چکیده
حقوق زن از مباحث مهمی است که در قرون اخیر ذهن اندیشه مندان جهان را به خود مشغول نموده است و جریان ها و نهضت های مختلفی در راستای احیای حقوق زنان و اصلاح وضعیت فردی و اجتماعی آنان شکل یافته است. این جریان در غرب به صورت (فمینیسم) ظهور نمود. در این مقاله به جریان شناسی فمینیسم و پدیدارشناسی آن در غرب و به دنبال آن در ایران پرداخته و تحلیل و نگاه امام خمینی را به این جریان پی می گیریم و معیارهای اساسی را از نگاه ایشان در شکل دهی نظام اصلاحی امور زنان نقل می کنیم.
مقدمه
زنان در طول تاریخ تمدّن بشری روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند و بدیهی است که باید برای رسیدن به وضعیت مطلوب تلاش نمود اما سخن در اینجاست که چه راهی را باید برای شکل دهی نظام اصلاحی امور زنان انتخاب کرد؟ برخی، همواره نسخۀ ارائه شده غربی آن (فمینیسم) را به عنوان تنها و بهترین راه حل پیشنهاد می کنند و به صورت های مختلفی به تبلیغ آن می پردازند.
امام خمینی با بهره مندی وافر از کوثر زلال معارف اسلامی و با تعمق و تأملی پویا و مجتهدانه در میراث گرانقدر نبوی(ص) و تعالیم ائمه معصومین(ع) به درکی درست و روشن از نظام حقوق زن در اسلام دست یافت که موجب احیای هویت زن مسلمان در جریان انقلاب اسلامی گردید.
با توجه به نقش امام در عصر حاضر در تحول اجتماعی ـ مذهبی در ایران و در نقشی که برای زنان در این تحول بزرگ قائل بودند، بررسی موضوع فوق از نگاه ایشان حائز اهمیت است. برای بررسی هر چه بهتر این موضوع، بحث را در دو زمینه جریان شناسی و پدیدارشناسی فمینیسم با توجه به نظریات امام خمینی پی می گیریم:
جریان شناسی فمینیسم
در طی قرون و اعصار گذشته در جوامع غربی زنان مورد ستم واقع شده و موجود درجه دو به حساب می آمدند و از حقوق مدنی محروم بودند. حتی تا اواخر قرن نوزدهم میلادی و در برخی از کشورها تا اوایل قرن بیستم، زنان همچون کودکان حق تصرف در اموال خود را نداشتند1 و همچنین تا ربع اول قرن بیستم در بسیاری از کشورهای اروپائی زنان از حق رأی محروم بودند.2
در حرکت اصلاحی که به بهانه حقوق بشر از قرن هفدهم میلادی آغاز شد و در قرن هجدهم در فرانسه به ثمر نشست جای حقوق از دست رفته زنان خالی بود. «مونتسکیو» نویسنده شهیر فرانسوی و از بنیان گذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح القوانین (1748) در بحث از شیوه حکومت و آزادی و حقوق فردی، زنان را موجوداتی با روح های کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه، معرفی می کند و حتی در اعلامیه حقوق بشر که در سال 1789 در فرانسه به تصویب رسید از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان نیامده است.
نهضت زنان در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی «Feminism» به خود گرفت و نوعی اعتراض به تبعیض های موجود در جامعه غربی و فراموشی حقوق زن در اعلامیه حقوق بشر بود که بعدها افرادی چون آگوسنت کنت (1857) و جان استوارت میل (1869) نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب فردی و اومانیستی مطرح کردند.4
این نهضت تا اواخر قرن نوزدهم توفیق چندانی نیافت اما با رشد انقلاب صنعتی بر توفیق و موفقیت آن افزوده شد و به قول ویل دورانت «آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است.»5
بعد از نظریه پردازی افرادی چون هانتینگتون6 پیرامون یکسان سازی فرهنگ جهانی، تلاش وسیعی از سوی غربیان در راستا و برای تحمیل ارزشهای خود بر ملت های دیگر آغاز شد و به تعبیر پروفسور هربرت شیلر (اندیشه مند امریکایی) آنها به دنبال «امپریالیسم فرهنگی»7 و به دنبال اهداف سیاسی و اقتصادی می باشند.
