حسن بن محمد بن حنفیه
حسن بن محمد بن حنفیه، نوهی امیرالمومنین علی(ع) است که تاریخ، وی را از گروه مُرجعه [اهل ارجاع] میداند. سید حسن، نوهی امیرالمومنین(ع) فرزند محمد حنفیه در خصوص اختلاف میان عثمان، طلحه و زبیر و امیرالمومنین علی(ع) امر را به خدا ارجاع میداد.بصیرت در کلام امام خامنه اي
خداوند میفرماید من با بصیرت حرکت میکنم
بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر1388/07/15
یك مطلب راجع به مسائل كلى كشور و انقلاب عرض كنم. ببینید برادران و خواهران عزیز! خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مكه میفرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حركت میكنم؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى»؛خودِ پیغمبر با بصیرت حركت میكند، تابعان و پیروان و مدافعان فكر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مكه است؛ آن وقتى كه هنوز حكومتى وجود نداشت، جامعهاى وجود نداشت، مدیریت دشوارى وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولى. اینى كه من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأكید كردهام، به خاطر این است كه یك ملتى كه بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یك كشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حركت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها كند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یك وقت نگاه میكنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است
نماز حقیقی دارای دو بعد است: بعد ظاهری که به منزله پیکره نماز است و بعد باطنی که روح و حقیقت آن می باشد. هر یک از این دو بعد احکام و آداب ویژه ای دارند، نماز با وجود این دو بعدکامل می شود، یعنی همان گونه که نماز بدون رعایت احکام و شرایطظاهری، باطل است. مراعات نکردن آداب باطنی و قلبی نماز نیزموجب قبول نشدن آن گشته، انسان را به قرب حضرت حق نمی رساند.
بی شک از مهم ترین آداب باطنی نماز، و بلکه تنها راه رسیدن به اسرار و آثار و نتایج آن، همانا حضور قلب است. بهره هر کس ازنماز، به اندازه حضور قلب اوست و چه زیبا فرموده آن مجاهد فی سبیل لله و عارف بالله، امام خمینی که: «کلید گنجینه اعمال و باب الابواب همه سعادات، حضور قلب است که با آن، فتح باب سعادت بر انسان می شود، و بدون آن جمیع عبادات از درجه اعتبار ساقط می گردد.»
اهل بیت علیهم السلام حبل الله المتین و عروه الوثقی و امثال اینهایند و در این باب آیات بسیار است.
آیه اول: (256سوره بقره)
فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لاانفصام لها والله سمیع علیم
یعنی: «پس هرکه کافر شود به طاغوت و ایمان آورد به خدا پس بتحقیق که چنگ زده است به دست آویز محکم که گسستن نیست آن را و خدا شنوا و دانا است»؛
بدان که طاغوت را اطلاق می کنند بر شیطان و بت و هر معبودی بغیر از خدا و هر پیشوائی در باطل.
ودر بسیاری از روایات و زیارات ائمه(ع) تعبیر کرده اند ازاولین غاصب ولایت و دومین غاصب ولایت و سومین غاصب ولایت و سایر اعدای دین به جبت و طاغوت و لات و عزی، و اولی و دومی را دو صنم قریش نامیده اند.
