پاسخ
اولاً : خلیفه می خواهد شورایی تشکیل دهد که دارای وزن و ارزش باشد ، تا نتیجه آن را مهاجر و انصار بپذیرند. او ناگزیر بود علی (ع) را عضو این شورا قرار دهد . او با این کار در حقیقت ، خدمتی به علی نکرد بلکه خدمت به هدف خود کرد
پاسخ :
روشن است پرسشگر ، فضایل علی (ع) را پذیرفت تا فضایل و مناقب سروران جوانان اهل بهشت و دو ریحانه ی پیامبر (ع) را نشانه بگیرد.
ما با دلایل استوار ، که مورد پذیرش دانشمندان اهل سنت است، برتری دو امام و پیشوا را بر آن سه نفر که نام برد ثابت می کنیم ، بلکه بر این باوریم این نوع مفاضله و مقایسه ، نوعی پایین آوردن مقام این دو امام معصوم است . اما دلایل ما:
پاسخ: گرچه انبیاء عظام و اولیاي کرام و امامان معصوم (علیهم السلام) که رهبري حکومت هاي دیني را بر عهده داشتند، با هیچ فرد دیگري قابل قیاس نیستند، لیکن مردم هر عصري را مي توان با مردم عصر دیگر و نیز نظام حکومتي هر امت را مي شود با نظام حکومتي امت دیگر سنجید. مثلا […]
پرسش 1
با اين كه شيعيان معتقدند علي بن ابي طالب از فرزندش حسين افضل و برتر است، ولي در سال روز شهادت آن حضرت مانند روز عاشورا گريه نمي كنند چرا؟
پاسخ
در افضل و برتر بودن علي (عليه السلام) نسبت به فرزندانش و همچنين برتر بودن پيامبر (عليه السلام) نسبت به همگان حرفي نيست و فضيلت علي (عليه السلام) و ديگر امامان معصوم شعاعي از فضيلت پيامبر خداست ولي در سال روز شهادت حسين بن علي (عليه السلام) جهاتي است كه در سال روز شهادت ديگران نيست:
پاسخ: برای پاسخ به این پرسش باید یادآوری کرد که مفهوم به دو دسته قابل تقسیم اند:
الف) مفاهیم عینی و انضمامی
ب) مفاهیم ذهنی و انتزاعی
هنگامی که با مفاهیم عینی سروکار داریم تفاهم چندان مشکل نیست. به عنوان مثال در علوم طبیعی مفاهیمی چون مفهوم آب، حرکت، برق و یا در علوم پزشکی مفهوم چشم، گوش، کبد، معده و… به کار می رود و همه این مفاهیم عینی اند و مقصود گوینده از آنها نزد همگان روشن است، اگرچه ممکن است موارد ابهام انگیزی نیز یافت شود، مانند اینکه آیا آب گل آلود آب است یا نه؟
حسن وقبح نیز از همین قبیل است که استاد علامه طباطبایی در نوشتار خویش به آن اشاره فرموده اند، یعنی اولا زیبایی وتناسب با نیروی حسی انسان به حسن وعدم تناسب با چنین نیروی ادراکی حسی به نام قبیح پیدا می شود.ثانیا آنچه درباره محسوس ها بررسی شد به معانی اعتباری وعناوین اجتماعی به کار گرفته می شود یعنی چیزی که با اغراض اجتماعی وسعادت بشرمناسب است حسن خواهد بود وچیزی که با اهداف جامعه انسانی هماهنگ ومناسب نباشد قبیح می باشد.، مثلا عدل حسن وظلم قبیح است ودوام وثبات این نوع از حسن وقبح تابع دوام ملایمت وعدم تلایم آن با اغراض اجتماعی بشر است، عدل همیشه حسن است چون همیشه ملایم با هدف انسانی است وظلم دائما قبیح است چون همواره نا ملایم با غرض بشری است.(المیزان، ج5، ص9-11)
نقش مردم در حکومت اسلامي چيست ؟
نقش مردم در دو جنبه قابل بررسى است:
يکى در مشروعيت بخشيدن به حکومت اسلامى و ديگرى در عينيت بخشيدن به آن.
انمابَدءُ وقوعِ الفِتَن اهواءٌ تتبع و احکامٌ تُبتَدَع، يُخالف فيها کتاب الله و يتولي عليها رجالٌ رجالاً علي غير دين الله.
همانا پيدايش فتنهها هواهايي است که پيروي ميشوند و بدعتهايي است که گذارده ميشوند. در چنين شرايطي با کتاب خدا مخالفت ميشود و مرداني مردان ديگر را پيروي ميکنند. (1)
ا
پاسخ: اگر ما به تصل يکصد و دهم توجه دقيق داشته باشيم،ميبينيم که همين اصل به نوبه ي خود،داراي اطلاق است و هرگز مقيد نيست تا زمينه تقيد اصل پنجاه و هفتم را فراهم کند،زيرا وظيفه و اختيار هفتم رهبر در اين اصل،((حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه)) عنوان شده و در بند هشتم آمده است: ((حل معضلات نظام که از طرق عادي قابل حل نيست،طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام)).علاوه بر اختيارات ديگري که در اين اصل به رهبر داده شده،اين دو اختيار،قلمرو وسيعي را در اختيار رهبر قرار ميدهد. اينکه رهبر چگونه حل اختلاف قواي سه گانه ميکند،بر اساس کدام ضابطه باشد،اين،بر عهده ي فقاهت و درايت و عدالت او نهاده شده است.
حل اختلاف بدون قانون تحقق پيدا نميکند،پس بايد قانون باشد و اين قانون نانوشته،همان قوانين فقاهت و سياست و درايت است.