تحلیل استراتژیک فتنه بزرگتر کدام است

جمعه - 25 نوامبر 2011

فتنه بزرگتر کدام است؟ قال أمير المؤمنين عليه السلام: «قصم ظهري إثنان عالم متهتك، و جاهل متنسك، فالجاهل يغش الناس بتنسكه، و العالم يغرهم بتهتكه» بحار الانوار ج 2، ص 111. همواره جریان حق با دو گروه افراط کننده و تفریط کننده نسبت به حق، روبرو بوده است، امام خامنه ای هم بارها، از جمله در ۱۴ خرداد ۷۶، به این دو گروه (متهتک در برابر حق و منفعل در برابر باطل و نیز گروه متحجر و خوارجی) اشاره کرده اند. الحمد لله پیوند مبارک “امام و امت” توانست طی سالهای ۸۴ و ۸۸، متجددین لیبرال مسلک را شکست دهد، اینک نوبت فتنه بزرگتر؛ یعنی خوارج و علمای متنسک و به قول امام خمینی، آخوندهای احمق و بیشعور است. از جوانان بیدار دانشگاه چیزی عایدشان نشد، سرفتنه را به سمت حوزه کج کردند. حالا نوبت طلاب و فضلای انقلابی است که در برابر براندازان بایستند.

مباني و مزاياي حقوق بشر در اسلام

پنجشنبه - 24 نوامبر 2011

شكي نيست كه ديدگاه مكاتب و افراد نسبت‏ به حقوق و مسؤوليت‏هاي بشر، با توجه به نوع جهان‏بيني آن‏ها متفاوت خواهد بود . اين مطلب كه انسان از چه حقوقي برخوردار است، و چه مسؤوليت‏هايي بر دوشش دارد بستگي به اين دارد كه انسان چيست؟ و از چه ابعاد وجودي برخوردار است؟
در ميان موجوداتي كه در جهان طبيعت زندگي مي‏كنند، انسان از ويژگي‏هايي برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز نموده است . ريشه اين ويژگي‏ها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعي و غريزي، از حيات روحاني و عقلي نيز برخوردار است . حيات روحاني و عقلاني انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل مي‏دهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او مي‏تواند در چگونگي شكل گرفتن و فعليت‏يافتن آن تاثيرگذار باشد .

تفاوت میان آزادی تکوینی ووتشریعی انسان

چهار شنبه - 23 نوامبر 2011

تفاوت میان آزادی تکوینی ووتشریعی انسان
در بررسی آزادی انتخاب راه،باید میان آزادی تکوینی وتشریعی فرق نهاد.آزادی تکوینی به این معناستکه در نظام آفرینش انتخاب راه وعقیده اجبارپذیر نیست.اصولا دین مجموعه ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی توان آنهارابر کسی تحمیل کرد. اگر اصول ومبانی دیانت برای کسی حاصل نشود دین نیز به قلمرو جانش پای نمی نهد.از این رو،قرآن کریم می فرماید:
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ

لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ  ﴿البقره/٢٥٦﴾

حرمت غنا وموسیقی در اسلام4

شنبه - 19 نوامبر 2011

گفت و گوی شیطان با حضرت یحیی (ع)
در حدیثی حضرت رضا (ع) از پدران بزرگوارش نقل فرموده است :
ابلیس از زمان ادم تا زمان حضرت مسیح به سراغ انبیاء می امد و با انان به گفتگو می پر داخت،
و از ایشان پرسش می نمود، و با هیچ کدام بقدر حضرت یحییی مأنوس نبود، روزی یحیی بن زکریا به وی گفت:ای أبامره (1) مرا بتو حاجتی است،
گفت: تو بزرگتر از انی که از من چیزی بخواهی و ترا رد کنم، مطمئن باش که هر چه بخواهی دست رد به سینه ات نمی زنم ،

فرق غنا با موسيقي واحکام ان 3

شنبه - 19 نوامبر 2011

سـؤال: با تـوجه بـه تـرويج مـوسيقي از طـرف بعضي مراکز فرهنگي، برخي مي گويند: غنا حرام است و موسيقي اشکال ندارد، لطفاً فرق بين غنا و موسيقي را بيان فرماييد و برخي مي گويند: موسيقي اصيل و سنتي اشکال ندارد لطفاً نظرتان را بفرماييد.
حضرت آيه اللهالعظمی الامام خامنه اي روحی فداه :
غنا خوانندگي مطرب و ملهي متناسب با مجالس عيش و نوش است و موسيقي نوازندگي با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقي ندارند و هر دو حرام است.

