منبع : مجله حوزه و دانشگاه، شماره 31 ,
چکیده
این مقاله با بررسی مفهوم مرزها در خانواده و مفاهیم مرتبط با آن، از دیدگاه ساخت نگری مینوچین، به شرح انواع مرزها در خانواده و تأثیر آنها در کارایی و تعادل خانواده پرداخته است. سپس به درمان مشکلات خانواده از طریق مرزسازی اشاره می کند. در بخش دوم مقاله، حدود و مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام بررسی شده است. این حدود در زمینه روابط جنسی، نوع تعامل زن و مرد، فضاهای روان شناختی در خانواده و نوع روابط خانواده با سایرین تبیین می شود. در پایان مقاله مرزهای خانواده در دو دیدگاه مقایسه شده است. هر دو دیدگاه بر لزوم دوری یا نزدیکی و بسته یا باز بودن برخی روابط اعضای خانواده و لزوم وجود فضای روان شناختی متمایز برای زیرمنظومه ها در خانواده تأکید دارند. در عین حال تعالیم اسلام مرزها در خانواده را با گستره بیشتری در نظر گرفته و بر بعد اخلاقی آن تأکید می کند. روش تحقیق در این مقاله در بخش اول توصیفی تاریخی و در بخش دوم تحلیل محتوا براساس روشهای استنباطی در آیات قرآن و احادیث است.
واژه های کلیدی: مرزهای خانواده، ساخت خانواده، خانواده درمانی، اسلام و خانواده.
مقدمه
خانواده ها در عصر حاضر به علت پیچیدگیهای جوامع صنعتی، در انجام وظایف با مشکلات متعددی روبرو شده اند. از سوی دیگر، اکنون مشکلات و مسائل خانواده با روشهای تجربی و بالینی، بسیار بهتر از گذشته تحلیل و بررسی می شود و همین امر به سازگاری و بهبود کارآیی خانواده ها بسیار کمک می کند. از مسائل مهم خانواده، فاصله روان شناختی اعضا و محدوده عمل زیر منظومه ها در خانواده است، که از آن به مرز تعبیر می شود. در میان نظریه های خانواده درمانی، ساخت نگران به رهبری مینوچین، به تبیین مفهوم مرز و نقش آن در خانواده پرداخته اند. ما در این نوشته، پس از اشاره به این دیدگاه، مرزها را در خانواده از دیدگاه اسلام بررسی خواهیم کرد و در پایان به مقایسه این دو دیدگاه خواهیم پرداخت.
مرزها از دیدگاه مکتب ساخت نگر
مفاهیم مکتب ساخت نگر
اساس نگرش سیستمی به خانواده به این نکته بازمی گردد که واحد خانواده امری بیش از روان پویایی زیستی اعضای آن است. با این دید، خانواده موجودی است که اجزاء آن با هم تغییر می کند و در صورت انحراف برای حفظ تعادل خود، فعّال می شود. ساخت خانواده مانند هر سیستم دیگر به نوع روابط اعضای آن مربوط می شود. روابط و تعاملهای تکراری، الگوهایی به وجود می آورند مبنی بر اینکه در خانواده، چگونه، چه وقت و با چه کسی رابطه برقرار شود و همین الگوها زیر بنای سیستم را تشکیل می دهد (ثنایی، 1379). اعضای خانواده براساس این الگوها یا طرحهای ویژه که حاکم بر تعاملهای آنهاست با هم رابطه برقرار می کنند. این طرحها که معمولاً به طور صریح ابراز نشده، و حتی شناخته شده نیستند، تشکیل «کلی» را می دهند که همان «ساخت خانواده» است. بر اساس ساختی که در هر خانواده وجود دارد افراد در می یابند که برخی مناطق برای آنان مجاز، برخی عبور با احتیاط و برخی دارای علامت «توقف» یا «عبور ممنوع» است. اگر فرد از مرزهای غیر مجاز عبور کند، اعضای خانواده مکانیزمهایی را برای تنظیم و مهار در پیش خواهند گرفت و فرد، گاه تسلیم می شود و در مواقعی به چالش با اعضای خانواده بر می خیزد. از این رو اعضای خانواده کم و بیش از جغرافیای محدوده خود آگاهند. شکل 1 میزان حضور هر یک از اعضا را در فضای روانی خانواده نشان می دهد. همان گونه که در شکل 1 دیده می شود، افراد فقط بخشهای مشخصی از سرمایه گذاری روانی را به خانواده اختصاص داده اند. البته اهمیت خانواده برای افراد Dو Cبیشتر از افراد Dو Aاست. گستره رفتار مجاز نیز توسط خانواده تعیین شده است. این که چه گستره ای از رفتار می تواند در برنامه خانواده جای گیرد، بستگی به توانایی خانواده در جذب و پذیرش انرژی و اطلاعات از خارج خانواده دارد. (Minuchin, 1981, p.15).
شکل 1: میزان حضور اعضای مختلف در فضای روانی خانواده
سیستم خانواده دارای زیر منظومه های تمایز یافته ای است. هر فرد یک زیر منظومه است. زیر منظومه های دیگر عبارتند از: زن و شوهر، مجموعه خواهر و برادران، زنان خانواده، مردان خانواده (پدر بزرگ، پدر و پسر). بر اساس ملاکهایی مانند نسل، جنسیت، علاقه وظیفه زیر منظومه ها تشکیل می شوند. معمولاً هر فرد عضو چند زیر منظومه است و در هریک باید به نحوی خاص عمل کند. علاوه بر زیر منظومه ها، ساخت خانواده را می توان در مرزهای بین زیرمنظومه ها، سلسله مراتب و اموری مانند اتحادها مشاهده کرد که به نقشه سازمانی خانواده ویژگی خاص می بخشد (Goldenberg, 1980, p. 31).
