نفس زکیه در عصر ظهور یکى از نشانههاى ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) کشتهشدن «نفس زکیه» است؛ آیا «نفس زکیه» نام شخص مقتول است و یا مانند آنچه در قرآن آمده، صفتی است برای او؟
برپایه روایات؛ یکى از نشانههاى حتمی و مشهور ظهور امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) «کشته شدن نفْس زکیّه» است. (در ذیل به برخی از این روایات اشاره میشود). این علامت در برخی منابع حدیثی اهل سنت نیز وجود دارد؛ ولى در منابع شیعه به عنوان نشانهاى حتمى معرّفى میشود.(1)
بنابر تحقیق و بررسی؛ بیشتر احادیثى که درباره «نفْس زکیّه» نقل شدهاند، از جهت سندی معتبر و صحیحاند. احادیث مربوط به این شخص؛ مانند دیگر احادیث علائم ظهور، به دو دسته تقسیم میشوند: بخشى که در آنها سخن از امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) و ظهور آنحضرت وجود ندارد و به عنوان «فتن» و «ملاحم» و به عبارتى؛ پیشگویى آینده ذکر شده است. در بخش دیگر؛ به نام حضرت مهدى علیه السلام تصریح شده و قتل نفْس زکیّه، یکى از نشانههاى ظهور آنحضرت دانسته میشود. به نظر برخى؛ انتساب به سادات حسنى از ویژگیهایى است که براى نفس زکیّه نیز برشمرده شده است؛ از اینرو نفْس زکیّه همان سیّد حسنى است، ولى شهرت نفْس زکیّه و روایات متعدّدى که درباره او رسیده است، علامت بودن او را اثبات میکند. بنابراین، میتوان احادیث سیّد حسنى را بر نفس زکیّه حمل کرد. حدیثى را که درباره «مرد هاشمى» آمده نیز میتوان بر نفس زکیّه حمل کرد؛ چون کشته شدن در میان رکن حجر الأسود و مقام ابراهیم، درباره هر دو نفر ذکر شده است.(2)
به این نکته هم باید توجّه کرد که تعدادى از احادیث منابع شیعه و سنّى درباره نفْس زکیّه، بخصوص آنچه در «الفتن» ابن حماد و «کتاب الغیبة» شیخ طوسى آمده، مستند به معصوم(علیه السلام) نیستند. البته همین احادیث به واسطه کتابهایی؛ مانند «التشریف بالمنن» ابن طاووس، به شیعه راه یافته و تلقّى به قبول شدهاند.(3)
بخشى از احادیثى که نفْس زکیّه را نشانه ظهور میدانند، آنرا همراه با چند نشانه مهم دیگر؛ مانند نداى آسمانى، خروج سفیانى و خَسْف بَیداء(به زمین فرو رفتن در بیداء) ذکر میکند. اینک به برخی از روایات اشاره میشود: امام صادق(علیه السلام) فرموند: «و اختلاف فلان طایفه نیز حتمى است و کشته شدن نفْس زکیّه نیز حتمى است و خروج قائم نیز حتمى است.(4)
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «پنج نشانه، پیش از قیام قائم است. بانگ آسمانی 1- 2- خروج سفیانى 3- فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین 4- کشته شدن نفْس زکیّه 5- خروج یمانى.(5)
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «هنگامى که مردان، خود را به زنان و زنان، خود را به مردان شبیه کنند … و جوانى از ماکه نامش محمّد بن حسن، نفْس زکیّه است میان مقام ابراهیم و رکن حجر الاسود، کشته شود و بانگى از آسمان آید که حق نزد او و شیعه اوست، این، هنگام خروج قائم ماست.(6)
با توجّه به مجموعه متون میتوان گفت؛ نفْس زکیّه یکى از علائم مشهور و حتمىِ ظهور است که درباره او و شهادت او، تقریباً روایات معتبرى وجود دارد، اگر چه مانند دیگر علائم، جزئیّات مرتبط با او از ابهام برخوردار است. نکته قابل توجّه این است که قبل از قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) بسیارى از انسانهاى بیگناه و داراى درجات بالاى ایمانى، کشته میشوند. علامت حتمى بودن قتل یکى از آنها، نشانگر موقعیت ممتاز اجتماعى و وظیفه مهمّى است که بر عهده او گذاشته شده است؛ از اینرو میتوان گفت: منظور از «نفس زکیّه»، انسانى صالح و با تقوا است، و نه شخصی خاص و با این نام، همانگونه که در گفتگوی حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت خضر(علیه السلام)، استفاده از عبارت«أَقَتَلتَ نَفساً زَکِیّةً(7)
به عنوان صفتی برای نوجوان مقتول به شمار می رود و نه نامی برای او. در هنگام ظهور، شعاعهای نورانی آن خورشید تابان بیش از پیش نمایان گشته و حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) فرستادهای از جانب خویش به مکه اعزام می کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را فراهم کند. جوانمردی هاشمی (محمد بن الحسن که همان نفس زکیه است)، در بیست و پنجم ماه ذی الحجة پس از قیام خویش وارد مسجدالحرام شده و بین رکن و مقام ایستاده و پیامی شفاهی از ناحیه حضرت را برای مردم مکه قرائت می کند که در این گفتار خبری از توهین و بی احترامی و تهدید نیست و ضمن آن، حضرت از مردم مکه طلب یاری و نصرت می کنند. بقایای نظام منحوس حاکم در حجاز که تفکری اموی وهابی جرمی شنیع مرتکب شده و وی را در حالی که بین رکن و مقام ایستاده، شهید می کنند که این جرم عاقبت آنها را مشخص می کند و معلوم می سازد که حضرت پانزده روز بعد، که بناست ظهور شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه رفتار کنند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کشته شدن نفس زکیه از علایم حتمی (ظهور) است.(8)
