حجاب و عفاف که خواستهای فطری و دینی است، از مسائل مهم و کلیدی جامعۀ ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است.
کارکردهای حجاب که در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… جامعه نمایان میشود
چکیده
حجاب و عفاف که خواستهای فطری و دینی است، از مسائل مهم و کلیدی جامعۀ
ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی،
اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسئله از آن جهت که خطابش با زنان است، به
نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش
دارد، به همۀ افراد جامعه مربوط میشود. حجاب، آثار، برکات و
نقشآفرینیهای خاصی دارد و اگر حقیقتِ این حکم برای انسانها آشکار گردد،
بعید است فطرتهای سالم و خداخواه، تسلیم آن نشوند و آن را اطاعت نکنند.
تعداد کلمات 4736/ تخمین زمان مطالعه 24 دقیقه
نویسنده: رامین بابازاده
۱. حفظ و استیفای نیروی کار در جامعه[1]
یکى
از فواید مهمّ حجاب در بُعد اجتماعى، حفظ و استیفاى نیروى کار در سطح
جامعه است؛ در مقابل، بىحجابى و بدحجابى باعث کشاندن لذتهاى جنسى از محیط
و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروى کار افراد جامعه
مىگردد.
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع
را ضعیف میکند. برعکسِ آنچه مخالفن حجاب خردهگیری کرده و گفتهاند:
«حجاب، موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است»، بیحجابی و ترویج
روابط آزاد جنسی، موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن
نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم
ساختن او از فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین
چیزی وجود ندارد. اسلام، نه میگوید زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید
حقّ تحصیل علم و دانش ندارد ـ بلکه علم و دانش را فریضۀ مشترک زن و مرد
دانسته است ـ و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند؛ اسلام
هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید.
پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین، مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی، اجتماعی
و اقتصادی نیست؛ آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، آلوده کردن محیط
کار به لذتجوییهای شهوانی است.
آیا اگر مردی در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و… دائماً با قیافههای
محرّک و مهیّج زنان آرایشکرده مواجه باشد، بهتر سرگرم کار و فعالیت میشود
یا در محیطی که با چنین مناظری روبهرو نشود؟ اگر باور ندارید، از کسانی
که در این محیط کار میکنند، بپرسید. هر مؤسسه یا شرکت یا ادارهای که سخت
مایل است کارها به خوبی جریان یابد، از این نوع آمیزشها جلوگیری میکند.
اگر باور ندارید، تحقیق کنید.[2]
به عبارت دیگر، زنانی که اکثر فکر و ذکرشان دنبال طرز آرایش و به خود بستن
زیباییهای ظاهری و پوشیدن لباسهای رنگارنگ باشد، بدیهی است از ایفای نقش
اجتماعی که پذیرفتهاند، باز خواهند ماند یا حداقل سهم عظیمی از نیروی
بالقوۀ خود را به هدر خواهند داد. البته موضوع به اینجا ختم نمیشود، بلکه
چنین بانوانی موجب پریشانیِ افکار مردان خواهند شد و در مدت کوتاه، جامعه
قسمت عمدهای از نیروهای بالقوۀ (زن و مرد) خود را که باید در راستای
پیشرفت، سازندگی و فعالیتهای سالم به کار گرفته شود، از دست داده و به این
ترتیب، نیروهای مثبت رفته رفته تبدیل به نیروهای منفی و بازدارنده خواهند
شد؛ در نتیجه، جوانان را که باید مظهر اراده، فعالیت و تصمیم اجتماع باشند،
به موجوداتی هوسباز، چشمچران و بیاراده تبدیل خواهد کرد! عدم رعایت
حریمِ محرم و نامحرم، نه تنها در محیط کار موجب هدر دادن نیروی کار میشود،
بلکه در محیطهای آموزشی نیز موجب اختلال روانیِ جوانان و عدم تمرکز حواس
آنها شده و افت تحصیلی را در پی خواهد داشت.
مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر با هم
درس مىخوانند و مراکزى که مرد و زن در آن کار مىکنند و بىبندوبارى در
آنها حکمفرماست، کمکارى، عقبافتادگى و عدم احساس مسئولیت، به خوبى
مشاهده شده است.[3]
کشورهایی که به دین اسلام قائل نیستند نیز، به این بُعد از فواید حجاب (حفظ
حریم بین زن و مرد) رسیدهاند؛ برای مثال، بیمارستانی در ژاپن تأسیس شده
که مخصوص خانمهاست، تمام کارکنان بیمارستان زن هستند و فقط بیمارِ خانم
میپذیرد. این تدبیر آنقدر با استقبال مردم مواجه شده است که از یک ماه
پیش، نوبت میگیرند تا از این بیمارستان استفاده کنند! همچنین جداسازی
واگنهای خاص زنان در کشور ژاپن و برخی کشورها نشان میدهد، آنها نیز به
این نتیجه رسیدهاند که برای افزایش راندمان کار و بهینهسازیِ فعالیتهای
اجتماعی، باید حریم میان زن و مرد حفظ شود.[4]
۲. امنیت جامعه
حجاب،
نوعی مصونیت در برابر تیرهای هوسآلود و چشمچران است. این مصونیت، موجب
آرامش وی و دیگران خواهد شد، چون عدهای از افراد لاابالی و فرصتطلب، در
اثر دیدن خانمهای بدحجاب، تحریک میشوند و به آزار و اذیت بانوان
میپردازند که گاهی این مزاحمتها به آدمربایی، قتل و… میانجامد!
بنابراین چادر، امنیت و آرامش خانمها و در نتیجه، امنیت جامعه را افزایش
میدهد، زیرا جامعه از افراد تشکیل شده است و هرگاه افرادِ آن از آرامش،
تمرکز و امنیت روحی مطلوبی برخوردار نباشند، جامعه نیز دچار آسیب، تعلّل و
ناامنی خواهد شد.
بیحجابی و خودنماییِ زن در اجتماع، موجب طغیان غریزۀ جنسی مردان میشود که
برخی به خاطر نداشتن نیروی قویّ تقوا نمیتوانند خودشان را کنترل کنند؛ در
نتیجه، در پی آن زنان میافتند و در خیلی مواقع، جرایم شدیدی به وجود
میآید. این حوادث در به هم زدن آرامش و امنیت اجتماع، فوقالعاده اثر
میگذارد.
۳. سلامت و پاکیِ نسل افراد جامعه
قرآن
کریم، علت حرمت بین زن و مرد را، پاکی و سلامتیِ فرد و جامعه میداند؛ لذا
میفرماید: «ذلِکَ أَزْکى لَهُم»[5]؛ این (حفظ حریم بین زن و مرد) برای
خودشان پاکی است.
گسترش دامنۀ فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیآمدهاى
بىحجابى است و نیازى به ارقام و آمار نیست و دلایل آن، بهخصوص در جوامع
غربى کاملاً نمایان است؛ به عبارت دیگر، آنقدر عیان است که حاجتى به بیان
ندارد. نمىگوییم، عامل اصلىِ فحشا و فرزندان نامشروع، منحصراً بىحجابى
است و استعمار ننگین و مسائل سیاسىِ مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه مىگوییم:
یکى از عوامل مؤثر آن، مسئله برهنگى و بىحجابى است.
با توجه به اینکه فحشا و فرزندان نامشروع، سرچشمۀ انواع جنایتها در
جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسئله روشنتر مىشود. هنگامى
که مىشنویم در «انگلستان»، در هر سال پانصدهزار نوزاد نامشروع به دنیا
مىآید و جمعى از دانشمندان انگلیسی در این باره به مقامات آن کشور اعلام
خطر کردهاند ـ نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى، بلکه به خاطر خطراتى که
فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آوردهاند، به گونهاى که در
بسیارى از پروندههاى جنایى، پاى آنها در میان است ـ، به اهمیت این مسئله
پى مىبریم.[6]
۴. تربیت سالم نسل جامعه
زنان،
مربیان جامعه هستند و مرد و زن، از دامن زن به معراج میروند؛ بنابراین،
راه و روش والدین، بهخصوص مادر، روی فرزندان نقش بسزایی دارد. اسلام
میخواهد زنان، انسانهای کاملی شده باشند تا بتوانند انسانهای متکاملی را
تربیت کنند. امام خمینی(ره) دربارۀ جایگاه و نقش زنان میفرماید:
قرآن کریم، انسانساز است؛ وظیفه زنها نیز انسانسازی است؛ اگر زنهای
انسانساز از ملت گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط گرفتار خواهند
شد.[7]
به عبارت دیگر، اسلام با دعوت بانوان به حجاب، حیا و عفت، از عاطفۀ او در
راه تربیت بشر استفاده میکند، ولی دنیای مادی، حجاب را از او میگیرد، تا
به شکل عروسک و اسباببازی (مثل استفاده از عکس بانوان در تبلیغات کالاها)
به بازی بیاید و غریزه را تأمین کند و چون چنین زنی که با بدحجابی و توجه
بیش از اندازه و غیرمعقول به ظاهر خویش، در پی جلب دیدههای آلوده و
شهوتران است، بردۀ شهوت میشود و هویت واقعی خود را از دست میدهد! لذا
نمیتواند مربی انسان و معلم عاطفه باشد، تا خود و نسل جدید را پرورش دهد؛
بنابراین حجاب برای زن، نوعی قدرت و تسلط بر خود و عامل تربیت خود و دیگران
است.