مفهوم مرز در خانواده
مرز، حد یا حایل مفروضی است که در خدمت حفظ و پیشبرد، تمایز و یکپارچگی خانواده به عنوان یک کل، زیر منظومه های خانواده، و تک تک اعضای خانواده است. مرز، استعاره ای برای مراودات ویژه است که به طور منظم مابین منظومه ها در جریان است. مرزهای یک زیر منظومه، عبارت از مقرراتی است که معین می کند چه کسی و چگونه جزو این زیرمنظومه است . در نظام خانواده مرزها امری روان شناختی است و به اموری مانند روابط کلامی و غیر کلامی میان افراد و موضوعات عاطفی مربوط می شود . این که در یک رابطه تعاملی خاص در خانواده چه کسی حضور دارد و چه کسی بیرون از آن جای دارد ، نشان دهنده مرزها در خانواده است (بارکر ، 1375) . مثلاً زیر منظومه والدینی وقتی مشخص می شود که مادری به پسر بزرگ خود می گوید: «تو نباید برای خواهر کوچکت زمانی برای تلویزیون دیدن معین کنی ، من و پدرت در این مورد تصمیم گیری می کنیم». اگر زیر منظومه والدینی شامل فرزند والدگونه هم باشد ، مرز را مادر با گفتن « من از همه شما می خواهم تا به خانه برمی گردم، سخنان برادر بزرگتر خود را شنوا باشید» مشخص می کند (Goldenberg, 1980, p. 38).
کارکرد مرز، متمایز کردن محدوده و وظایف زیرمنظومه هاست. هر زیر منظومه عملکردی ویژه دارد و از اعضای خود انتظارات بخصوص را طلب می کند. تکوین مهارتهای بین فردی در منظومه ها به آزادی زیرمنظومه از مداخله سایر زیرمنظومه ها بستگی دارد. مثلاً قابلیت تطابق و سازگاری مکمل بین زن و شوهر با شرایط جدید، مستلزم آزادی از مداخله فامیل آنها، بچه ها و گاه کل «برون خانواده» است. رشد مهارتهای مذاکره و حصول توافق با همسالان که در رابطه بین فرزندان یک خانواده حاصل می شود، مستلزم عدم مداخله والدین در زیرمنظومه بچه هاست (مینوچین، 1375).
انواع مرزها در خانواده
در خانواده ها مرزهای بین زیرمنظومه ها، بین تک تک اعضای خانواده و بین کل خانواده و محیط برون، متنوع و متکثر است. براساس وضوح و ابهام، خشکی و انعطاف، به هم ریختگی یا انسجام و خصمانه یا دوستانه بودن، می توان مرزهای متنوعی را در خانواده ها مشاهده کرد. برای عملکرد مناسب اعضای خانواده، باید مرزهای زیر منظومه ها واضح و مشخص باشد به طوری که برای اعضای هر زیرمنظومه امکان اجرای نقشها بدون مزاحمت فراهم باشد و در عین حال مرزها اجازه تماس اعضای زیرمنظومه را با سایرین بدهد. ترکیب زیر منظومه هایی که حول وظایف خانواده تشکیل شده، به اندازه وضوح مرزهای زیر منظومه اهمیت ندارد. مثلاً زیر منظومه والدین اگر شامل مادر بزرگ یا یک «فرزند والدگونه» هم باشد، تا وقتی که خطوط مسئولیت و اقتدار به وضوح مشخص باشند، می تواند به خوبی عمل کند. وضوح مرزهای درون خانواده یک شاخص مفید برای ارزیابی عملکرد خانواده است. بعضی خانواده ها با سرمایه گذاری بر اعضای محدود خود به دنبال بنای جهان کوچکی برای خود هستند. در این حالت میزان توجه و ارتباط اعضای خانواده با هم زیاد شده در نتیجه فاصله ها کاهش می یابد و مرزها و تمایز در نظام خانواده مغشوش می شود (مینوچین، 1375).
از حیث انعطاف و سختی، در برخی خانواده ها مرزها، بیش از حد خشک و انعطاف ناپذیر می شود، به طوری که ارتباط بین زیر منظومه ها دشوار می گردد و نقش حمایتی خانواده نیز ناکارآمد می شود. این دو نهایت را «بهم تنیدگی» و «گسستگی» می خوانند. تمام خانواده ها در یک نقطه از این امتداد قرار می گیرند (شکل 2).
…………….. | – – – – – – – – | ___________ |
مرزنامشخص (بهم تنیده) | مرزهای مشخص(دامنه بهنجار) | مرزبسیارخشک (گسسته) |
(شکل 2) : سه گونه مرز در خانواده
در بیشتر خانواده ها، هم مرزهای نامشخص (به هم تنیده) و هم مرزهای بسیار خشک دیده می شود. ممکن است تا وقتی بچه ها کوچک هستند زیر منظومه مادر کودکان حالت بهم تنیده داشته باشد، ولی پدر یک موضع گسسته اختیار کند و حتی در مواردی زیرمنظومه فوق، پدر را درحاشیه قرار دهد. با بزرگتر شدن بچه ها، ممکن است پدر به آنها بیشتر مشغول شود. در مرحله بعد زیر منظومه والدینی به فرزندان استقلال بیشتری می دهد و درنهایت بچه ها به تدریج ازخانواده جدا می شوند (مینوچین، 1375).
