فتنه بزرگتر کدام است؟ قال أمير المؤمنين عليه السلام: «قصم ظهري إثنان عالم متهتك، و جاهل متنسك، فالجاهل يغش الناس بتنسكه، و العالم يغرهم بتهتكه» بحار الانوار ج 2، ص 111. همواره جریان حق با دو گروه افراط کننده و تفریط کننده نسبت به حق، روبرو بوده است، امام خامنه ای هم بارها، از جمله در ۱۴ خرداد ۷۶، به این دو گروه (متهتک در برابر حق و منفعل در برابر باطل و نیز گروه متحجر و خوارجی) اشاره کرده اند. الحمد لله پیوند مبارک “امام و امت” توانست طی سالهای ۸۴ و ۸۸، متجددین لیبرال مسلک را شکست دهد، اینک نوبت فتنه بزرگتر؛ یعنی خوارج و علمای متنسک و به قول امام خمینی، آخوندهای احمق و بیشعور است. از جوانان بیدار دانشگاه چیزی عایدشان نشد، سرفتنه را به سمت حوزه کج کردند. حالا نوبت طلاب و فضلای انقلابی است که در برابر براندازان بایستند.
شكي نيست كه ديدگاه مكاتب و افراد نسبت به حقوق و مسؤوليتهاي بشر، با توجه به نوع جهانبيني آنها متفاوت خواهد بود . اين مطلب كه انسان از چه حقوقي برخوردار است، و چه مسؤوليتهايي بر دوشش دارد بستگي به اين دارد كه انسان چيست؟ و از چه ابعاد وجودي برخوردار است؟
در ميان موجوداتي كه در جهان طبيعت زندگي ميكنند، انسان از ويژگيهايي برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز نموده است . ريشه اين ويژگيها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعي و غريزي، از حيات روحاني و عقلي نيز برخوردار است . حيات روحاني و عقلاني انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل ميدهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او ميتواند در چگونگي شكل گرفتن و فعليتيافتن آن تاثيرگذار باشد .
سال 35 هجری فرا می رسد جامعه سر خورده از ظلم وستم، اختلاف طبقاتی، تبعیضهای ناروا، زدوبندهای سیاسی واقتصادی واسیر وگرفتار هواها وهوسهای باند اموی به دنبال مصلحی می گردد تا خود را از چنین سرنوشت شومی که دچار گردیده برهاند وآب رفته را به جویبار حق وحقیقت بازگرداند وعطر دل انگیز وروحبخش مساوات وبرادری را که ده سال حکومت پیامبر را در مدینه به کام جانها چشانیده بود، بار دیگر جانهای تشنه عدالت وبرابری راسیراب سازد وجامعه اسلامی را از انحرافات به وجود آمده در تمام ابعادش پاک سازی نموده واصلاحات حقیقی را در سایه تامین عدالت، امنیت ودستیابی همگان را به برخورداری از حقوق اجتماعی که خداوند حق مسلم آنها قرار داده وابتدایی ترین آن برخورداری از زندگی شرافتمندانه انسانی است محقق سازد.