۵. تحکیم خانوادهها
برای
اینکه خانوادهای از استحکام خوبی برخوردار شود، به تکنیکهای زندگی نیاز
دارد و افراد باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند خانوادۀ گرم، صمیمی و
کارآمدی داشته باشند. منظور از تحکیم خانواده بر اساس حجاب این است که
تنوعطلبی، انسان را به ناکجاآباد میکشاند؛ بهخصوص زمانی که
خودنماییهای زنان بیشتر شود. وقتی زن در اجتماع با حجاب کامل ظاهر شود،
یعنی با خودنمایی، خودش را به دیگران عرضه نکند، موجب تحریک احساس جنسی و
تنوعطلبیِ دیگران نمیشود؛ در نتیجه، نه کسی دنبالِ اوست تا موجب سوءظنّ
شوهر وی گردد و نه مردان تحریک میشوند به دنبال دیگر زنان بروند، که به
فساد و بزهکاری منجر شود.
شهید مطهری دربارۀ رابطۀ بین حجاب و تحکیم خانواده مینویسد:
یکی از آثار زیانبار بیحجابیِ بانوان، تزلزل خانوادههاست، زیرا آنان با
گسترش و رواج مسائل جنسی از خانواده به جامعه، مرتکب ظلمی فاحش و غیرقابل
جبران اجتماعی میگردند و روابط زناشویی در خانوادهها را متزلزل میکنند؛
در نتیجه، امنیت خانوادگی با خطرات جدّی، از قبیل: ازهمپاشیدگی بنیان
خانواده و عقدهمند شدن مردان، روبهرو میشود و این مشکلات زیانبار، به
محیط جامعه کشیده شده و امنیت اجتماعی را در نظام اسلامی با آشفتگی جدّی
مواجه میسازد.[8]
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر خود، تأثیر بیحجابی بر از هم پاشیدن خانواده را اینطور بیان میکند:
آمارهاى قطعى و مستند نشان مىدهد، با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و
ازهمگسیختگى زندگى زناشویى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چراکه
«هر چه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل» ـ در اینجا یعنى هوسهاى سرکش ـ
بخواهد، به هر قیمتى باشد به دنبال آن مىرود؛ بدین ترتیب، هر روز دل به
دلبرى مىبندد و با دیگرى وداع مىگوید! اما در محیطى که حجاب است (و شرایط
دیگر اسلامى رعایت مىشود)، دو همسر به یکدیگر تعلق دارند و احساسات، عشق و
عواطفشان مخصوص یکدیگر است، ولى در «بازار آزاد برهنگى» که عملاً زنان به
صورت کالاى مشترکى (دستکم در مرحلۀ غیر آمیزش جنسى) درآمدهاند، دیگر
قداست پیمان زناشویى، مفهومى نمىتواند داشته باشد و خانوادهها همچون تار
عنکبوت، به سرعت متلاشى مىشوند و کودکان، بىسرپرست مىمانند.[9]
۶. حفظ ارزشهای الهی و انسانیِ زن و مرد در جامعه
معمولاً هر چیز باارزش، حریم و حجاب دارد. زنِ باحجاب، همانند مرواریدی در صدف است، اما متأسفانه بانوان خودنما، از این نعمتِ بزرگ بیبهرهاند! از آنجایی که در نهان حفظ حجاب، عاقبتاندیشی، تعقل، رعایت حقوق دیگران و یک نوع احترام و حرّیت نهفته است، حجاب نوعی شخصیت مطلوب را برای فرد، در پی خواهد داشت، اما فرد بیحجاب، ناخودآگاه خود را همچون متاعی مادی تلقی کرده و بخشی از شخصیت خود را در داشتن ظاهری متنوع، جذاب و زننده جستوجو میکند و از ارزش، مقام و منزلت واقعی خود غافل میشود!
