امام صادق علیه السلام در طول ۳۴ سال امامت با برکت خویش، نقش ارزندهای در گسترش فرهنگ متعالی اسلام ایفا کرد. در این فرصت به مناسبت شهادت آن گرامى، به برخی رهنمودهای رهبر دوراندیش مذهب جعفری در ارتباط با ویژگیهای مدیران دولت اسلامی میپردازیم. عدالتمحورى از اوصافی که میتوان برای یک مدیر مؤمن و […]
وهابیون با بهره گیری از روایت جعلی وتمسک تخریف گونه از قران کریم می کویند انبیاء ارث نگذارده وفدک ارث زهرا نبوده ولذا ابابکر ان را گرفته است!!!
پاسخ:
نبوت ارثی نیست. «الله أعلم حیث یجعل رسالته»[۱]. رسالت، نبوّت، امامت، اینها به عصمت برمیگردد، اینها ارثی نیست. این میراث کتاب ـ به معنای نبّوت ـ را ارث بردن نیست.
کتاب را پیامبر به امت ارث میدهد. مثل اینکه فرمود: «إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین». از ارث به “ترکه” و “ماتَرَک” یاد میکنند. در تعبیرات دینی، به “ترکه” یاد شده است. ما هم تعبیر عرفیمان این است که: تَرَکه میّت چیست؟ حضرت (ص) هم فرمود: «میراث من قرآن و عترت است؛ “إنّی تارکٌ فیکم الثَقَلَین”، این ترکه، این إرث در بین شما هست». به این معنا ، همه چیز برای همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است.
وقتی که وجود مبارک زکریا (ع) از خداوند متعال فرزند میخواهد، چون طبق دو آیه، دو خصیصهی تلخ برای فرزندها ذکر شده، برای اینکه به آن دو خصیصه مبتلا نشود هم در آیه سوره مبارکه آل عمران به خدا عرض کرد: «و اجعله مِن لدُنکَ ذرّیهً طیبه» یعنی فرزند طیب؛ هم در آیه مبارکه سوره مریم عرض کرد: «و اجعله ربِّ رضیا».
در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبیاء در آیاتی مثل “یرثنی و یرث من آل یعقوب” و “ورث سلیمان داود”] اقوال متعدّدی است. گفته اند:
منظور از میراث، نبوّت است.
منظور از میراث، علم و حکمت است.
منظور از میراث، مال است.
این اقوال سهگانه در قالب کتابهای تفسیری ـ مخصوصاً در جامع قُرطبی ـ آمده.
سبک زندگی سیاسی امام حسن علیه السلام درپاسداری از ارزشها
اشاره
ابعاد صلح شجاعانه امام حسن علیه السلام با معاویه بن ابی سفیان که یگانه عامل بقای اقلیت شیعه در آن عصر بود، چنان با عظمت است که تاکنون محققان زیادی را به تحلیل و تبیین آن واداشته است. بدون اغراق میتوان گفت: اکثر مقالات و تحقیقات پیرامون آن حضرت، در اطراف این رویداد دور میزند. این نوع نگرش هر چند بیانگر عمق و عظمت صلح امام علیه السلام است اما در دوره دیگر (قبل از امامت و بعد از صلح) کمتر مورد توجه قرار گرفته اند و به تبع آن میزان آگاهی مردم نیز از این دوره ها اندک است. بر این اساس و به مناسبت سالگرد شهادت حضرت، با دوران امامت حضرت بعد از صلح (۹ سال و اندی) آشنا میشویم.
نفوذ امویها در حاکمیت دین
مهمترین چالشی که امام حسن علیه السلام در طول دوره امامت و بلکه حیات خود با آن رو به رو شد، مساله نفوذ امویها در حاکمیت دینی دورههای قبل و بروز آثار آن در این دوره است. نفوذی که از زمان رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (۸ سالگی) شروع و در خلافت عثمان به اوج خود رسید. طبیعی است که باید سابقه نفوذ امویها را از دوره فراگیری حکومت اسلامی (فتح مکه) پی گرفت زیرا به موازات گسترش اسلام، گروههای مختلفی به علل گوناگون به اسلام رو آوردند. منافقان نیز از باب ناچاری نتوانستند در مقابل این سیل خروشان قرار بگیرند و به ناچار با آن بنای همسویی گذاشتند. این همسویی نه از روی میل که از باب اضطرار و بینتیجه بودن مقاومتبود. آنها تنها زمانی که پرچم لا اله الا الله را بر فراز شهر دیدند، لب به شهادتین گشودند و به این ترتیب دوران حیات خود را با تاکتیک همسویی موقت ادامه دادند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله با درایت کامل متوجه این حرکتخزنده بود. لذا اهداف پلید آنان را اینگونه افشا میکرد:«اذا بلغ بنو العاص ثلاثین اتخذوا مال الله دولا و عباد الله خولا و دین الله دخلا; (۱)
زمانی که فرزندان عاص (بنی امیه) (۲) به سی برسند، مال خدا را میان خود دستبه دست میکنند، بندگان خدا را بنده خود و دین خدا را مغشوش میکنند.»
نبود یاران مهمترین عامل عدم قیام برخی از امامان
در طول تاریخ، در اذهان جوانان مسلمان این پرسش مطرح بوده است که چرا اکثریت قاطع امامان معصوم ما از قیام و اقدام نظامى براى بازپس گرفتن حق غصب شده خود و حاکم شدن بر جامعه خوددارى نموده اند؟
امیر مؤمنان علی(ع) ۲۵ سال سکوت تلخ و طاقت فرسا را تحمّل نمود، اهانت به خویش و همسرش را از نزدیک مشاهده نمود، غصب فدک را با چشمان خویش نظاره کرد؛ ولى دست به اقدام نظامى نزد. همین طور امام حسن مجتبی(ع) صلح را مقدم دانست و امام زین العابدین۷ از طریق مناجات و دعاها به هدایت جامعه پرداخت و از اقدام نظامى و قیام براى گرفتن انتقام خون پدر، بستگان و یاران خویش خوددارى نمود. حضرت باقر و صادق ۸ نیز از طریق فرهنگى و تربیّت و تعلیم شاگردان، وارد عرصه اجتماعى شدند و حتى از قیامهایى که به ظاهر اظهار تمایل به آن حضرت مى کردند، حمایت نکردند. همچنین از امام هفتم ۷ تا امام حسن عسکرى ۷، هیچ کدام براى باز پس گیرى خلافت ظاهرى و به عهده گرفتن حکومت و هدایت جامعه اقدام نظامى و قیام علنى انجام ندادند.
نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه
انتظار در مکتب تشیع یک حالت انسانی است که انسان به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با امام و حجت زمان خویش، همه همت خود را صرف زمینه سازی ظهور مصلح آخرالزمان میکند و در جهت تحقق وعده الهی نسبت به برپایی دولت کریمه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ با تمام وجود تلاش می-کند.[۱]
طبق این تعریف انتظار فرج عاملی مهم در جهت خودسازی فردی، اصلاح جامعه و کاهش جرائم و مفاسد خواهد بود. بی-تردید انتظار ظهور امام زمان ـ علیه السلام ـ در تمام ابعاد شخصیت انسان، اعم از فردی و اجتماعی مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا می¬گیرد. و بالاترین کوشش و جهاد همه جانبه او در راه خداست.
دلائل غیبت حضرت مهدی علیه السلام
بدون شک غیبت آخرین حجت حق، حضرت مهدی علیه السلام، پدیده ای است که به این صورت هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر انسان، همواره این سؤال را مطرح کند که چرا چنین رخدادی به وجود آمده است؟ !
پاسخ به این پرسش همانند بسیاری از پرسشهای دیگر، نیازمند استمداد از کلام نورانی معصومان علیهم السلام است و از این رو ما نیز با استفاده از بیانات ایشان به برخی حکمتها و علتهای این رویداد مهم اشاره می کنیم . و پیش از آن این نکته را متذکر می شویم که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، بطور قطع از اسرار خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله رفیع نیست و اگر در این راه توفیقی رفیق گردد به یمن انفاس قدسی مقربان درگاه حق، ائمه معصومین علیهم السلام است که گاه گوشه ای از پرده رازها به کناری زده در حد ظرفیت مخاطب و فهم او، حقایقی را آشکار می سازند .
وظایف منتظران در عصر غیبت
از جمله مسائلی که همواره شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام در دوران غیبت کبری خواهان فهم آن هستند، شناخت وظایفی است که در این دوران به عهده آنان گذاشته شده است . در این مقاله تلاش خواهیم کرد وظایف منتظران را هر چند به صورت مختصر بیان کنیم .
نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به حضرت مهدی (ع)
بی گمان شیعیان راستین، ائمه اطهار علیهم السلام را به عنوان الگوی زندگی در تمامی ابعاد و شئون زندگی خود برگزیده اند . یکی از اموری که شیعه با توجه به سلوک ائمه اطهار علیهم السلام در زندگی خود بدان توجه دارد، دعاها و زیارت نامه هایی است که از ایشان به یادگار مانده است . در این نوشتار کوتاه بر آن هستیم تا به معرفی هر چند کوتاه و اجمالی برخی آثار آخرین حجت الهی در این باره بپردازیم .
امام زمان علیه السلام بهار جانها
نشاط آورترین و خوشایندترین فصل سال و محبوب ترین و دوست داشتنی ترین فصول در نزد همه انسانها و حتّی حیوانات و پرندگان فصل بهار است.
و از طرف دیگر، زیباترین جلوه های زندگی انسان در دوران جوانی ظهور و بروز می کند؛ دورانی که او سرشار از انرژی و قدرت و نشاط است و در واقع، جوانی نیز بهار عمر انسان به حساب می آید.
تمامی این بهارها کوتاه و محدود است و به قطعه خاصّی از زمان و دوران بستگی دارد که حداکثر چند ماه و یا چند سال به طول می انجامد؛ اما همین دوران کوتاه نیز بدون بهار آفرین حقیقی غمزا و بی نشاط است.
آنچه بشر آرزو دارد و در پی دست یابی به آن است، بهار طولانی و همگانی و نشاط فراگیر و عمومی است؛ بهاری که تمام نقاط زمین را فرا گیرد و تمام موجودات را زیر بال خود قرار دهد و تمام دلها را نشاط بخشد و تمام جانها را سرسبز سازد.
در متون دینی ما به این آرزوی بشری و تحقق آن اشاراتی شده است. از جمله، درباره جان جانان، حضرت صاحب الزمان، (روحی له الفداء) چنین تعبیری آمده است: «اَلسَّلامُ عَلی رَبیعِ الاَْنامِ وَنَضْرَهِ الاَْیّامِ؛(۱) سلام بر بهار مردم و شادی روزگار.»