مقاله حاضر از دو بخش تشكیل شده است بخش اول آن تحت عنوان حق و باطل است كه تلفیق شده پنج گفتار استاد شهید مرتضی مطهری در همین زمینه میباشد كه سه گفتار آن در یك مدرسه دینی واقع در دماوند ایراد شده و دوتای دیگر، قسمتی از بحثهای آن شهید سعید تحت عنوان فلسفه تاریخ است كه در منزل ایشان تدریس میشد تاریخ ایراد این پنج گفتار به سال 56 باز میگردد.
از مباحث مهم جهان بینی، بحث حق و باطل است . این بحث كه در قرآن نیز به كرات از آن سخن به میان آمده است، در دو قلمرو مورد توجه و بررسی قرار میگیرد:
1. در جهان هستی 2. در جامعه و تاریخ این مقاله بیشتر به قسمت دوم توجه دارد، هر چند كه خلاصهای از بحث حق و باطل در جهان هستی نیز در آن مطرح میشود
سكولاريسم وروند تحول ان
سكولاريسم در ايران سه فرايند تحولى طى كرده است:
نخست، مرحله شكل گيرى سكولاريسم از عصر قاجاريه تا حاكميت رضا شاه;
دوم، دوران حاكميت سكولاريسم از روى كارآمدن رضا شاه تا پيروزى انقلاب اسلامى;
سوم، مقطع افول جريان سكولاريسم از دوران انقلاب اسلامى به بعد.
در اين بخش، پرسش اساسى اين است كه سكولاريسم چيست؟ فرايند شكل گيرى و مبانى فكرى آن كدام است؟ پاسخ به اين پرسش در گرو تبيين مبانى سه محور اساسى است كه در اين نوشتار، هر يك به منزله يك فصل محسوب مى شوند:
امام خمینی بر مرحله تداوم و استمرار انقلاب بیش از مرحله پیروزی تاکید داشتند و معتقد بودند که “انقلاب همچون طفلی میماند که باید تربیتش کرد، پرستاری میخواهد.” ( صحيفه نورج19 ص107)
امام خمینی ضمن تلقی تداوم انقلاب به عنوان “اهم واجبات شرعی” (ج19 ص27) معتقد بودند “رسیدن به پیروزی آسانتر از حفظ پیروزی است” (ح14 ص70) همانگونه که “کشورگشایی آسان است لیکن کشورداری مشکل است.” (ج15ص201)
ایشان بر این اعتقاد بودند که عوامل موجده انقلاب همانا عوامل مبقیه آنست
انقلاب اسلامي يكي انقلاب بنيادين و فراگير بود. زيرا از يكسو داراي ايدئولوژي بوده و در تمامي عرصههاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، صاحب نظريه و طرح بوده و از سوي ديگر تمامي اجزاء ضروري يك انقلاب پايدار يعني رهبري توانا، ارتباط عميق با توده مردم، انگيزه براي براندازي رژيم گذشته و قدرت خلق نظام سياسي تازه با همه نهادهاي مرتبط با آن را در خود داشته است. به همين دليل اين انقلاب توانست به سرعت، سرفصلي از تاريخ تحولات ايران، منطقه و جهان قرار گيرد و تمامي روشها، هنجارها و مفاهيم رايج در مناسبات بينالمللي را تحتالشعاع اراده خود قرار دهد. طبعاً چنين انقلابي نميتواند به دور از گزند هجمهها و آسيبهاي آن قرار گيرد.