در فرهنگ قرآن، مرد و زن برابرند و افراد نباید بر اساس جنس، زیبایی، ثروت یا امتیاز، مورد قضاوت قرار گیرند؛ تنها چیزی که باعث برتری است، تقوا و شخصیتِ اوست[10]، و یکی از موارد تقوا، حجاب زن است.[11] در فرهنگ جاهلیتِ پیش از اسلام، مردها بر زن مالک میشدند و در فرهنگ مدرن، زن را همانند کالا مصرف میکنند و پس از آن و با تمام شدن دورۀ مصرف، دور میاندازند! اما در اسلام، زن مظهر آفرینش و مربّی انسان است؛ لذا برای اینکه این مظهر، پاک بماند و مورد سوءاستفاده قرار نگیرد، حجاب را برای حفظ ارزشهای زن، تبیین کرده است.
۷. احترام به حقوق و آزادی افراد جامعه
اصلِ
موضوعِ پوشش و حجاب، عملی است که در جامعه اتفاق میافتد و بر افکار،
تمایلات و حتی روحیۀ دیگران تأثیر میگذارد؛ پس نمیتوان آن را موضوعی شخصی
تلقی کرد. افراد جامعه همانگونه که باید حریم فیزیکی دیگران را رعایت
کنند و بدون اجازه وارد آن نشوند، از نظر روحی نیز اجازه ندارند حریمها را
در هم شکنند و بر روحیه و تمایلات افراد دیگر تجاوز کنند. پس بیحجابی از
آنجایی که موجب تجاوز به حریم خصوصی و انحراف بقیه میشود، نه تنها از
مصادیق آزادی نیست، بلکه در اجتماع، عملی ضدّ آزادی، یعنی دیکتاتوریِ روحی و
روانی به حساب میآید.
وقتی زن، قیافۀ نامناسبی برای خودش درست کند، طبیعتاً نگاه مردها را به خود
جلب میکند؛ یعنی زن با بیحجابیِ خود، به چشمان مردها تجاوز میکند و
محبت خودش را در دلِ آن مرد جای میدهد و چون مرد با آن زن نمیتواند رابطه
داشته باشد، از لحاظ روحی اذیت میشود.
حجتالاسلاموالمسلمین ماندگاری میگویند:
اگر زن با آرایش و طنازی در دل دیگری و نامحرم رفت، از جایگاه خود، یعنی از
زندگی و خانوادۀ خود کنده میشود؛ در نتیجه، هم لطافت روح خود را از دست
میدهد و هم نمیتواند به نقشهای خود و مسئولیت خود نسبت به همسر، خانواده
و فرزندان بپردازد؛ بنابراین هم به این افراد و هم به آن مرد نامحرم و
خانوادۀ او ـ که باید توجه آن مرد را داشته باشند ـ ظلم میکند.[12]
آزادی تا آنجا محترم و مجاز است که برای دیگران ضرر نداشته باشد، جامعه را
دچار فساد و اختلال نکند و با حقوق سایرین منافات نداشته باشد. بدحجابی،
موجب اختلال روحی و روانیِ دیگران میشود؛ لذا نه تنها عاملی آزادانه به
حساب نمیآید، بلکه مزاحمتِ دیگران را در پی خواهد داشت.
در واقع بدحجابی، ترویج فرهنگ هرزگی، فساد و خفت و عملی تخریبی است؛ لذا از
نگاهی، نوعی نقص اجتماعی است و اگر مرتفع نشود، به بیماریِ مسری تبدیل شده
و همه را تهدید خواهد کرد. پس دعوت به پوشش، نه تنها توهین نیست، بلکه
احترام، حرّیت و تقدس برای زن است، تا او را از نگاههای حیوانی و مادی به
دور سازد، زیرا هیچ کس به نام «آزادگی»، حفاظِ شیئی گرانبها و ارزشمند را
کنار نمیگذارد.
اصولاً آزادی، مربوط به روح بشر و از مقولۀ آرامش و راحتی است که به نسبت
روح سنجیده میشود. حضرت علی(ع) میفرماید: «هر کس شهوتها را ترک کند،
آزاد و حرّ خواهد بود.»[13] در واقع، شهوتها و آزادیهای بیقیدوبند،
مثل زنجیر محکمی روح و روان آدمی را به بند میکشد و انسان آزاد، همت خود
را برای ترک شهوتها و زیادهطلبیها معطوف کرده و خود را آزاد میکند.
محمدرضا آقاسی، آرایش زنان در معابر عمومی را سلب آسایش دیگران بیان میکند:
ای عاشق مدهای رنگارنگ ای فریفتۀ لباسهای روشن و تنگ
در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن!
