفاء ستمگر عباسی همچون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز سپری کرد.
به مناسبت ولادت آن رهبر والای شیعیان جهان به فرازهایی از گفتارهای هدایتگرش گوش جان می سپاریم.