غنا و موسیقی از دیدگاه فقهای اسلام2

شنبه - 19 نوامبر 2011

فقهای اسلام از اعم ازسنی و  شیعه  غنا را حرام  وخواننده   وشنونده ان را فاسق دانسته اند هم چنین  به حرمت موسیقی (نوازندگی)  وگوش  دادن به ان و سا خت و ساز و خرید و فروش آلات   آن فتوا داده اند
این مطلب  درمیان فقهای اسلام اجماعی  بوده بلکه  یکی از ضروریات اسلام  می باشد البته دراین مسئله اختلاف های   جزئی  نیز وجود دارد و گروهی از فقهای اهل سنت در صورتی  غنا و موسیقی را حرام می دانند که با حرام دیگری همراه با مقدمه برای حرام  دیگر باشد ولی برخی  از فقهای  اهل سنت و همه فقه ای  شیعه  قائل  به حرمت  ذاتی  غنا و موسیقی هستند
دراین فصل  ابتدا به ارا و فتاوای فقهای  اهل سنت اشاره و سپس سخنان برخی از فقهای  شیعه درباره حرمت  غنا موسیقی و الات ان بیان خواهد شد

دیدگاه اسلام در موردموسیقی و ترانه(غنا)1

شنبه - 19 نوامبر 2011

امروز ما علاوه بر «كتب ضاّله » با اسباب گمراه كننده‌ي ديگري از جمله «امواج ضاّله» نيز مواجه هستيم؛ امواج ضاله‌اي كه به آساني و راحتي، و براي هميشه نمي‌توان تحت اختيار و سيطره خود قرار داد، هيچ چيز مانع ورود آن نمي‌شود و هيچ مانعي در برابر قدرت نفوذش تاب نمي‌آورد. براي مقابله با اينها چه بايد كرد؟ ممنوعيت و محدوديت!؟ بله قبول قبول داريم كه ممنوعيت و محدوديت و ترساندن و پرهيز دادن، هم در مداواي امراض جسمي نقش و سهمي بسزا ايفا مي‌كند، هم در مداواي امراض روحي و فكري.
امّا آيا اصل اساسي و بهترين راه فرا روي ما همين است و بس، يا علاوه بر آن آگاهي دادن و بالا بردن قدرت فهم و درك افراد نيز مهم و راهگشاست؟!

زن در نظام افرینش

شنبه - 19 نوامبر 2011

در کتب یهودیان ومسیحیان آمده است ،مار (حوّا) به گفت و گو می پردازد و او وسوسه می کند و می فریبد و سرانجام«چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکو است وبه نظر خوش نما و درختی دل پذیر ودانش افزا است،پس از میوه اش گرفته بخورد وبه شوهر خود نیز داد واو خورد». آدم هنگامی که مورد خطاب عتاب آلود خداوند واقع می شود،می گوید:«این زنی که قرین من ساختی،وی از میوۀ درخت به من داد که خوردم»؛آن گاه خداوند «به زن گفت:این چه کار است که کردی؟! زن گفت:مار مرا اغوا نمود که خوردم».براین اساس،یهودیان ومسیحیان را عقیده براین است که شیطان ،حوّا وحوّا،آدم را فریفت.
قرآن کریم،در هر سه موضعی  که به داستان آدم وحوّا می پردازد،می فرماید که آن ها یکسان مورد خطاب ونهی خداوند متعالی قرار گرفتند وبا هم،فریفتۀ وسوسه های شیطان شدند؛بنابراین،چنین نبوده که عامل فریب حوّا،شیطان وعامل فریب آدم حوّا باشد؛بلکه وسوسه گر وفریب دهندۀ هردو،شیطان بوده است.

علی علیه السلام حامل علم الکتاب وجان پیامبر است

شنبه - 19 نوامبر 2011

خداوند متعال میفرماید:
بگو: کافی است خدا و آن کس که نزد او علم کتاب است، میان من و شما گواه باشد
قٌل کَفی بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ(1)؛
خدای متعال برای دلداری پیامبر صلّی الله علیه در جای دیگر می فرماید: از این که گروهی تو را تکذیب کرده و رسالت تو را قبول نمی کنند، نگران مباش؛ خدا شهادت می دهد که تو رسول او هستی و یک نفر دیگر نیز بر رسالت تو شاهد است. این شاهد کسی می تواند باشد که شهادت او در کنار شهادت خدا بر رسالت پیغمبر صلّی الله علیه و آله موجب آرامش خاطر حضرت حضرت رسول علیه السلام گردد؟ می فرماید او کسی است که «عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ».