۸. نشانه و ابزار مقاومت و مبارزه با تهاجم فرهنگی
استعمارگران
از طریق ترویج بیبندوباری و بدحجابی، قصد فساد، انحراف جوانان و تسلط
بر جامعۀ مسلمین را دارند و این کار را در کشورهای گوناگونی انجام
دادهاند، چراکه شیوع فساد در جامعه و شکسته شدن حریمها، موجب کاهش روحیۀ
حماسی، غیرت، تعبد و تعهد در جوانان شده و افزایش سلطۀ فرهنگی، اقتصادی و
سیاسیِ کشورهای بیگانه را در پی خواهد داشت.
دشمنان اسلام به این نتیجه رسیدهاند که قویترین و کمخرجترین اسلحه برای
از پا درآوردن مسلمانان، بیرون آمدن دختران و زنان مسلمان از حجاب و قرار
گرفتن آنان در اختیار جوانان و مردان به صورت آزاد، در کوچه، بازار،
مکانهای عمومی و… است؛ یعنی مسئله بدحجابی و مفاسد اجتماعی، امروزه از
سوی دشمنان اسلامِ ناب، هدایت شده و به دست افراد فریبخورده و ناآگاهان به
اجرا درمیآید! در حقیقت، توطئهای حسابشده، کودتایی خزنده و سلاحی بر
ضدّ انقلاب اسلامی و کیان اجتماعیِ ماست، به طوری که استعمارگران، حجاب را
نوک پیکان اهداف شوم خود قرار دادهاند.
تاریخچۀ اندلس و شکست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامی در اسپانیا، نمونۀ بارزی
از این نوع سلطههاست[14] و به دنبال آن، افکار انگلیسِ استعمارگر دربارۀ
حجاب (در ایران) به طور روشن، بیانگر اهمیت حجاب در مقابله با استعمارگران
است. «مستر همفر»، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات
خود، آنجا که نقاط قوّت مسلمانان را برمیشمارد، به حجاب اشاره کرده و
مینویسد:
زنان مسلمان دارای حجابی محکم هستند که نفوذ فساد در میان آنها ممکن نیست؛
بنابراین، باید آنها را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید. در
مسئله بدحجابیِ زنان، باید کوشش فوقالعادهای به عمل آوریم تا زنان مسلمان
به بیحجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند و حجاب زن با تبلیغات وسیعی از
میان برود. بعد از آن، وظیفۀ مأموران ما آن است که جوانان را به عشقبازی و
روابط جنسیِ نامشروع با زنان غیرمسلمان وادار کنند تا در میان مسلمانان،
فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیرمسلمان را از
حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.[15]
علما، شهدا و متفکرانِ مملکت اسلامی، این مسئله را خوب فهمیده و درک کردند و
در مقابلِ دشمنان و استعمارگران، حجاب را نوعی سپر و سنگر قلمداد کردند.
امام خمینی(ره) فرمودند: «آمریکا از این حجابها میترسد و واقعاً هم
همینطور است.»[16]
آیتاللهالعظمی گلپایگانی نیز فرمودند:
حجابِ بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع
به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حملۀ
آنها قرار گرفت، زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای
بقای استقلال شخصیت اسلامی کل جامعۀ مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و
آن را مانع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[17]
توصیههای شهدا در حفظ حجاب، نشان از اوج تأثیر حجاب در ضربه زدن به دشمنان
اسلام و دفاع از مملکت اسلامی است. در ادامه، کلام گهربار برخی از شهدا را
مرور میکنیم.[18]
شهید یعقوب ابراهیمنژاد:
به خدا قسم، اگر میدانستم با هر بار که خونم ریخته میشود، بیحجابی آغوش
حجاب را در بر میگیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.
شهید حشمتاله جمالی: «شما هم با اسلحۀ خود که حجاب است، به جنگ دشمنان برخیزید!»
شهید احمد پناهیدرچه: «حجاب شما سنگریست آغشته به خونِ من که اگر آن را حفظ نکنید، به خون من خیانت کردهاید.»
شهید محمدرضا شیخی: «ای خواهران! جهاد شما، حجاب شماست و اثری که حجابِ شما میتواند روی مردم بگذارد، خون ما نمیتواند بگذارد.»
شهید رمضانعلی کاظمیجوجیلی:
شما ای خواهران!… حجاب خود را حفظ کنید که حجابِ شما کوبندهتر از خونِ
منِ شهید است. حجابِ تو وقار توست و وقار تو افتخار ما؛ وقار تو، شرف و عفت
توست.
