چکیده
زن در ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی دارای مقام و منزلت متفاوتی است. البته شکی نیست که تمام پیامبران، مدافع ارزش و مقام انسان از جمله زن و مخالف ظلم به او بودهاند، در دین مبین اسلام تمام ویژگیها میان مردان و زنان به صورت برابر بیان شده و این نشان دهنده استعداد و توانایی زنان در رسیدن به مراتب والای کمال و قرب الهی است. در دین یهود زن به عنوان وجودی ثانوی و فرعی مطرح شده، حقوق زن نسبت به مرد بسیار محدود است. در آیین مسیحیت نیز گرچه سراسر مهربانی و رحمت است و در آن به مدارا با زنان سفارش شده، ولی پس از تحریفاتی، ارزش زن در آن بسیار پایین آمده و زن نسبت به مرد در مرحله پایین تر و فرو دستی و تبعی قرار گرفته است .هدف از این نوشته درآمدی بر هویت و مقام زن در اسلام، یهودیت و مسیحیت است. و سعی بر این است که بعضی از دیدگاههای مهمی که نسبت به زن در این سه دین وجود دارد بررسی شود. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و کتابخانهای می باشد.
واژه های کلیدی: زن، اسلام، یهودیت، مسیحیت، ادیان ابراهیمی
مقدمه
زن در طول تاریخ همواره مورد ظلم ها و تبعیض ها قرار گرفته و سختی های زیادی را متحمل شده است. نگاهی به تاریخ بر ما روشن می سازد که زن در بعضی جوامع، حقیر و پست شمرده می شده و حتی زنده ماندن او برای پدر خانواده ننگ و عار به شمار می آمده است. در این جوامع، زن حرمت و کرامتی نداشت. ولی در جوامعی دیگر، مورد احترام و دارای ارزش بوده است.
زن و جایگاه و حقوق زن به عنوان نیمی از پیکره بشریت و بدنه جامعه انسانی، به همان اندازه قابل بررسی و ژرف نگری است که انسان، شایسته شناخت و بررسی است. هر گونه تحلیل و بررسی ابعاد وجودی زن ـ منهای ویژگیهای صنفی و جنسی ـ در واقع، تحلیل حیات انسان به شمار می آید. در واقع شناخت زن و منزلت و مقام او، شناخت انسان و کرامت او است. بررسی احوال زن و بررسی ابعاد حیات این بخش از جامعه انسانی، گامی در راستای انسان شناسی است. تحلیل و شناخت هویت زن و آشنایی با مقام و عظمت روحی و عواطف ملکوتی او و همچنین حقوق انسانی و طبیعی او از جمله مسائل مهم است که باید همه آنها شناخته و معرفی شود. به طور کلی هویت زن، هویت جامعه است و در واقع برای زن ارزش قائل شدن، ارزش قائل شدن برای تمام افراد جامعه است.
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که نحوه نگرش این سه دین نسبت به زن چگونه است؟
زن در اسلام
اسلام، تحول چشمگیری در جامعه آن روز، خصوصاً زندگی زنان ایجاد کرد. زنانی که جامعه آن روز، کمترین ارزشی برای ایشان قائل نبود توانستند در صحنه های مختلف جامعه حضور پیدا کرده، ابراز وجود و اظهار نظر کنند. اسلام برای زن کرامت قائل شد و در تمام شئون برای او سهمی در نظر گرفت و تساوی بین زن و مرد را مطرح نمود.
آنچه دیده می شود این است که در نظام آفرینش، ستمی وجود ندارد. هیچ زنی نمی تواند بگوید در نظام هستی بر من ظلم و ستم شده است و هیچ مردی نمی تواند بگوید که در نظام هستی به او برتری داده شده است.
قرآن کریم آشکارا بیان می فرماید:”لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط”(سوره حدید / آیه 25) (همانا فرستادیم رسولان مان را با بیّنه ها و فرو فرستادیم با ایشان کتاب و میزان را تا قیام نمایند مردمان به عدل)
در قرآن و حدیث به مطالبی بر می خوریم که زن را هم صحبت فرشتگان معرفی می کند و او را مورد توجه انبیاء و کوثری از ناحیه خداوند می دانند. این نشانه بالا بودن شخصیت انسانی زن است. از دیدگاه قرآن، زن انسانی است که از تمام مواهب رشد و کمال برخوردار است. خداوند انسان را خلق کرد و او را به دو جنس مذکر و مؤنث تقسیم کرد. این تقسیم موجودات به مذکر و مؤنت قانونی کلی در جهان مادی است.
” قرآن در آیات فراوانی تصریح نموده که در کنار هر مرد بزرگ زنی بزرگ وجود داشته است. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی نهایت تجلیل را نموده است. اگر همسر نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایست ذکر می کند. از زن فرعون به عنوان زنی بزرگ که گرفتار مرد پلیدی بوده است یاد می کند. با این کار قرآن خواسته در انسانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان ماجراهای تاریخ را منحصر به مردان نکند.” (مطهری،1374 :149) ذکر نام، فضیلت و حتی ذّم زنان در قرآن بیانگر اهمیت زنان در تاریخ انبیاء می باشد. روشن ترین نشانه کمال زن هم آن است که قرآن کریم مریم و آسیه را نه تنها نمونه نیک برای زنان که نمونه ای برای مرد و زن مؤمن قرار داده است.
قرآن در باره حضرت مریم می فرماید :
” …کلّما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انّی لک هذا قالت هو من عندالله انّ الله یرزق من یشاء بغیر حساب” (سوره آل عمران / آیه 37 )
” …هر وقت زکریا به محراب عبادت مریم می آمد رزق شگفت آوری می یافت، می گفت ای مریم این روزی از کجا برای تو می رسد پاسخ می داد این از جانب خداست که همانا خدا بی سبب به هر کس بخواهد روزی می دهد. “
بر اساس آیات قرآن، فرشتگان با مریم سخن می گفتند و سخنان او را می شنیدند و نیز مریم آنها را می دید.
