وظایف مردم
الف. شرکت در انتخابات
امروز مسؤولیت به عهده ملت است. اگر ملت کنار بنشینند، اشخاص مؤمن، اشخاص متعهد کنار بنشینند و اشخاصى که نقشه کشیدهاند براى این مملکت از چپ و راست، آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسوولیت به عهده ملت است. هر قدمى که بر ضد اسلام بردارند، در نامه اعمال ملت نوشته مىشود. هر کارى که انجام بدهند، مسوولیتش متوجه ملت است. امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند و رأى ندهند، عینا مسوولیت متوجه خود آنها است و اگر بروند و چنانچه اشخاص متعهد مسلم – کسانى که براى کشور و براى اهالى کشور ارج قائل هستند، کسانى که نمىخواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد – این اشخاص را تعیین کنند، به تکلیف خودشان عمل کردهاند و چنانچه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند – آنهایى که مىخواهند ما را به زنجیر چپ و راست بپیوندند و ما را اسیر کنند در دست قدرتهاى بزرگ – اگر آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید، تمام مسوولیت متوجه شما است. امروز مسوولیت بزرگى به عهده همه ما است.(1)طبق ادعای فائزه، هاشمی از بازیگران سومین جنگ استراتژیک تاریخ بوده است
بزرگترین فتنه ها در حوزه امامت و با روش نفاق و فریب: قطعا بزرگترین فتنه های طول تاریخ بشر، باید مربوط به مهمترین حوزه های حیات و سعادت بشر یعنی حوزه استراتژیک امامت باشد. از سویی، قاعده این است که دین، تامین کننده سعادت مستضعفین بیشینه و بر ضد منافع مستکبرین کمینه است؛ در این حالت، اگر فتنه گران، منافقی نکنند و مستقیما به مستضعفین اعلام جنگ کنند، چه بسا با جبهه پایداری عظیمی مواجه شوند. بنابراین، مستکبران، برای تامین بلند مدت منافع خود، همواره در نقاب دین، به دین حمله کرده اند. از این رو، بزرگترین و ماندگارترین فتنه ها، فتنه هایی است که از راه خیرخواهی، دین و فریب رخ داده است.
اولین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ: وقتی ابلیس به خلافت و ولایت آدم، حسد برد، تصمیم به انحراف جبهه حق گرفت؛ او اعلام کرد که خداوند را قبول دارد ولی جانشین خدا را قبول ندارد؛ یعنی کفر در ربوبیت تشریعی؛ پس او حق حاکمیت و تعیین امامت و ولایت امر بر روی زمین را از آن غیر خدا می دانست. در اینجا، اولین فتنه استراتژیک عالم رقم خورد. شیطان برای گمراهی بشر، راه نفاق و لباس خیرخواهی را در پیش گرفت و موفق به فریب حضرت آدم و حوّا شد. پس اولین جنگ و فتنه عظیم، در آغاز نبوت، در حوزه ولایت و امامت و با روش نفاق، رقم خورد.
ترور شاخصها 1؛ ترور عدالت خداوند علیم و حکیم: “لقد أرسلنا رسلَنا بالبینّاتِ و أنزلنا معهم الکتابَ و المیزانَ لِیقومَ الناسُ بالقسط” ما پیامبران مان را با دلایل روشن فرو فرستادیم و با آنان کتاب و میزان فرو آوردیم تا مردم قسط را به پا دارند” حدید/25 v شاخصه های اصولگرایی: مقام معظم رهبری، […]
یکی از مهمترین برکات پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی، برگزاری انتخابات آزاد در این سرزمین است. چیزی که تا قبل از این دوره، صرفاً کاریکاتوری از آن در ایران وجود داشت و نمایشی بود برای به کرسی نشاندن افرادی که شاه مخلوع، لیست کرده بود.
به همین دلیل، تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، توقع انتخابی اصولی و سنجیده از مردم نمیرفت. چون اصلاً انتخاباتی وجود نداشت که در گام بعد، این سوال مطرح شود که: انتخاب با کدام معیار؟
اما با پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی مبتنی بر آن، در یک فرایند تدریجی نیاز بود تا مردم برای “چگونه رأی دادن” تربیت عقیدتی-سیاسی شوند. فرایندی که انجام آن از عالیترین سطح سیاسی، یعنی رهبری آغاز شد و توسط سایر نهادها به طور نسبی انجام پذیرفت تا طی آن مردم، دست به انتخابهایی بر اساس معیارها و ارزشهای دینی، انقلابی و ملی بزنند.
هجمه به شورای محترم نگهبان نشانه اهمیت وجایگاه والای ان درنظام اسلامی دارد:
انقلاب اسلامی ایران پدیده ای بود که باید اذعان داشت حاصل شکوفایی 14 قرن تکاپوی روحانیت تشیع از یک سو و تجربیات تلخ تاریخ معاصر از کنار گذاشتن دین از عرصه سیاست بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از توجهات اصلی رهبر انقلاب و یاران او بر این بود که تجربیات تلخ مشروطه تکرار نشود و فقه در جایگاه اصلی خود در حراست از اسلام و نظام اسلامی قرار گیرد.
اهمیت این موضوع تا جایی بود که حضرت امام (ره) در این باره فرمودند:
« تكليف شرعى است كه نگذاريد مسائل شوم مشروطيت تكرار شود و عبرت بگيريد از آنجا. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و بر سر اين ملت آوردند آنچه ديديم. اگر شما … اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند، لكن دوباره به واسطه اين كه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را از آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظ تر با اسم مشروطه [كردند[»
برگ برگِ حَماسه مشروطه , تا آن جا که مُهر دین دارد, وبر مدار شریعت می چرخد سپیده گشاست ودر افرین.
وانجا که در دام فتنه روشنفکران غربگرا واخوندهای متحجر اسیر می شود عبرتهادارد اموختنی اموختنی.
هر برگی یک فراز است, یک اوج و یک شعله جاودانی.
وگاهی ننگی بر ننگ دیگر، وچه ننگی بالاتر از سربه دار کردن امام وپیشوای ان وپای چوبه دار کف زذن.
فراز فراز آن, دل تاریکی را می شکافد و بامدادان را پدید می آورد. بامدادانی که پایان ستم, حِرمان, رنج و دردند و آغاز رهایی, بزرگی, سروری و کرامت انسانی.
واز سوی عبرتهای ان، خاموش کردن نور خدا بوسیله جاهلان متهتک وعالمان متنسک.
برهه برهه آن, سپیده آفرین است و روشنایی گستر و نمایان گر ستیز روشنایی با تاریکی, دانایی با نادانی, زندگی با مرگ.
بصیرت با بی بصیرتی.
از مقوله های اندر خور طرح, که می تواند برای امروز ما راه گشا و درس آموز باشد, موضع گیری عالمان دین در برابر نهضت مشروطیت است.
بی گمان, نقش کلیدی در به کار گرفتن اهرمهایی که به نهضت مشروطیت انجامید, داشتند. تاریخ مشروطیت, آکنده از میدان داری و نقش آفرینی آنان در گوناگون عرصه هاست.
آن چه به گفته دوست و دشمن, نقش آنان را در این میدان برجسته و چشم گیر نمایاند و سبب واهمه و واپس نشینی دشمن شد, هماهنگی, همراهی, همدلی و برادری آنان در تمامِ آنات نهضت و همه فراز و نشیبهای حرکت بود.