“عدالت صحابه “ علمای اهل سنت معتقدند اصحاب پیامبر گرامی اسلام (ص) و همگی عادلندو به اعمال و اقوال ایشان می توان تمسک کرد تا جایی که تقریبا همه فرق اهل سنت , بسیاری از احکام شرعی خویش را به افکار و اقوال صحابه مستند می کنند . برای اهل سنت در ظاهر هیچ […]
در آن زمان اسلام در معرض چه خطری قرار گرفته بود و این خطر چگونه با شهادت سیدالشهداء(ع) رفع میشد؟ در صدر اسلام غیراز مسلمانان خالص و قوی الایمان، گروههای مختلفی وجود داشتند که بعضی از ایشان فتنهگر و عدهای دیگر به نحوی آسیبپذیر بودند. گروه اول منافقانی بودند که در باطن ایمان نداشتند. به عنوان نمونه از این گروه ابوسفیان را معرفی کردم که با توجه به بعضی از سخنانی که در موقعیتهای خاصی بر زبان آورده بود، روشن شد که ایمان قلبی نداشته است. گروه دوم افرادی ضعیف الایمان و دنیاپرست بودند که تابع قدرت و در پی منافع دنیوی خود بودند و مسائلی مانند حق، تکلیف و وظیفه برای آنها اهمیتی نداشت. آنها میگفتند با نماز خواندن و روزه گرفتن، ما مسلمانان هستیم و اموری از قبیل اینکه چه کسی حاکم باشد و چگونه رفتار کند، برای ما اهمیت ندارد. همچنین خود ایشان هم نسبت به ارتکاب بعضی از معاصی را تمایل داشتند و نمیخواستند کسی متعرض آنها شود. این گروه دنیاپرست نقش سیاهی لشکر را برای گروه اول که اقلیتی منافق بودند، بازی میکردند. گروه سوم هم اکثریتی بودند که از تودۀ مردم تشکیل شده بودند، مردمی سادهدل و سطحینگر که نه از معرفت قوی برخوردار بودند و نه ایمان محکمی داشتند. این گروه بیش از دیگران در معرض خطر بودند. البته در این میان مسلمانان واقعی و مؤمنین مخلص خطر بودند. البته در این میان مسلمانان واقعی و مؤمنین مخلص جایگاه خود را داشتند. اما غیر از آنها این سه گروه در جامعه وجود داشتند که برای اسلام منشأ خطر میشدند.
فصل اوّل: تاریخچه وهابیت:
مسلک وهابى منسوب به شیخ محمد فرزند “عبدالوهاب” نجوى است و این نسبت از نام پدر او “عبدالوهاب” گرفته شده است.
به گفته برخى از دانشمندان، علت اینکه این مسلک را بنام خود شیخ محمد نسبت نداده اند یعنى “محمدیه” نگفته اند. این است که مبادا پیروان این مذهب نوعى شرکت با نام پیامبر (ص) پیدا کنند. و از این نسبت سوء استفاده نمائید.
شیخ محّمد در سال 1115 هجرى قمرى در شهر “عُیینَه” از شهرهاى “نجد” تولد یافت. پدرش در آن شهر قاضى بود. شیخ از کودکى به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقائد سخت علاقه داشت، و فقه حنبلى را نزد پدر خود که از علماء حنبلى بود، آموخت.
وى از آغاز جوانى بسیارى از اعمال مذهبى مردم “نجد” را زشت مى شمرد در سفرى که به زیارت خانه خدا رفت بعد از انجام مناسک به مدینه رهسپار شد در آنجا توسل مردم را به پیامبر در نزد قبر آن حضرت انکار کرد سپس به نجد مراجعت نمود و از آنجا به بصره رفت به این قصد که از بصره به شام رود، مدتى در بصره ماند و با بسیارى از اعمال مردم به مخالفت پرداخت، ولى مردم بصره وى را از شهر خود بیرون راندند. در راه میان “بصره و شام” زبیر نزدیک بود از شدت گرما و تشنگى و پیاده روى هلاک شود، اما مردى از اهل زبیر مى خواست از زبیر به شام سفر کند ولى چون توشه و خرج سفر به اندازه کافى نداشت مقصد را عوض کرد و رهسپار شهر احسا شد و از آنجا آهنگ شهر حریمله از شهرهاى نجد را نمود.
در این هنگام که سال 1139 بود، پدرش عبدالوهاب از عینبه به حریمله انتقال یافته بود.
سفارشات حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم2 سیمای نماز: 1- راه پیامبران: پیامبر (ص): الصلاه من شرایع الدین و فیها مرضاه الرب عزوجل فهی منهاج الانبیاء. نماز از سنتهای دین است و در آن، رضای خدا است پس نماز راه روشن پیامبران است. 2- چهره دین: امام صادق (ع): لکل شیء وجهٌ و وجه […]