از آنجا که زن در جهت دهی خانواده به سوی ارزشها، در مسائل اقتصادی و تعیین الگوی مصرف، در ارائه تلقی از زندگی مطلوب و راه و روش کسب و معاش، و به ویژه در شکل گیری الگوی شخصیتی فرزندان و نسل آینده تأثیر شگرف و غیرقابل انکاری دارد، نظریه پردازان فرهنگ جهانی توجه ویژه ای به زن و مسائل زنان نمودند و آنان را به عنوان نقطه ثقل فعالیتهای خود در مسائل سیاسی ـ فرهنگی و اقتصادی قرار دادند. از این روی همراه با ترویج و تبلیغ دموکراسی، لیبرالیسم، توسعه و… به عنوان نسخه شفابخش برای همه ملل جهان، فمینیسم را نیز مطرح نمودند و به مدد روشنفکران کشورهای شرقی در صدد القای این اندیشه هستند که زنان همه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی اگر می خواهند به موقعیت مناسب اجتماعی برسند و حقوق از دست رفته خود را باز یابند چاره ای جز بهره گیری از راهکارها، برنامه ها و الگو های معرفی شده آنان ندارند.
متأسفانه در ایران نیز حرکت هایی که بعد از مشروطه و به ویژه در دوران پهلوی8 مدعی اصلاح امور زنان بودند تحت تأثیر همین نوع سیاست گذاری ها بودند و خواسته و ناخواسته مبلغ برنامه های فمینیسم غربی و تقلید از آنان بودند.
امام خمینی با تأکید بر همین نکته بر سیاست های تخریبی رژیم پهلوی درباره زنان اشاره کرده و آن را ظلم جدیدی بر زنان معرفی می کند:
«مع الأسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت، در جاهلیت، زن مظلوم بود و اسلام منّت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلومیتی که درجاهلیت داشت بیرون کشید، مرحله جاهلیت، مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات بلکه پایین تر از او، زن در جاهلیت مظلوم بود. اسلام زن را از آن لجنزار جاهلیت بیرون کشید.
در یک موقع دیگر در ایران ما زن مظلوم شد و آن دورۀ شاه سابق بود و شاه لاحق بود، با اسم این که زن را می خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزّت که داشت پایین کشیدند. زن را از آن مقام معنویت که داشت شیء کردند. به اسم آزادی، آزاد زنان و آزاد مردان، آزادی را از زن و مرد سلب کردند».9
ایشان در جای دیگری درباره ماهیت این آزادی می گویند:
«آن آزادی را آنها می خواهند که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری، یعنی یک آزادی که در ممالکی می خواهند وابسته به غیر باشد این آزادیها را سوغات می آوردند».10
امام جریان فمینیسم را در ایران که از زمان پهلوی اول انجام شده بود دستوری استعماری و وارداتی برای به غفلت کشاندن جوانان و اجتماع و فلج کردن رشد و بالندگی جامعه می دانست تا زمینه های چپاول واستعمار بهتر فراهم گردد. ایشان در این باره می گویند:
«از کارهایی که اینها کردند که دیدیم بر ضد ملیّت ما، بر ضد مصالح کشور ما بود، مثل قضیه کاپیتولاسیون، مثل قضیه کشاورزی، مثل سایر قضایا، می فهمیم که اصل اساس بر این بود که انحراف درست کنند، اساس بر اصلاحات نبود، اساس این بود که نگذارند مملکتی رشد بکند و لهذا از آن می فهمیم که آن کشف حجابی که رضاخان به تبع ترکیه و به تبع غرب و به مأموریتی که داشت، آن برخلاف مصلحت مملکت ما بود.» 11
یا می فرمایند:
«قضیه کشف حجاب یک مطلبی نبود که اینها می خواستند زنها را، مثلاً ده میلیون زن را بیاورند در جامعه وارد کنند، اینها یک دستوراتی بود که اینها می گرفتند از خارج و برای اسارت ما اجرا می کردند.»12
غرب زدگی و پیروی از سیاست های غربی در جریان فمینیسم در ایران تا جایی پیش رفت که خود حامیان این جریان زبان به اعتراف باز نموده و نیّره توحیدی (یکی از حامیان جدّی فمینیسم) در انتقاد به برخی از فمینیست های شرقی در یکی از مجله های خارجی می نویسد:
«فمینیست های ایرانی که امروز با نظریات فمینیست های اروپایی ـ امریکایی آشنا می شوند متوجه دو نکته نیستند: 1. تاریخچه این نظریات یعنی اساساً تاریخ تحوّل اندیشه های فمینیستی در غرب و آغاز آن و روند فکر و عقیدتی آنها و شباهت او و تفاوتهایی که با جنبش زنان در کشورهای پیرامونی (جهان سوم) بخصوص جوامع مسلمان داشته و دارد. 2. شناخت مناسبات قدرت در پشت نظریه یا هر گفتمان. به عنوان مثال خصلت اروپا محوری در نظریه ها و تئوری ها که گاه حتی نژادگرایانه و امپریالیستی است که در طی چند دهه اخیر مورد چالش و نقد دیگران قرار گرفته است.»13
دست اندرکاران مدعی فرهنگ جهانی برای نیل به اهداف خود از وسایل ارتباط جمعی، بنیادها و مؤسسات بین المللی و بالاخره میثاق ها و کنوانسیون های بین المللی به خوبی بهره جسته اند. فعالیت های فرهنگی بنیادهای سرمایه داری نظیر بنیاد کارنگی، فورد، راکفلر نمونه ای از جریان «غربی سازی» جهان است که به دنبال آن در مسائل حقوق زن نیز مبالغ زیادی را هزینه می کنند، و در این راستا مقالات و کتبی را در زمینۀ حقوق اسلامی سفارش داده تا مطابق آراء آنان برداشت هایی از فقه و معارف دینی ارائه گردد. به نمونه ای از تلاش های پشت پرده مؤسساتی از این دست توجه کنید:
«دو مرکز امریکایی به نام های «بنیاد فورد» و «سازمان اعانه ملی برای دموکراسی» بودجه ای را در اختیار یک مهرۀ رژیم پهلوی قرار داده اند تا کتابی در زمینه «حقوق زن در اسلام» تدوین و منتشر کند.»14
این مطالب و دهها شاهد دیگر از مقالات و کتب و سخنرانی های15 افراد مدعی این جریان که تصریح بر وابستگی فکری و سیاسی آنها دارد، هر فرد خردورزی را نسبت به سلامت این نهضت به شک و تردید می اندازد و انسان آگاه را به تأمل وامی دارد که به راستی در دنیایی که مدعیان آزادی و حقوق زنها برای نیل به اهداف سیاسی خود دست به هر جنایتی می زنند و به هیچیک از مرزهای اخلاقی پایبند نیستند، چه مقاصدی را در ورای این مطالب فریبنده دنبال می کنند؟
پدیدارشناسی فمینیسم
فمینیسم از زمان پیدایش تاکنون به گرایشهای مختلفی تقسیم شده است از جمله آن فمینیسم لیبرال، مارکسیستی، رادیکال و فمینیسم فرامدرن. با وجود اختلافات فراوان در دیدگاههای فمینیستی می توان به وجه مشترک تمامی آنها اشاره کرد. آنها در راستای اصلاح وضعیت زنان و برطرف نمودن فرو دستی آنان یافته های ناقص بشری را منبع و معیار تشریع و قانون گذاری می دانند و از آنجا که بستر پیدایش آن تحت نفوذ مسیحیت و یهودیت قرار داشت و این مذاهب تحریف شده با عدم پویایی لازم و دخل و تصرف هایی که در طول ادوار مختلف در آنها واقع شده است قادر به پاسخگویی به نیازمندی های روز نبودند، نهضت فمینیسم با حمله بر قوانین مذهبی و اخلاقی به راه خود ادامه داد.
مهرانگیز کار (از حقوقدانان وابسته به جریان روشنفکری) به بازشناسی این جریان فرهنگی پرداخته و می گوید:
« در ایران امروز دو جریان فرهنگی موضوع حقوق زنان را در متن گفتمان فرهنگی خود قرار داده اند. 1. جریان روشنفکری لائیک که پیشینه ای طولانی در تاریخ معاصر ایران دارد و به موضوع حقوق زن در چارچوب حقوق بشر می پردازد. 2. جریان روشنفکری دینی که قصد دارد از دین مفهوم تازه ای ارائه دهد و اظهارنظر پیرامون موازین فقهی را برای تمام پژوهشگران موجه سازد. این جریان در چارچوب جدایی دین از سیاست، حقوق زن را متناسب با ضوابط حقوق بشر مورد سنجش قرار می دهد.»16
ایشان به درستی بر تفاوت ها و تشابه های این دو جریان انگشت نهاده است. ضوابط و چارچوب های حقوق بشر غربی و انگارۀ سکولاریسم یا جدایی دین و سیاست در هر دو جریان به عنوان معیار و محور تحولات فرهنگی در حوزه زنان شناخته شده است و از همین جا چالش جدی این دو جریان با جریان اصیل دینی روشن می شود و نقد آن پدیدار می گردد.