براي شناسائي ماهيت خطراتي كه همواره مي تواند انقلاب را مورد تهديد قرار دهد، ابتدا بايد به يك سؤال پاسخ گفته شود: رژيم شاه به چه دلائلي در معرض انقلاب مردم قرارگرفت و سقوط كرد؟
مهمترین تألیفات شیخ احمد احسایی 1- جوامع الکلام 2- شرح زیارت جامعه کبیره (مهمترین آرا و عقاید شیخ در این اثر است) 3- کتاب حیاه النفس 4- کتاب شرح عرشیه از مهمترین آثار او جوامع الکلام است که در دو جلد چاپ شده است و حاوی پاسخهای او به سوالها و قصائدی در رثای […]
احمد احسایی موسس فرقه شیخیه فرزند زین الدین بن ابراهیم بن صفر بن ابراهیم بن داغر است که پدران او از بادیه نشینان عربستان و از سنیهای متعصب بوده اند و کوچکترین اطلاعی از مذهب شیعه نداشته اند
از صدر اسلام تاكنون مذهب غالب مردم ايران تشيع بوده و مراجع تقليد رهبران حقيقي اين مردم بوده و هستند، اقتدار رهبران شيعي با اتكا به پشتوانه عظيم فقه آل محمد (ص)
مقام معظم رهبري سال 1383 را سال پاسخگويي مسئولين ناميدند ، لذا بر آن شديم تا اين مهم را از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه بررسي نموده و در اختيار شما خوانندگان محترم قرار دهيم ، با نگاهي به آيات قرآن كريم و روايات رسيده از حضرات معصومين عليهم السلام در مي يابيم كه براي سؤال كردن ، چند شيوه ممكن است اعمال شود ، روش اول : سوال توضيحي ، اين در حالي است كه انسان از مسائل بي خبر و مايل است حقيقت آن را درك كند ، حتي با علم و ايمان به اينكه كار انجام شده ، كار صحيحي بوده ، ولي مي خواهد نكته اصلي و هدف واقعي را نداند ، اينگونه سوال كردن ، داراي اهميت زيادي است ، زيرا سرچشمه كاوشگري و پژوهش مناسب را فراهم مي كند.
نوع ديگر ، سوال اعتراضي و مفهوم آن اين است كه عمل انجام شده نادرست و غلط بوده ، مثل اينكه ، به كسي كه عهد خود را بي دليل شكسته و يا مسئولي كه به شعارها ، وعده ها و طرحهاي خود عمل نكرده مي گوييم ، تو چرا عهد شكني كرده اي ؟ در اين جا هدف توضيح خواستن نيست ، بلكه ايراد گرفتن و اشكال گرفتن و براي دستگاههاي نظارتي توبيخ كردن است.
شيوه ديگر، سوال تحقيقي است و هدف سوال كننده اين است كه ، مواردي را كه به فردي واگذار كرده ، آيا درست است انجام شده يا خير؟ با توجه به آنچه بيان شد يك مطلب اهميت پيدا مي كند و آن ، روش صحيح پرسيدن و پرسش براي فهميدن و پرهيز از پرسشگري بي جا و بي مورد است . شنيده ايد كه گفته مي شود : سوال نصف علم است ، اين يك واقعيتي است ، اگر افرادي كه مي خواهند مسئولين را مورد سوال قرار دهند ، با دقت نظر و سوالي از روي علم و آگاهي و براي رسيدن به حق و حقيقت مطرح كنند ، فرد پاسخگو ، ناچار خواهد بود ، جواب قانع كننده و شفافي را ارائه دهد ، در حديثي از امام علي عليه السلام مي خوانيم كه حضرت فرمود: « لا تسألْ عما لا يكون ، في الذي قد كانَ لكَ شغلٌ»[1] از آنچه پديد نيامده نپرس ، كه آنچه پديد آمده براي سرگرمي تو كافي است، از طرفي يكي از آفاتي كه پرسشگري را تهديد مي كند ، عادت زشتي است كه بعضي از افراد در پرسشهاي خود دارند ، يعني پرسشگري را براي مچ گيري و رسوا كردن طرف مقابل انجام مي دهند و در واقع با پرسش خود قصد آزار و اذيت طرف مقابل را نموده اند ، اين صفتي مذموم و ناپسنديده است . امام علي عليه السلام مي فرمايند: «سلَ تَفَقُهاً و لا تسأل تَعَنُناً فاِن الجاهلَ المتعَلِمَ شبيه للعالمِ و اِنَ العالِمَ المُتَعَسفَ (المُتَعَنِفَ) شبيه بالجاهل المُتَعَنفِ»[2]