مشکلات مرزی
بسیاری از مسائل خانواده ها به مشکلات مرزهای بین زیرمنظومه ها باز می گردد، قبلاً به دو نهایت در مرزهای بهم تنیده (مرز نامشخص) و گسسته (مرز بسیار خشک) اشاره شد. این دو نهایت دال بر زمینه های احتمالی آسیبند. مثلاً زیرمنظومه بهم تنیده مادر و بچه ها ممکن است پدر را منزوی کرده و در نهایت منجر به گسستگی او گردد. از عوارض نامطلوب بهم تنیدگی مرزها، ممانعت از استقلال بچه ها می باشد. زیر منظومه یا خانواده بهم تنیده ممکن است اعضای خود را فلج کند، زیرا احساس تعلّق شدید مستلزم از دست دادن بخش عمده ای از استقلال فردی است. عدم تمایز زیرمنظومه ها، کاوش مستقلانه و احاطه بر مشکلات را تضعیف می کند و در نتیجه مهارتهای شناختی و عاطفی خصوصا در بچه ها دچار وقفه می شود. اعضای زیرمنظومه ها یا خانواده های گسسته، ممکن است مستقلّانه عمل کنند، ولی از کمبود حس وفاداری و تعلّق و قابلیت وابستگی متقابل و طلب حمایت مورد نیاز رنج می برند (مینوچین، 1375).
هر چند یک خانواده بسیار گسسته می تواند دامنه گسترده ای از تفاوتهای فردی اعضای خود را تحمل کند، لیکن استرسهای تک تک اعضای خانواده نمی تواند از مرزهای بسیار خشک و سخت عبور کند و فقط استرسهای فردی بسیار شدید می تواند سیستم حمایتی خانواده را فعال کند. در قطب مقابل، یعنی بهم تنیدگی، عکس این امر صادق است، یعنی رفتار یک عضو خانواده بلافاصله روی دیگران اثر می گذارد و استرس یکی از افراد از مرزها عبور می کند و به سرعت در سایر زیرمنظومه ها منعکس می شود. این دو نوع رابطه هنگام برانگیخته شدن مکانیسمهای تطابقی باعث مشکلات خانوادگی می شود. خانواده بهم تنیده نسبت به هر تغییری از وضع مأنوس و متداول به شدت و سرعت واکنش نشان می دهند. خانواده گسسته هنگام ضرورت واکنش هم، میلی به ابراز آن ندارد. گاهی یک خانواده بهم تنیده، از گریه فرزندشان به شدّت ناراحت می شوند ولی در مواردی والدین یک خانواده گسسته، شاید نسبت به نفرت فرزند خود از مدرسه هم واکنش نشان ندهند. علاوه بر عوارض این دو نوع مرز، گاهی خانواده های دارای مرزهای واضح و در عین حال منعطف، نیز مشکلات مرزی دارند که از انتقال استرسهای یک منظومه به سایر زیرمنظومه ناشی شده است.
مرزسازی در درمان
در اصلاح مشکلات مرزی ، شیوه هایی تحت عنوان فنون مرزسازی به کار گرفته می شود. برای حفظ استقلال فردی اعضای خانواده و در عین حال احساس پیوستگی آنها به خانواده باید بر مرزهای فردی و مرزهای منظومه ها تأکید کرد. می توان با قواعد ساده ای استقلال فردی اعضا را حفظ و تقویت کرد. مثلاً کسی نباید از طرف دیگری صحبت کند یا در حضور او، ترجمان افکار و احساسات او شود یا فردی، نقش حافظه را برای کل خانواده ایفا کند. بچه ها باید در خانواده از هم متمایز باشند و برحسب سن و موقعیت خود دارای حقوق و مزایای ویژه ای باشند. مرزهای زیر منظومه ها باید به حد کافی مستحکم باشند. زیر منظومه زن و شوهری را باید از دخالت بچه ها یا اعضای بزرگسال خانواده حفظ کرد. نامشخص بودن مرز زیر منظومه زن و شوهری یکی از علل متداول اختلال در الگوهای مراوده ای است. مثلاً مسائل خصوصی زن و شوهر باید در محدوده خود آنها باقی بماند و زمانی در هر روز برای استمرار روابط خصوصی آنها به طور مجزا از بچه ها و سایر اعضای خانواده قرار داده شود.
مینوچین بر فنون مرزسازی تأکید دارد. این فنون، نفوذپذیری و نحوه تمایز منظومه ها را تنظیم می کند. فنون مرزسازی در دو زمینه فاصله روان شناختی بین اعضای خانواده و مدت زمان تعامل درون منظومه ها مورد توجه قرار می گیرد. حرکتهای فضایی در همه دنیا، نشانگر رویدادهای روان شناختی یا تعاملهای عاطفی میان افراد است. اعضای خانواده، حتی کودکان در تمام فرهنگها، دوری و نزدیکی فضایی را نمایانگر نحوه روابط عاطفی افراد می دانند.تغییر روابط فضایی اعضای خانواده در جلسه درمان نوعی فن مرزسازی است که از مزیت غیر کلامی بودن، وضوح و عمق برخوردار است. درمانگر می تواند بوسیله حرکتهای فضایی، نزدیکی میان اعضای خانواده را تغییر دهد. استفاده از دستها یا همه بدن با حائل شدن در برابر تماس چشمی دو فرد و جابجا کردن صندلی ها نمونه ای از این موارد است. مثلاً اگر کودک بین زن و شوهر نشسته است، از او بخواهد صندلیش را با یکی از والدین عوض کند، تا آنها به طور مستقیم (نه بواسطه کودک) با هم صحبت کنند. درمانگر می تواند قاعده ای را در ابتدای جلسه وضع کند وبگوید هیچ فردی نباید به جای دیگری صحبت کند یا برداشت و احساس او را بیان کند. افرادفقط مسائل و محفوظات خویش را بیان کنند .گستره این قاعده به درمانگر اجازه می دهد که مرزها را تقویت کرده و مداخله اعضای خانواده را به فضای روان شناختی و حافظه یکدیگر منع کند. به این طریق می توان مزاحمتها، مداخله ها و ائتلافها را مانع شد (Minuchin, 1981, p. 146-158).