ویژگی های طیف غیردینی
علاوه بر مطالب ذکر شده می توان از جریان غیر دینی در دفاع از حقوق زن به اشکالات ذیل اشاره نمود:17
الف: استفاده ابزاری از دین؛
ب: عدم ارایه طرح و الگویی مشخص و عملی؛
ج: پذیرش منفعلانه حقوق غربی؛
د: دین زدایی از حرکت اصلاحی زنان و نفی قوانین دینی.
این نهضت اگر هم به نتایج مثبتی دست یافته باشد باید دید چه بهایـی بـرای آن پرداخته است و جامعه غربی را به چه سوئی سوق داده است که از جمله آن می توان به ایجاد تقابل میان زن و مرد، ایجاد ظلمی جدید بر علیه زنان به عنوان کالای تجاری و تبلیغاتی و تجارت سکس و…، تغییر نظام ارزشی و تزلزل خانواده ها و… اشاره نمود.
امام خمینی درباره آثار سوء این جریان می گویند:
«قلم های مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوی زن را به منزله کالایی خواستند درآوردند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای ذکر آن نیست. هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف حجاب الزامی به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد، رویشان سیاه و شکسته باد قلم های روشنفکرانه آنان و گمان نشود که آن جنایات یا اسم آزاد زنان و آزادمردان بدون نقشه جهانخواران و جنایتکاران بین المللی بود.»18
ایشان در موارد دیگری نتیجه سیاست های غرب زده نظام پهلوی را درباره زنان، ملعبه شدن آنها در دست مردان19؛ غرق شدن در تجملات و ابزار آرایش20؛ غور در مجالس فساد و گسترش عشرتکده ها21؛ کم رنگ شدن مقام والای زن و مقام مادری و تربیت نسل و از هم پاشیدن کانون گرم خانواده می داند.22
بازتاب سیاست های تقلیدی فمینیسم در فکر و اندیشه پیروان غرب زده آنها به حدّی است که در مقالات خود به صراحت به آثار سوء نام برده شده، اشاره می کنند و آن را جزئی از مراحل اجرای این طرح می دانند و از بیان آن ابائی ندارند.
به عنوان مثال مطالبی که در یکی از مقاله های دفاع از فمینیسم در مجله زنان از همین جریان ذکر شده قابل توجه است:
«فمینیسم تنها ایدئولوژی است که به حریم خانه ها وارد می شود، و خصوصی ترین روابط و عمیق ترین باورها، ارزش ها، گرایش ها، الگوهای رفتاری و حتی باورهای مذهبی مان را پرسش برانگیز می کند.»23
و در ادامه آن مقاله می آورند:
«به عقیده ما، فمینیسم تنها به معنی رد ارزش های پدرسالارانه و مردانه به عنوان تنها شکل معتبر، نیست. فمینیسم یعنی بازنگری و ارزیابی مجدّد همه چیز.»24
ویژگی های طیف دینی (تجدیدنظر طلب)
از طرف دیگر عده ای با برداشت «پُست مدرنیستی» از فمینیسم به دنبال ارایه الگویی مطابق با کشورهای اسلامی هستند و بر این تصورند این قرائت از فمینیسم حساسیت حکومت ها و طیف اجتماعی مردم را بر نخواهد انگیخت و راه هموارتری دارند و به دنبال این نگاه درصدد تجدیدنظر در قوانین حقوقی اسلام و احکام فقهی می باشند. اما متأسفانه به دلیل نداشتن درک درستی از اجتهاد و فقاهت، به ورطه تجدیدنظر طلبی می افتند و در مقالات فقهی خود25 مطالبی می آورند که با مبانی و منابع پذیرفته شده اجتهاد شیعی سازگار نیست.
از ویژگی های این طیف می توان به نکات ذیل اشاره نمود:
1. ناآگاهی یا تجاهل نسبت به مسأله اجتهاد و تخصّصی بودن علم فقه همانند سایر علوم.
2. غفلت از مبانی اجتهاد:
الف ـ درک نادرست از «حکم الهی»، آنچه فقیه در مسیر اجتهاد با رعایت همه شرایط استنباط به آن می رسد حکم الهی است اما حکم ظاهری الهی نه واقعی اما همین حکم بر فقیه و مقلّدان او لازم الاجرا است.
ب ـ برداشت نادرست از «حکم امضایی» که خیال می کنند به مجرّد اثبات امضایی بودن حکمی می توان از آن دست برداشت و یا به هر بهانه ای حکمی را امضایی و قابل تغییر جلوه داد.26
درباره مورد اخیر باید گفت:
1. درست است که اسلام قوانین و سنّت هایی که مطابق با قواعد شرع و مصالح واقعی بوده مورد امضاء قرار داد اما به راستی مرز میان اینکه حکمی تماماً امضائی و یا تأسیسی بوده چیست؟ جدای از اینکه در بسیاری از احکامی که امضائی است مثل باب معاملات، تغییری در اصل آنها دیده نمی شود.
