مرد و زن دو فرد از یك نوع و از یك جوهرند، جوهری كه نامش انسان است، چون تمامی آثاری كه از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است آن هم بدون هیچ تفاوت.
جایگاه زن در آیین بودا
در این مسلك اگر چه زن موجودی است با ظاهر فرشتگان اما در اعماق عمیق قلبش روح شیطانی و دام خطرناك شیطان نهفته و گسترده است. از این رو تا مدتی هیچ زنی را به كیش خود نمیپذیرفتند و اظهار میداشتند: «خدایا ما را از شر شیطان و نفس لئیم و زن، حفظ كن» و شعار آنان این بود: «نجات، در مصاحبت با زن تحصیل نمیشود!»
اگر چه بودا زنان را هم برای ترك دنیا به نحوی قبول میكند اما این پذیرفتن مشروط به دو شرط است:
1) باید سلوكِ زن، به طور كلی تحت نظر مردان راهب اداره شود.
2) در هر پانزده روز، حتما اعمالش را به مردان راهب عرضه كند.
زمانی كه آناندا یكی از گرامیترین پیروان بودا سوال میكند كه چرا زنان محرومند؟ بودا این طور جواب میدهد: «از زن به كلی بر حذر باش ای آناندا! زنان شرورند، زنان حسودند، زنان بخیل و پستند، زنان از خرد و اندیشه به دورند.» وقتی آناندا میپرسد كه اگر به حكم ضرورت با زنی مواجه شدم چه میشود. بودا پاسخ میدهد: «كاملاً بیدار باش، اگر پیرند با آنان چون مادر سلوك كن و اگر جوانند آنها را خواهر بدان، چون زن مثل تمساح و نهنگ سهمگین و خونآشام است كه در رود زندگی مینشیند تا شناوری را صید و طمعهی خویش سازد.» [۱]
جایگاه زن در آیین زرتشت
در یكی از بخشهای اوستا كه به «یسنا» یا «گاتها» معروف است، در «گات» ۴۶ گفته شده است: «منم زرتشت، آن برانگیزانندهی اهورا مزدا كه برای نخستین بار، آموختم كه تویی مزدای بیهمتا آن داور بیهمال كه مردم را به توسط من به میانجی، منش نیك و بهترین راستی به كار و كوشش به روی زمین خواندی، …این چنین كسان، مردان و زنانی كه دستورات دین را به كار برند، رستگار خواهند بود و به پاداش به گزینیشان در آن سرزمین جاویدانی اهورایی وارد شوند و همه آنانی كه آیین پذیرند نیز رستگاری یابند و… .» در این فراز، از زنان و مردان و تمام کسانی یاد می شود كه به این آیین بپیوندند و دستورات این آیین را رعایت كنند که در نتیجه مسیر تكامل را خواهند گذراند، یعنی تفاوتی میان زن و مرد در دینداری و پیروی از این آیین وجود ندارد و به صورت مشترك به آن تصریح شده است.
در «گات» ۵۳ که بیشتر به جایگاه اجتماعی زن و مرد اشاره شده است چنین آمده است: «اینك ای دختران شویكننده و ای جوانانی كه پیوند زناشویی میبندید، سخنان مرا خوب به یاد بسپارید، با آموزههای دین راه نیكمنشی را بگزینید و از روی مهر و فرزانگی هر یك از شما باید بر آن باشد كه در مهرورزی، پاكی و درستی و پارسایی بر دیگری پیشی جوید، چه این بهترین شیوهی كامیاری در زندگی خواهد بود.»
آن چیزی كه در متن اوستا در مورد زن و مرد وجود دارد، همین دو فراز است و از همین دو متن، برابری و همانندی میان زن و مرد برداشت می شود.
جایگاه زن در آیین یهود
تصویر حوّا ، در روایات یهودی به عنوان یك وسوسهگر، منتج به دیدی بینهایت منفی، نسبت به زنان شده است و همه زنان به عنوان كسانی تصور شدهاند كه از مادرشان، یعنی حوّا، گناه، حیله و تلبیس را به ارث برده و در نتیجه همه آنان نادرستكار و از نظر اخلاقی، پَست و گناهكارند.