گسترده و طولانی تر کردن تعامل اعضای خانواده که راهی برای عمق بخشیدن به آن است، به ایجاد مرز بین زیرمنظومه ها و تمایز بیشتر آنها کمک می کند . مثلا”برای تأثیرگذاری بیشتر مادر بر دختر خود ، درمانگر تعامل و گفتگوی آنها را در جلسه قطع نمی کند و زمان زیادی را به آن اختصاص می دهد . در اینجا وقوع تعامل بین مادر و دختر بیش از محتوای آن اهمیت دارد. درمانگر جهت تقویت این زیر منظومه (مادر و دختر) و تمایز بیشتر آن، برای آنها تکالیفی را نیز در بیرون از جلسه درمان معین می کند . مثال دیگر خانواده ای است که در آن مادر و پسر رابطه ای در هم تنیده دارند وپدر در حاشیه قرار گرفته است . درمانگر به پدر توصیه می کند که پسرش را در تکالیف مدرسه یاری دهد، یا هنگامی که بدرفتاری می کند او را مهار کند، یا به او فوتبال آموزش دهد. در این رابطه می تواند به پدر بگوید «چون تو مرد هستی و پسرت نیز در آینده می خواهد به عنوان یک مرد پرورش پیدا کند، لازم است در کارهای مختلف به او کمک کنی تا همسرت یکی دو هفته استراحت کند». گاهی نیز با دادن تکلیف متناقض می توان مرزهای بسیار در هم تنیده را از هم متمایز کرد. برای مثال به مادری که شدیدا حمایتگر است گفته می شود که به بچه ها بیشتر توجه کند، یا به همسری که زیاد نگران شوهر خود است می گوید هرجا که می رود با او درتماس باشد. درهمه این موارد مدت زمان تعامل بین دو فرد بیشتر می شود و به تبع آن مرزها نیز تقویت می شود، با این تفاوت که در مورد اخیر هدف از طولانی تر کردن مدت تعامل، ایجاد تعارض در اثر نزدیکی بیشتر زن و مرد است. این تعارض موجب می شود فاصله زن و مرد تا حد بهنجار کمتر گردد (Minuchin, 1981, p.154).
مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام
تعالیم اسلام راجع به نحوه روابط اعضای خانواده با یکدیگر و افراد بیرون خانواده، حدود و مرزهایی را معین کرده است هر چه این حدود بیشتر رعایت شود، کارایی اعضای خانواده و روابط آنها بهتر می شود وخانواده زمینه رشد وتعالی آنها را فراهم خواهد نمود. این حدود به اموری مانند: مرزهای درون خانواده، مرزهای لازم برای کل خانواده و خارج آن از جمله روابط جنسی و روابط زن و مرد نامحرم مربوط می شود.
مرزهای درون خانواده از دیدگاه اسلام
تعالیم اسلام وجود حدود و مرزهایی را بین زیرمنظومه ها و حتی افراد درون خانواده ضروری می داند. زیر منظومه زن و شوهری باید در خانه، اتاقی جدا داشته باشند و سایر اعضای خانواده در ساعات معینی از شبانه روز بدون اجازه وارد این حریم نشوند. در این رابطه در قرآن آمده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، بردگان شما و کودکان شما که به حد بلوغ نرسیده اند، سه بار در شبانه روز باید از شما کسب اجازه کنند، پس از نماز صبح و نیمروز که لباسهای خود را بیرون می آورید و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شماست،در غیر این سه وقت گناهی بر شما و بر آنان نیست. بر گِرد یکدیگر بچرخید و با هم معاشرت کنید. و چون کودکان شما به سن بلوغ رسیدند، آنها هم باید از شما کسب اجازه کنند …» (سوره نور، آیه 58). براساس آیات مذکور و روایات معصومین(ع) قراردادن زمانی برای روابط خصوصی زیرمنظومه زن و شوهری از نظر تعالیم اسلام به رسمیت شناخته شده است (وسائل الشیعه، ج14، ص157، 159، 160).
لزوم این فضای روانی برای حل مشکلات شخصی زن و شوهر و حصول حمایت عاطفی آنها از یکدیگر و برون ریزی عاطفی امری ضروری است که همه اعضای خانواده از کوچک و بزرگ باید آن را به رسمیت شناخته و در رفتار به آن پایبند باشند. علاوه بر زن و شوهر سایر منظومه ها نیز به فضای اختصاصی نیاز دارند که باید حتی والدین بدون اجازه وارد محدوده آنها نشوند. هر چه کودکان به دوران بلوغ و نوجوانی نزدیکتر می شوند، به فضای خصوصی نیازمندترند. هر چند این نیاز، اختصاصی به دختر و پسر ندارد، ولی به نظر می رسد قرار دادن فضای خصوصی برای دختران ضرورت بیشتری دارد زیرا به علت ویژگیهای خاص جنس زن، فرصت فراهم آمدن فضای خصوصی برای دختران در بیرون خانواده کمتر است. برای تأمین این شرایط پدر و برادران نباید بدون اجازه وارد این حریم شوند (همان، ص158).
از نظر تعالیم اسلام، بین فرزندان دختر و پسر نیز باید حدود و مرزهایی برقرار شود. زیرمنظومه دختر و پسران هر یک به فضای روانی اختصاصی نیازمندند. لازم است محیط خواب و استراحت والدین و فرزندان بعلاوه دختر و پسر و حتی بین برادران مجزا باشد، به طوری که والدین اتاق جدا، دختران و پسران نیز اتاق جدا داشته باشند و رختخواب تک تک فرزندان نیز از هم مجزا باشد (همان، ص171). بعلاوه ، نوع مراودات و تماسهای خواهر و برادر در سن نوجوانی باید دارای حدود و قیودی باشد (همان، ص152)، تا زمینه هر گونه انحراف رفتاری از بین برود.