2. هیچ ملازمه ای میان امضایی بودن حکمی با عدم ثبت و دوام آن نیست. وقتی حکمی مورد امضاء واقع شد مانند سایر احکام دائمی و ابدی است.
3. خداوند در قالب شعائر دینی و احکام فردی و اجتماعی مصالح واقعی را قرار داده است و نیل به سعادت و کمال جز از راه اعتقاد و عمل به معارف دینی ممکن نیست و بازگشایی و اعمال سلیقه و استحسانات شخصی برای همه آن هم در حیطه تخصصی چیزی جز نفی دینی نیست.
4. پیامبر اسلام به شهادت معجزات و به نص صریح قرآن دین اسلام را به عنوان مجموعه ای کامل و جامع از جانب خداوند به مردم ابلاغ نمود و حتی کلمه ای از جانب اجتهادات شخصی بر آن نیفزود لذا دین اسلام و احکام آن از وحی سرچشمه گرفته است و نفی آن و انتساب دینی به اجتهادات شخصی27 پیامبر! نفی شارع مقدس و نفی احکام الهی است.
اسلام و حقوق زنان
فمینیست هایی که برای کشورهای اسلامی ارائه الگو نمودند از این نکته غفلت کردند که در اسلام زن از نعمت مالکیت، ارث، حق تحصیل و بسیاری حقوق دیگر بهره مند است و از ارکان نظام مستحکم خانواده به حساب می آید و از شأن و منزلت خاصی برخوردار است؛ به فرموده امام خمینی:
«[در اسلام] از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد بله در بعضی موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.»28
بر این اساس باید برای احقاق حقوق زن نکات ذیل را مورد توجه قرار داد.
1. توجه به تفاوتهای طبیعی زن و مرد
اسلام قائل به «تساوی» حقوق زن و مرد است نه «تشابه» ظاهری آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاجهای طبیعی زن و مرد در می یابیم که آنها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت هر یک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است. بنابراین زن و مرد گرچه از نظر انسانی از حقوق مساوی برخوردارند اما به دلیل تفاوت های طبیعی و استعدادهای متفاوتی که در وجود هر یک از آنها نهاده شده عدالت بر آن است که در زندگی خانوادگی از حقوق مشابه برخوردار نباشند بلکه هر یک از آنها جایگاه و موقعیت خاص و وظایف و تکالیف ویژه خود را دارا است. اشتباه فمینیست ها در این است که صرفاً بر تشابه ظاهری بدون توجه به نیازها تأکید می ورزند و به غلط کلمه تساوی را به کار می برند.29
امام خمینی در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که شما چه نقش و چه حقی را برای زنان در نظام اسلامی قائل هستید، می گویند:
«در نظام اسلامی زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد لیکن هم در مرد مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل این که مفسده می آفریند، حرام است، … اگر اختلافی برای هر دو هست، آن مربوط به طبیعت آنان است».30
و در جای دیگری در تبیین تساوی میان زن و مرد می فرماید:
«از حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.»31
2. نفی تقابل و تضاد زن و مرد و توجه به کانون خانواده
در فرهنگ قرآن زن و مرد در نظام خانواده مایه سکون و آرامش یکدیگرند32 و شهید مطهری در این باره می گوید:
«گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت با آنچه در مغرب زمین می گذرد متفاوت است، اول: در ناحیه روانشناسی زن و مرد که اسلام در این زمینه اعجاز کرد… دوّم: اسلام در عین آن که زنان را به حقوق اسلامی شان آشنا کرد و به آنها شخصیت و حرّیت و استقلال داد هرگز آنها را به تمرّد و عصیان و طغیان وادار نکرد… و اساس خانواده را متزلزل نساخت و زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزند بدبین نکرد.»33
امام خمینی در جریان انقلاب و دفاع مقدس توانست با احیای مجدّد حقوق زن در اسلام، زنان را از آن وضعیتی که پیدا کرده بودند به جایگاه درست و شایسته اش برساند و در عین برخورداری از مواهب اجتماعی و حضور در جامعه و رسیدن به حقوق و مزایایی که شرع مقدس اسلام برای آنها قرار داده است از تقابل بیهوده بین این دو قشر جلوگیری کرده بلکه همانند دو بال برای پیشبرد انقلاب و دفاع مقدس از آنها یاری طلبید.