در یك موعظه از «مواعظ سلیمان» آمده است: «و زنی را كه مثل دامهاست و دلش تلههاست و دستهایش كمندهاست یافتم، كه تلختر از مرگ است. كسی كه در حضور خدا پسندیده است از او رهایی خواهد یافت، اما گناهكار گرفتار وی خواهد شد، اینك واعظ میگوید؛ كه این را دریافتم، بعد از شمردن چیزها یك به یك تا آن كیفیت حساب را دریابم، كه جان من الی الآن در جست و جویش است و نمییابد. این است كه یك مرد از هزار پیدا كردم، از تمامی آنها زنی را پیدا نكردم.» [۲]
در بخش دیگری از ادبیات عبری كه در انجیل كاتولیک [۳] یافت میشود، میخوانیم: «هیج شرارتی، در هیچ جایی به پای شرارت زنان نمیرسد… گناه با یك زن شروع شد و به لطف اوست كه همهی ما مجبوریم بمیریم!»
ربیهای یهود ۹ لعنت را كه خداوند همراه با مرگ به زنان، به خاطر هبوط و سقوطشان، تحمیل کرده است چنین برمیشمارند؛
۱)تحمل بارداری
۲)تحمل درد زایمان
۳)تحمل بزرگ كردن فرزند
۴)این كه به عنوان گواه و شاهد پذیرفته نمیشود
۵)پس از همهی اینها مرگ پاداش اوست و…» [۴]
ربیهای یهود، این را به عنوان وظیفهای برای مردان میدانند كه برای تكثیر نژاد منشأ زاد و ولد باشند و رجحان واضحشان را برای فرزندان مذكر پنهان نمیكنند؛ «برای آنانی كه فرزندشان، مذكراست، خوشی و برای آنهایی كه فرزندشان، مؤنث است، ناخوشی است. هنگام تولد پسر همه خوش حالند و هنگام تولد دختر همه غمزدهاند. هنگامی كه پسری پا به جهان میگذارد صلح به جهان میآورد و هنگامی كه دختری متولد میشود، هیچ!» [۵]
قلب یهود، تورات است و تورات یعنی قانون، اما بر طبق تلمود [۶] زنان از مطالعهی تورات معافند. بعضی از ربیهای یهود به شدت تابع این عقیدهاند كه «بهتر است كلمات تورات به آتش بسوزد تا این كه زنان از آن بهرهمند شوند. و هر كس دخترش را تعلیم دهد مانند این است كه او را وقاحت، تعلیم نموده است.» [۷]
زنان در جامعهی یهودی قدیم اجازهی شهادت نداشتهاند و ربیها میگفتند، زنان به خاطر چند لعنتی كه بر آنها تحمیل شده است حق شهادت ندارند، زنان در اسراییل كنونی نیز حق شهادت دادن در دادگاه ربیون را ندارند. [۸]
در یهود، نظارت پدر بر دختر، آن اندازه مطلق است كه حتی اگر بخواهد، میتواند دخترش را بفروشد و این نكته در نوشتههای ربیون آمده است؛«مرد میتواند دخترش را بفروشد، اما زن نمیتواند، مرد میتواند دختر را نامزد كند، اما زن نه.» [۹]