رازداری در خانواده از پایه های اعتماد متقابل و بخش دیگری از مرزهای درون خانواده است. در تعالیم اسلام رازداری دارای اهمیت بسیار و از شروط و لوازم ایمان شمرده شده است. به افراد توصیه می شود که این سنت خداوند را برای کمال ایمان در خود ایجاد کنند (بحار، ج75، ص68). در خانواده رازداری از زمینه های سلامت و تعادل خانواده محسوب می شود و باز بودن خانواده و انتقال آسان اطلاعات از آن پذیرفته نیست. حفظ اسرار در خانواده در جنبه های مختلف حیاتی است. مسائل مربوط به روابط خصوصی زن و شوهر باید در محدوده منظومه زن و شوهری باقی بماند (وسائل، ج14، ص154). قرآن زنانی را که حافظ اسرار شوهران هستند مورد تمجید قرار داده و می گوید: «زنان درستکار… اسرار شوهران خود را حفظ می کنند» (نساء، آیه 34). در قرآن به حادثه ای اشاره شده است که دو تن از همسران پیامبر(ص) اقدام به افشاء راز خصوصی می کنند، خداوند این رفتار را انحراف اعلام نموده و به این دو زن توصیه می کند که از این رفتار ناشایست توبه کنند (سوره تحریم، آیه 4). مردان نیز نباید مسائل مربوط به روابط خصوصی خود را به سایرین انتقال دهند. بخش دیگر از اسرار خانواده مربوط به عیوب و نقائص زن و شوهر و فرزندان است. این اسرار باید پوشیده بماند خصوصا در مورد زن و مرد که باید لباس یکدیگر و به عبارتی پوشاننده عیوب هم باشند. در این رابطه تعالیم اسلام بیان عیوب و نقائص دیگران را به کلی نامناسب اعلام کرده، مگر در مواردی که به منظور اصلاح آنها باشد و اصلاح این عیب بدون افشاء آن ممکن نباشد. این رفتار ناشایست که در اسلام با عنوان غیبت آمده است، به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه شده است (سوره حجرات، آیه 12). محیط خانواده به دلیل فضای خصوصی و مهار کمتر افراد در آن، زمینه مساعدی برای بروز برخی نابهنجاری هاست، ولی انتقال این امور به خارج خانواده غیبت محسوب شده و ممنوع است. علاوه بر اینکه نباید اسرار و عیوب خانواده به دیگران منتقل شود، خود محیط خانواده نیز باید عاری از بیان و شنیدن عیوب و اسرار دیگران باشد. از جنبه های دیگر حفظ اسرار در خانواده حتی عدم افشاء برخی ویژگیها و مزایای مثبت افراد به بیرون خانواده و حتی در مواردی به اعضای دیگر خانواده را شامل می شود. تعالیم اسلام توصیه اکیدی بر پوشاندن اسرار دارد و آشکار نمودن رازها را مذمت می کند (بحار، ج75). اگر اظهار ویژگی مثبت یکی از اعضای خانواده موجب بروز رفتار یا عواطف نابهنجاری مانند حسد در برخی دیگر شود، در این صورت نیز رازداری لازم است. در رابطه بین حضرت یوسف و برادرانشان این واقعیت روشن می شود (سوره یوسف، آیه5).
مرز خانواده و اجتماع
حدود دیگری برای اعضای خانواده و حریم منزل معین شده که از جمله آنها خروج زن از خانه با اجازه شوهر است. دیگر اینکه پدر تا بلوغ بر فرزندان ولایت دارد و باید ورود و خروج فرزندان با رضایت او باشد. البته مرد نیز باید مراقب ورود افرادی باشد که از لحاظ اخلاقی قابل اعتماد نیستند (نهج البلاغه، نامه 39). به نظر می رسد اگر همسر خانواده در حد نیاز اجتماعی از خانه خارج شود و به مسائل خانواده اولویت بدهد در رشد عاطفی و معنوی همه خانواده سرمایه گذاری بیشتری خواهد نمود. البته همه حدود و قیود باید براساس منطق و متعادل باشد و هر گونه افراط در اعمال حدود از سوی مرد در خانواده نه تنها به تعادل روحی و روانی اعضای خانواده کمک نخواهد کرد بلکه آسیبهای جدی به آنان وارد می کند و موجب رفتار نابهنجار و عدم سلامت روانی آنها می شود (وسائل، ج14، ص175).
تعالیم اسلام برای مکانی که خانواده در آن زندگی می کند نیز حد و مرزی قرار داده است، به طوری که این مرز کاملاً باز نیست و هر فرد که می خواهد وارد آن شود باید با اجازه و هماهنگی اهل آن خانه باشد. در قرآن صریحا این قانون مورد تأکید قرار گرفته است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی که خانه شما نیست وارد نشوید، تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است،… و اگر به شما گفته شد «بازگردید» برگردید این برای شما پاکیزه تر است…» (نور، آیه 27 و 28).
در این آیه از کلمه انس استفاده شده که مقابل ترس و وحشت است ومنظور آن است که نباید سرزده وارد خانه شد و موجبات ترس و ناراحتی اهل آن خانه را فراهم نمود. جالب توجه آن است که حتی ورود به خانه فرزند یا پدر و مادر هم طبق گفته رسول خدا(ص) باید با اجازه باشد (مطهری، 1368). نکته دیگر در آیه کلمه «ازکی» است که می توان از آن برداشت کرد که برای حفظ سلامتی روانی و اخلاقی اهل خانه و کسانی که به آن وارد می شوند، این قانون قرار داده شده است. این آیه که به مرز کل خانه اشاره دارد، به نکات روان شناختی ای اشاره دارد که یکی از آنها، لزوم اطمینان ازآمادگی روانی اهل خانه برای ورود افراد غیرخانواده است. درصورت عدم آمادگی افراد، اضطراب اهل خانه امری عادی است.بعلاوه همین عدم آمادگی زمینه های افشای اسرار خانواده را برای سایرین فراهم می کند. به همین جهت برای آرامش روانی خانواده وحفظ مسائل درونی آن، چنین مرزی قرارداده شده است.