نظام فکری امام به گونه ای بود که در عین احقاق حقوق زن، اتحاد و به هم پیوستگی و مشارکت آنان با مردان جامعه بیشتر و سبب تعالی جامعه گردید. ایشان در این باره می فرماید:
«خانم هایی که در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم (پهلوی) آنها را به یک مسائل دیگری مشغول کرده بود، متحول شدند و به کسانی که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش بلکه مقدم در این نهضت شرکت کردند، این تحول ها تحول های اعجازآمیز بود.»34
ایشان با تأیید حضور اجتماعی زنان و اشتغال آنها با حفظ شئون اسلامی همواره بر استحکام نظام خانواده و نقش مادری و تربیت نسل بعدی در دامان پاک مادران تأکید داشته و این وظیفه را همانند وظیفه انبیاء بر می شمارد.35
ایشان در جمع زنان شاغل در آموزش و پرورش می گویند:
«شما خانم ها… دو شغل شریف دارید… یکی شغل تربیت فرزند که این از همه شغل ها بالاتر است. یک فرزند خوب، شما اگر به جامعه تحویل بدهید برای شما بهتر است از همۀ عالم… دامن مادرها دامنی است که انسان از آن باید درست شود… این شغل که شغل انبیاء است، انبیاء هم آمدند برای این که انسان درست کنند.»36
و به تعبیر مقام معظم رهبری جریان اسلامی از حقوق زن «به دنبال آن است که زن در جامعه با شکوفایی استعدادهایش به صورت انسان کامل درآید، انسانی که می تواند به پیشرفت بشریّت و جامعه خود کمک کند و در محدودۀ توانایی های خود دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدل کند؛ [اما در جریان کوته بینانه غربی]… هدف آن است که یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان دو جنس زن و مرد به وجود بیاورد و دنیایی بر اساس رقابت بسازد که هر یک بخواهد بر دیگری غالب آید.»37
3. توجه به حقوق و اخلاق در کنار هم
برقراری ثبات و آرامش زندگی خانوادگی نمی تواند تنها بر پایه ضوابط خشک حقوقی استوار باشد، انسان و «بشریت هم به اخلاق نیاز دارد و هم به حقوق… دین مقدس اسلام این امتیاز را دارا بوده و هست که حقوق و اخلاق را توأماً مورد عنایت قرار داد.»38
امام راحل نیز بر این اساس قائل است اسلام برای زنان و مردان آزادی حقیقی را به ارمغان آورد اما به این معنا نیست که مردان در اعمال هر ظلم بر زنان آزاد باشند؛ لذا در سایه احیای حقوق از یک طرف و الزام مردان به رعایت حقوق زنان و دفاع از آنان و از طرف دیگر به ارائه دستورات اخلاقی به جامعه و خداباوری و این که مردان ما در مقابل پیشگاه دادگاه عدل الهی پاسخگو خواهند بود، می شود مطمئن بود که حقوق زنان حراست می شود وگرنه در جامعه غیر دینی، نمی توان به طور کامل و جامع، حقوق زن را در همه بسترهای اجتماعی آن احیاء نمود و پاس داشت.
امام خمینی درباره دفاع از زن در حقوق اسلامی می گوید:
«اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد در حکومت اسلامی او را منع می کنند، اگر قبول نکرد تعزیر می کنند، حد می زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می دهد.»39
امام درباره نقش سازنده دین و اخلاق در کنترل و تهذیب انسانها می گوید:
«انبیاء آمدند قانونها آوردند و کتابهای آسمانی بر آنها نازل شد که جلوگیری از اطلاق و زیاده روی طبیعت کنند و نفس انسانی را تحت قانونی عقل و شرع درآورند و آن را مرتاض و مؤذب کنند که خارج از میزان عقل و شرع رفتار نکنند.»40
پس در سایه توأمان حقوق و اخلاق می توان به رعایت و احیای همه جانبه و فراگیر حقوق زنان مطمئن بود که این جز در سایه تعالیم حیات بخش اسلام ممکن نیست.
4. حفظ استقلال و پرهیز از انفعال
امام خمینی در راستای احیای حقوق زنان به آنها سفارش می کند که در فکر و اندیشه و عمل، خودباوری را رعایت کرده و از تقلید از غرب پرهیز کنند.