غدیر خم گواه ولایت علوی:

شنبه - 19 نوامبر 2011

نام غدير را همه شنيده ايم، سرزمينى است ميان مكّه و مدينه، در نزديكى «جحفه» كه در حدود 200 كيلومترى مكّه واقع شده و چهارراهى است كه حجّاج سرزمين هاى مختلف مى توانستند در آنجا از هم جدا شوند:
راهى به سوى مدينه مى رود، در جهت شمال.
راهى به سوى عراق مى رود، در جهت شرق.
راهى به سوى مصر مى رود، در طرف غرب.
و راهى به سوى يمن، در جهت جنوب.
امروزه اين سرزمين، سرزمين متروكى است; ولى روزى شاهد يكى از بزرگترين حوادث تاريخ اسلام بوده، و آن، روزِ نصب على(عليه السلام) به جانشينى پيامبر گرامى اسلامى(صلى الله عليه وآله) (در روز هيجدهم ذى الحجّه سال دهم هجرى) مى باشد.
گرچه خلفا روى جهات سياسى كوشيدند اين خاطره عظيم تاريخى را از نظرها محو كنند و هم اكنون نيز بعضى از متعصّبان به دلائلى كه ناگفته پيداست، سعى در محو يا كم رنگ كردن آن دارند; ولى ابعاد اين حادثه آن قدر در صحنه تاريخ و حديث و ادبيات عرب وسيع است، كه قابل پوشانيدن يا محو كردن نيست.

ماهيت قياس در اهل سنت وجایگاه اندر روایات شیعه

جمعه - 18 نوامبر 2011

قياس اهل سنتت عمل به ظن و گماني است كه از پشتوانه علمي برخوردار نيست ؛ زيرا قياس در مكتب آنان اين است كه حكم مسئله اي را از قرآن يا روايت به دست آوريم ؛ سپس علت آن حكم را به كمك عقل استنباط كنيم ؛ و آن را مبنا و اصل قرار دهيم . آنگاه اگر مسئله اي پيش آمد كه حكم آن در كتاب و سنت نبود ؛ ولي عقل ما حكم كرد كه همان علت در اين موضوع نيزوجود دارد ؛ آن حكم را بر اين موضوع جديد نيز جاري مي كنيم . مثلا” حكم شرب خمر در كتاب و سنت حرمت است . عقل ما استباط كرد كه علت حرمت شراب خاصيت اسكار ، يعني مست كنندگي آن است . اگر درباره حليت يا حرمت موضوع جديدي مانند آب انگور يا هر چيز ديگر شك كرديم و نتوانستيم حكم آن را از آيات و روايات به دست آوريم ، به عقل مراجعه مي كنيم . اگر عقل ما استنباط كند كه خاصيت مست كنندگي در آن موضوع جديد نيز وجو دارد ، حكم حرمت راا درباره آن جاري مي كنيم.
 اين همان ( تمثيل ) منطقي است كه در آن از جزئي به جزئي ديگر ، يعني از متبايني به متباين ديگر سير مي شود.

دلالت حديث غدير بر ولايت

یکشنبه - 13 نوامبر 2011

حديث غدير از احاديثي است كه تواتر آن را بزرگان و دانشمندان علم رجال و حديث اهل سنت تأييد كرده‌اند ؛ بنابراين نمي‌توان در اصل صدور آن ترديد كرد كه ما اين مطلب در مقاله «تواتر حديث غدير از ديدگاه اهل سنت» به صورت كامل بررسي كرده‌ايم ؛ اما اين كه منظور رسول خدا صلي الله عليه وآله از جمله «من كنت مولاه فعلي مولاه» ولايت و امامت امير مؤمنان عليه السلام بوده و يا صرف محبت و دوستي آن حضرت ، بحثي است اساسي كه از گذشته تاريخ به شكلي مستمر بين مورّخان ، محدثان و متكلمان شيعه و سني جريان داشته و دارد .