همچنین قرآن کریم می فرماید : “واذ قالت الملائکة یا مریم انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین ” (سوره آ ل عمران / آیه 43 -42)
” و هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح است، مژده می دهد.”
یعنی فرشتگان فراوانی به حضرت مریم خبر دادند که مطهره و ممتاز زنان عالم هستی و دائما به یاد حق باش و سجود و رکوع را فراموش مکن و از اهل رکوع باش، چنان که بشارت حضرت مسیح را به او دادند.
“بر پایه ظواهر قرآن، فرشته ها با مریم سخن گفتند، اما نه فقط در قالب هاتف غیب و سروش نهان، بلکه برای او مشهود شدند، چنانکه این خطاب ها و نداها گاهی به صورت تمثّل هم تجلّی کرده است. ” فتمثّل لها بشراً سویّاً ” (سوره مریم / آیه17) پس چون بشری هماهنگ بر او نمایان شد. طبق ظاهر آیات ، خود مریم به تنهایی این مقامات را دریافت کرد و مقام او بود که سبب شد زکریا از خدای سبحان فرزندی رضیّ طلب نماید، “هنالک دعا زکریّا ربّه”(سوره آل عمران / آیه38 )، “و اجعله ربّ رضیّاً” (سوره مریم / آیه6) وانگهی سفارش به قنوت، دوام عبادت، خضوع مستمر و سجود و رکوع، نشانه مقام خود مریم علیه سلام است. ” (جوادی آملی، 1385: 128-127)
در اسلام جایگاه زن آنچنان رفیع و بلند است که از او تحت عنوان آیت الهی و نشانه خداوند یاد می شود.
” و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها…” (سوره روم / آیه21)
“و از آیات الهی این است که، برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که با او آرامش یافته و با هم انس بگیرید .”
“اسلام به روشنی بیان می کند که زمین و آسمان،گیاهان و حیوانات را برای انسان آفریده است ولی هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است. ” (مطهری ، 1374: 151)
قرآن می فرماید: “هن لباس لکم و انتم لباس لهن ” (سوره بقره / آیه 187 )
امام خمینی می فرماید:
“نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال را در دامن خودشان تربیت می کنند.”(صحیفه امام، ج 14،ص197)
اسلام اولین مکتبی است که جایگاه زن را در اجتماع قانونی اعلام کرد و زن را به عنوان عضو مؤثر جامعه پذیرفت و در ساختن جامعه و در امور اجتماعی و مسأله مهم بیعت شرکت داد و حقوق قانونی برای او اعلام نمود. و اینکه مرد و زن هر دو به طور مساوی سازنده امر اجتماع و ضامن حفظ قانون و ناظر امنیت عمومی در جامعه هستند. امام خمینی می فرماید:
” ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.(صحیفه امام، ج 21،ص397)
در جای دیگری تأکید می کنند:
” در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.” (همان، ج 5،ص 189)
اسلام در کسب پاداش مادی و معنوی زن را برابر با مرد معرفی نمود و اینکه در انجام وظایف و مسئولیت ها یکسان می باشند. و اینـکه زن و مـرد در فهم هـمه مـعارف عالیـه و تفـکر در خلقـت آسمانها و زمین توانا و قادر هستند و اینکه جنس موؤنث هم مستعد کسب همه معارف می باشد.
امام خمینی می فرمایند:
” اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده، خدا می داند به مرد خدمت نکرده؛ آنقدر که به زن خدمت کرده. شما نمی دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.” (همان، ج 4،ص427)
“اسلام زن را مثل مرد می داند که از سه خصیصه مهم: اختیار، مسئولیت پذیری، کمال خواهی برخوردار است.” (جمعی از پزوهشگران ،1385،ج 3 :54)
نیز روایات متعددی وجود دارد که سرشار از توجه همراه با رأفت و رحمت پیامبر اسلام(ص) نسبت به زن است.
پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- در بیان و عمل، موقعیت زن رادر جامعه اسلامی تبیین می کنند و می فرمایند:
” انما النساء شقایق الرجال ” (حنبل، 1389،ج 6: 256) ” زنان همتای مردان هستند.”
پیامبراسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- یکی از ملاک های برتری در شخصیت انسان را چگونگی رفتار او با زنان می دانند.
” خیارکم خیارکم لنسائه” (ابن ماجه،1395 ، ج2 :363) ” بهترین شما آن است که با زنان بهترین باشد.”
در حدیث است که هرگاه پیامبر اسلام به خانه فاطمه – سلام الله علیها – می آمد دست او را می بوسید که این عمل از احترام خیلی زیاد نسبت به زنان و دختران حکایت دارد.
همچنین می فرمودند: “اگر پدران برای خانواده خود چیزی بخرند اول باید به دختران بدهند زیرا خاطر آنها لطیف تر و زود رنج تر است.”
رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- در خطبه حجة الوداع که آن را در حضور انبوه مسلمانان و در سال پایانی عمر خویش ایراد کرد، فرمود: “ایها الناس ان لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهنّ حقّا و…فا تقوا الله فی النساء و استوصوا بهنّ خیرا” (الحرّانی،1416: 30)
“ای مردم زنان بر شما حقی دارند چنانکه شما را بر زنان حقی است و… خدا را نسبت به زنان در نظر دارید و نسبت به آنها خیر و نیکی سفارش کنید.”
اسلام شخصیت مستقل زن را تضمین کرده است. شوهر اجازه ندارد که سهمی در مایملک همسرش داشته باشد، مگر آنهایی را که همسر با رضایت کامل و آزادانه به او تقدیم کرده است. (سابق، 1996: 218ـ 229)
پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- می فرمایند: “دختران خود را ناپسند مدانید، به درستی که دختران، مونس انسان و گران بهایند.”( متقی، 1401 ،حدیث 74 453)
رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود :”سووا بین اولادکم فی العطیه فلو کنت مؤثرا احدا لآثرات النساء علی الرجال ” (البخاری،بی تا ،ج3 :157 ) “در بخشش میان فرزندان به مساوات رفتار کنید. اگر می خواستم یکی را بر دیگری ترجیح دهم، زنان را بر مردان ترجیح می دادم.”