«تا این خانمها… توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مُد باید از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید بیرون نیایید نمی توانید آدم باشید، و نه می توانید مستقل باشید اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شمار ا به این که یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت از این تقلید غرب باید دست بردارید».41
ایشان درباره نظام ارزشی در جامعه بر آموزه های اسلامی تأکید کرده و در این باره زنان را از غرب زدگی و برخورد انفعالی برحذر می دارد و آنها را به استقلال و پافشاری بر ارزش های اخلاقی فرا می خواند:
«در رژیم سابق شأن و مرتبت عبارت از آرایش مهوّع و لباسهای کذا و منزلگاههای کذا بود و امروز ارزش، ارزش انسانی است، ارزش اخلاقی است… آن روز تابع آرایش اروپایی بود و باید از اروپا طرح لباس بیاید، امروز تابع مکتب هستند و آنچه اسلام بپسندد مقبول است و این یک تحولی است که بالاترین تحولات است در جامعه ما. نگه دارید این تحول را، توجه کنید به این که دستهای فاسد و قلم های فاسد و گفتارهای فاسد شما را به اغفال نکشاند… این راه را ادامه دهید… و هیچ توجه به صحبت ها و قلم ها و سخنرانی هایی که می شود نکنید و خودتان مستقل فکر کنید و تابع افکار دیگران نباشید و خودتان برای کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید.»42
استاد شهید مطهری درباره تحمیل الگوهای غربی بر زنان مسلمان می نویسد:
«من هرگز ادعا نمی کنم حقوقی که عملاً در اجتماع به ظاهر اسلامی ما نصیب زن می شود ارزش مساوی با حقوق مردان داشته است. بارها گفته ام که لازم است و ضروری است به وضع زن امروز رسیدگی کامل بشود و حقوق فراوانی که اسلام به زن اعطا کرده و در طول تاریخ عملاً متروک شده به او پس داده شود؛ نه این که با تقلید و تبعیت کورکورانه از روش مردم غرب ـ که هزاران بدبختی برای خود آنها به وجود آورده ـ نام قشنگی روی یک فرضیه غلط بگذاریم و بدبختی های نوع غربی را بر بدبختی های نوع شرقی زن بیفزاییم.»43
5. پرهیز از تجدّد مآبی و تحجّرگرایی
دو آفت جوامع اسلامی «تجددمآبی» و «تحجّرگرایی» است. عده ای چنان شیفته شرایط جدید اجتماعی و فرهنگی در کشورهای پیشرفته شده و مبهوت دنیای صنعتی آنان می شوند که از ارزش های درستی که دارند غفلت می ورزند و تابعیت محض را خواستار می شوند و در مقابل عده ای به انگیزه حفظ ارزش ها هر نوع پویایی و بالندگی را نفی کرده تا بدانجا که برخی از تعالیم روشن دین را کنار گذارده به ورطه فراموشی می سپارند.
حقوق زنان نیز در جامعه ما از این دو آفت رهایی نداشته و با آن دست به گریبان بوده است.44
امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی و احیای دین در عصر حاضر با هر دو جریان به مقابله پرداخت. در مطالب پیش گفته به خوبی روشن است که ایشان زنان را از غربزدگی و تجددمآبی و تقلید از فرهنگ وارداتی برحذر می داشت و از طرف دیگر برخلاف سنت رایج زنان را به عرصه اجتماع وارد کرد و در طول مبارزه با رژیم پهلوی و در جریان دفاع مقدس از حضور جدّی آنان در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی نه تنها دفاع می نمود بلکه از زنان جامعه به خاطر این حضور و احساس مسئولیت تقدیر و تشکر می کرد. البته ایشان همواره بر حفظ شؤون اسلامی تأکید داشتند.45
در پایان یادآور می شویم که انقلاب اسلامی ایران و نقش فعال زنان در آن شاهدی صادق بر مدعاست که با تمسک به قوانین حیات بخش اسلام می توان به احیای حقوق زنان دست زد و به شکوفایی استعدادهای آنان کمک نمود.
زنان ایران اسلامی به بهترین شکل ممکن با ایثار و پایه گذاری و فداکاری خود در جریان انقلاب و جنگ تحمیلی نقش تعیین کننده خود را در حیات اجتماعی جلوه گر ساختند.
و همه اینها در سایه اجرای احکام الهی و با رهبری و رهنمودهای امام خمینی و سایر اندیشه مندان دینی تحقق یافت نه در زیر لوای حرکت های فمینیستی که برای زنان غرب تباهی و بدنامی و لکه دار شدن شرافت انسانی آنها را به ارمغان آورد.
پی نوشتها:
1. شایگان، سید علی، حقوق مدنی ایران، به کوشش محمدرضا بندرچی، چاپ اول، تهران، طه، 1375، ص 264.