ابو بصیر هم از امام باقر(علیه السلام) ضمن حدیثی بلند روایت کرده است حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) به یاران خویش می فرمایند: ای قوم (همراهان) اهالی مکه مرا نمی خواهند، ولی برای آن که حجت بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفه ام عمل کرده باشم (یکی از شما را) به سوی آنها می فرستم. سپس یکی از یارانشان را خوانده و به او می فرمایند: به سوی اهل مکه برو و بگو: ای اهالی مکه من فرستاده فلانی (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده که ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما نوادگان حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و سلاله پیامبران هستیم به ما ظلم شده وآزار رسانده اند و ما را سرکوب کرده اند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) گرفته اند، از شما طلب یاری می کنیم پس یاریمان کنید. وقتی این جوانمرد این پیام را رساند به سوی او می آیند و مابین رکن و مقام او را که نفس زکیه است سر می برند.(9)
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) هم فرمودند: آیا شما را از انتهای سلطنت «بنی فلان» باخبر کنم؟ کشتن نفس حرام! در روزی حرام در شهر حرام، قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید، پس از آن بیش از پانزده روز حکمرانی نخواهند کرد. از امام صادق(علیه السلام) هم نقل شده که فرمودند: فاصله قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) و کشته شدن نفس زکیه تنها پانزده شب است.(10)
زرارة بن اعین هم از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که حضرت فرمودند: حتما جوانی در مدینه کشته خواهد شد. پرسیدم: آیا سپاهیان سفیانی او را می کشند؟ فرمودند: خیر، ولی او را سپاهیان «بنی فلان» می کشند. برادراو نیزقیام کرده و خارج می شود تا این که به مدینه می رسد؛ مردم بدون آن که بدانند چه می گوید و چه می خواهد، او را می کشند، و از آنجا که ناجوانمردانه و از روی ستم او را می کشند خداوند متعال هم به آنها مهلت نخواهد داد. در این زمان چشم انتظار فرج باشید.(11)
امام باقر(علیه السلام) هم فرمودند: در آن زمان نفس زکیه در مکه کشته می شود و برادرش را در مدینه به شهادت می رسانند.(12)
لازم به ذکر است آنکه در مدینه منوره به همراه خواهرش کشته و اعدام می شود از عموزادگان نفس زکیه است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: مظلوم در یثرب (مدینه) و پسر عمویش در مکه کشته می شوند.(13)
باز هم تأکید می کنیم که نفس زکیه ای که کشته شدنش از علایم حتمی ظهور است همان «محمدبن الحسن» است که پانزده روز پیش از ظهور حضرت مابین رکن و مقام شربت شهادت را می نوشد و در روایات با اسامی و القاب مختلفی نظیر: نفس زکیه (شخص بی گناه)، مستنصر (طلب کننده نصرت و یاری) مرد هاشمی و جوانی از آل محمد(صلی الله علیه واله وسلم)، حسنی یاد کرده اند که از نام مبارک او محمد بن الحسن گرفته شده در حالی که او حسینی است و موضوع سید حسنی در آخر الزمان موضوع دیگری است.
پی نوشتها • (1)خزاعی مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج 1، ص 324 و 329، قاهره، مکتبة التوحید، چاپ اول، 1412ق؛ عبسی، أبو بکر بن أبی شیبه، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج 7، ص 514، ریاض، مکتبة الرشد، چاپ اول، 1409ق) • (2)ر. ک: محمدى ریشهرى، محمد، طباطبایى، سید محمد کاظم، و جمعی از پژوهشگران، دانشنامه امام مهدى(عج) بر پایه قرآن، حدیث) 438 – 439، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1393ش دانشنامه امام مهدى(عج) بر پایه قرآن، حدیث ص439) 438 – 439 (3)قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1393ش (4)طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص 435، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق) (5)کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 310، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق) (6)شیخ صدوق، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 331، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق) • (7)سوره الكهف (74) : فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا) (8)همان، ص169؛ بشارة الاسلام، ص119؛ یوم الخلاص، ص667.) (9)بحارالانوار، ج52، ص307؛ بشارة الاسلام، ص224؛ المهدی(ع) من المهد الی الظهور، ص368؛ یوم الخلاص، ص662؛ بیان الائمه(ع)، ج3، ص20.) (10)الارشاد، شیخ مفید، ج2، 4ص37؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص271؛ کمال الدین و تمام النعة، ص649؛ اعلام الوری، ص427؛ بشارة الاسلام، ص128؛ المهدی(ع) من المهد الی الظهور، ص368.) (11)بحارالانوار، ج52، ص147؛ بشارة الاسلام، ص117؛ یوم الخلاص، ص666.) (12)بشارة الاسلام، ص177؛ یوم الخلاص، ص665.) (13)بشارة الاسلام، ص187؛ یوم الخلاص، ص666)