شهید حبیباله کریمیانخرزوقی:
ای زنان مسلمان! زیباییِ شما حفظ حجاب است؛ بازیچۀ دست استعمارگران قرار
نگیرد! شما هدف تیرهای زهرآلود آنها هستید؛ همیشه سعی میکنند از شما شروع
کنند تا بتوانند ضربۀ نهایی را بر پیکر جامعه وارد سازند.
شهید قربانعلی معینی:
درود بر تو خواهرم! که همچون زینب و امّکلثوم در پردۀ حجاب خویش، در سنگر بزرگی همچون چادرت، با یزیدیان زمان در ستیزی.
شهید عباس مزروعیسبدانی:
ای خواهرِ عزیزم! حجاب تو کوبندهتر از سلاح من است؛ خوب آن را حفظ کن تا دشمن یارای پایمال کردن خون مرا نداشته باشد.
شهید محمد محمودی:
خواهرانم! همانگونه که خود با پوشش اسلامی هستید، سعی کنید دوستان و
آشنایان را به حجاب اسلامی دعوت کنید، چون حجاب شما از خون ما که در
جبههها میریزد، برای دشمن کوبندهتر است.
شهید محمدرضا جمشیدیان: «ای خواهرم! حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است.»
شهید ابراهیم هاشمی: «من با خونم و تو با حجاب، هر دو پاسدار اسلامیم.»
دکتر شریعتی دربارۀ اینکه حفظ لباس و پوشش ملی، نمایانگر پایبند بودن به فرهنگ و مملکت خود است، میگوید:
نسل جوان و باحجاب، به استعمار غربی و فرهنگ اروپایی میگوید: سالها کلک
زدی، کار کردی، نقشه کشیدی که مرا فرنگیمآب کنی، من با این لباسم به تو
میگویم: «نه» و به تمام کارهایت فاتحه میخوانم؛ مرا نمیتوانی عوض کنی!
خانم گاندی با آن «ساری» که سههزار سال، چهارهزار سال پیش که میپوشد و با
همۀ رهبران بزرگ دنیا ملاقات دارد، وارد سازمان ملل که میشود، پانصد
نماینده بلند میشوند و نیم ساعت برایش دست میزنند؛ هرگز احساس حقارت
نمیکند… او با آن «ساری» میخواهد بگوید که من تمدن غرب، فرهنگ دختر
شایسته، زن روز و… را خواندهام. با این لباس به فرانسه، آلمان غربی،
نیویورک، دیوان لاهه و سازمان ملل میآیم که بگویم: شما دو قرن آمدید تلاش
کردید، جان کندید که ما را مثل خودتان کنید (البته در فساد، بیحیایی و
بیحجابی)! من به عنوان زن امروز هند، با لباس خود آمدهام تا به شما بگویم
همۀ تلاشهایتان بیهوده بوده و من خودم هستم.[19]
تاریخ، از این نمونه دختران بسیار دارد و الآن نیز دختران بسیاری هستند که
حاضرند از دانشگاه، کار اداری و… دست بردارند، اما حجابِ خود را حفظ
کنند؛ حتی برخی از آنها حاضرند شهید شوند، اما حجاب خود را از دست ندهند؛
مانند دختر فرانسویِ مقیم نیویورک که گفت: اگر روسریِ خود را برندارم و به
خاطر حفظ حجابم کشته شوم، آیا من شهید میشوم؟» وقتی که شنید: «بله!» گفت:
«والله روسری خود را برنمیدارم، هرچند در راهِ حفظ حجابم، جانم را از دست
بدهم.»[20]
۹. فایدۀ حجاب در بُعد اقتصادی جامعه
حجاب،
زن را از مدگرایی، چشم و همچشمی، آرایش و پوشیدن لباسهای متنوع ـ که
موجب رواج روحیۀ مصرفگرایی شده و هزینههای کاذب زیادی را به افراد و
جامعه تحمیل خواهد کرد ـ بینیاز میکند و مسئولان را از واردات بیرویۀ
کالای تجملاتی و لوازم آرایشی مبتذل، نهی مینماید.
استفاده از حجاب و پوشش، بهویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد
یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر
مثبتی بر کاهش تقاضاهای مُدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه
خود چادر مشکی، دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه گاهی مظاهر مُدپرستی
در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی بانوان به جای
استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکیِ توری، نازک و
دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفۀ حجاب و پوشش تناسبی ندارند،
روی میآورند!