معنای لغوی سکولاریسم
واژه های سکولاریسم – secularism – و «سکولاریزاسیون» – secularization – در اصل از واژه لاتین «سکولاریس» گرفته شده است. این واژه، از جمله واژه هایی است که در فرهنگ غرب در معانی مختلفی بکار رفته است. برخی از معانی این واژه و کلمات مشابه آن چنین است:
مقدمه اول: با هر نعمتی حقی است که باید اداء گردد
در جهان بینی توحیدی هر نعمتی همراه با حقی است و هیچ نعمتی را در جهان نمی توان یافت که انسان در ازای آن مسئول نباشد . این سخن درباره همه نعمت ها چه اعتباری و چه تکوینی صادق است. امام علی (ع) فرموده است :
“ان الله فی کل نعمهٍ حقاً فمن اداه زاده منها و من قصر فیه خاطر بزوال نعمته “
(نهج البلاغه ، ح 24، ص 171)
[برای خداوند بزرگ در هر نعمتی حقی است .هر که آن حق را ادا کند از آن نعمت بیشتر بهره می برد و هر کس در ادای آن حق کوتاهی ورزد خود را به خطر می افکند:خطر زوال آن نعمت.[
نعمتی که از کف انسان می رود به راحتی باز نمی گردد به راحتی باز نمی گردد:”قلما اقبل شیءٌ قد ادبر “(شرح غرر و درر،ج 5 )
از اینرو معصوم (ع) فرموده است : “احسنوا جوار النعم”(کافی ج4، ص38،روایت2)
[آنگاه که همسایه نعمت هایید قدر آنها را بدانید و حق شناس باشید. ]
شعار اسلام با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی متفاوت است. شعار دین و حکومت اسلامی پیروی از حق است وشعار از حکومت های بشری و دموکراسی پیروی از((اکثریت))
. محور و معیار نظام اسلامیحق است و در این نظام هر حقی از ذات اقدس اله که حق محض است سر چشمه می کیرد: أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَـٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿هود/١٧﴾1 ; هر گونه حقی که در طبیعت یا نظام جامعه محقق می شود از او نشٲت می گیرد و حتی آن کس که پیام آور وحی الهی است ‘ او نیز مشٲ حق نیست بلکه خود او پیرو حق است و حق هیچ دخل و تصرفی در وحی و قانون الهی را ندارد.پاسخ: گرچه انبیاء عظام و اولیاي کرام و امامان معصوم (علیهم السلام) که رهبري حکومت هاي دیني را بر عهده داشتند، با هیچ فرد دیگري قابل قیاس نیستند، لیکن مردم هر عصري را مي توان با مردم عصر دیگر و نیز نظام حکومتي هر امت را مي شود با نظام حکومتي امت دیگر سنجید. مثلا […]
وحدت از مقدماتی است که اساس و انسجام یک نظام را تشکیل می دهد.
وحدت از مقدماتی است که اساس و انسجام یک نظام را تشکیل داده و رمز ماندگاری آن میباشد. رهبران جوامع براي رسيدن به اهداف خود، نياز دارند تا مردم را نسبت به سياستها، تصميمگيريها و تصميمسازيها راضي نگه دارند. از این جهت حاکمان جامعه با تمسک و دستاویز قرار دادن ایدئولوژی می خواهند عملکردها و دستاوردهای سیاسی و ضعفها و رفتارهای خود را با استناد به آن ایدئولوژی توجيه كنند. انسجام ناشي از اين القائات، لزوماً صحيح و يا نادرست نيست.
بزرگان اعتقاد دارند که براى اينكه ما بنيانهاى سياسى و اقتصادى و فرهنگى خود را مستحكم كنيم، پيشنياز اولى قطعى ما، ايجاد وفاق و وحدت كلمه است.
در این مقاله سعی شده است تا پس از تعریف «وحدت»، «وحدت ملی»، «وحدت ملی در نظامهای سیاسی» و همچنین تعریفی از وحدت ملی در نظام جمهوری اسلامی، به عوام تحکیمبخش و یا تهدیدزا برای وحدت ملی اشاره کنیم. سپس به بحث درباره «نتایج وحدت ملی» و «نقش رسانهها در وحدت ملی» پرداخته شده است.بخش اول: ولایت فقیه و مرجعیت
مفهوم اجتهاد و جایگاه آن
واژه اجتهاد که در لغت به معنای کوشش وجدیت در هر کاری می باشد در اصطلاح فقهی،عبارت است از:«کوشش برای بدست آوردن احکام شرعی از طریقه ادله اجتهادی: کتاب، سنت، اجماع و عقل.»
اما فقاهت، در لغت به معنای دانست و بصیرت است و در اصطلاح فقهی، عبارت است از : «علم به احکام شرعیه از راه ادله تفصیلی آن.»
بنابراین،فقاهت، اثر و نتیجه اجتهاد خواهد بود،به این معنا که پس از اجتهاد و پیگیری در معرفت به احکام شرعی مرحله فقاهت که دانستن از روی دلیل شرعی است فرا میرسد. }1{