چرا باید” اسرائیل از صفحه روزگار محو شود(بازنشر)

سلام بر نوح در میان جهانیان، ما نیکوکاران را این گونه پاداش می‌دهیم؛ به راستی او از بندگان مؤمن ما بود.

 

نتیجه اقدامات شیطان و حزب او در فاصله زمانی آدم تا نوح(ع)، بیرون کرد اکثریت انسان‌ها از خط هدایت بود. نوح پس از تلاش چند صد ساله با اجتماعی روبه‌رو بود که اکثریت آن را افراد منحرف و بد تشکیل می‌دادند. نوح (ع) بیش از نهصد سال مردمش را به حق فرا خواند و ثمری ندید، تا آنکه به خدای خویش پناهنده شد و خداوند، او و مؤمنان اندک را رهانید و دیگران را هلاک ساخت.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛
ما نوح را بر مردمش به پیامبری فرستادیم. او هزار سال و پنجاه سال کم در میان آنان بزیست و چون مردمی ستم پیشه بودند. توفانشان فرو گرفت.
آیا این تلاش نهصد ساله بیهوده بود؟ آیا علم به چنین تقدیری نوح (ع) را از رسالت خویش باز داشت؟ آیا پیامبران پس از نوح، بار امانت از دوش نهاده و سرانجام را در آغاز دیدند؟ پیام داستان‌های قرآن در همه‌جا این است: رفتن و جوشیدن و کوشیدن همه چیز و همه کس در راه هدایت بر مدار طبیعت و تکالیف طبیعی. رسیدن یا نرسیدن، از مقوله‌ای دیگر است و از ارزش آن رسالت و هدف، چیزی نمی‌کاهد. در بیانات حضرت نوح(ع)، علت درخواست عذاب این گونه آمده است:
وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا. إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا؛
و نوح گفت: ای پروردگار من، بر روی زمین هیچ یک از کافران را مگذار. که اگر بگذاریشان بندگانت را گمراه می‌کنند و جز فرزندانی فاجر و کافر نیاورند. نه قرن تلاش نوح(ع) در ایمان تنی انگشت‌شمار به بار نشسته بود و تمسخر و تلاش کافران در گمراهی مؤمنان روزبه روز فزاینده می‌شد. از هدایت کافران که هیچ بارقة امیدی دیده نمی شد و فرزندان آنان نیز در زمرة آنان در می‌آمدند و مؤمنان اندک را تاب تحمل دینداری فروکش کرده  بود. این بود که نوح دست به دعا برآورد و عذاب کافران را از خدا خواست. اگر کسی، به امروز و به آینده امیدوار باشد، نمی‌تواند از خدا درخاست عذاب کند، اما حضرت هیچ بارقة امیدی را نمی‌دید. چرا که خداوند به او خبر داد که دیگر هیچ کس از قوم تو به تو ایمان نخواهد آورد.
دعوت فراگیر
نوح (ع) اینان را شبانه‌روز، مخفینه و آشکارا و با تحمل و استقامتی پی‌گیر، به سوی حق  فراخواند و همة اصول و شیوه‌های صحیح را در دعوت آنها به کار بست و همچون طبیبی دلسوز به بالین آنها رفت و پستی و آثار زشت بت‌پرستی را برای آنان شرح داد، ولی گفتار منطقی و سخنان دلپذیر حضرت، هیچ تأثیری بر آنان نداشت.
قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا؛ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا. ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا؛
ای پروردگار من، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم. پس به آواز بلند دعوتشان کردم. باز به آشکار گفتم و درنهان گفتم.
بنابراین، درخواست نوسازی طبیعی است. شیطان به اندازه‌ای بر آدمیان چیره شده که امید از هدایت روی درخت بر برسته است.
وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ؛
و به نوح وحی رسید که از قوم تو جز آن گروه که ایمان آورده‌اند، دیگر ایمان نخواهند آورد. از کردار آنان اندوهگین مباش.
اگر امید هدایت از نقطه‌ای منقطع شود، خداوند با عذاب خویش، زمین را از آن نقطه پاک خواهد ساخت.
گستره و ویژگی‌های توفان
در آیة رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا؛  اگر الف و لام ارض، الف و لام جنس باشد به معنای کل ارض خواهد بود، اما اگر الف و لام عهد باشد، یعنی زمینی که من هستم و توهم می‌دانی. ظاهراً در این آیه، مراد الف و لام جنس است، چون خداوند متعال فرمود: از هر حیوانی یک زوج سوار بر کشتی کن.  اگر قرار بود تمام زمین گرفتار عذاب نشود، این کار لازم نبود. از این کار می‌توان دریافت که خداوند درصدد تغییری بنیادین در سراسر زمین است. در قرآن آمده است:
وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ؛
کشتی آنان را در میان امواجی چون کوه می‌برد.
برای ایجاد موج‌هایی به بزرگی کوه، عمق آب باید بسیار باشد. حال آیا این مقدار آب نقشة زمین را عوض نکرده است؟
کشتی نوح(ع) ، کشتی ویژه‌ای بوده است: استحکام کشتی، مدل آن و استقرار آن همه حیوانات و مکان علوفه‌های آنها. حضرت نوح آن کشتی را چگونه و با کمک چه کسانی ساخت؟ کشتی نوح(ع) با آن بار سنگین، چگونه در برابر امواجی چون کوه مقاومت کرده است؟ پاسخ آن است که طبق فرمان خداوند: وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا؛  این کشتی، کشتی ویژه‌ای بوده و نوح (ع) کشتی را زیر نظر و الهام خداوند ساخته است.  این نشان از دو امر است: اول اینکه در آن دوران نیز بشر درصنعت به پیشرفت‌هایی دست یافته و ابزارهای در اختیار نوح بوده است. نقشه کشتی و دستورالعمل ساخت و طراحی از ناحیه باریتعالی است. اما ابزار آماده‌سازی همان ابزاری است که در‌آن روز رایج است و باید تون ایجاد چنین طرحی را دارا باشد. دوم اینکه منشأ پیشرفت علم و صنعتی که روی زمین آمده، از خدا بوده است.
با ارادة خداوند، از زمین آب جوشید و از آسمان باران گرفت.  یکی از فرزندان نوح(ع) در زمرة کافران بود و پندهای پدر بر او کارگر نیفتاده بود. بلای جهان‌گیر توفان فرا رسیده بود و نوح دید که فرزندش در خطر هلاکت و غرق فرو افتاده است. دلش به حال او سوخت و وعدة خداوند را به خاطر آورد که او و اهلش را هلاک نخواهد ساخت:
وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ. قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ؛
نوح پروردگارش را ندا داد: ای پروردگار من، پسرم از خاندان من بود و وعده تو حق است و نیرومندترین حکم‌کنندگان تو هستی. گفت: ای نوح، او از خاندان تو نیست. او عملی است ناصالح. از سر ناآگاهی چیزی از من مخواه. بر حذر میدارم تو را که مردم نادان باشی.
از این آیه می‌توان دریافت که در زمینة اهل، خداوند متعال حقیقت خاص خود را دارد. «اهل» در نظر شارع به معنی منسوب نسبی و سببی نیست، به معنای منسوب فکری و ایمانی است.
آغاز زندگی دوباره بر روی زمین
پس از پایان توفان، کشتی بر کوه جودی  به خاک نشست.  برای بار دوم زندگی روی زمین آغاز شد. این بار نیز همه کسانی که روی زمین آمدند، خوب بودند، اما تفاوت آغاز اول با آغاز دوم در تعداد کیفیت بود. بار اول دو نفر بودند و این بار کمی بیشتر؛  آدم و حوا دارای یک تجربه بودند و این گروه تجربه‌های فراوانی در اختیار داشتند. معلوم می‌شود که روند تاریخی رو به خوبی است.