آمارهای وارداتی و مصرف لوازم آرایشی، تأثیر حجاب بر اقتصاد را خیلی واضح
نشان میدهد؛ برای نمونه، به آماری که شهید مطهری ارائه میدهند، اشاره
میشود:
حقیقت این است که این وضع بیحجابیِ رسوا که در میان ماست و از اروپا و
آمریکا هم داریم جلو میافتیم، از مختصات جامعههای پلیدِ سرمایهداری
غربی است و یکی از نتایج سوء پولپرستیها و شهوترانیهای سرمایهداران
غرب است؛ بلکه یکی از طرق و وسایلی است که آنها برای تخدیر و بیحس کردن
اجتماعات انسانی و درآوردن آنها به صورت مصرفکنندۀ اجباری کالاهای خودشان
به کار میبرند. «اطلاعات» 5/9/۱۳۴۷ گزارشی از ادارۀ کل نظارت بر موادّ
خوردنی، آشامیدنی و آرایشی نقل کرده است. دربارۀ لوازم آرایش چنین
مینویسد: «تنها در ظرف یک سال 210 هزار کیلو مواد و لوازم آرایشی از
قبیل: ماتیک، سرخاب، کِرِم، پودر و سایۀ چشم برای مصرف خانمها وارد شده
است. از این مقدار، 181 هزار کیلوگرم آن انواع کِرِم بوده است. در این
مدت، به 1650 قوطی، 500 دوجین پودر صورت، 4604 عدد رُژ لب، 2280 عدد صابون
لاغری و 2280 آمپول آرایشی اجازۀ ورود داده شده است؛ البته باید ۳۱۰۰ عدد
سایۀ چشم و 2400 خط چشم را نیز به آن اضافه کرد.» آری، باید زن ایرانی به
بهانۀ «تجدد»، «تقدم» و «مقتضیات زمان» هر روز و هر ساعت، با وسایلی که در
دنیای سرمایهداری تهیه میشود، خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند
چنین مصرفکنندۀ لایقی برای کارخانههای اروپایی باشد. اگر زن ایرانی
بخواهد خود را فقط برای همسرِ قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان
بیاراید، نه مصرفکنندۀ لایقی برای سرمایهداران غربی خواهد بود و نه
وظیفه و مأموریت دیگرش را که عبارت است از: انحطاط اخلاق جوانان و ضعف
ارادۀ آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی، به نفع استعمار غرب انجام
خواهد داد.[21]
زنان و مردان دارای جاذبه و کشش خاصی نسبت به هم هستند. حجاب، زنان و مردان
را وامیدارد که فارغ از انگیزهها و ویژگیهای جنسیتی خود، به عنوان
انسانهایی متفکر و خلاق، قابلیت و استعدادهای انسانی خویش را ظاهر سازند و
در عین حال، از بیبندوباری نیز دوری کنند. حجاب، بستری سالم و مناسب
برای کار و فعالیت زنان و مردان فراهم میآورد؛ در نتیجه، در محیطی که زنان
و مردان، پوشش و حیا را رعایت میکنند، راندمان کار نیز افزایش مییابد و
همین امر موجب پیشرفت در همۀ مسائل، از جمله اقتصاد میشود.
بنابراین، حجاب از سویی، با خشکاندن ریشۀ بسیاری از تفاخرها، تکاثرها،
اسرافها و استفاده کردن هزینههای این لوازم در مسیر تولید و از سوی دیگر،
با افزایش راندمان کاری در جامعه، موجب پیشرفت اقتصادی آن جامعه خواهد شد.
پی نوشت:
[1]. جلوگیری از به هدر رفتن نیروی کار در جامعه.
[2]. مسئله حجاب، ص۹۲ـ۹۳.
[3]. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۴۶.
[4]. وبلاگ حجاب برتر.
[5]. نور، آیۀ ۳۰.
[6]. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۴۵ـ۴۴۷.
[7]. سایت پایگاه خبری ـ تحلیلی بانوان، «دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) دربارۀ جایگاه و نقش زن».
[8]. مسئله حجاب، ص80ـ95.
[9]. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۴۶.
[10]. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ بزرگوار و باافتخارترین شما نزد خدا، باتقواترینِ شماست؛ حجرات، آیۀ 13.
[11]. احزاب، آیۀ 32.
[12]. سایت راه آرامش: www. rahearamesh. Ir.
[13]. مواعظ امامان:، ص85.
[14]. به غیر از اختلافات داخلی، مهمترین عامل شکست مسلمانان در اندلس،
روی آوردن حاکمان و بسیاری از مردم به بیتقوایی و انحرافات اخلاقی بیان
شده است. مسیحیان شمال، قراردادهایی را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن،
آزادانه به ایجاد تفریحگاه و مدرسه و انجام تجارت بین مسلمانان پرداختند.
