پاسخ به شبهه پراکنی های یک مبشر مسیحی/ زهرا محسن زاده

ابتدا لازم است متن ایشان را بنویسم و بعد از مخاطبین خواهشمندم جواب را مطالعه بفرمایند و اگر نظری داشتند در همین سایت، بفرمایند…

متن مبشر مسیحی:

جايگاه زنان در اسلام و مسيحيت چيست؟
امروز ميخواهيم در مورد زنان صحبت كنيم. و همه ما داراي خواهر و مادر و يا همسر مي باشيم. كه فكر ميكنم اين نكات براي ما انسانها بسيار ضروري است. پس باهم به مطالعه اين موضوع مي پردازيم.
زنان در اسلام
بانوي عزيز از خودتان بپرسيد آیا من یک زن مسلمانم…؟
  وقتی می گویید من یک زن مسلمانم یعنی عاشق حجابم (آیه 31 نور و 33 و 59 احزاب)،
یعنی خودم را نصف یک مرد می دانم (بقره آیه 282)، یعنی اجازه کتک زدن به شوهرم را می دهم
(النساء آیه 34)،
یعنی با قانون چند همسر داری و صیغه موافقم
(نساء آیه 3) وقبول می کنم که مردان از زنان برترند (النساء آیه 34)
و در پایان موافق سنگسارم…
عقد اسلامي. يعني من قبول ميكنم به تعداد فلان سكه خودم را در اختيار فلاني به مدت معلوم شده. قرار بدهم.
( خود فروشي)
   آیا شما یک زن مسلمانید؟

زنان در مسيحيت
آدم گفت: اين است اكنون استخواني از استخوانهايم، و گوشتي از گوشتم؛ او زن ناميده ميشود زيرا كه از مرد گرفته شد.
از همين رو مرد پدر و مادر خود را ترك كرده به زن خويش خاهد پيوستزو يك تن خاهند شد.
پيدايش 2: 23-24

ای شوهران زنان خود را محبت نمایید، چنانکه مسیح هم کلیسا را محبت نمود وخویشتن را برای آن داد.
افسسيان 5: 24

شوهران بايد همسران خود را همچون بدن خود محبت كنند. آنكه زن خود را محبت مي كند، خويشتن را محبت مي نمايد. زيرا هيچكس از بدن خود نفرت ندارد بلكه به آن خوراك ميدهد و از آن نگهداري ميكند.
افسسيان 5: 28-29 در همه روزهاي زندگي باطل خود كه خدا در زير افتاب به تو بخشيده است، با زني كه دوست ميداري خوش باش
زيرا اين است نصيب تو از زندگي
جامعه 9:9
عزيزان زن يك وسيله نيست. بلكه هديه اي از طرف خدا به ماست.
زن برده نيست. زن قسمتي از وجود ماست كه بايد به آن محبت و نوازش كرد.
وقتي به همسرمان محبت ميكنيم گويي به خودمان محبت ميكنيم. و حتمن اين را شنيده ايد كه ميگويند محبت، محبت مي آورد. پس همديگر را محبت كنيد. همانگونه كه مسيح ما را محبت نمود.
البته لازم به ذكر است كه در مسيحيت مرد فقط بايد داراي يك زن باشد.
هر يك از شما مردان بايد زن خود را همچون خويشتن محبت كند. و زن نيز بايد شوهر خويش را حرمت نهد.
افسسيان 5: 33
زن شايسته ، تاج سر شوهر است.
اما زني كه شرمساري به بار آورد، همچون پوسيدگي است در استخوانهايش.
امثال سليمان 12: 4
عزيزاني كه در مسيح هستند و اگر هنوز ازدواج انها اسلامي است. ميتوانند با كشيش مربوطه خود صحبت كرده و عقد مسيحي داشته باشند.
و عزيزاني كه مايل هستند كه مسيحي شوند ميتوانند با من و يا عزيزاني كه ميشناسد صحبت كرده تا به شما بشارت مسيح را بدهند.

پاسخ به این متن شبهه افکن:

بسم الله الرحمن الرحیم

جواب سوال اول: روش تبلیغی این مبشر فارغ از محتوا: (البته در بعضی موارد به محتوا هم اشاره شده است.)

