بسم الله الرحمن الرحيم
در مرسله عمر ابن حنظله از امام صادق مي خوانيم:
الراد علیهم کالراد علینا والراد علينا كالراد علي الله فهو بحد الشرك بلله؛ رد کردن ولیّامر، ردّ کردن ماست ورد كردن ما رد نمودن خداست وگناهي به بزرگي شرك به خدا دارد: (اصول کافی، ج۱، ص۶۷)
امام خمینی فرمود:
” ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست ”یا “مخالفت با آن تکذیب ائمه و اسلام است”. صحیفه نور، ج10، ص59.
ترجمه امروزی برخورد عالي جنابان با ولی امر:”آری فلان و فلان رهبری را دوره کردهاند و وی دچار بمباردمان اطلاعاتی خاصی شده است و امر بر ایشان مشتبه شده است“ صرف نظر از تفاوت واژگانی، آیا این جفای بزرگ به رهبری و نظام، ترجمه دیپلماتیک “إن الرجل لیهجر” نیست؟ با این تفاوت که به قول امام خامنهای، با ظاهر دلسوزی گریم شده است!
برخی از صحابه که رفتار اعتراضی و سرگشاده به ولیّ امر مسلمین داشتند، سابقه انقلابی هم داشتند، جزو “بیعت رضوان”یها هم بودند؛ آنان که خداوند در حقشان فرمود “رضی الله عنهم و رضوا عنه” اما در کنار آن هم خداوند فرموده است که ملاک وضع حال افراد است و اگر در برابر پیامبر صدایت را بلند کردی و جاهرانه (سرگشاده) و جائرانه حرفی روی حرف ایشان زدی، حبط میشوی:
طیف بندی نئولیبرالیسم، سکولاریسم، تکنوکرات ها و مدرنیسم هنری در جنگ نرم
دربارۀ این جنگ نرم و شبیخون گسترده و کارزار بزرگ فرهنگی، سیاسی از جهات و زوایا و مناظر مختلف میتوان و باید سخن گفت.در این مقال کوشیدهایم که ضمن ارائه بحثی فشرده و کوتاه، گزارش تحلیلی مختصری در خصوص دستهبندی نیروهای اصلی فعال دشمن در جنگ نرم علیه نظام و انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف فرهنگی ارائه دهیم. طیف نیروهای دشمن نئولیبرالیست، سکولاریست فعال در جنگ نرم علیه ایران اسلامی را میتوان در این دستهبندی بازشناسی کرد:
به مناسبت فرا رسیدن سومین سالگرد ایراد خطبه تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی در 29 خرداد 88، پژوهشی با موضوع “اصول حاکم بر سبک مدیریت مقام معظم رهبری درکنترل و مهار وقایع انتخابات1388” منتشر شده است. این پژوهش که به قلم “منوچهر محمدی” و ” مسعود معنی پور” نگاشته شده است در شماره اول فصلنامه علمی، پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی در زمستان سال 90 به انتشار رسیده است.
این پژوهش بر آن است تا با رویکردی علمی به بررسی اصول حاکم بر مدیریت رهبر معظم انقلاب اسلامی در مهار و کنترل حوادث فتنه 88 بپردازد:
غیبت کبرا و نیابت عام
یکی از بحثهای حسّاس، مهم و اساسی مربوط به دوران غیبت حضرت مهدی4، بحث حاکمیت اسلامی در این دوران است. در این باره، میان اندیشوران شیعه، دو دیدگاه متفاوت پدید آمده است. برخی از فقیهان شیعه، عقیده دارند که تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت کبرا، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این گروه، با بهرهمندی از سخنان پیشوایان معصوم:، بر این باورند که فقیهان عادل، باید پا پیش گذاشته، به این مهم جامة عمل بپوشانند و اگر یکی از آنها چنین کرد، بر دیگران است تا از او حمایت و پیروی کنند.
پس از رحلت نبیاکرم (ص) سازمان نفاق، چهاربرنامه را در دستور کار قرار داد:حذف علیبن ابیطالب (ع)؛ تحریف قرآن؛ تحریف سنت؛ تغییر فرهنگ عمومی. هدف اجرای این چهار برنامه، هدم و نابودی اسلام بود. در ادامه، پس از تشریح این برنامه، مقابلة یادگار پیامبر (ص)، فاطمه (س) و نیز علیبن ابیطالب (ع) را با برنامههای دشمن به بررسی خواهیم نشست.
الف. حذف علی (ع)
از آنجا که امیرمؤمنان (ع) بزرگترین حامی رسول خدا (ص) و اسلام پس از ایشان بود، و نیز داعیهدار خلافت پیامبر (ص) بود، دشمنان طرح حذف امیرمؤمنان از صحنه را برنامهریزی کردند. این طرح و تلاشهای دشمن در این زمینه و نیز دفاع فاطمه (س) از ایشان را بررسی خواهیم کرد.
برنامة نفوذ در سازمان حکومتی پیامبر (ص) از سوی دشمنان اسلام، با این هدف طراحی شده بود که حرکت پیامبر (ص) پس از او به دست جانشینش نیفتد. آنان با غصب ولایت به این هدف خود دست یافته بودند، ولی حلقة پایانی این نقشه ناتمام بود. باید علی (ع) کاملاً از صحنه حذف میشد؛ زیرا همانگونه که در زمان پیامبر (ص)، شخص رسول اکرم (ص) بالاترین تهدید برای آنان به شمار میآمد، پس از ایشان، این خطر از ناحیة علی (ع) متوجه آنها بود؛ چرا که او توانست افشاگر و همچنین خنثیکنندة طرحهای آنان باشد. بنابراین میبایست ترور فیزیکی و نیز شخصیتی علی (ع) را در دستور کار خود قرار دهند. اگر بتوانند ایشان را در یک درگیری به شهادت برسانند، میتوانند حسین (ع) را هم به جهت سن و سالشان و فقدان حمایتهای لازم به آسانی از میان بردارند. با کشتن این سه، که با امامت در نسل آنان تداوم مییابد، طرح دشمن کاملاً به اجرا در آمده است.
«استمنا» یا «خودارضایی»، یکی از راه های انحرافی در ارضای میل جنسی است که امروزه نسل جوان را به خصوص در وضعیت فعلی جامعه و دشوار بودن امر ازدواج، در معرض آسیبهای جدی قرار می دهد؛ از اینرو، می توان آن را نوعی انحراف جنسی یا بیماری نامید که نیاز ضروری به درمان دارد.
اگر چه درمان واقعی این عادت ناپسند، تنها از راه ازدواج ممکن است، امّا ارائه اطلاعاتی در باب حرمت، و پیامدهای این عمل، همچنین روشهای کنترل و درمان آن، میتواند تاحدودی در ترک یا کاهش ابتلاء به این عمل ناشایست، مؤثر باشد.