برابری در خلقت از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام همه انسانها مخلوقات خداوند هستند و یکسان خلق شده اند و از این جهت با هم برابر هستند و کسی را بر دیگری برتری نیست. حیثیت انسانی همگان به یک میزان است.
در قرآن ارزش خلقت زن مانند مرد بیان شده است و زن به تبع مرد آفریده نشده است و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا.
قرآن بیان می دارد که خلقت زن و مرد یکسان و برابر می باشد و همه افراد بشر یکسان هستند و در اصل خلقت آنها هیچ تفاوتی وجود ندارد و اینکه زن و مرد از نفس واحده خلق شده اند.
“یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساء و اتّقوا الله الّذی تساءلون به و الارحام انّ الله کان علیکم رقیبا “(سوره نساء / آیه 1)
“ای مردم پروای پروردگاری را داشته باشید که شما را از یک تن بیافرید و از همان، همسر او را پدید آورد و مردمان بسیار و زنان بی شمار از این دو خلق نمود، و پروای آن خدایی را داشته باشید که به نام او از یکدیگر سؤال می کنید و پروای بستگان خویش را، هر آیینه خدا نگاهبان شما است.”
از نظر علامه طباطبایی، آیه در صدد بیان این مطلب است که “افراد انسان از حیث حقیقت یکی می باشند و با همه کثرتی که دارند از یک ریشه منشعب شده اند.” (طباطبایی،بی تا، ج 4 ،ص 213 (چاپ فارسی)،ج 4 ،ص 143(چاپ عربی)
زن در خلقت پست تر و جنس دوم به شمار نمی آید، آنچنان که بسیاری، اسلام را متهم می کنند که زن را جنس دوم و فروتر از مرد می داند که از بدو آفرینش نقش طفیلی را بر عهده دارد. این افراد به دنبال ادعای خود گفته اند که ادیان الهی آفرینش نخستین زن را پس از مرد و از دنده چپ آدم می دانند. در واقع این مطلب نسبتی ناروا، دست کم نسبت به دین اسلام است که از بی دقتی نسبت به معارف اسلامی پدید آمده است.
اما آنچه در پاسخ این افراد می توان آورد اینکه بر اساس قرآن کریم خلقت حوا پس از خلقت آدم بوده، اما این مطلب ـ که تفاسیر گوناگونی هم دارد ـ هرگز بر فروتری و تبعی بودن زن دلالت ندارد، چرا که جلو بودن خلقت مرد بر خلقت زن، فقط از لحاظ ظهور زمانی است و نمی توان به این استناد نمود که خلقت مردان به طور کلی بر خلقت زنان تقّدم داشته باشد. چنانچه تقدم پیامبران سلف(ع) بر پیامبر اسلام(ص) دلیل برتری آنان نیست.
“خلقت حوا پس از آدم معیار فرو دستی زن نیست، چون ترتّب خلقت زن بر مرد از نوع ترتّب زمانی است نه ترتّب واقعی و تکوینی.” (جمعی از پژوهشگران، 1385 ،ج 3: 55) و خلقت همه افراد یک چیز است. اولین زن که همسر اولین مرد است از همان ذات و گوهر آفریده شده که مرد، نه از گوهر دیگر و نه فرع برمرد و یا زائد بر او، بلکه خداوند اولین زن را از همان ذات و اصلی آفریده است که همه مردها و زنها را از همان اصل خلق کرده است.
در آیه ای دیگر از قرآن کریم آمده است:
” هو الّذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها …”(سوره اعراف / آیه 189)
“اوست که همه شما را از یک تن بیافرید، و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تابا او آرامش یابد”
” و من آیاتة ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها….” (سوره روم / آیه 21)
“و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار ایشان آرامش یابید.”
آنچه از آیات فهمیده می شود این است که هر دو جنس در جوهر و ماهیت، یکسان و یگانه اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد وجود ندارد. همچنین خداوند به خلقت خود ارزش و بها می دهد ،”و به آفرینش زن و مرد یک جا و یک نواخت سوگند یاد می کند و این خلقت را حرمت می نهد: ” و اللّیل اذا یغشی و النّهار اذا تجلّی و ما خلق الذّکر و الاّنثی ” (سوره لیل / آیات 3 -1)، پس از سوگند به شب و روز، به آفرینش زن و مرد هم سوگند یاد می کند. چون کلمه” ما ” در ” و ما خلق الذکر و الانثی ” مصدری است، موضوع مورد سوگند، خلقت است، نه مخلوق. خداوند نه به زن و مرد بلکه به خلقت زن و مرد که فعل اوست، سوگند می خورد.” (جوادی آملی ،1385: 79 -78)
همچنین قرآن می فرماید: ما انسانها را یکسان خلق کردیم و اگر تفاوتی است در تقوا و فضایل اخلاقی ایشان می باشد.
“یا ایها الناس انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلنا شعوبا و قبائلا لتعارفوا انّ اکرمکم عندالله اتقاکم” (حجرات / آیه 13)
“ای مردم همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به صورت جماعت ها و قبیـله هاقرار دادیم تا با یکدیگر آشنا شوید، هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است، همانا خدا دانا و آگاه است.” “یا ایها الناس” “یعنی همان ناسی که قرآن برای هدایت او آمده است و این آیه هم قسمت بدن را به عهده می گیرد و هم بخش روح را، یعنی اگر بخواهید به بدن فخر کنید، هم مرد و هم زن، از زن و مرد خلق شده است، پس نه خلقت بدن مرد بالاتر از خلقت بدن زن است و نه بر عکس.” (جوادی آملی ،1385: 85)
خطاب در آیه، همه مردم اعم از زن و مرد است که در اصل خلقت یکسان می باشند و هر دو دارای استعدادهای انسانی هستند و هر دو در شخصیت انسانی و آنچه می تواند در ساختن این شخصیت مؤثر باشد یکسان هستند.
