خلیفه دوم نسبت به علی (ع) علاقه مند بود ، به گواه این که او را جزو افراد شوری قرار داد . اگر او را از شورا بیرون می کرد ، چنانچه سعیدبن زید را بیرون کرد ، یا کسی دیگر ، غیر از او را تعیین می کرد. کسی می توانست اعتراض کند ؟

جمعه - 5 آگوست 2011

 

پاسخ

اولاً : خلیفه می خواهد شورایی تشکیل دهد که دارای وزن و ارزش باشد ، تا نتیجه آن را مهاجر و انصار بپذیرند. او ناگزیر بود علی (ع) را عضو این شورا قرار دهد . او با این کار در حقیقت ، خدمتی به علی نکرد بلکه خدمت به هدف خود کرد

می پذیریم که علی (ع) در پذیرفتن اسلام و جهاد ، همراه پیامبر (ع) بود و دانش و زهدش بر دیگران برتری داشت ، ولی آیا شیعه می تواند چنین فضایلی را برای حسن و حسین در برابر سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمان بن عوف و عبدالله بن عمر ثابت کند ؟

جمعه - 5 آگوست 2011

 

پاسخ :

روشن است پرسشگر ، فضایل علی (ع) را پذیرفت تا فضایل و مناقب سروران جوانان اهل بهشت و دو ریحانه ی پیامبر (ع) را نشانه بگیرد.

ما با دلایل استوار ، که مورد پذیرش دانشمندان اهل سنت است، برتری دو امام و پیشوا را بر آن سه نفر که نام برد ثابت می کنیم ، بلکه بر این باوریم این نوع مفاضله و مقایسه ، نوعی پایین آوردن مقام این دو امام معصوم است . اما دلایل ما:

آیا نظام ولایت فقیه توانسته است مانند حکومت رسول اکرم (ص) و حضرت امیر (ع) عمل کند؟

موقوفه مجازی
جمعه - 5 آگوست 2011

پاسخ: گرچه انبیاء عظام و اولیاي کرام و امامان معصوم (علیهم السلام) که رهبري حکومت هاي دیني را بر عهده داشتند، با هیچ فرد دیگري قابل قیاس نیستند، لیکن مردم هر عصري را مي توان با مردم عصر دیگر و نیز نظام حکومتي هر امت را مي شود با نظام حکومتي امت دیگر سنجید. مثلا […]

ايا ولایت فقیه، امري مسلم و قطعي است پس چرا در روایات به صراحت نیامده است؟

جمعه - 5 آگوست 2011

پاسخ: اولا امامان معصوم (علیهم السلام) آنچه که در اعصارشان بیشتر محل ابتلاء بود، زیادتر به آن مي پرداختند و در آن شرایط که خود ایشان مقتول و یا مسموم بودند، موردي براي بحث مبسوط پیرامون ولایت فقیه وجود نداشت. ثانیا دلیل نقلي معتبر بر ولایت فقیه به مقدار لازم وجود دارد؛ گرچه بحث فقهي گسترده و دامنه دار همانند سائر مسائل مورد ابتلاء روزانه درباره آن نشده یا به دست متاخران نرسید و ثالثا، در مورد قضاء فقیه تصریحاتي وارد شد و از قضاء فقیه، ولایت فقیه نیز روشن مي شود؛ چرا که لازمه قضاء در هر عصري، تشکیل حکومت و ولایت است.

پرسشها وپاسخها

جمعه - 5 آگوست 2011

 

پرسش 1

با اين كه شيعيان معتقدند علي بن ابي طالب از فرزندش حسين افضل و برتر است، ولي در سال روز شهادت آن حضرت مانند روز عاشورا گريه نمي كنند چرا؟

پاسخ

 

در افضل و برتر بودن علي (عليه السلام) نسبت به فرزندانش و همچنين برتر بودن پيامبر (عليه السلام) نسبت به همگان حرفي نيست و فضيلت علي (عليه السلام) و ديگر امامان معصوم شعاعي از فضيلت پيامبر خداست ولي در سال روز شهادت حسين بن علي (عليه السلام) جهاتي است كه در سال روز شهادت ديگران نيست:

پرسش: آزادی چیست و چه تعریفی می توان از آن ارائه کرد؟

جمعه - 27 می 2011

پاسخ: برای پاسخ به این پرسش باید یادآوری کرد که مفهوم به دو دسته قابل تقسیم اند:
الف) مفاهیم عینی و انضمامی
ب) مفاهیم ذهنی و انتزاعی
هنگامی که با مفاهیم عینی سروکار داریم تفاهم چندان مشکل نیست. به عنوان مثال در علوم طبیعی مفاهیمی چون مفهوم آب، حرکت، برق و یا در علوم پزشکی مفهوم چشم، گوش، کبد، معده و… به کار می رود و همه این مفاهیم عینی اند و مقصود گوینده از آنها نزد همگان روشن است، اگرچه ممکن است موارد ابهام انگیزی نیز یافت شود، مانند اینکه آیا آب گل آلود آب است یا نه؟

نظر علامه طباطبایی درباره حسن وقبح وپاسخ نقد ناظران

جمعه - 27 می 2011

حسن وقبح نیز از همین قبیل است که استاد علامه طباطبایی در نوشتار خویش به آن اشاره فرموده اند، یعنی اولا زیبایی وتناسب با نیروی حسی انسان به حسن وعدم تناسب با چنین نیروی ادراکی حسی به نام قبیح پیدا می شود.ثانیا آنچه درباره محسوس ها بررسی شد به معانی اعتباری وعناوین اجتماعی به کار گرفته می شود یعنی چیزی که با اغراض اجتماعی وسعادت بشرمناسب است حسن خواهد بود وچیزی که با اهداف جامعه انسانی هماهنگ ومناسب نباشد قبیح می باشد.، مثلا عدل حسن وظلم قبیح است ودوام وثبات این نوع از حسن وقبح تابع دوام ملایمت وعدم تلایم آن با اغراض اجتماعی بشر است، عدل همیشه حسن است چون همیشه ملایم با هدف انسانی است وظلم دائما قبیح است چون همواره نا ملایم با غرض بشری است.(المیزان، ج5، ص9-11)

“ولايت فقيه؛ ولايت فقاهت و عدالت “

یکشنبه - 8 می 2011

آيت‌الله جوادي آملي در بخش پاسخ به پرسش‌هاي كتاب “ولايت فقيه؛ ولايت فقاهت و عدالت ” در پاسخ به اين پرسش كه: “آيا بر فقيهان واجب است كه از ولي فقيه تبعيت كنند؟ آيا حق مخالفت و نقض حكم والي را دارند؟ ” مي‌نويسد: فقيه جامع الشرايط، سه كار رسمي دارد; يك كارش “افتاء ” است كه پس از دادن فتوا، عمل به آن فتوا، بر خودش و بر مقلدانش واجب است، ولي نسبت‏ به فقيهان ديگر اعتباري ندارد؛ زيرا مجتهد حق ندارد از مجتهد ديگر تقليد كند. كار ديگر فقيه جامع ‏الشرايط، “قضاء ” است كه بر كرسي قضا مي‏نشيند و بين متخاصمين كه هردو طرف شخصيت‏حقيقي‏اند يا شخصيت‏حقوقي يا آنكه يك طرف حقيقي است و طرف ديگر حقوقي، بر اساس ايمان و بيّنات، حكم الهي را صادر مي‏نمايد كه نقض اين حكم، بر خود او و بر متخاصمين و بر هركس ديگر حتي فقيهان حرام است و عمل به آن نيز واجب است، حتي بر مجتهدان و فقيهان و مراجع تقليد.