ربیون یهود، حق شوهر بر داراییهای همسرش را به عنوان یك نتیجهی فرعی از مالكیت شوهر بر همسر میدانند. اگر شخصی، مالك زنی شود آیا به این نتیجه نمیرسیم كه او مالك داراییهای او نیز هست؟ و اگر او زن را به دست آورد. آیا دارایی او را به دست نمیآورد؟ [۱۰]
تلمود، وضعیت دارایی و مالی همسر را اینگونه شرح میدهد:
«چگونه زن میتواند چیزی از خود داشته باشد، در صورتی كه او مال شوهرش است؟ هر چیزی در شوهر است برای شوهر است و هر چه با اوست (همسر) نیز برای شوهر است… در آمد و هر چه در خیابانها به دست میآورد مال شوهر است. متاع در خانه، حتی خردهنانهای روی میز مال اوست (شوهر)… . او (همسر) اگر مهمانی را به خانه كند و غذایش دهد از شوهر خویش دزدی نموده است.» [۱۱]
یهود، طلاق را بدون هیچ استثنایی جایز میشمارد، عهد قدیم، این حق را به شوهر میدهد كه حتی اگر زنش را دوست نداشته باشد او را طلاق دهد. «مكتب شمایی [۱۲]میگوید: كه مرد نباید زنش را طلاق دهد، مگر اینكه گناهی از نوع «سوءرفتار جنسی» از او ببیند، در حالی كه مكتب هیلّل [۱۳] میگوید: كه او میتواند زنش را صرفاً برای این كه غذایش را فاسد كرده طلاق دهد. ربّی اَخیبا [۱۴] میگوید:او حتی اگر دید كه زن دیگری زیباتر از زن خودش است میتواند او را طلاق دهد.» [۱۵]
عهد جدید، نظر شمایی را پذیرفت، در حالی كه قانون یهود نظر هیلل و ربی اخیبا را پیروی نمود. [۱۶]
جایگاه زن در آیین مسیحیت
گناه حوّا نقش اساسی در ایمان همهی مسیحیان دارد، زیرا به تصور مسیحیان علت مأموریت عیسی مسیح (ع) بر روی زمین، از نافرمانی و سرپیچی حّوا از دستور خداوند سرچشمه میگیرد. او گناه كرد و سپس آدم را اغوا نمود كه درخواستش را اجابت كند. بنابراین خداوند هر دوی آنان را از آسمان به زمین هبوط داد، آن دو، گناهانشان را كه از سوی خداوند بخشیده نشده بود به همهی نسلهایشان واگذار نمودند و بنابراین تمام انسانها زاییده میشوند و برای پاك كردن انسان از گناه نخستین، خداوند مجبور بود كه عیسی مسیح(ع) را كه به منزلهی پسر خدا بود به صلیب قربانی نماید.
« و باید كه زن به آرامی و با كمال اطاعت گیرد و زن را به تعلیم دادن اجازت نمیدهیم تا آن كه زیر دست مرد باشد، بلكه سكوت اختیار كند، آدم خلق شد و حوّا، آدم فریفته نشد، بلكه زن فریفته شد و از حد تجاوز نمود.» [۱۷]
مارتین لوتر [۱۸]هیچ سودی جز بچهدار شدن و به دنیا آوردن كودكان تا سر حد امكان، بدون توجه به جوانب آن، برای زنان قائل نیست؛«اگر آنها از پا در آمدند یا حتی مردند، مسالهای نیست، بگذارید آنان در زایمان بمیرند، زیرا این دلیل بودن آنها در اینجاست.»