مرد و زن هر دو می توانند خدا پرست باشند که اصل در همه ارزشها است و هر دو می توانند تقوی پیشه کنند و راستگو و درست کردار باشند و هر دو می توانند شخصیت والا و ارزشهای متعالی را کسب کنند. و هیچ تفاوتی نه از نظر فطرت وجودی و نه از نظر خلقت در بین آنها وجود ندارد.
از طرفی تکامل انسان، اختیاری است و هر شخص با تلاش و اراده قوی می تواتد به آن برسد. زن نیز می تواند برای رسیدن به این کمال که همان تقواست دست پیدا کند و همه مراحل صعود را طی نماید و به مقام قرب الهی برسد.
در تفسیر این آیه دو احتمال مطرح شده است:
1- آیه برای از بین بردن افتخار و فخر فروشی به نسب ها، نازل شده است. خداوند متعال می خواهد با یاد آور شدن این که همه از یک مرد و زن ( آدم و حوا ) متولد شده اند، زمینه این امر مذموم را از بین ببرد.
2- آیه برای نفی مطلق اختلاف طبقاتی و نشان دادن برابری نازل شده است. این امر به طریق اولی، امر اول را نیز شامل می شود.” طباطبایی، ج 18 ،ص 354 ،(چاپ عربی) ج 8، ص487 (چاپ فارسی)
بنابر این، آیه می خواهد این مطلب را بیان کند که همه انسانها در حقیقت انسانیت یکسان هستند و مواردی مانند شکل، رنگ، نژاد، زبان، قبیله و نسب در انسانیت انسان تأثیری ندارد. این امور فقط برای شناخت است؛ و ملاک تشخیص بزرگواری و فخر انسان همان تقوا و پرهیزکاری است.
اما حدیث در خصوص آفرینش و خلقت زن و مرد: ابن بابویه قمی نقل کرده است:” زرارة بن اعین از حضرت امام صادق(علیه السلام) سؤال کرد، نزد ما مردمی هستند که می گویند خداوند حوا را از بخش نهایی ضلع چپ آدم آفرید، امام فرمود خداوند از چنین نسبت هم منزه است و هم برتر از آن است. آیا کسی می گوید که خداوند توان آن را نداشت که همسر آدم را از غیر دنده او خلق کند تا بهانه به دست شناعت کنندگان دهد که بگوید بعضی از اجزاء آدم با بعض دیگر نکاح نمود. سپس فرمود خداوند بعد از آفرینش آدم، حواء را به طور نو ظهور پدید آورد.” (صدوق، 1394 ج 3 ،ص 379)
این حدیث گرچه مفصل است و فقط بخشهایی از آن نقل شد ولی مطالب مهم و سودمندی دارد. یکی از آنها این است که خلقت حوا از ضلع و دنده چپ آدم صحیح نیست. خداوند نفرمود شما انسانها را از آدم آفریدم بلکه فرمود شما را از یک حقیقت آفریدم که آدم و حوا هم از آن حقیقت خلق شده اند.
بنابر این می توان گفت: “اندیشه یگانگی زن و مرد، از قرآن است و اینکه هر دو از یک گوهر آفریده شده اند و خالق هر دو خدای یگانه است و هیچ برتری برای مرد نسبت به زن وجود ندارد و اگر بعضی از روایات به این اشاره دارند یا از لحاظ سند صحیح نمی باشد و یا از نظر دلالت ناتمام هستند و اگر فرضاً از هر دو جهت تام باشند، چون مسأله مورد بحث امری تعبّدی محض نیست، نمی توان آن را نظیر مسائل فقهی صرف با یک دلیل ظنّی غیر قطعی ثابت کرد، مگر در حدّ مظنّه و گمان که در مسائل علمی سودمند نیست.” ( جوادی آملی، 1385: 44)
بنابر این مطالب، همه انسانها در حقیقت انسانیت یکسان هستند و مواردی مانند رنگ، نژاد، زبان، قبیله و نسب در انسانیت انسان تأثیری ندارد. این امور فقط برای شناخت است وگرنه همان طور که قرآن کریم تأکید کرده است ملاک تشخیص کرامت، تقوا و پرهیزکاری است. ولی در هر حال، تلاش و استقامت خود زنان بویژه در عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی مهمترین راهی است که آنان را به جایگاه اسلامی خودشان در جامعه می رساند. کما اینکه حضور و مشارکت آنان در جریان انقلاب اسلامی، موقعیتی برای زنان ایرانی فراهم کرد که قبل از آن وجود نداشت. بویژه اینکه امام خمینی به عنوان رهبر نهضت اسلامی توجه ویژه ای به نقش و جایگاه زنان در جامعه و حقوق اسلامی و انسانی آنان داشت. ایشان می فرماید:
“بانوان ایران در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند.” (صحیفه امام، ج 14،ص 355)
امام خمینی حتی معتقدند:
” اگر زنهای انسان ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت می کنند، شجاع می کنند.”(همان،ج 6،ص300)
البته در جوامع اسلامی، چیزهایی دیده می شود که بر خلاف احکام و قوانین اسلام است. آنچه باید گفته شود این است که نظرات مسلمانانی که اسیر تعصب ها و جمود فکری و فرهنگی هستند را نباید به پای اسلام و دستورات اسلام گذاشت، زیرا به هر حال، آداب و رسوم و قومی گری که در طول زمان بر جامعه اثر گذاشته است را نمی توان انکار کرد. البته موارد زیادی از این قبیل به پای اسلام گذاشته شده و در جهان هم با توجه به اندیشه های جاهلانه و افراطی و نیز تبلیغات سوء دشمنان، به نام اسلام شناخته شده است. این وظیفه اسلام شناسان است که تلاش کنند و قوانین و فرهنگ اسلامی را از غیر آن جدا ساخته و آن را برای جوامع روشن سازند.