مرزها در روابط جنسی
از اهداف مهم ازدواج ارضای نیازهای جنسی زن و مرد به طور مناسب می باشد. از مهمترین رازهای موفقیت در زندگی گام برداری در عالم اتحاد و هماهنگی جنسی است (قائمی، 1368). تعالیم اسلام در عین به رسمیت شناختن لذتهای جنسی، برای آن حدودی معین کرده است. حدود لذتهای جنسی استفاده از همسر قانونی است و خروج از این محدوده تعدی محسوب می شود، چنانکه در قرآن آمده است که: «مؤمنان دامان خود را از آلوده شدن به بی عفتی حفظ می کنند و تنها در بهره گیری از همسران مجازشان، ملامت نمی شوند و هر که غیر از این طلب کند، تجاوزگر است» (مؤمنون، آیه 5 تا 7). بهره برداری جنسی غیرمشروع که در متون اسلامی از آن به زنا تعبیر می شود در اسلام بسیار مذمت شده به طوری که در قرآن آمده است: «نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بدراهی است» (اسراء آیه 32). بعلاوه مجازاتهای سنگین و ملامتهای شدیدی در مورد آن بیان شده است (نور آیه 2، نساء آیه 15 و 16، بحار ج76، ص1740).
روابط جنسی غیرقانونی پیامدهای نامطلوبی برای نهاد خانواده و کل اجتماع و فرد دارد و به شخصیت فرد، خانواده او و فرزندان آسیبهای شدیدی وارد می کند. زنا باعث می شود که ایمان فرد متزلزل شود (بحار، ج76، ص26) و احساس گناهِ فرد، به عزت نفس او آسیبی وارد می کند که جبران آن مستلزم صرف زمان طولانی است (بحار، ج76، ص27). در نظام خانواده، تعدی هر یک از زن و مرد از محدوده روابط جنسی مشروع، به محبت و مودّت متقابل آسیب جدی وارد می کند و زمینه را برای خیانت و تعدی طرف مقابل فراهم می کند (بحار، ج76، ص27). ارتکاب زنا تأثیرات روان شناختی عمیقی بر فرزندان خانواده دارد که کمترین آن یادگیری رفتار نابهنجار پدر یا مادر است و به همین جهت زمینه بروز این رفتار در افرادی که والدینشان دست به آن زده اند بیشتر است (همان، ص27). بر اساس احادیث معصومین(ع) زنا آثاری همچون از بین رفتن نور چهره، کوتاه شدن عمر، بروز فقر و تنگدستی در دنیا، خشم و غضب خداوند، نتیجه بد در حسابرسی اعمال و جاودانگی در آتش جهنم را به همراه دارد (همان، ص22). از مشکلات خانوادگی زنا، به هم ریختگی نسبت فرزندان (همان ص24 و ص28) و معلوم نبودن پدر آنهاست. فرزند پدید آمده از زنا، در محیطی فارغ از عواطف ضروری زندگی از جمله عواطف مهم پدری، رشد می کند و انگیزه انجام زنا و برخی گناهان در او بیشتر است (همان، ص11). اولیاء دین درباب بی بندوباری روابط جنسی از واقعیتی خبر دادند که شاید بتوان آن را به هم ریختگی و ویرانی ساخت خانواده نامید. در این رابطه رسول خدا(ص) فرمود زنا وارد خانه ای نمی شود مگر آن که آن را ویران می سازد (همان، ص19). به منظور حفظ حریم خانواده، بهره برداری جنسی نامشروع در حد جزیی نیز ممنوع اعلام شده که شامل هرگونه روابط کلامی و غیرکلامی است که ماهیت جنسی داشته باشد. برای نمونه نگاهی که به منظور لذت جنسی باشد، زنای چشم و بهره برداری جنسی نامشروع هر عضو را زنای آن عضو شمرده اند (وسائل، ج14، ص138).
این گونه رفتارها از دو جهت آسیب زاست، نخست ممکن است مقدمه و زمینه ای برای عمل زنا فراهم کند و در مرتبه دوم خود این رفتار خروج از محدوده شرعی روابط جنسی است و همین امر ممکن است به روابط عاطفی زن و شوهر و مودت و محبت بین آنها آسیب رساند و زمینه اختلافات را فراهم نماید. به همین سبب تأمین روابط عاطفی عمیق و صمیمی بین زن و شوهر و نیل به یگانگی در کانون خانواده، فقط در صورت کنترل روابط جنسی زن و شوهر در محدوده خانواده امکان پذیر است (مطهری، 1368). تعالیم اسلام برای حفظ حریم زن و شوهر، پا را از این فراتر گذاشته و میل و اندیشه زنا را هم نادرست می داند (همان، ص240) و از افراد می خواهد هنگام برقراری روابط جنسی، فقط به فکر همسر خود باشند و با توجه و میل به فرد دیگری به این کار اقدام ننمایند و از بروز پیامدهای نابهنجار بعدی در فرزندان جلوگیری کنند (همان، ص188).