پاسخ به چند پرسش ديگر

جمعه - 29 آوریل 2011

نقش مردم در حکومت اسلامي چيست ؟
حکومت اسلامى در عصر غيبت
اگر مشروعيت حاکم اسلامى منوط به آراى مردم نيست، انتخابات چرا؟
جايگاه حقيقى مردم در حکومت دينى
حکمت شرکت مردم در انتخابات خبرگان رهبرى براى تعيين رهبر چيست؟
چرا مشروعيت دينى بر مقبوليت مردمى ترجيح دارد؟

نقش مردم در حکومت اسلامي چيست ؟
نقش مردم در دو جنبه قابل بررسى است:
يکى در مشروعيت بخشيدن به حکومت اسلامى و ديگرى در عينيت بخشيدن به آن.

عوامل پيدايش فتنه :

جمعه - 29 آوریل 2011

انمابَدءُ وقوعِ الفِتَن اهواءٌ تتبع و احکامٌ تُبتَدَع، يُخالف فيها کتاب الله و يتولي عليها رجالٌ رجالاً علي غير دين الله.
همانا پيدايش فتنه‌ها هواهايي است که پيروي مي‌شوند و بدعت‌هايي است که گذارده مي‌شوند. در چنين شرايطي با کتاب خدا مخالفت مي‌شود و مرداني مردان ديگر را پيروي مي‌کنند. (1)

در قانون اساسي يك اصل بر ولايت مطلقه رهبري تاکيد دارد و اصل ديگر براي رهبر اختياراتي شمرده است؛ اگر ولايت مطلق است ذکر اختيارات چه معنا دارد؟

جمعه - 29 آوریل 2011

پاسخ :
بر اساس اصل پنجاه و هفتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران عبارتند از قوة مقننه، قوة مجريه و قوة قضائيه كه زير نظر ولايت مطلقه‌ي امر و امامت امت بر طبق اصول آيندة اين قانون اعمال مي‌گردند. اين قوا مستقل از يكديگرند.
همان طوري كه از اين اصل فهميده مي‌شود قانون اساسي جمهوري اسلامي براي امامت امت و رهبري، ولايت مطلقه را قائل شده است و منظور از ولايت مطلقه اين است كه فقيه عادل جامع‎الشرايط همان اختياراتي را كه پيامبر و ائمة معصومين دارند او هم دارد. الا مواردي كه به خاطر ويژگي خاص معصومين يعني عصمت آنان منحصر به آنان است و اين «ولايت يا مسئوليت مطلقه، اختصاص به وليّ فقيه جامع الشرايط زمان دارد.
اولاً: اجتهاد مطلق دارد و همه‌ي ابعاد اسلام را به خوبي مي‌شناسد.
ثانياً: از عدالت و امانتي در خور ادارة جامعة اسلاميبهره‌مند است كه او را از كج‌روي‌ها و هوامداري‌ها دور مي‌سازد.

صل يکصد و دهم قانون اساسي،اختيارات رهبر را به اموري مقيد کرده است،لذا اين اصل که ((مقيد)) است، اصل پنجاه وهفتم را مقيد ميکند و ولايت مطلقه را در آن تفسير مينمايد.

جمعه - 29 آوریل 2011

ا
پاسخ: اگر ما به تصل يکصد و دهم توجه دقيق داشته باشيم،ميبينيم که همين اصل به نوبه ي خود،داراي اطلاق است و هرگز مقيد نيست تا زمينه تقيد اصل پنجاه و هفتم  را فراهم کند،زيرا وظيفه و اختيار  هفتم رهبر در اين اصل،((حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه)) عنوان شده و در بند هشتم آمده است: ((حل معضلات نظام که از طرق عادي قابل حل نيست،طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام)).علاوه بر اختيارات ديگري که در اين اصل به رهبر داده شده،اين دو اختيار،قلمرو وسيعي را در اختيار رهبر قرار ميدهد. اينکه رهبر چگونه حل اختلاف قواي سه گانه ميکند،بر اساس کدام ضابطه باشد،اين،بر عهده ي فقاهت و درايت و عدالت او نهاده شده است.
حل اختلاف بدون قانون تحقق پيدا نميکند،پس بايد قانون باشد و اين قانون نانوشته،همان قوانين فقاهت و سياست و درايت است.