زن در یهودیت
در بیان تورات مرد به صورت ذات حق آفریده شده است، زیرا زن جزیی از طبیعت، اما مرد برتر از طبیعت است. بر اساس اینگونه باورها، زن جواز حضور در بهشت آرمانی را از دست می دهد. زیرا زنانی که شایستگی زیستن در آن سرزمین را پیدا می کنند، مجدداً و به صورت مرد زاده می شوند.
در تلمود جایگاه زن چنین بیان شده است: “انسان موظف است که هر روز این سه دعا را بخواند: متبارک است خدایی که مرا یهودی خلق کرد، که مرا زن نیافرید و مرا یک بی سواد و بی معرفت به وجود نیاورد.”(تلمود / 177) در نگاه آیین یهود نقش زن به امور خانه داری منحصر است و تنها راه کمال زن، تشویق شوهر و فرزندان به فراگیری تورات است: “زنان به چه وسیله کسب شایستگی و امتیاز می کنند؟ بوسیله فرستادن فرزندانشان به کنیسه برای فرا گرفتن تورات،و به وسیله وادار کردن شوهرانشان به آموختن قوانین الهی در محضر دانشمندان.” (تلمود / 178)
در نگاه تورات، زن جنس دوم و برآمده از جسم مرد است و هدف از خلقت زن همراهی و مساعدت به مرد می باشد. زن ممتاز از برای شوهرش تاج است.(عهد عتیق،1981: کتاب امثال سلیمان نبی، باب12،فقره 28 ) در تورات آمده است زمانی که مرد نتوانست در میان موجودات زوجی برای خود بیابد، خداوند او را در خواب برد و یکی از دنده هایش را برداشت و حوا را از آن آفرید و آدم متوجه شد این موجود از گوشت و استخوان اوست، و او را زن نامید.
نقش به غایت منفی وارثان مؤنث حوّا، در موعظه ای منسوب به حضرت سلیمان چنین است:
” و زنی را که مثل دام هاست و دلش تله هاست و دست هایش کمندهاست یافتم، که تلخ تر از مرگ است. کسی که در حضور خدا پسندیده است- حوا- در روایات یهودی به عنوان یک وسوسه گر، منتج به دیدی بی نهایت منفی، نسبت به زنان شده است و همه زنان به عنوان کسانی تصور شده اند که از مادرشان، یعنی حوّا، گناه، حیله و تلبیس را به ارث برده و در نتیجه همه آنان نادرستکار و از نظر اخلاقی، پَست و گناهکارند. اما گناه کار گرفتار وی خواهد شد، اینک واعظ می گوید؛ که این را دریافتم، بعد از شمردن چیزها یک به یک تا آن کیفیت حساب را در یابم، که جان من الی الآن در جستجویش می باشد و نمی یابد. این است که یک مرد از هزار پیدا کردم، از تمامی آنها زنی را پیدا نکردم.(مواعظ سلیمان، فصل ۷، آیات ۲۶ تا ۲۸.)
البته درکتابهای مقدس و ادبیات قدیم اسرائیلی به یک شکل مادرسالاری برخورد می کنیم ولی این مسأله نمی خواهد قدرت و اختیار زن را نشان دهد، بلکه به قدرت زن در خانواده اشاره دارد. در این نوشته ها مادر است که هویت فرد و حتی هویت قبیله را مشخص می کند. راحل و هاجر موقعیت این زن را نشان می دهند. هاجر جده اعراب اسمعیلی است، راحل و لهآ نیز قبایل اسرائیلی را بوجود می آوردند.(خروج 15 / 22) در میشنا و تلمود، محدود بودن حقوق زن دیده می شود. دختران را به مدرسه نمی فرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی می شمردند. با این همه تدریس خصوصی برای اناث مجاز بود (ویل دورانت،1367،ج12:66) فعالیتهای اجتماعی زنان ممنوع بود و مجاز به داشتن شغل اجرایی و قضایی نبودند.(ادین اشتاین، ترجمه طالبی دارایی،1383: 205) در جایی دیگر بیان شده که چون محیط فعالیت زن، در خانه او بود، این ترس در میان بود که اگر زن، وقت و نیروی خود را صرف تحصیل علم کند، ممکن است به امور خانه داری نرسد.(کهن،ترجمه گرگانی، 1382: 198 ) نگاههای افراطی در جامعه دینی و فرهنگی زمان یهود، محدودیت زنان را در عرصه های شدت مردسالاری آن دوران می رساند که از ممنوعیت مدرسه دختران کاملاً آشکار است.(المسیری،1383: 265 ) بنابر این دختران در مدارس دینی پذیرفته نمی شدند و مجاز به فراگیری دروس دینی نبودند و به تبع آن از موقعیت اجتماعی و دینی هم برخوردار نبودند.
آنچه در کتب مقدس دیده می شود این است که بعضی عبادت ها فقط مختص مردان است. ولی دعای کودکان و زنان و خدمه یکسان بیان شده است. زنان از مطالعه تورات معافند.(تلمود) قلب یهود، تورات است و تورات یعنی قانون، اما بر طبق تلمود ربی های یهود به شدت تابع این عقیده اند که بهتر است کلمات تورات به آتش بسوزد تا اینکه زنان از آن بهره مند شوند. و هرکس دخترش را تعلیم دهد مانند این است که او را وقاحت، تعلیم نموده است. زنان حق عبور در معبد – فراتر از مرز دهلیز- را نداشتند. حق شرکت در مراسم قربانی را نداشتند و مجاز به دیدن این مراسم هم نبودند. زن در فرهنگ یهود موجود پست تر از مرد به شمار می آمد. مطالعه کتاب مقدس و متون یهودی این زمان نشان از این حقیقت دارد.(داود، 21،13 / 22)
در کتابهای تحریف شده یهود زن نقص ذاتی دارد و هیچگاه عامل نیکبختی نبوده است، بلکه همانند مرگ برای آدمی، تلخ و ناگوار است. اساساً در آیین یهود برای زن شخصیت و منزلتی قائل نبودند چرا که در کتابهای مقدس، برخی قوانین ظالمانه بشری جایگزین قوانین الهی شده است وگرنه مشخص است که مقصد انبیای عظـام، عدالت گستری و از بیـن بردن هـر نـوع ظلـم و ستم از جامعه است و آن بزرگواران هرگز خواهان ظلم به زنان نبوده اند.
به گفته یکی از ربی ها: “جایی که پای قانون در میان بود: “یکصد نفر زن فقط با یک نفر شاهد مرد برابر بودند”. حقوق مالکیت زنان یهودی در دوره ی تلمودی به همان اندازه محدود بود که حقوق زنان انگلیسی در قرن هجدهم! عواید و درآمد هر گونه دارایی شان به شوهرانشان تعلق داشت! (دورانت، 1371 ، ج 4 : 426 )
ربیون یهود، حق شوهر بر دارایی های همسرش را به عنوان یک نتیجه فرعی از مالکیت شوهر برهمسر می دانند. اگر شخصی، مالک زنی شود آیا به این نتیجه نمی رسیم که او مالک دارایی های او نیز هست؟ و اگر او زن را به دست آورد. آیا دارایی او را به دست نمی آورد؟ (سویدلر، 1976: 164و165)
تلمود، وضعیت دارایی و مالی همسر را اینگونه شرح می دهد: “چگونه زن می تواند چیزی از خود داشته باشد، در صورتی که او مال شوهرش است؟ هر چیزی در شوهر است برای شوهر است و هر چه با اوست (همسر) نیز برای شوهر است… در آمد و هر چه در خیابانها به دست می آورد مال شوهر است. متاع در خانه، حتی خرده نان های روی میز مال اوست (شوهر)… . او (همسر) اگر مهمانی را به خانه کند و غذایش دهد از شوهر خویش دزدی نموده است.(تلمود / 62)
زن در مسیحیت
قبل از بعثت حضرت عیسی – علیه السلام- در جوامع بشری به زن با دید حقارت نگاه می شد به خصوص در فرهنگ یهود زن انسان طبقه دوم به شمار می رفت و هیچ حقی برای زنان قائل نبودند. (آشتیانی، 1389: 39 ) در این زمان حضرت مسیح (علیه السلام) ظهور می کند و دین خود را دین رحمت معرفی می نماید. (عهد جدید،انجیل متی 12:9) آن حضرت همه را بطور یکسان مورد محبت خود قرار می دهد. برای او زن و مرد، ارباب و غلام، فقیر و غنی تفاوتی ندارند (عهد جدید، مقدمه انجیل لوقا) برخورد محبت آمیز عیسی باعث می شود که گروهی از آنان از ابتدای بعثت آن حضرت به او ایمان آورند و تا عروج آن حضرت به آسمان همراه او باشند.(عهد جدید انجیل لوقا 3:8-2) و از آنجایی که عیسی به زنان بیشتر توجه داشته اند آنان در انجیل بیشتر یاد شده اند. (مریل سی ،1362: ج 1،200)
ولی شاگردان حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) نسبت به زنان نظر مساعدی نداشتند، و نسخه های گوناگون انجیل و رساله های به جای مانده از شخصیت های برجسته و نامدار مسیحی و کشیش ها و فرقه های مختلف و کاتولیک ها هر یک به سهم خود در مورد هویت و مقام زن، دیدگاههای متفاوتی اظهار کرده اند. و در آنها از خلقت تبعی حوا و فریب و گناه او سخن به میان می آورند.(رساله اول تیموتانوس:15:2-13) خدا اول آدم را آفرید و بعد حوّا را، آدم فریب نخورد، بلکه زن فریب شیطان را خورد و در گناه گرفتار شد. به این دلیل خداوند درد زایمان را برای حوا به وجود آورد و به شرط اینکه ایمان و محبت و تقوای او ثابت بماند رستگار خواهد شد. در این رساله، آدم نخستین را از هر گناهی مبرا نموده و همه گناهان را به گردن حوا به عنوان یک زن انداخته است. میسحیان معتقد هستند گناه حوا نقش اساسی در ایمان مسیحیان دارد، به اعتقاد ایشان نافرمانی و سرپیچی حوا از دستور خداوند باعث مأموریت حضرت عیسی(علیه السلام) بر روی زمین شد. او گناه کرد و سپس آدم را گمراه نمود که درخواستش را اجابت کند. بنابراین خداوند هر دوی آنان را از آسمان به زمینی که به خاطر آن دو لعنت شده بود ، فرستاد. آن دو گناهان شان را که از سوی خداوند بخشیده نشده بود به همه نسل هایشان واگذار نمودند و بنابراین تمام انسانها زاییده می شوند و برای پاک کردن انسان از گناه نخستین، خداوند مجبور بود که عیسی مسیح (علیه السلام) را که به منزله پسر خدا بود به صلیب قربانی نماید.