انجیل كاتولیك میگوید:«زایش دختر یك خسارت است.» [۱۹]
دختر به عنوان مولودی دردناك و منبعی نهایی برای آبروریزی پدرش به حساب آمده است:«دختر تو نافرمان است؟ به شدت مراقب او باش كه باعث نشود تو سبب خندهی دشمنانت واقع شوی و سر زبانها بیفتی و در معرض شایعات مردم، قرار گیری و آبروی خود را در میان مردم بریزی.» [۲۰]
اگر یك مرد، زنش را متهم به بیعفتی نماید، شهادت آن زن، به هیچوجه مورد ملاحظه قرار نخواهد گرفت. زن متهم شده، باید مورد محاكمهی سختی قرار گیرد تا مشخص شود او مجرم است یا بیگناه.» [۲۱]
بر طبق انجیل، اگر مردی عهدی با خدا بست، باید به طور كامل آن را عمل نماید و نباید عهدش را بشكند، اما نذر زن برای او الزامآور نیست. اگر در خانهی پدری زندگی میكند باید با موافقت پدرش باشد و اگر ازدواج كرده است باید با موافقت شوهرش باشد. و چنانچه پدر یا شوهر عهد و نذر او را باطل بدانند هر گونه ضمانتی كه توسط او انجام گرفته، پوچ و بیمعنا خواهد بود. [۲۲]
مسیحیت روی هم رفته از طلاق نفرت و انزجار دارد، عهد جدید صریحاً از ازدواج لاینحل و ابدی جانبداری میكند. این نسبتی است كه به عیسی(ع) میدهند، او گفته است:
«اما من به شما میگویم؛ هر كس زنش را طلاق دهد، مگر در مورد بیایمانی در امر ازدواج، باعث گردیده كه او به انحراف كشیده شود و هر كس زن طلاق داده شده را به نكاح در آورد مرتكب انحراف شده است.» [۲۳]
تلمود، چندین عمل جزئی و كوچك را مطرح نموده كه شوهران را مجبور میسازد تا زنان را طلاق دهند:«اگر در خیابان غذا خورد، اگر نوشیدنش در خیابان طولانی شد، اگر در خیابان فرزندش را شیر داد، در هر مورد، ربیمیر [۲۴] میگوید: باید شوهرش را ترك كند.» [۲۵]
زنی كه در طول ده سال نزاید، ربیها به ما تعلیم نمودهاند كه اگر یك مرد زنی را گرفت و با او به مدت ده سال زندگی كرد و او بچهدار نشد، مرد باید او را طلاق دهد.» [۲۶]
«و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلكه زن برای مرد.» [۲۷]
مطابق كتاب مقدس «زن، پس از ده بار طلاق ناپاك میشود.» [۲۸]
جایگاه زن در اسلام
اسلام در حق زن نظریهای ابداع كرده كه از روزی كه جنس بشر پا به عرصهی دنیا گذاشت تا آن روز، چنین طرز تفكری در مورد زن وجود نداشت. اسلام در این نظریهی خود، با تمام مردم جهان در افتاده و زن را آن طور كه هست و بر آن اساسی كه آفریده شده به جهان معرفی كرده اساسی كه به دست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود. اسلام عقاید و آرایی كه مردم دربارهی زن داشتند و رفتاری كه عملاً با زن میكردند را بیاعتبار کرد و خط بطلان بر آنها كشید.
« و ای آدم، تو با جفت خود در بهشت منزل گزینید و از هر چه بخواهید تناول كنید، لیكن نزدیك این درخت نروید كه بدعمل شده، بر خویش ستم خواهید كرد. آنگاه شیطان هر دو را به وسوسه انداخت و فریب داد تا زشتیهای پوشیدهی آنان پدیدار شود و به دروغ گفت: خدا شما را از این درخت نهی نكرد جز برای آن كه مباد دو پادشاه شوید یا عمر جاویدان یابید. و برای آن دو سوگند یاد كرد كه من خیرخواه شما هستم و شما را به خیر و صلاح دلالت میكنم. پس راهنمایی به فریب و دروغ كرد تا چون از آن درخت تناول كردند، زشتیهایشان آشكار گردید و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. خداوند ندا كرد؛ آیا من شما را از این درخت منع نكردم و نگفتم كه شیطان سخت دشمن شماست؟ گفتند: خدایا ما بر خویش ستم كردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رأفت و محبت نفرمایی سخت از زیانكاران شدهایم.» [۲۹]
قرآن با كمال صراحت در آیات متعددی میفرماید: كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم.
– قرآن دربارهی آدم اول میگوید: «همهی شما را از یك پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم. » [۳۰]
– دربارهی همهی آدمیان میگوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید.» [۳۱]
دیدگاه قرآن نسبت به زنان متفاوت از مردان نیست. آنها هر دو، مخلوقات خداوند هستند كه هدف والای آنها بر روی زمین عبادت خداوند و عمل صالح و پرهیز از شیطان و بدی است. آنها هر دو، بر طبق آن پاداش میگیرند.
– قرآن هرگز نمیگوید كه زنان دروازهی شیطان هستند یا طبیعتا اغواگر و فریبكارند و نیز نمیگوید كه مرد تمثال خداست. همه بر طبق قرآن مخلوقات خداوندند.
– نقش زن بر روی زمین فقط زاییدن نوزاد نیست. او بایسته است كه همان اعمال خوبی كه مردان انجام میدهند را انجام دهد.
– قرآن هرگز نمیگوید كه هیچ زن درستكاری وجود ندارد. در مقابل، قرآن همهی مؤمنان را، چه مرد و چه زن، به تبعیت از آن دسته از زنان كه مانند حضرت مریم (س) و آسیه زن فرعون هستند راهنمایی میكند «و باز خداوند مثل میزند برای مؤمنان آسیه زن فرعون را هنگامی كه (از شوهرش بیزاری جست) و عرض كرد: بار الها (من از قصر فرعون و عزّ دنیوی گذشتم) تو برای من خانهای در بهشت بنا كن و مرا از شر فرعون كافر و كردارش و از قوم ستمكار او نجات بخش، و یادآور عمل مریم دختر عمران را كه رحمش را پاكیزه داشتیم، آن گاه در او روح قدسی خویش دمیدیم كه آن مریم تصدیق كرد كلمات پروردگار خود و كتب آسمانی را با كمال ایمان و از بندگان فرمانبردار ما بود.» [۳۲] «پس خدا دعاهای ایشان را اجابت كرد كه البته من كه پروردگارم عمل هیچ كس از مرد و زن، بی مزد نگذارم، بعضی از مردم بر برخی برتری ندارند مگر به طاعت و معرفت.» [۳۳]
«هر كس از مرد و زن، كار نیكی، به شرط ایمان به خدای، به جای آورد، ما او را در زندگی خوش و با سعادت زنده میگردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیكی كه كرده به او عطا میكنیم.» [۳۴]
«مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یكدیگرند، خلق را به كار نیكو وادار و از كار زشت منع میكنند و نماز به پای میدارند و زكات میدهند و در هر حال خدا و رسول را اطاعت میكنند. آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید كه خدا صاحب اقتدار و درست كردار است.» [۳۵]
اسلام هیچ تفاوتی بین پسر و دختر قایل نیست و حتی قرآن تولد دختر را هدیه از جانب خداوند میداند؛
– «خداست تنها مالك آسمانها و زمین، هر چه را كه بخواهد میآفریند، به هر كه بخواهد فرزند دختر و به هر كس بخواهد فرزند پسر عطا میكند.» [۳۶]
-«هر كس دخترش را بزرگ گرداند و با او رفتار نیك داشته باشد، آنها از جانب خداوند، در مقابل آتش دوزخ حراست خواهند شد.» [۳۷]
در اسلام نذر و پیمان هر مسلمانی، چه مرد و چه زن، برای خودش الزامآور است و عدم پایبندی به عهد و نذر، چه برای مرد و چه برای زن، مستوجب كفاره است.
قرآن در اینباره میفرماید: «خداوند به قسمهای لغو و بیهوده (كه به زبان است نه به دل) شما را مؤاخذه نخواهد كرد ولی آن قسمی كه از روی عقیدهی قبلی یاد كنید مؤاخذه خواهد نمود. كفارهی آن قَسَم، طعام ده فقیر است؛ از آن طعام متوسط كه برای اهل خود غالباً تهیه میكنید و یا جامه بر آنها (فقیران) پوشانیده و یا بندهای آزاد كنید …» [۳۸]
اسلام شخصیت مستقل زن را تضمین كرده است. شوهر اجازه ندارد كه سهمی در مایملك همسرش داشته باشد، مگر آنهایی را كه همسر با رضایت كامل و آزادانه به او تقدیم كرده است. [۳۹]
-«و مهریه زنان را در كمال رضایت و طیب خاطر بپردازید، پس اگر چیزی از مهر خود را از روی رضا و خشنودی به شما بخشیدند برخوردار شوید كه آن شما را حلال و گوارا خواهد بود.» [۴۰]
– زوج و زوجه هر دو از یكدیگر ارث میبرند، علاوه بر این، در اسلام، زن متأهل استقلال شخصیتی و قانونیاش را و نام و نامخانوادگیاش را حفظ میكند. [۴۱]
در خصوص طلاق، اسلام برای هر دو حق در نظر میگیرد. اسلام حق طلاق را به شوهر میدهد و به زن نیز حق فسخ ازدواج را به طریقی كه به آن خلع میگویند میدهد. [۴۲]
-«و اگر خواستید زنی را رها كرده و زنی دیگر به جای او به همسری اختیار كنید و مال بسیار بر او مهر قرار دادهاید، البته نباید چیزی از مهر او باز گیرید، آیا به وسیلهی تهمت زدن به زن مهر او را میگیرید؟ و این عمل گناهی بزرگ و زشتی آن آشكار است.» [۴۳]
– در برخی موارد، زن مسلمان دوست دارد زندگی زناشویی را حفظ كند اما به خاطر دلایلی از قبیل ظلم شوهر یا بیوفایی و ترك بیمورد شوهر یا ناتوانی شوهر در امر زناشویی و … مجبور به تقاضای طلاق میشود. در اینگونه موارد، اسلام ازدواج را فسخ میكند. [۴۴]
بنابر آنچه گفته شد ثابت میشود كه مرد و زن دو فرد، از یك نوع و از یك جوهرند، جوهری كه نامش انسان است، چون تمامی آثاری كه از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضایلی از قبیل سخاوت، شجاعت، علم، خویشتنداری و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است) آن هم بدون هیچ تفاوت، به طور مسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضی از آثار مشتركه (نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولی صرف شدن و ضعف در بعضی از صفات انسانیت، باعث آن نمیشود كه بگوییم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست و با این بیان روشن میشود كه رسیدن به هر درجه از كمال كه برای یك صنف میسر و مقدور است برای صنف دیگر نیز میسور و ممكن است و یكی از مصادیق آن استكمال معنوی، كمالاتی است كه از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل میشود بنابراین «انی لا اضیع عمل عامل منكم من ذكراو انثی، بعضكم من بعض» [۴۵]
«همانا كلیه مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس و خاشع و مردان و زنان خیرخواه مسكین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی كه یاد خدا بسیار كنند، برای همهی آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است.» [46]
پی نوشت ها :
۱.ادیان و مذاهب جهان، محمدصادق نبیحسینی/ ص ۱۱۸۶و۱۱۸۷.
۲.مواعظ سلیمان، فصل ۷، آیات ۲۶ تا ۲۸.
۳.سومین قسمت از عهد عتقیق از مجموعهی کتب مقدس است و ۱۱۸۷.در عهد عتیق، (انجیل كاتولیك) در بین سرود سلیمان و مرائی واقع شده است و مترجمین مسیحی انگلیسی آن را بین مزامیر و مواعظ سلیمان قرار دادهاند.
۴.زن در یهود، لئونارد،سویدلر، ۱۹۷۶م، ص ۱۱۵.
۵.همان، ص۱۴۰.
۶.تلمود؛مجموعه سنتهای ربانی كه قوانین و مقررات حضرت موسی(ع) را شرح و تفسیر میكند.
۷.یهودیت، دنیس،ال، كارمودی، ص ۱۹۷.
۸.زنان اسرائیلی، حقیقت در پشت پندار، لسلی هازلتون.
۹.زن در یهود، سویدلر، ص ۱۴۱.
۱۰.همان،ص ۱۶۴ و ۱۶۵.
۱۱.تلمود، گیت ۶۲.
۱۲.مكتب شمایی یكی از دو مكتب فراسیسی یهودی است كه توسط بت شمایی پایهگذاری شد.
۱۳.مكتب هیلل، یكی از دو كتب فراسیسی یهودی است كه نسبت به مكتب شمایی دربارهی اوامر مذهبی قابل انعطافتر است.
۱۴.اخیبا بن یوسف، حكیم یهودی (۱۳۵- ۱۴۰م) پایهگذار اصلی ربانیت یهودی است.
۱۵.تلمود، گیت ۹.
۱۶.ازدواج یهودی، اپستین، ص ۱۹۶.
۱۷.نامهی اول پولس به تیمو تسیوس، باب دوم، آیات ۱۱ تا ۱۴.
۱۸.بانی آیین پروتستان (۱۴۸۳ تا ۱۵۴۶م).
۱۹.انجیل كاتولیك، فصل ۳،آیه ۲۲.
۲۰.همان،فصل ۳، آیه۲۲.
۲۱.همان، فصل ۲۶، آیات ۱۰و۱۱.
۲۲.سفر اعداد، فصل ۳۰،آیات ۲ تا۱۵.
۲۳.انجیل متی، فصل ۵، آیهی ۳۲.
۲۴.ربیمیربن باروخ (۱۲۱۵ تا ۱۲۹۳م) یكی از مفسرین تلمود میباشد.
۲۵.تلمود، گیت، ۸۹.
۲۶.همان،یب .۶۴
۲۷.قرنتیان، ۹:۱۱ .
۲۸.تثنیه، ۴:۲۴.
۲۹.اعراف،آیه۱۹تا۲۳.
۳۰.نساء،آیه۱.
۳۱.سورههای نساء، نحل و روم
۳۲.تحریم،آیه۱۱تا۱۳.
۳۳.آل عمران،آیه۱۹۵.
۳۴.نحل،آیه۹۷.
۳۵.توبه،آیه۷۱.
۳۶.شوری،آیه۴۹.
۳۷.كنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۵۲.
۳۸.مائده،آیه۸۹.
۳۹.فقه السنه، السید السابق، قاهر، ۱۹۹۶م، ص ۲۱۸ـ ۲۲۹.
۴۰.نساء،آیه۴.
۴۱.زن در دین اسلام، لیلا بداوی، لندن، ۱۹۹۴م، ص ۱۰۲.
۴۲.ستاره تورانتو، ص ۳۱۸ ـ ۳۲۹، و نیز رجوع شود به قضیهی المرأه بین التقالیر الرقیدهی والوفیه، محمد غزالی، قاهره، دارالشروق، چاپ چهارم، ۱۹۹۲م، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۰.
۴۳.نساء،آیه۲۰.
۴۴.ستاره تورانتو، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۸.
۴۵.ال عمران،آیه۱۹۵.
46. احزاب،آیه۳۵.
منابع مقاله:
. اپستین، لوئیس، ازدواج در یهودی، نیویورك 1973 م.
. انجیل عیسی، ترجمه تفسیری عهد جدید، تهران: (بی نا)، 1357.
. بداوی، لیلا، زن در دین اسلامی، لندن 1994م.
. تلمود (Talmud): مجموعه سنتهای ربانی كه قوانین و مقررات حضرت موسی(ع) را شرح و تفسیر می كند.
. حر عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه فی تحصیل مسائل الشریفه، بیروت: داراحیاء الترات العربی، 1403ق = 1983م.
. سویدلر، زن در یهود.
. ستاره تورانتو، 1995م.
. سابق،سید، فقه السنه؛ مردم سالاری 1387.
. قرآن مجید.
. كارمودی،دنیس، یهودیت.
. متقی، علی بن حسام الدین، كنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ بیروت: موسسه الرساله، 1401ق = 1981م.
. مجلسی، باقر بن محمدتقی، بحارالانوار.
. مواعظ سلیمان.
. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا النوری الطبرسی، قم: موسسه آل البیت(ع) الاحیا الترات، 1412ق = 1991م.
. نبی حسینی، محمدصادق، ادیان و مذاهب جهان.
. هازلتون، لسلی، زنان اسرائیلی.