با به گردش درآوردن دختران زیباروی مسیحی در تفریحگاهها، جوانان مسلمان
را به آنجا میکشانده و با ترویج خرید و فروش مشروبات الکلی، مردم مسلمان
را از اعتقادات دینیِ خود دور میساختند و به این طریق، فساد را در تمام
پیکر جامعۀ اسلامی رسوخ دادند، آن را از درون تهی کردند و توان مقاومت را
از آنان گرفتند؛ بر این اساس، اختلاف و فساد اخلاقی، مهمترین عامل اضمحلال
حاکمیت مسلمانان در اندلس عنوان شده است؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: تاریخ
دولت اسلامی در اندلس، ج5، ص311.
[15]. خاطرات مستر همفر، ص44ـ50.
[16]. سایت: www. kharazi14. blogfa. com.
[17]. حجابشناسی، ص55.
[18]. سایت: www. kharazi14. blogfa. Com.
[19]. سایت: www. kharazi14. blogfa. com.
[20]. کنکاشی در انگیزههای حجاب، ص۲۶.
[21]. مسئله حجاب، ص۹۳ـ ۹۴.
کتابنامه
1. قرآن کریم.
2. کلینى، محمدبنیعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چهارم، 1407ق.
3. مجلسى، محمدباقربنمحمدتقى، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، 1403ق.
4. شریف الرضی، محمدبنحسین، نهجالبلاغه، قم: هجرت، اول، 1414ق.
5. هاشمىخویى، میرزاحبیبالله، منهاجالبراعة فی شرح نهجالبلاغة، تهران: اسلامیه، چهارم، 1400ق.
6. پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحة، تهران: دنیای دانش، چهارم، 1382ش.
7. بحرانى، سیدهاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: بعثت، اول، 1374ش.
8. موسوىهمدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، پنجم، 1374ش.
9. فیض کاشانى، محمدمحسنبنشاه مرتضى، تفسیر الصافی، تهران: صفا، دوم، 1415ق.
10. ابنطاووس، علىبنموسى، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الاسلامیه، دوم، 1409ق.
11. تمیمىآمدى، عبدالواحدبنمحمد، غررالحکم و دررالکلم، قم: بعثت، دوم، 1410ق.
12. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، تهران: مرکز نشر کتاب، اول، 1380ش.
13. بروجردى، آقاحسین، منابع فقه شیعه، تهران: فرهنگ سبز، اول، 1386ق.
14. ابنبابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، تهران: ارمغان طوبی، اول، 1382ش.
15. شیخحر عاملى، محمدبنحسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسة آلالبیت(ع)، اول، 1409ق.
16. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آلالبیت(ع)، اول، 1408ق.
17. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، اول، 1374ش.
18. دیلمى، حسنبنمحمد، ارشاد القلوب إلى الصواب، قم: الشریف الرضی، اول، 1412ق.
19. ورام بن أبیفراس، مسعودبنعیسى، مجموعه ورّام، مشهد: آستان قدس رضوی، اول، 1369ش.
20. راوندىکاشانى، فضلاللبنعلى، النوادر، ترجمه: صادقىاردستانى، تهران: بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، 1376ش.
21. مجلسى، محمدباقربنمحمدتقى، مواعظ امامان(ع) (ترجمه جلد 75 بحارالأنوار)، تهران: اسلامیه، اول، 1364ش.
22. رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 13۸۸ش.
23. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نی، سوم، 1376.
24. حقشناس، سیدجعفر، نظام اسلامی و مسئله حجاب، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1387.
25. جوادیآملی، عبدالله، زن در آیینۀ جلال و جمال، قم: مرکز نشر اسراء، هیجدهم، 13۸۷.
26. مهدیزاده، حسین، حجابشناسی (چالشها و کاوشهای جدید)، قم: مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، اول، 1381.
27. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، قم: صدرا، 13۶۸.
28. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: ابوطالب صارمی و دیگران، تهران: آموزش انقلاب اسلامی، سوم، 1371.
29. عبدالله عنان محمد، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمة: عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، 1371.
30. حیدری، عزیزالله، کنکاشی در انگیزههای حجاب، قم: مسجد مقدس جمکران، سوم، 13۹۰.
31. قرشىبنایى، علىاکبر، قاموس قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ششم، 1412ق.
32. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، بیروت: دار صادر، سوم، 1414ق.
33. بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، تهران: اسلامی، دوم، 1375ش.
34. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش.