11. تربیت شایسته
امام حسین علیه السلام برای تربیت افراد، مخصوصا فرزندان خویش، از کارآمدترین شیوه ها بهره می گرفت که هر یک از آنان می تواند برای پدران و مادران و مربیان عصر ما راهگشا باشد. ما در اینجا جهت اختصار فقط به مواردی از آن اشاره می کنیم:
الف. تکریم همسر
آن حضرت با چهره ای گشاده و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ چرا که آرامش روحی و روانی مادر، در پرورش فرزندان نقش به سزائی دارد. امام حسین علیه السلام بارها تکریم همسر را به دوستانش متذکر شده و در پاسخ اعتراض آنان که به وجود فرشها و پرده های نو در منزل حضرت ایراد می گرفتند، می فرمود: «اِنّا نَتَزَوَّجُ النِّساءَ فَنُعْطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشْتَرینَ بِها ماشِئْنَ، لَیْسَ لَنا فیهِ شَی ء(1)؛ ما با زنها ازدواج می کنیم و [پس از ازدواج] مهریه همسران را پرداخت می کنیم و آنان با مهرهایشان هر چه دوست داشته باشند می خرند و ما دخالتی نمی کنیم.»
امام حسین علیه السلام در مورد تکریم همسر و فرزند خود، اشعاری دارد که از بالاترین علاقه قلبی و نهایت احترام به همسر و فرزندش حکایت می کند. در مورد همسرش حضرت رباب و دخترش سکینه می فرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنی لاَُحِبُّ دارا تَکُونُ بِها سکینَةُ وَ الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ اَبْذُلُ جُلَّ مالی وَ لَیْسَ لِعاتِبٍ عِندی عِتابٌ(2)
«به جانت سوگند! من خانه ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشد، من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را [به آنان] می بخشم و برای کسی شایسته نیست که مرا سرزنش کند.»
گرچه در نگاه نخست پس از نهضت سیدالشهداء علیه السلام جز تعداد انگشت شماری از شیعیان بر باورهای شیعه باقی نماندند و اکثر یاران راستین ابی عبدالله علیه السلام در روز عاشورا به فوز شهادت نائل گردیدند، ولی سکوت خفت بار برخی از مسلمانان نسبت به سلاطین جور شکست و جرات امر به معروف و نهی از منکر در میان امت پیامبر صلی الله علیه و آله رشد یافت و این همان عزتی بود که امام حسین علیه السلام با قیام خونین خویش برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد .
نوشتار حاضر در صدد است با بهره گیری از حوادث تاریخی نخستین سالهای پس از عاشورا، حقیقت مزبور را برای خوانندگان تبیین نماید .
برای درک میزان تاثیر نهضت سیدالشهداء علیه السلام بر عزت جامعه اسلامی ابتدا باید در مورد ماهیت بنی امیه و وضعیت جامعه اسلامی قبل از نهضت سیدالشهداء علیه السلام مطالعه کرد تا از این رهگذر تحول جامعه اسلامی پس از نهضت امام حسین علیه السلام مورد بررسی قرار گیرد .
ماهیت، سیاستها و اهداف امویان تا سال 61 هجری
عزت نفس، یکی از لوازم زندگی موفقیت آمیز است . فردی که می خواهد در راه اهداف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد، باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادادی را در وجود خود بارور کند . ریشه بسیاری از محرومیتها، ناکامیها، عدم موفقیتها، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع، شکستن هنجارهای مقدس جامعه، خیانتها، جنایتها و بزهکاریهای گوناگون را می توان در نداشتن عزت نفس و وجود عقده حقارت جستجو نمود . امام علی علیه السلام می فرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة; (1) آن کس که [بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد .»
برای همین، به افرادی که از عقده حقارت رنج می برند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند، نمی توان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به آنان سپرد . سایر افراد جامعه نیز از شر این افراد در امان نخواهند بود .
امام هادی علیه السلام فرمود: «من هانت علیه نفسه فلاتامن شره; (2) کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شر او ایمن مباش .»
کسی که به شخصیت خود توجه ندارد، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت . بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود .
امام حسین علیه السلام داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مؤمنین دانسته می فرماید: «ایاک و ما تعتذر منه فان المؤمن لایسی ء ولایعتذر والمنافق کل یوم یسی ء و یعتذر; (3) از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد [و عزت نفس را خدشه دار می کند] بپرهیز، زیرا مؤمن نه کار بد می کند و نه پوزش می طلبد، ولی منافق [که برای خود ارزش قائل نیست]، هر روز کار بد انجام می دهد و پیوسته عذرخواهی می کند .»
سؤال ا صلی مقاله حاضر این است که هر یک از نص و دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) و بیعت آنان با نماینده آن حضرت، چه نقشی در قیام امام (ع) داشته است؟ به عبارت دیگر کدام یک از این دو عامل، تاثیر ا صلی را در قیام عاشورا داشته به گونه ای که با انتفاء آن، اصل قیام منتفی می شده است؟
امام حسین ـ علیه السلام ـ در دامان مادری رشد و نمو کرد که تا پای جان از امام خویش و مقام امامت دفاع نمود. آن گاه که مهاجمان به سمت خانه علی ـ علیه السلام ـ هجوم آوردند تا علاوه بر غصب امامت، از صاحب حق نیز بیعت اجباری بگیرند!! فریاد فاطمه ـ علیها […]
1- مریم/16-34 2- بقره/87 3- آل عمران/45-60 4- نساء /156-172 5- مائده/17، 46، 75، 109-120 6- توبه/30-31، 111 7- مومنون/50 8-زخرف/57-65 9- صف/6، 14 10- حدید/26-27
در این مطلب برای آنکه بدانیم وسعت دائره فضایل و مقبولیت امام حسین(ع) بین عموم مسلمین گسترده است، براى نمونه چند معجزه که مورخین و محدثین بزرگ اهل سنت در مورد عاقبت قاتلین و مبارزین با سیدالشهدا أبا عبدالله الحسین(ع) بیان کردهاند، تقدیم دوستان و محبان امام حسین(ع) مىکنیم. “عماریون”- در این مطلب برای آنکه […]
در نظام دين نه تنها همه چيز بر عدل استوار است، بلكه عدل مقياس همه چيز است. استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مىنويسد: «در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهاى فردى گرفته تا هدفهاى اجتماعى، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معيار كمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است. عدل قرآن، آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط مىشود به نگرش انسان به هستى و آفرينش شكل خاص مىدهد و به عبارت ديگر نوعى «جهان بينى» است آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون مربوط مىشود، يك «مقياس» و «معيار» قانونشناسى ا
ست ؛ و به عبارت ديگر جاى پايى است براى عقل كه در رديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آيد. آنجا كه به امامت و رهبرى مربوط مىشود يك «شايستگى» است، آنجا كه پاى اخلاق به ميان مىآيد «آرمانى انسانى» است، و آنجا كه به اجتماع كشيده مىشود يك «مسئوليت» است.» 3
عدل از چنين جايگاهى برخوردار است، ركن است و هدف و معيار و مقياس. همه چيز با عدل سنجيده مىشود. عدالت، اصلى اساسى است كه ارسال رسل و انزال كتب براى آن است. راز مبارزه انبيا است و هدف اجتماعى – سياسى پيامبران و مصلحان با آن محقق مىشود. جان و حيات همه چيز به عدل است، چنانكه امير مؤمنان (ع) فرمود: «العدل حياة»4 (عدل حيات است). بدون آن همه چيز مرده است، دين منهاى عدالت، وسيلهاى است براى به بند كشيدن انسانها در رفتنشان به سوى حق.
1- بیدار کردن غافلان
قال الامام الحسین علیه السلام:
«وجد لوح تحت حائط مدینة من المدائن مکتوب فیه: انا الله لا اله الا انا، و محمد نبیی، عجبت لمن ایقن بالموت کیف یفرح؟ و عجبت لمن ایقن بالقدر کیف یحزن؟ و عجبت لمن اختبر الدنیا کیف یطمئن الیها؟ و عجبت لمن ایقن بالحساب کیف یذنب (110) ; تخته ای زیر دیوار یکی از شهرها یافته شد که در آن نوشته شده بود: من خدا هستم که خدائی درس هایی از امام حسین علیه السلام
جز من نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر من است، در شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد پس چگونه شادمانی می کند؟ در شگفتم از کسی که یقین به قضا و قدر دارد پس چگونه اندوهناک می شود؟
در شگفتم از کسی که دنیا را آزموده است پس چگونه به دنیا اطمینان پیدا می کند؟ و در شگفتم از کسی که یقین به حساب روز قیامت دارد پس چگونه گناه می کند؟»
2- ارزش های اخلاقی پسندیده
قال الامام الحسین علیه السلام:
«العلم لقاح المعرفة، و طول التجارب زیادة فی العقل، والشرف التقوی، و القنوع راحة الابدان، و من احبک نهاک، و من ابغضک اغراک (111) ; علم ریشه شناخت و آگاهی است، و تداوم تجربه ها عامل فراوانی عقل است، و شرافت و بزرگواری در تقوای الهی است، و قناعت عامل آسایش تن هاست، و کسی که تو را دوست دارد [از زشتی ها] تو را باز می دارد، و کسی که دشمن تو است، تو را مغرور می سازد.»