2. آندراس ابی، و زینسرجی، دفاع از برابری تعارض قانونی و سیاسی زنان، جنبش های حقوق برابر در اروپا، ترجمه مریم خراسانی، جامعه سالم، سال 6، شماره 30، اسفند 1375.
3. معاونت امور اساتید معارف، نگاهی به فمینیسم، تازه های اندیشه 2، چاپ اول، طه، قم 1377، ص 8.
4. استوارت میل، جان (کنیزک کردن زنان) ترجمه خسرو ریگی، نشر بانو، چاپ اول، 1377.
5. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، چاپ هشتم، تهران، نشر دانشجویی، 1373، ص 151.
6. هانتینگتون، ساموئل، غرب، غریب نه غالب، راه نو، سال اول، شماره 6، خرداد 1377.
7. شیلر، هربرت، وسایل ارتباط جمعی و امپراطوری امریکا، ترجمه احمد میرعابدینی، چ اول تهران، سروش، 1377، ص 40.
8. تشکری، زهرا، زن در نگاه روشنفکران، چاپ اول، طه، تهران، 1381، ص 11ـ13.
9. صحیفه امام، ج 7، ص 338.
10. همان، ج 10، ص 5.
11. همان، ج 7، ص 333.
12. همان، ج 13، ص 191.
13. توحیدی، نیّره، فمینیسم و دموکراسی اسلام گرایی، چاپ اول، لوس آنجلس، دسامبر 1966، ص 10.
14. ماهنامه صبح، بهمن 1375، شماره 66، ص 8.
15. مهدی، علی اکبر «گفت و شنودی با مهرانگیز کار»، پر، سال دوازدهم، شماره 142، آبان 1376.
توحیدی، نیرّه، فمینیسم و دموکراسی و اسلام گرایی، همان، ص 14.
شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، چاپ اول، طه، تهران، 1379، ص 76ـ86.
16. کار، مهرانگیز، امنیت قضایی زنان در ایران، ایران نامه، سال پانزدهم، شماره 3، ص 422.
17. رجوع شود به: شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از…، همان، ص 75 تا 87.
18. صحیفه امام، ج 12، ص 274.
19. همان، ج 11، ص 254.
20. ر.ک. همان، ج 6، ص 301.
21. ر.ک. همان، ج 13، ص 192.
22. ر.ک. همان، ج 8، ص 90 و 91.
23. مقاله «این همه هراس از فمینیسم، چرا؟» ترجمه نازنین شاه رکنی، مجله زنان، شماره 109، سال 83، ص 58.
24. همان.
25. ر.ک: «قضاوت زن» مجله زنان، سال اول، شماره 4، اردیبهشت 1371 و شماره 5، خرداد و تیر 1372.
«داوری زنان در اختلاف خانوادگی» زنان، سال اول، ش 6، مرداد 1371 و شماره 7 شهریور و مهر 1371.
«اجتهاد و مرجعیت زنان» زنان، سال اول، شماره 8، آبان و آذر 1371.
«جایگاه زن در فقه کیفری اسلام» زنان، سال دوم، ش 13، شهریور 1372.
«بلوغ دختران فقهی یا طبیعی» زنان، سال چهارم، ش 25، مرداد و شهریور 1374.
«خونبهای زنان چرا نابرابر» زنان، سال ششم، ش 37، شهریور و مهر 1376.
26. شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، همان، ص 99 تا 109.
27. مجله زنان، شماره 82، همان، ص 49.
28. صحیفه امام، ج 4، ص 364 و همچنین شهید مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ 27، صدرا، قم، ص 114ـ 115.
29. نظام حقوق زن در اسلام، همان، 122ـ 126.
30. صحیفه امام، ج 5، ص 189.
31. همان، ج 4، ص 364.
32. سوره روم، آیه 21.
33. نظام حقوق زن در خانواده، همان، ص 76.
34. صحیفه امام، ج 9، ص 197.
35. ر.ک. همان، ج 7، ص 332 و ج 8، ص 90.
36. صحیفه امام، ج 8، ص 90.
37. روزنامه جمهوری اسلامی، 1 / 8 / 1376.
38. نظام حقوق زن در خانواده، همان، ص 247.
39. صحیفه امام، ج 6، ص 302.
40. چهل حدیث، ص 216 ـ 217.
41. صحیفه امام، ج 9، ص 462.
42. همان، ج 14، ص 198 ـ 197.
43. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 124.
44.همان، ص 98.
45. ر.ک. صحیفه امام، ج 18، ص 402 ـ 401 و ج 14، ص 355 و 356.
منبع: حضور، ش 61، ص 69.