  1. صحبت هایش را با سوال مطرح می کند: مخاطب را تشنه ی شنیدن می کند.
  2. انتخاب موضوع:
    1. موضوعش زنان هستن که نصف جامعه را تشکیل می دهند و ذهنیت جامعه به این است که به این دسته ظلم شده است.
    2. تکیه بر یک موضوع عاطفی و احساسی یعنی جایگاه زن در خانواده.
    3. با تاکید بر اینکه همه ی ما خواهر داریم، مادر و…، می تواند حتی با شبهات مخصوص به زنان ذهن مردان را هم درگیر کند و به خود جلب نماید: یعنی ممکن است مخاطبینش مرد باشند ولی باز جنسیتی صحبت می کند.
    4. با بیان اینکه این موارد برای همه ی ما انسان ها لازم است، مسئله را فارغ از جنسیت می داند و برای همه مهم بر می شمرد.
  3. مقایسه ی بعضی گزاره های فقهی در اسلام و بعضی گزاره های اخلاقی در مسیحیت: گزاره های فقهی و حقوقی معمولا خشک و غیرمنعطف به نظر می رسند در حالیکه گزاره های اخلاقی به ویژه در بحث خانواده جنبه ی عاطفی ومنعطف دارد، مخصوصا در اسلام.
  4. تقطیع مباحث مرتبط با زن در اسلام: به گونه ای که مسایل پیرامونی آن که می تواند مبین این گزاره ها باشد نادیده گرفته شده است.
  5. شبهه مطرح می کند: مغرضانه عمل کرده و کاری به رسیدن به جواب ندارد و فقط می خواهد ذهن مخاطب درگیر یکسری شبهات شود، نه سوال.
  6. یکی از خصوصیات تبلیغی پروتستان ها که در قالب ماموریت های تبلیغی کلیسا آمده است، این است که از هر منطقه ی مسکونی از جهان برای تبلیغ استفاده می کنند. این مورد به خوبی در متن تبشری این مبلغ دیده می شود.( از ابتدا و انتهای متن)
  7. دیگر مسئولیتی که در منشور کلیسا آمده است این است که از هر گروه اجتماعی، سیاسی و دینی از بنی آدم را مورد تبشیر قرار دهند، و این مبشر نیز همانطور که در شماره دوم آمد، برداشت می شود که مردان مخاطب او هستند، مسلمان هستند( چون در آخر هم می گوید اگر ازدواج مسیحی ندارید بیایید و…)

جواب سوال دوم: جواب هایی کوتاه به شبهاتی که در ابتدای سخنانش در مورد جایگاه زن در اسلام بیان کرده است، در قالب چت:

آقای مبشر!

یکسری مباحثی را از اسلام جدا کرده و تقطیع نموده ای که هر کدام جدا جدا نیاز به پاسخ دارد که با شنیدن آنها هر قلب و عقل سلیمی به صحت و درستی آنان پی می برد، شما برداشت های شخصی خود را بیان نموده ای و وقتی انسانی واقعیت را بفهمد دیگر شبهات حضرتعالی برایش تزلزلی نخواهد داشت. انسان حق جو همیشه باید به دنبال پاسخ به سوالاتش و شبهاتی که از طرف مغرضین و شاید هم جاهلین در ذهنش ایجاد می شود، بیاید پس شما را به شنیدن جواب شبهاتتان دعوت می نمایم:

ابتدا از حجاب سخن به میان آوردید، آری یک زن مسلمان به داشتن حجابش مفتخر است زیرا در اسلام تمام زنان می توانند به فضیلت کمال دست یابند. و به زیور فضائل آراسته شوند. برعکس دین شما که این افتخار را فقط برای بعضی زنانتان(راهبه ها) قائل است و دیگر زنان را از رسیدن به فضائل محروم می سازد. و با توجه به اینکه هر انسانی حب به ذات دارد و به خاطر این حب به ذات می خواهد به کمال برسد، و شما و ما می دانیم که تنها دین و شریعت است که می تواند برنامه ی کمال را بیاورد، پس دین شما بیشتر زنانتان را از این حق محروم ساخته اید و دیگران را به نهایت کمالشان نمی رسانید. در حالیکه اسلام برای همه ی زنانش این حق را قائل است و فردی یا افرادی را محروم نساخته است.

بعد آمدید و از بعضی احکام های اسلام که منطبق بر تکوین انسان هاست سخن گفتید. در اسلام تساوی حقوق مطرح است نه تشابه حقوق. البته حقوق با تکالیف متفاوت است پس اگر تکلیفی بر دوش یکی از زن یا مرد قرار می گیرید برایش فضیلتی نیست. مثل تکلیف شهادت که برای مرد به جای دو نفر خانم است و این بار تکلیف بر دوش مرد نهاده شده است. آقای مبشر! عدالت به این نیست که برای همه ی انسان ها حقوق و تکالیف مشابهی وضع شود و این از مولای حکیم به دور است که برای دو نفر با استعدادهای متفاوت تکالیف یکسانی وضع کند.

مضاف بر اینکه در بسیاری از موارد که مسئله ی حق مطرح است، اسلام جانب زن را بیشتر رعایت کرده است مثل دیه ی موی سر زن، حق نفقه، حق مهریه، اجرت کار منزل، برداشتن تکالیفی مانند جهاد، قضاوت و…( وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف)[1]

در ضمن شما از کجا نصف بودن ارزشی زن از مرد را به دست آوردید!!! اگر ادامه ی آیه را با دقت مطالعه فرمایید می بینید اولا از آیه ارزشگذاری فهمیده نمی شود و در ثانی  می بینید که علت را هم بیان فرموده است که چرا در شهادت باید دو خانم باشند، می فرماید: وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏[2]. و این هم به خاطر ویژگی ها و غلبه ی احساساتی است که در زنان وجود دارد.

شما اگر می خواهید جایگاه ارزشی زن و مرد را در اسلام بدانی باید تمام آیات را در کنار هم قرار دهی که خواهی دید در هیچ جای قرآن زن و مرد در رسیدن به کمال با هم فرقی ندارند. شما را و همه ی مخاطبینتان را به مطالعه آیات آل عمران195، احزاب35، نساء124، نحل97، حجرات13و… دعوت می نمایم.

به آیه ی 34 سوره ی نساء اشاره کردی و از آن اجازه ی زدن زن توسط مرد را برداشت نمودی. آیا آیه را کامل مطالعه کرده ای؟؟؟ شبهه ی خشونت در اسلام را مغرضین علیه اسلام مطرح می کنند در حالیکه به رحمانیت اسلام و پیامبرش در تاریخ نمی بینی؛ تمام سوره های قرآن کریم با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز شده اند که از ابتدا به مهربانی و رحمانیت الهی در دین اسلام اشاره شده است و پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز رحمه للعالمین معرفی شده است.

برای این مسئله ابتدا شما را به عمومات آموزه های اسلامی در این باره توجه می دهم: در اسلام به طور کلی اذیت و آزار رساندن ممنوع است.[3]

حال در مورد خصوص آیه که اشاره فرمودی: محور آیه مدیریت است. آیه در مورد زنی سخن می گوید که نشوز کرده است و خانواده و زوجیت برایش اهمیتی ندارد، مدیریت اقتضا می کند که این زن را از پرتگاه طلاق و از هم پاشیدن نهاد خانواده نجات دهد.  در این میان مرحله ی اول باید او را نصیحت کند، باز اگر ادامه داد باید نارضایتی خود را به او نشان دهد، نارضایتی نه نا علائقگی، از عملش نه از خودش. یک بی مهری موقت. بعد می فرماید اگر باز هم نشوز و نافرمانی اش را ادامه داد به مرحله زدن می رسد، مرحله ای که کلی شرط و شروط دارد: مرد نباید ظالمانه با او برخورد کند، تنبیه باید باشد نه اذیت کردن و شکنجه کردن. دیه نباید بر آن بیاید، سرخ نشود و…. به مرحله ی فیزیکی می رسد که باید بین جسم و روان زن ارتباط برقرار کند. و این به خاطر حیای زن و احترام به زن است که مسائل خصوصی خانواده به بیرون کشیده نشود و آبروی زن نرود. حال این زدن ضعیف را بگذار کنار اشد مجازاتی که برای نشوز مرد قائل است. زن می توان به دادگاه رجوع کرده و او را به وسیله ی حکم حاکم شرعی ملزم کند، حبس کند و…

و البته شما این را در خانواده ی اسلامی ببین که مردش قوامون علی النساء است و قوام خانواده با مدیریت مرد است و فصل الخطاب بودن او و عاطفه ی زن و مادر خانواده، نه در خانواده ای که زن و مرد مثل همند. و چه بسیار زنان مسیحی که بخاطر نداشتن پناهگاه عاطفی در دینی که خانواده را در اولویت دوم قرار می دهد دچار بحران های شدیدی می شوند و این رنج ها را از کارفرمایان در اجتماع و هوسبازان در عرصه عمومی دریافت می کنند

در بحث چهارم به چند همسری در دین مبین اسلام اشاره کردی. چند نکته لازم به ذکر است: اولا اسلام این امر را مطلق و برای همه دلبخواه بیان نفرموده است و خود آیه چند همسری را مقید به رعایت عدالت یعنی رضایت هر یک از زن ها می کند. به نحوی آنرا تابع قرارداد بین زن و مرد می کند. دوم اینکه در اسلام احکام و شرایطی وجود دارد که می توان این امر را نفی یا محدود ساخت، مثل شروط در ضمن عقدو..

ثالثا اسلام با وضع قانون چند همسری از بسیاری از آسیب های اجتماعی که دامنگیر زنان بی همسر در جامعه باشد جلوگیری کرده است. مضاف بر این موارد چند همسری مختص به اسلام نیست و بسیاری از انبیاء بنی اسرائیل که شما میراث دار آن هستید، به چشم می خورد. شما را به مطالعه ی متون مقدس و احوال پیامبرانی مانند سلیمان نبی، یعقوب پیامبر صلوات الله علیهما و… دعوت می کنم.[4]

اما بحث عقد موقت: اینکه عقد موقت را با خودفروشی مقایسه کرده ای باید بدانی که در اسلام عقد موقت شباهت زیادی به عقد دائم دارد ولی محدودیت های آن ازدواج را ندارد و سهل الموونه است. مثل ازدواج دائم عده دارد و نمی تواند مثل زنان فاحشه بی قید و بند خود را در اختیار کسی قرار دهد. این رابطه و التذاذ دو طرفه است و زن علاوه بر این به مهریه که نشانه ی صداقت و هدیه ای از طرف مرد است دسترسی پیدا می کند. شما جوامعی که نتوانسته اند برای اینگونه افراد که نیاز به ازدواج دارند و نمی توانند ازدواج دائم داشته باشند، راهکاری عاقلانه ارائه نکرده است را می بینید به خصوص جوامع مسیحی، که فساد و فحشاء از زنان بردگانی نگون بخت ساخته که به کمترین بهره ای دست به خودفروشی می زنند. در حالیکه در اسلام در کنار ارضای زن و مرد، کرامت زن نیز حفظ شده است و فرزندانشان شرعی و حلال زاده هستند.

به برتری مرد بر زن اشاره کردی و برای آن دوباره به صورت تقطیعی به آیه ای از قرآن تمسک جسته ای.آری در قرآن آمده است الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم[5]. مفسران در تفاسیر قرآن، قوامیت و برپادارنده و مدیریت گری معنی کرده اند. بحث ولایت است نه بحث برتری و فضیلت و ارزش گذاری. اگر مردی بخواهد سوء استفاده کند دادگاه در مقابل او می ایستد. در نظام اسلامی نان آور مرد است و وقتی پول و بودجه به دست مرد است، مدیریت هم باید به دست مرد باشد( مدیریت و محل درآمد باید در یک چا باشد)، اصلا خداوند این تکلیف را برای زن قرار نداده است. و البته همانطور که قبلا آمد محور عاطفی خانواده با زن است. او می تواند با عطوفت و اطاعت پذیری اش قلب مرد را تسخیر کرده و نباید مردش امیر غیر مطاع باشد. وقتی زن به وظایفش خوب عمل کند قلب مرد را تسخیر می کند.

در آخر به حکم سنگسار اشاره فرمودی. در کدام دین احکام بازدارنده وجود ندارد. آری شاید دین شما با تحریفاتی که در آن انجام داده اید تشریعاتتان را حذف کرده باشید و در 7 آیین خلاصه شود ولی ادیان الهی برای موارد نافرمانی قوانین الهی مجازاتی وضع کرده اند که پیامدهای وجود حکم و عدم وجود این احکام را می بینید. جوامع شما پر شده است از فساد و فحشاء و حرام زاده هایی که نمی دانید با معزل وجودی این اشخاص چگونه برخورد کنید. دینی کارآمد است که در همه ابعاد قوانین داشته باشد.

در آخر اگر می خواهی جایگاه زنان در اسلام را بدانی و به مخاطبینت معرفی کنی باید بدانی که در اسلام تکوین الهی ابزاری در خدمت زن بوده است[6]، اولین نگاهش به زن در اسلام این است که او یک انسان است[7]، از عاطفه ی زن جانبداری شده است[8]، دختردار شدن فضیلت محسوب می شود[9]، به نیازهای احساسی و عاطفی زن توجه بسیار شده است[10]، زن مایه ی برکت معرفی شده است[11]، زن دوستی(محارم) رابطه ی مستقیم با ایمان دارد[12]، زن محور اصلی خانواده است و نقش مادری والا شمرده شده است [13]و زن و مرد در رسیدن به کمال انسانی یکسان هستند.

حال به شما دوست عزیزم که هم مادر داری، هم خواهر، هم همسر توصیه می کنم که اگر می خواهی به جایگاه اصلی زن و ارزش آن پی ببری و زندگی سالم و به سمت کمال داشته باشی، به دین مبین اسلام شرفیاب شو و بگو اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان علیا ولی الله.

موفق باشی


[1] . بقره282.

[2] . همان.

[3] . بحار الانوار ج 75، ص 150. شامل احادیث متعددی در این زمینه است. علل الشرایع ج2 ص210، آیات متعدد در مورد رفتار با معروف: نساء19، بقره231. وسائل الشیعه ج14ص 119و….

[4] .

[5] . نساء34.

[6] . وسایل الشیعه ج 14 ص 10، کافی ج5 ص320 و…

[7] . آیات اشاره شده در متن. بحار الانوار ج 11 ص 222و223.

[8] . وسایل الشیعه ج 21 ص504.

[9] . وسایل الشیعه ج 14 ص26.

[10] . مسند الامام الشهید ج3 ص245.

[11] . وسایل الشیعه.

[12] . وسایل الشیعه ج14 ص11.

[13] . روایات بی شمار است.


جستجو