پوشش شرعی و حدود روابط زن و مرد نامحرم در اسلام
تعالیم اسلام برای حفظ عفت اشخاص و سلامت خانواده، افرادی را نسبت به هم محرم اعلام کرده که ازدواج با آنها حرام است. روابط مرد و زنی که نسبت به هم نامحرم هستند،یعنی امکان ازدواج شرعی بین آنها وجود دارد، دارای مرزها و قیودی است. زنان باید در مقابل افراد نامحرم پوشش شرعی خود را حفظ کنند. حجاب زنان از مسائل مهم در سلامت و کارآیی خانواده هاست و در آیات قرآن بر آن تأکید شده است: «بگو به زنان مؤمن، چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار نکنند و اطراف روسری های خود را بر سینه افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان (و بقیه کسانی که به آنها محرم هستند)» (سوره نور، آیه 31). «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو: با روسری های بلند خود را بپوشانند این بهتر است تا اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار گیرند» (سوره احزاب، آیه 59). براساس تعالیم اسلام لازم است زنان غیر از صورت و دستها از مچ تا انگشتان، همه بدن خود را بپوشانند. این حکم اسلام دارای آثار اجتماعی و فردی متعددی است. روابط صمیمی زن و شوهر و تحکیم آن، از اهداف قانون حجاب است. حجاب موجب می شود لذت و بهره برداری جنسی به محیط خانوادگی و در محدوده ازدواج منحصر شود. این امر با تحکیم پیوند زن و شوهر، موجب اتصال بیشتر آنها به هم می شود. رعایت حجاب موجب می شود که همسر قانونی فرد، در نزد او، تنها عامل ارضای نیازهای جنسی او تلقی شود.
به نظر می رسد لزوم پوشش زیبایی های ظاهری زنان طبق محدوده ای که قوانین اسلام تعیین کرده، هم کارکردهای فردی دارد و هم به حفظ خانواده و استحکام بنیان آن کمک می کند. طبیعت بدن زن به گونه ای است که زیبایی وجذابیت خاصی دارد وبه همین جهت، اکنون در غرب از آن به عنوان یک ابزار تبلیغاتی بسیار مؤثر و شایع استفاده می شود. در صورتی که زنان به پوشش این زیبایی ها اقدام نکنند، در محیط جامعه مورد آزار و تعدی دیگران قرار می گیرند. همچنین وجود این آزارها درمحیط شغلی، نه تنها کارایی آنان را مختل می کند، بلکه تأثیر روانی ناخوشایندی نیز بر آنها دارد (Baron, 1997). عدم رعایت پوشش شرعی، خواه ناخواه موجب بروز جذابیتهایی بین زن و مرد نامحرم در بیرون از محیط خانواده می شود. در این وضعیت، بروز علاقه مرد به زنهای دیگر و کم شدن علاقه به همسر خود و نیز دلبستگی عاطفی زن به مردهای دیگر، امری اجتناب ناپذیر است. گاه این امر به جدایی عاطفی زن و شوهر و بعضا طلاق منجر می شود. رعایت پوشش شرعی تا حدی مانع آزار و تعدی نسبت به زنان می شود و به انحصار روابط عاطفی زن و مرد به محدوده خانواده کمک می کند.
در همین راستا، تعالیم اسلامی برای نگاهها و طرز صبحت مرد و زن، مرزها و حدودی قرار داده است. نگاه خیره و تند زن به مرد و بر عکس، (سوره نور، آیه 30 و 31) نامناسب و عاملی برای لغزش (وسائل، ج14، ص139 و 140) طرفین اعلام شده است. به تعبیر شعرای مسلمان، چشم، دریچه ای به سوی دل یا حالات عاطفی و انگیزشی انسان است و تمایل به چیزی که فرد آن را زیبا و خوشایند می بیند، امری طبیعی است.(1) به همین جهت، در تعالیم اسلام خطر نگاه به نامحرم گوشزد شده و تشویقهایی برای حفظ چشم از نگاه به نامحرم مقرر شده است.روابط کلامی نیز زمینه ای برای برقراری روابط عاطفی عمیق تراست ولذا تعالیم اسلام به زنان توصیه می کند که با صوت نازک و تحریک آمیز سخن نگویند (سوره احزاب، آیه 32) و در حد لزوم عرفی با مردان نامحرم صحبت کنند (وسائل، ج14، ص143). مردان نیز از صحبتهای تحریک آمیز و شوخی با زنان نامحرم منع شده اند. حریم خانواده و محدوده منزل باید در انحصار زن و شوهر باشد و مرد و زن نامحرم بدون اجازه وارد آن نشوند و تا حد مقدور روابط با نامحرمان با حدود و قیودی برقرار شود (سوره احزاب، آیه 53). خلوت کردن زن و مرد نامحرم در یک محدوده، عامل تحریکی بسیار شدیدی است که کمتر زن و مردی می توانند در چنین وضعیتی انگیزه ها و امیال جنسی خود را کنترل کنند. به همین جهت این امر نامناسب و خطرآفرین اعلام شده است (وسائل، ج14، ص134). حفظ حریم منزل و رعایت حدود شرعی روابط بین زن و مرد در استمرار روابط رضایت بخش آنها نقش حیاتی دارد و عدم رعایت این حریم از نامحرمان و اختلاط زن و مرد عامل مهمی در بروز روابط غیرمجاز است. قرآن در داستان حضرت یوسف به این واقعیت روان شناختی تصریح می کند:
«آن زن، که یوسف در خانه او بود. از یوسف تمنای بهره برداری جنسی کرد … آن زن تصمیم و آهنگ بهره برداری از یوسف نمود و یوسف نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید، قصد و آهنگ آن زن می نمود» (سوره یوسف، آیه 23 و 24). آیه قرآن مشترک بودن محل زندگی حضرت یوسف و زلیخا را عامل، انحراف این زن اعلام کرده است.
علاوه بر نگاه، سایر روابط غیرکلامی بین زن و مرد نامحرم، خطرآفرین و ممنوع اعلام شده است. مواردی از قبیل دست دادن و هرگونه تماس بدنی مرد و زن نامحرم (وسائل، ج14، ص142)، حتی نشستن مرد در جایی که به تازگی زن نامحرم از آنجا برخاسته است، نامناسب اعلام شده است (همان، ص185). همه این حدود و مرزها برای حفظ عفت و اخلاق عمومی زنان و مردان جامعه، تعمیق و استحکام روابط خانوادگی، محبت بیشتر و کارکرد مناسبتر و در نتیجه تعالی بیشتر خانواده ها قرار داده شده است.
