روزى كه امام هادى عليهالسلام به دستور معتصم عباسى از مدينه به سامرّا تبعيد شدند ، در بين راه وقتى كنار تربت پاك جدّشان اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدند توقّف فرموده و زيارتى را كه سرشار از معرفت است ، انشاء فرمودند . من به علماى حاضر در مجلس و همه كسانى كه اين سخنان را در آينده مىشنوند و يا قرائت خواهند كرد ، توصيه مىكنم كه از توجّه و تعمّق در تك تك فرازهاى اين زيارت كوتاهى نكنند . اگر
ادّعا كنيم كه يك سال زمان مىطلبد تا تك تك فرازهاى اين زيارت شريف مورد دقّت قرار گيرد ، سخن گزافى به زبان نياوردهايم . ما در اين فرصت محدود ، تنها به يك نكته از اين زيارت شريف ـ كه سخن و درد دل امام هادى عليه السلام با جدّ بزرگوارش عليه السلام است ـ اشاره خواهيم كرد و از بقيّه تعابير زيارت به صورت فشرده و با سرعت مىگذريم
به دنبال استناد به آيات قرآن ، اهل سنّت براى اثبات نظر خود ، به رواياتى نيز استناد مىكنند . در جلسات گذشته چند مورد از روايات مورد استناد آنان را نقل كرديم و عدم تماميّت استدلال آنها را ثابت نموديم . از جمله روايات مورد استناد آنها عبارت بودند از : ـ « أصحابي كالنجوم بأيّهم اقتديتم اهتديتم »[1] . اصحاب من همانند ستارگان هستند ، از هر كدام پيروى كنيد ، هدايت می شويد .
2 ـ « خير الناس قرني ثمّ الذّين يلونهم ، ثمّ الذين يلونهم »[2] . بهترين مردم هم عصران من هستند ، سپس كسانى كه پس از آنان مىآيند ، سپس كسانى كه در دوره بعد خواهند آمد .
در آستانه قرن هجدهم، برخی از نویسندگان متعصّب مسیحی مبارزه جدیدی را بر ضدّ اسلام آغاز کردند. آنها با انتشار کتابهایی که مملوّ از دروغ و نسبتهای ناروا به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بود، تصمیم داشتند مردم را از توجّه به آیین اسلام منصرف و نسبت به پیشوای بزرگ آن، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بدبین سازند.
از جمله شبهات آنان مسئله تعدّد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که آن را دستاویزی برای خدشه دار کردن چهره پاک و معصوم ایشان قرار دادند و از این رهگذر، سخنان ناروایی به وی نسبت دادند. یکی از نویسندگان این شبهه را چنین القاء کرده است:
«وی پیرو هوا و هوس بود و با اینکه به پیروانش دستور می داد بیش از چهار زن دائمی اختیار نکنند، خودش زنان بیشتری داشت.(1)
روز جمعه هفدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرت (1) نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می رود . در این روز یکی از مهم ترین جنگهای سرنوشت ساز در تاریخ اسلام به وقوع پیوست و دستاوردهای مهمی را برای دولت نوپای پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه داشت . مشاهده امدادهای غیبی، ذلت سران کفر، نتیجه توکل بر خداوند متعال، دفاع از کیان اسلام در پرتو ایمان، جلوه حقیقی پایداری در راه اندیشه، آشکار شدن برخی از فضائل و مناقب پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام، تبلور وحدت و همدلی در میان مسلمانان، و به نمایش درآمدن شکوه و عظمت اسلام، بخشی از آثار مفید این مبارزه بین حق و باطل می باشد .
اول ربیع الاول روزی است که سران قریش در « دارالندوه» گرد آمده بودند تا پیرامون امری مهم به شور بنشینند. ولوله ی غریب در شهرشان افتاده بود وهرکس چیزی می گفت.در این هنگام، ابوجهل برخاست. با اشاره دست، حاضران را به سکوت دعوت کرد و چنین گفت:
مسلمانان دسته دسته به یثرب می روند. محمد هنوز در مکه است؛ اما او نیز ممکن همین روزها از شهر خارج شود. باید چاره ای اندیشید.بزرگان قریش، با او چه کنیم؟!از هر سوی مجلس صدایی بلند شد:-و را به غل و زنجیر کشیم . زندانی کنیم.-اگر او را بکشیم؛ برای همیشه خیالمان آسوده می شود.ابوجهل پس از شنیدن پیشنهادهای آنان گفت:اگر محمد را زندانی کنیم، سرانجام یک روز مجبور می شویم آزادش کنیم و او به دعوتش ادامه خواهد داد. اگر تبعید کنیم، در جایی دیگر آشوب به پا می کند. من با پیشنهاد کشتن محمد موافقم! در این هنگام، شخصی از میان جمع فریاد کشید: اما چه کسی او را بکشد؟ابوجهل گفت: اگر یک نفر محمد را بکشد، ممکن است او را شناسایی کنند. برای اینکه قتل مشخص نباشد، از هر قبیله ای جوانی برمی گزینیم و به او شمشیری می دهیم تا همگی در یک زمان بر محمد حمله برند و او را بکشند. به این ترتیب خونش در میان قبایل پخش می شود و چون بنی هاشم نمی توانند با همه تیره های قریش بجنگند، ناچار به گرفتن خون بها رضایت می دهند.