آغاز عملیات دشمن برای گمراهی
قرآن، سرمایه‌داری و زیاده‌خواهی را منشأ ترویج بت‌ می‌بیند. بت‌پرستی یک طراحی فکورانه برای انحراف بشر است. در بحث ادیان و منشأ بت‌پرستی، اختلاف عمیق ما با جامعه شناسان غربی، در قرآن به خوبی توضیح داده شده است.
قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا. وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا. وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا. وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا؛
ای پروردگار من، آنها فرمان من نبردند و از کسی پیروی کردند که مال و فرزندش جز به زیانش نیفزود. مکر کردند – مکر بزرگ. و گفتند: خدایانتان را وامگذارید. ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر را ترک نکنید. بسیاری را گمراه کردند و تو جز بر گمراهی ستمکاران میفزای.
بت‌پرستی تفکری است از یک منشأ ماده‌گرا برای استعمار و استثمار انسان‌ها. افکار انحرافی که مردم را از دین دور می‌کند، به دست دین‌شناسانی که به انحراف حرف خویش واقف‌اند، رواج می‌یابد. آنان تنها در پی منافع خویش‌اند و خود می‌دانند که چه می‌کنند، ولی توده‌های مردم ممکن است ندانند.
تجربه‌ای که حضرت آدم(ع) در بهشت نداشت و همان باعث خوردن از آن درخت شد، کسانی که از کشتی پیاده شدند دارا بودند. آن تجربه همان توفان بود. طبعاً مبدأ تاریخ تا زمان حضرت ابراهیم (ع)، می‌بایست سال توفان بوده باشد. توفان عذاب بسیار دهشتناک و عظیمی بود که آنان به چشم خود دیده بودند و دست از پا خطا نمی‌کردند؛ بنابراین کار شیطان در این زمان بسیار دشوار بود.
توزیع جمعیت زمین از این کشتی آغاز شد. این کار بسیار حساب شده صورت گرفت و خود حضرت، فرزندانش را روی زمین پراکند.
با فاصله گرفتن از زمان توفان، و فراموشی آن عذاب بزرگ، شیطان توانست انحرافات را آغاز کند.

برای خواندن تمام پست هادر موضوع این مقاله کلیک کنید

 

جستجو