مقایسه مرزها در دو دیدگاه
با مقایسه دو دیدگاه روشن می شود که هر دو تقریبا مفهوم مرز را به معنای مشابهی در نظر گرفته اند که به محدوده رفتار و نحوه برقراری روابط اعضای خانواده باز می گردد. مفهوم فاصله روان شناختی بین افراد که بخشی از مفهوم مرز است، در هر دو دیدگاه به کار رفته است و برای دوری و نزدیکی اعضای خانواده نیز در نظر گرفته اند. از جمله این که زن و شوهر به همدیگر نزدیکترند تا پدر و پسر. همچنین هر دو، مرزهای بسیار باز و منعطف یا بسته وخشک را برای خانواده نامناسب می دانند. در تعالیم اسلام غیرت افراطی مرد که به تحدید غیرمنطقی روابط اعضای خانواده بازمی گردد، عامل اختلال سلامت روانی افراد تلقی شده است.
البته مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام با تأکید و گستره بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. هر چند توسعه مرزها ممکن است در بدو امر، نوعی محدودیت برای افراد محسوب شود ولی تبیین نقشِ مهم مرزها در سلامت روانی اعضای خانواده، کارآمدی بیشتر نظام خانواده و جلوگیری از آسیبها و رفتارهای نابهنجار در خانواده، می تواند تلقی افراد را نسبت به مرزها در اسلام تغییر دهد. بعلاوه تماس و مشاهده خانواده هایی که به این مرزها پایبند هستند، نشان می دهد که آنها در عین رعایت مرزها، از مواهب مختلف زندگی استفاده می کنند و حتی رضایتمندی بیشتری از زندگی دارند. برخی مرزها در اسلام ماهیت اخلاقی دارد. یکی از اهداف مهم ازدواج در اسلام حفظ عفت و سلامت اخلاقی افراد است و برخی مرزها در خانواده به منظور تأمین این هدف است. همچنین تعالیم اسلام در خانواده اهداف والاتری در نظر دارد که به رابطه با خداوند و سعادت زندگی اخروی فرد مربوط می شود و رعایت برخی مرزها دارای آثار معنوی بسیاری نیز می باشد. در اسلام بر روابط خویشاوندی بسیار تأکید شده است و خانواده پدریِ زن و شوهر جزیی از خانواده محسوب می شوند . از این رو مرز خانواده با پدر بزرگ و مادر بزرگ دارای انعطاف بیشتری است و بر روابط عاطفی با آنها تأکید شده است. ویژگی این مرز به گونه ای است که در موارد لزوم پدر بزرگ یا مادر بزرگ می توانند در مسائل خانواده وارد شده و اظهار نظر نمایند و در یک چارچوب معین، افراد نیز ملزم به همراهی با آنها هستند.
مرزهای خانواده از دیدگاه اسلام، را می توان به صورت زیر بیان کرد.
1. بین کل خانواده و بیرون آن مرزی وجود دارد و محیط خانواده کاملاً باز یا کاملا بسته نیست. از جمله آثار این مرز ورود کنترل شده افراد به محیط خانواده و ورود نامحرمان با محدودیت بیشتر است.
2. مرز بین خانواده و خویشاوندان در رتبه بعدی دارای انعطاف بیشتری است بویژه والدین زن و شوهر در مواردی مجاز به ورود در مسائل خانواده هستند.
3. بین والدین (زن و شوهر) و فرزندان مرز منعطفی وجود دارد که از آثار آن برخورداری زن و شوهر از فضای فیزیکی و روانی ویژه است که از جمله نتایج آن لزوم اجازه اعضای خانواده در ساعات معینی از شبانه روز برای ورود به این فضا است.
4. مرز بین فرزندان دختر و پسر در عین بازبودن دارای محدودیتهایی است که از جمله آنها لزوم اختصاص فضای فیزیکی خاص در خانه برای دختران و پسرانست.
5. بین دو فرزند پسر یا دو فرزند دختر نیز مرزی با محدودیتهای کمتر از مرز بین دختران و پسران است و از آثار آن لزوم بستر خواب جدا برای هر پسر یا دختر در خانواده است.
منابع فارسی
قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، 1373، تهران: دارالقرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
– نهج البلاغه، ترجمه محمدجعفر امامی، محمدرضا آشتیانی، 1375، قم: مدرسه امیرالمومنین(ع).
الحر العاملی، محمد بن الحسن. 1391ق. وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج4، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، 1391ق.
بابا طاهر عریان. 1369، دوبیتی ها، تهران: باقرالعلوم.
بارکر، فیلیپ. 1375، خانواده درمانی پایه، ترجمه محسن دهقانی و زهره دهقانی، تهران: رشد.
قائمی، علی. 1368، نظام حیات خانواده در اسلام، تهران: انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
مجلسی، محمدباقر. 1983، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء.
– مطهری، مرتضی. 1368، مسئله حجاب، تهران: صدرا.
مینوچین، سالوادور. 1375، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه باقر ثنایی، تهران: امیرکبیر.
منابع انگلیسی
– Baron, R. and Byrne, D.(1997) Social Psychology. Massachusetts: Viacom
– Goldenberg, I. and Goldenberg, H. (1980) Family: An overview. California: Wadsworth, Inc, Belmont.
– Minuchin, S. and Fishmand, H.C (1981) Family Therapy Thechniques. Harvard College.
– Minuchin, S. (1974) Families and Family therapy. Cambridge: Harward Uiversity Press.