اشتغال مادر و تربیت فرزندان / محمدرضا کدخدایی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

1- مادر شاغل امروز باید در تربیت فرزند خود چگونه عمل کند تا آسیبی به کانون خانواده وی وارد نشود؟

این یک پرسش عام است و ابعاد بسیار گسترده ای دارد. به تعداد خانواده هایی که در آن مادران شاغل وجود دارند، شرائط و موقعیت های متفاوت و به تبع آن آسیب های تربیتی متفاوتی ممکن است وجود داشته باشد. هر خانواده ای بایستی در شرایط بالینی ، بررسی ، معاینه و تذکرات تربیتی یا در صورت لزوم درمان دریافت کند. ولی می توان در مورد دو آسیب مهم اشاره ای بکنیم. قبل از آن اجازه بدهید این سئوال را دو قسم کنیم. قسم اول در رابطه با آسیبی که اشتغال مادر به کودک ممکن است وارد کند و قسم دوم آسیبی که ممکن است به کانون خانواده وارد کند.

الف- در مورد مادر شاغل امروز نسبت به کودک خردسالش، چه توصیه ای دارید که کمترین آسیب به تربیت فرزندش ایجاد شود؟

پاسخ:

برخی توصیه ها ناظر بر مادر و برخی ناظر بر سیاست گذاری های کلان است.اجازه بدهید پاسخ به پرسش را  از سیره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که بناست الگوی ما باشند بدهیم. مقدمتا عرض کنم که یکی از مستحبات بسیار موکد در اسلام ، نماز اول وقت به جماعت است. حتی در روایتی فضیلت این نماز تا آنجاست که پیامبر اسلام ص در مورد شخصی از صحابه که رکعتی از نماز جماعت او فوت شده بود فرموده باشند که اگر صدهزار سکه طلا یا همه اموالش را هم برای کفاره از دست دادن این ثواب صدقه بدهد ، ثواب یک رکعت نماز جماعت فوت شده او جبران نمی شود. اینکه چه حکمت های فردی و اجتماعی در این حکم الهی نهفته است بحث دیگری است.اما مصلحت حضور در نماز جماعت در زمان پیامبر مکرم اسلام آنقدر زیاد بوده است که حضرت دستور داده بودند که مومنین با کسانی که در نماز جماعت حاضر نمی شوند وصلت نکنند، معامله نکنند و آن ها را در جامعه طرد کنند. گاهی نیز دستور می دادند با شدت با آنها برخورد کنند.

لکن در روایتی آمده است که بلال حبشی، در نماز جماعت صبح تاخیر کرد و به آن نرسید. پیامبر مکرم اسلام علت را از او جویا شدند. بلال گفت وقتی داشتم به طرف مسجد می آمدم با فاطمه (س) برخورد کردم که در حال آسیاب کردن بود و بچه اش هم گریه می کرد. به او گفتم اگر بخواهی من بچه را نگه می دارم و شما کارت را ادامه بده یا اینکه من آسیاب می کنم و شما به بچه رسیدگی کن. ایشان فرمودند: «انا ارفق بابنی منک؛ من برای نگهداری فرزندم مناسب ترم»، پس تو آسیاب کن تا من فرزندداری کنم.

 پیامبر صلوات الله علیه و آله بعد از این قضیه به بلال فرمودند: به واسطه این مرحمتی که کردی خداوند تو را مورد رحمت قرار دهد.

با توجه به اینکه سیره حضرت زهرا سلام الله علیها و پیامبر مکرم اسلام برای ما حجت است ،چند نکته از این داستان قابل برداشت است؛

1- گاهی ضرورت هایی باعث جمع بین اشتغال و فرزندداری مادران می شود. اشتغال مادران در حد ضرورت اجتناب ناپذیر است اما باید حتی الامکان  به گونه ای باشد که همزمان با اشتغال نظارت بر فرزند نیز امکان پذیر باشد.

2- مادر مناسب ترین شخص برای تربیت عاطفی فرزند است. هیچ شخص یا نهاد دیگری مثل کودکستان یا مهد کودک نمی تواند جای مادر را بگیرد.

3-اهمیت نقش مادری برای مادران از مهمترین مصالح فردی و اجتماعی نیز اهمیت بیشتری دارد به گونه ای که همه مصالح و مزایا و ثواب های دنیوی و اخروی ، مادی و معنوی، فردی و اجتماعی نماز جماعت نیز در مقابل آن رنگ می بازد.

4-  اگر بخواهیم برای رفع تعارض بین اشتغال و فرزندداری ، سیاست گذاری کنیم ، سیاستی مستوجب رحمت خدا در دنیا و آخرت خواهد بود که بر اساس آن بار اشتغال از دوش مادران برداشته شود تا فرصت مناسب برای با فرزند بودن مهیا گردد. بر این اساس همان گونه که بلال مستوجب دعای رحمت پیامبر ص شد، جامعه ما نیز مشمول رحمت دنیوی و اخروی خواهد شد. انشالله

توجه به این نکته نیز مناسب است که ؛ بسیاری از روانشناسان و متخصصان امور تربیتی اعتقاد دارند، سلامت شخصیت انسان ها به طور قابل ملاحظه ای مرهون دوران کودکی اوست. با مادر بودن نوزاد تا پایان دوران کودکی نقش بسیار مهمی در رشد سالم و بهنجار کودک و شکل گیری مناسب شخصیت انسان دارد. ویژگی های شخصیتی مثل اعتماد و بی اعتمادی، استقلال و تردید، ابتکار و خلاقیت ، عزت نفس در برابر حقارت، هویت یابی در برابر آشفتگی نقش و هویت و … همگی محصول دوران کودکی و روابط کودک با اطرافیان خصوصا کودک با مادر است.

برخی روانشناسان اعتقاد دارند نوزاد بعد از تولد، خود را امتداد وجود مادر می داند، و جدایی از مادر برای او دردناک و اضطراب آور است. بنابراین مهمترین امر در شکل گیری شخصیت فرزندان فرایند جداشدن از مادر است که بایستی به نرمی، باظرافت و عطوفت مادری همراه باشد. در این فرایند هیچ شخص یا نهادی نمی تواند جای مادر که نوزاد او را بخشی از وجود خود می داند ، بگیرد. بنابراین وجه «ارفق بودن» مادر نسبت به فرزند در کلام فاطمی بیشتر روشن می شود.

اما پرسش دوم:

2- مادر شاغل چگونه عمل کند تا آسیبی به کانون خانواده وارد نشود؟

اگر بخواهیم یکی از آسیب های مهم اجتماعی را در رابطه با اشتغال مادران تذکر بدهیم، آسیبی است که از ناحیه به هم خوردن تعادل قوا در نهاد اجتماعی خانواده ایجاد می شود.

اجازه بدهید اینگونه توضیح بدهم؛

خانواده یک جامعه کوچک بنیادی یا بهتر بگوییم کوچک ترین و  بنیادی ترین اجتماع است که ساخت اولیه یک جامعه پویا یا متزلزل را تشکیل می دهد. اگر این اجتماع کوچک درست شکل بگیرد و کارکرد صحیحی داشته باشد، هم افراد و هم جامعه از آن سود می برند. رمز شکل گیری صحیح یک جامعه به نقش ها و پایگاه هایی است که افراد آن جامعه اشغال می کنند. اجتماع خانواده مانند جامعه مستلزم تقسیم نقش ها و مسئولیت ها بر اساس عقلانیت است. با این تفاوت که تقسیم این نقش ها و مسئولیت ها علاوه بر عقلانیت بر پایه عاطفه و عشق ورزی نیز بنا شده است. وجود مولفه عاطفی و عقلانی در حفظ انسجام خانواده خیلی مهم و زیر بنایی است.

مدلی که اسلام برای مدیریت خانواده و تقسیم نقش ها ارائه داده ، آن است که زن را مدیر امور داخلی خانواده (المرئه سیده اهلها) و مرد را مدیر کلان خانواده ( الرجال قوامون علی النساء) قرار داده است. هردو مدیریت نیازمند عملکرد عاطفی و عقلانی زن و مرد است لکن در داخل خانواده مدیریت عاطفی پررنگ تر است و به لحاظ قابلیت های عاطفی و ارتباطی بیشتری که در زنان وجود دارد نقش زنان در این حوزه بی بدیل است. در مدیریت کلان ، از آنجا که عملکرد مدیریتی با روابط اجتماعی گسترده تر و به تبع آن آسیب های اجتماعی پرشمارتری روبرو هستیم، مدیریت عقلانی پررنگ تری را می طلبد که گاه لازمه آن نادیده گرفتن عواطف اولیه است.

فرض کنید که بنابر هر ضرورتی زن مسلمان مجبور به اشتغال در عرصه جامعه شود. برخورد عاطفی که مقتضا وگوهر نقش زن در خانواده است در جامعه و خصوصا در تعامل با نامحرم سم مهلک برای افراد و جامعه است. از این رو زن بایستی در ارتباط با دیگر افراد جامعه و خصوصا نامحرم ،به صورت کاملا عقلانی و حتی در برخی از موارد با تکبر رفتار کند. بنابراین بسیاری از زنان به لحاظ وظیفه شرعی و اخلاقی و اجتماعی که به موجب اشتغال و نوع ارتباط اجتماعی پیدا می کنند لازم است یک شخصیت عقلانی ، قاطع و در صورت لزوم متکبرانه و غیرقابل نفوذ را به نمایش بگذارند و با آن منطبق شود. آسیب خانواده از این جا شروع می شود که بسیار اتفاق می افتد این شخصیت عقلانی، قاطع و کمتر عاطفی، در نهاد خانواده نیز تداوم یابد. در این صورت خانواده مدیر و تکیه گاه عاطفی خود را از دست خواهد داد و تعادل قوای خانواده بهم می خورد . این امر لطمه غیرقابل جبرانی را به نهاد خانواده و به تبع آن افراد خانواده و سرانجام کل جامعه وارد می کند.

آسیب دیگری که خانواده های مادر شاغل را از این جهت تهدید می کند آن است که اشتغال بانوان علاوه بر اینکه ممکن است مدیریت عاطفی خانواده را دچار خلاء غیر قابل جبران کند ، مدیریت عقلانی و کلان خانواده را نیز با مشکل مواجه می کند. همان گونه که اشاره کردیم ، خانواده یک جامعه کوچک است و هر جامعه ای مدیر اجرایی عقلانی و در صورت لزوم قاطعی را می طلبد. قرآن کریم در مدل ایده آلی که ارائه داده است مرد را به عنوان قوام و مدیر خانواده نصب کرده و می فرماید (الرجال قوامون علی النساء بمافضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا). صحبت ما در(بما انفقوا) است. خداوند در این آیه به نوعی رابطه دیالکتیک بین قوامیت و انفاق اشاره می کند. گواینکه قوامیت و مدیریت کلان خانواده با دست به جیب بودن رابطه دو طرفه دارد. هر کس قوام است باید هزینه هم بدهد و بالعکس هرکس دست به جیب است و هزینه می دهد ، قوامیت پیدا می کند.

بسیار اتفاق می افتد که  شاهد دست به جیب شدن مادران شاغل و مدیریت اقتصادی آنها در خانواده می شویم. اگر این هزینه گری و مدیریت اقتصادی دوگانه شود ، نظام مدیریتی هم دوگانه می شود و به تضعیف نقش پدری و مادری در نهاد خانواده می انجامد، که لطمه های بسیار زیادی را متوجه روابط زناشویی از یک سو و روابط تربیتی هرکدام از پدر و مادر با فرزندان از سوی دیگر خواهیم بود.

بنابراین خانواده های مادر شاغل باید به این آسیب های مهم توجه داشته باشند و خصوصا مادران سعی کنند که به گونه ای عمل کنند که چنین آسیب هایی ایجاد نشود.


جستجو