3- عوامل بهره مندی
قال الامام الحسین علیه السلام:
«خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع: العقل، والدین، والادب، والحیاء، و حسن الخلق (112) ; پنج چیز است که هرکس [این پنج چیز] در او نباشد، بهره مندی فراوانی در او نیست: عقل و دین و ادب و حیاء و اخلاق خوش.»
خداوند متعال برای سهولت پیمودن راه هدایت و رسیدن به قله های سعادت، علاوه بر دستورات و کتابهای آسمانی، الگوهای عملی را نیز معرفی فرموده است تا مردم با اقتدا به رفتار آنها راه حقیقت و راستی را به درستی و آسانی بپیمایند . تمام انبیا از این افراد می باشند و در راس همه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار دارد .
قرآن کریم در مورد اقتدا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ولکم فی رسول الله اسوة حسنة » ; (1) «برای شما در [رفتار] رسول خدا الگوی نیکویی است .»
بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اسوه های امت، امامان معصوم علیهم السلام و اهل بیت آن حضرت می باشند، و یکی از این اسوه ها، سرور شهیدان، حسین بن علی علیه السلام است .
خود آن بزرگوار در نامه ای به سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب و … نوشت: «فلکم فی اسوة; (2) برای شما در رفتار من الگو است .»
از این جهت لازم است شیعیان با اوصاف و ویژگیهای آن بزرگوار آشنا شوند، و خود را با او همرنگ نمایند . آنچه در پیش رو دارید، اشاره ای به برخی ویژگیها و اوصاف سیدالشهداء، حسین بن علی علیه السلام است .
1 . اخلاص و خدامحوری
در پیشگاه الهی تنها اعمالی ارزش دارد که با اخلاص و رضایت خداوند همراه باشد، به همین جهت تمام اعمال در قرآن کریم به نوعی مقید به اخلاص و قصد قربت شده اند . درباره جهاد می فرماید: «والذین جاهدوا فی سبیل الله » ; (3) «کسانی که در راه خداوند جهاد کردند» و درباره شهادت می خوانیم «الذین قتلوا فی سبیل الله » ; (4) «کسانی که در راه خدا کشته شدند .» درباره انفاق می خوانیم: «والذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله » ; (5) «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند .»
کسانی را قرآن به عنوان اسوه مطرح نموده، که کارشان بر محور رضای خداوند بوده است، از جمله:
1 . از زبان حضرت ابراهیم می خوانیم: «قل ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین لا شریک له وبذالک امرت وانا اول المسلمین » ; (6) بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است . همتایی برای او نیست، و به همین مامور شده ام و من نخستین مسلمانم .»
4 . شجاعت
خداوند متعال در توصیف ویژگیهای مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلتهای آنان می شمارد و می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله وکفی بالله حسیبا» ; (1) «کسانی که رسالتهای الهی را ابلاغ می کنند و تنها از خدا می ترسند و از غیر او هیچگونه واهمه ندارند و خداوند برای حسابرسی کافی است .»
همچنین خداوند در سوره مائده جهادگران راه خدا را دلیر مردانی به شمار آورده است که در راه دفاع از حق و آرمانهای والای اسلامی هیچگاه خسته نمی شوند و از سرزنش و ملامت سست عنصران و منافقان و مخالفان هرگز شک و دو دلی به خود راه نمی دهند و با روحیه قوی و شهامت بی نظیر خود تاج و تخت طاغوتهای زمان را به لرزه در آورده، به فضل و رحمت الهی دل می بندند: «یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم » ; (2) آنان در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند و این [روحیه شجاعانه] فضل خداست که به هر کس که بخواهد عنایت می کند و خداوند وسعت دهنده دانا است .»
اسوه دلاوران
حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام نمونه بارزی از مبلغان با شهامت پیامهای الهی است که در گفتار و کردار، روحیه قوی و عظمت نفس خود را نشان داد . در اینجا صفحاتی را از تاریخ شجاعت آن رادمرد الهی ورق می زنیم:
شجاعت در گفتار
امام حسین علیه السلام از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود . او این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام به ارث برده بود . امام علیه السلام در یکی از روزهای اوائل خلافت خلیفه دوم، در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بود . آن حضرت که دوران نوجوانی را سپری می کرد، متوجه شد که عمر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفته و در مورد آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم » (3) برای مردم سخن می گوید . امام حسین علیه السلام با شنیدن سخنان متناقض خلیفه از جایش بلند شده و با شجاعت تمام فرمود:
«انزل عن منبر ابی رسول الله لا منبر ابیک; از منبر پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آی; نه منبر پدرت .»