دیدگاه مسیحی، زنان را به لحاظ اجتـماعـی و هـستی شناخـتی و قانـونی نسبـت به مـردان تابـع و فرودست معرفی می نماید. این اندیشه اساساً نظام اجتماعی مرد سالار را با نظام طبیعی یا نظام الهی آفرینش یکی می داند و معتقدند هر گونه تلاشی جهت واژگونی این نظام خواه با اعطای استقلال زنان یا دادن حقوق مادی به آنان طغیان علیه خدا محسوب می شود. “و باید که زن به آرامی و با کمال اطاعت گیرد و زن را به تعلیم دادن اجازت نمی دهیم تا آن که زیر دست مرد باشد، بلکه سکوت اختیار کند، آدم خلق شد و حوّا، آدم فریفته نشد، بلکه زن فریفته شد و از حد تجاوز نمود.” (نامه ی اول پولس به تیمو تسیوس، باب دوم، آیات 11 تا 14) هیچ زنی حق نداشت پرستار، بازیگر، یا چیزی نظیر آن بشود، چون مشاغل بیرونی را برای آن مناسب نمی دیدند.(جان موریس، 1386: 224)
در نامه های پااولوس و پطرس، در کنار اطاعت زن از شوهر، محبت نمودن به همسر و داشتن رفتاری شایسته همراه با احترام از وظایف شوهر محسوب می شود. پااولوس در نامه اش به مسیحیان افسس می نویسد: شما ای شوهران همسران خود را همانطور دوست بدارید که مسیح کلیسای خود را دوست داشت. شوهر نیز باید با زنش همین گونه رفتار کند که او را همچون قسمتی از وجود خود دوست داشته باشد.(نامه پااولوس به مسیحیان افسس 33:5-24) پطرس نیز می گوید: و شما باید با همسرانتان با احترام رفتار کنید چون ایشان ظریف تر از شما هستند، در ضمن فراموش نکنید که ایشان شریک زندگی روحانی و برکات الهی شما می باشند. اگر با ایشان آنگونه که شایسته است رفتار نکنید دعاهایتان مستجاب نخواهد شد.(نامه پطرس 7:3 ) در کلیسا وظیفه حراست از زن را به شوهرش محول و زن را موظف به اطاعت از شوهر می کرد (چرا که ) این مرد بود که شبیه خداوند آفریده شده بود نه زن، پس زنان باید تابع شوهرانشان باشند.(دورانت، ترجمه صارمی و همکاران،1371: ،ج4،1111) نکته دیگر که در مسیحیت و برخی از متون تاریخی اشاره شده این است که: آفرینش زن صرفاً به جهت خدمت مرد بود. پااولوس در نامه اش به قرنتیان 9:11 می نویسد: نخستین مرد که آدم بود برای حوا آفریده نشد بلکه حوا برای آدم آفریده شد.
“اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن مرد” (رساله پولس، اول قرنتیان، 3:11) زنان از مسیح محرومند.” “زیرا که مرد نباید سرخود را بپوشاند، چون که او صورت و جلال خداست اما زن جلال مرد است.” (رساله پولس، اول قرنتیان، 7:11) فقط مردان می توانند جلال خدا باشند.” “شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا” (افسسیان، 23:5) “ای زنان! شوهران خود را اطاعت کنید، چنانکه خداوند را.”(افسسیان، 22:5) “همچنان که کلیسا مطیع مسیح است، زنان نیز شوهران خود را در هر امری مطیع باشند.” (افسسیان، 24:5) و اطاعت بی قید و شرط زنان، از مردان در هر امری همانند اطاعت مردان از مسیح دانسته شده. واعظین احکام شریعت می گفتند از این رو آشکار است که زنان باید تابع شوهرانشان و تقریباً کنیزکان آن باشند. (دورانت،1371: ج 1،112-111)
بنابراین زن در محیط خانواده مطیع شوهر بوده و اطاعت از شوهر همانند اطاعت از مسیح بر زن واجب است.
اما جایگاه زن به عنوان مادر، از اهمیت زیادی در مسیحیت برخوردار است، در دنیای هنر مسیحی از سالهای بسیار دور و قرون وسطی نقاشی ها و تصاویر بسیاری از مریم به جای مانده است که مریم در نقش یک مادر کودکش را در آغوش گرفته است. این تصاویر هنری که نمایش دهنده مریم در جایگاه مادر است بازتاب علاقه و توجه عموم به نقش مادر است.( هولم جین ،بوکر ،ترجمه غفاری، 1384: 106-107)
اما تولد دختر برای پدرش دردناک می باشد و آبرو ریزی محسوب شده است “دختر تو نافرمان است؟ به شدت مراقب او باش که باعث نشود تو سبب خنده دشمنانت واقع شوی و سر زبانها بیفتی و در معرض شایعات مردم قرار گیری و آبروی خود را در میان مردم بریزی.” (انجیل کاتولیک، فصل 26، آیات 10 و 11) انجیل کاتولیک می گوید: “زایش دختر یک خسارت است.” (انجیل کاتولیک، فصل 3، آیه 22)
یکی از احکام که در عهد عتیق ذکر شده احکام فروختن دختر به عنوان کنیز است و برای آن قوانینی وضع نموده اند و مسیحیان این احکام را از جانب خداوند می دانند.(سفر خروج، 7:21) کلیسا او را به منزله کنیز و بنده قرار داده و کشیش ها همواره مردم را به اجتناب نمودن و در امان بودن از شر او توصیه می کردند. یک ضرب المثل مشهور در میان مسیحیان این است که”خدایا مرا به هر طاعونی گرفتار کن جز طاعون قلب و به هر شرارتی دچار ساز جز شرارت زن” (مصطفوی، 1388: 378 ) شر بودن زن در نگاه مسیحیان از این ضرب المثل نیز به خوبی هویدا است. در میان برخی از مسیحیان نه تنها سخن از برابر بودن زن و مرد نیست بلکه در ماهیت و انسان بودنش نیز شک می کنند چنانکه “مذهب کاتولیک معتقد بود که روح مرد با زن فرق دارد و تنها مریم(علیه السلام) در میان زنان دارای روح معادل با مردان است و روح بقیه زنان حالت بین انسان و حیوان را دارد.( علویقی ،1385: 37)
بر طبق انجیل، اگر مردی عهدی با خدا بست، باید به طور کامل آن را عمل نماید و نباید عهدش را بشکند، اما نذر زن برای او الزام آور نیست و باید با موافقت پدرش باشد. اگر در خانه پدری زندگی می کند و یا اگر ازدواج کرده است باید با موافقت شوهرش باشد. و چنانچه پدر و یا شوهر عهد و نذر او را باطل بدانند هر گونه ضمانتی که توسط او انجام گرفته، پوچ و بی معنا خواهد بود. “اما اگر پدرش او را در روز شنیدنش مانع آید پس تمامی نذرها و قیدهایی که بر خودش بسته است ثابت نخواهد شد… اگر شوهرش آنها را فی الواقع باطل ساخته است، در روز شنیدنش، پس هر چه که در باب نذرش و در باب مقید ساختن خودش از لبانش جاری شده باشد استوار نخواهد شد، چون که شوهرش آنها را باطل گردانیده است.” (سفر اعداد، فصل 30، آیات 2 تا 15 )
به طور کلی در انجیل، زن از نظر خلقت مانند جهات دیگر، در مرحله پایین تر از مرد معرفّی شده است. “خداوند،آدم را از خاک سرشت و در بینی وی روحی حیات دمید و آدم زنده شد.” (سفر پیدایش، باب دوم، آیه 76) ” پس از آنکه خداوند خواب را بر آدم مستولی کرد یکی از دنده هایش را گرفت زنی بنا کرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت این است استخوانی از استخوان هایم و گوشتی از گوشتم، از این رو، نساء نامیده شد، زیرا از انسان گرفته شده است.” (سفر پیدایش، باب خلقت حوّا، آیات 24 -21) ” پس چون خدا انسان را تنها دید فرمود خوش نیست اینکه تنها باشد پس از این رو او را به خواب کرد و گرفت دنده را از سوی دل و آنجا را از گوشت پر کرد و از آن دنده حوا را آفرید و زن برای آدم گردانید.” (انجیل برنابا، فصل 39،آیات 30 -32)
نتیجه و جمع بندی
ادیان ابراهیمی و الهی همه بر پایه عدالت پایه ریزی شده اند و در موضوع خلقت انسان آنچه مطرح کرده اند یکسان بودن زن و مرد می باشد؛ اما تفاوتهای که در حال حاضر دیده می شود از طرف پیروان این ادیان است که خواسته یا ناخواسته به پیامبران و ادیان ابراهیمی نسبت داده اند. با توجه به مطالب ارائه شده دیدیم که جایگاه زن در یهودیت فرعی و ثانوی است و در واقع تابع مرد می باشد، و در مسائل عبادی و معنوی هم محدودیت دارد. در مسیحیت با توجه به تحریف هایی که در کتب مقدس مسیحیت صورت گرفته، تفاوت بین زن و مرد مطرح شده و تأکید شده خداوند مرد را آفرید و زن را برای او خلق کرد. ارزش زن در آنها بسیار پایین آمده است. زن شر و وسوسه گر خوانده شده است. در این دیدگاه، زن را همان حوای مجسم می دانند که آدم را فریب داد و از بهشت محروم ساخت و هنوز وسیله ای در دست شیطان است.
در دین اسلام، آیات الهی و روایات و سخن بزرگان دین، نشان از یکسان بودن زن و مرد در آفرینش و تکامل دارد. زنان همانند مردان از تمامی حقوق انسانی ـ از جمله عبادت، تحصیل، مالکیت، حق رأی و… ـ برخوردارند. در واقع، مخاطب آیات قرآن، ذات و حقیقت انسانها است.
البته در بعضی از جوامع اسلامی به دلایل تاریخی و فرهنگی، زنان تا دسترسی به جایگاه اسلامی ـ اجتماعی و حقوق خود فاصله زیادی دارند.
* استادیاردانشگاه پیام نور
منبع: حضور، ش 98، ص 130.
منابع:
قرآن کریم
تلمود
انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلی خان قزلباش،(سردار کابلی) دفتر نشر کتاب، 1362،ه.ش
انجیل عیسی، ترجمه تفسیری عهد جدید، تهران: (بی نا)، 1357
ابن بابویه، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین، من لایحضره الفقیه، تهران، انتشارات مکتبه الصدوق ، 1394، ه.ق
ابنماجه، محمد بن یزد، سنن، بیروت، داراحیاءالتراث العربی،1395،ه.ق
ادین اشتاین، سالتز، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارایی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب،1383
آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین مسیح ،تهران، نشر نگارش، 1389
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، بی تا
جان موریس، رابرتس، تاریخ جهان از آغاز تا پایان قرن بیستم، منوچهر شادان، تهران، بهجت، 1386
جمعی از دانشمندان و اندیشمندان مسلمان، حقوق و مسولیتهای زن در نظام اسلامی، (مجموعه مقالات)، تهران، ناشر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، معاونت فرهنگی، 1385،ه.ش
جوادی، آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، چاپ سیزدهم، قم، مرکز نشر اسراء، 1385،ه.ش
حر عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه فی تحصیل مسائل الشریفه، بیروت: داراحیاء الترات العربی، 1403ق = 1983م.
الحرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1416،ه.ق
حنبل، احمد، مسند ، بیروت، المکتبة الاسلامیة للطباعة و النشر، 1389،ه.ق
دورانت، ویل ،تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی، آموزش پرورش،1371
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران،جلد سوم،تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی،1367
سابق، سید، فقه السنه؛ مردم سالاری 1387.
سویدلر، لئونارد، زن در یهود، 1976
الطباطبایی، السید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران،دارالکتب اسلامی، بی تا،
الطباطبایی،السید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی،قم، انتشارات اسلامی،
علویقی، علی اکبر، زن در آیینه تاریخ، تهران، 1385
علیجانی، رضا، زن در متون مقدس(زن در آیین مسیحیت)، تهران، انتشارات روشنگران و مظالعات زنان، 1389
علیجانی، رضا، زن در متون مقدس(زن در آیین یهود)، تهران، انتشارات روشنگران و مظالعات زنان، 1389
کهن، ابرهام، گنجینه ای از تلمود،ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران، اساطیر، 1382
متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ بیروت: مؤسسه الرساله، 1401ق = 1981م.
مریل سی ،تنی، معرفی عهد جدید، ترجمه ِ طاووس میکاییلان، جلد اول، 1362
المسیری، عبدالوهاب، دایرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه،1383
مصطفوی، جواد، بهشت خانواده، مشهد، 1388
مطهری، نظام حقوق زن در اسلام،چاپ بیستم، انتشارات صدرا، 1374،ه.ش
نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408،ه.ق
هولم،جین وجان بوکر،زن در ادیان بزرگ جهان،ترجمه: علی غفاری،تهران، چاپ و نشر بین الملل، 1384