مبانی مدیریت جهادی4

4- مدیریت دفاع مقدس:
چگونه مي‌توان از فرهنگ جبهه و دفاع مقدس براي مديريت جهادي استفاده كرد؟ درس‌هاي 8 سال جنگ تحميلي براي امروز مسئولان كشور چيست؟
در دفاع مقدس، چند ويژگي وجود داشت كه عرصه‌ي جنگ را از بقيه‌ي عرصه‌ها جدا كرده بود. يكي از اين ويژگي‌ها، اين بود كه ما در اين عرصه توانستيم يك نرم‌افزار بومي‌اسلامي متناسب با خودمان براي نيروهاي مسلح خودمان تهيه كنيم، اين ويژگي بارز آن است. اما مشاهده مي‌شود كه در عرصه‌ي اقتصاد، نرم‌افزاري كه براي مديريت كشور داريم (سعي كرديم نرم‌افزار بومي باشد) در بسياري از ويژگي‌ها غربي است. همچنين، نرم‌افزار مديريتي ما بسيار به فرهنگ غربي وابسته است و متناسب با فرهنگ و مباني ديني ما نيست. در دفاع مقدس و جنگ و در عرصه‌ي نظامي، ما توانستيم نرم‌افزار دفاعي براي خودمان تهيه كنيم و اين نرم‌افزار خيلي جاها محل رجوع ديگران بوده است؛ مثلاً عمليات والفجر هشت در خيلي از دانشگاه‌هاي دنيا تدريس مي‌شود يا عمليات بيت‌المقدس به‌عنوان يك الگو در بسياري از دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود.

خوراك فكري دانشگاه‌هاي نظامي خودمان عمدتاً از عمليات‌هاي خودمان است و هيچ‌وقت نمي‌گوييم در فلان عمليات جنگ جهاني دوم چه اتفاقي افتاد و چه متدهايي به‌كار گرفته شد، بلكه مي‌گوييم عمليات بيت‌المقدس يا فتح‌المبين چگونه بود. لذا اين يك ويژگي منحصر به فرد است كه توانستيم در عرصه‌ي دفاع مقدس و حوزه‌ي نظامي يك نرم‌افزار بومي تهيه كنيم. موضوعي كه وجود دارد اين است كه چطور مي‌توانيم اين نرم‌افزار را در زمينه‌هاي ديگر هم داشته باشيم، مثلاً در عرصه‌ي اقتصاد و مديريت؛ آيا مي‌توانيم مدلي كه در جنگ پياده كرديم را وارد كنيم و آن مدل‌ها را شبيه‌سازي كنيم؟

مقدمات آمادگي اين نرم‌افزار چيست؟

اين را مي‌توان در چند مبنا نگاه كرد. يكي بحث نيروي انساني ما در زمان جنگ است كه چه ويژگي‌هايي داشتند و آيا جامعه‌ي ما در حال حاضر اين نيروي انساني را از لحاظ فرهنگي دارد يا بايد روي اين فرهنگ كار شود تا نيروي انساني‌مان را به دفاع مقدس برسانيم. يك بحث ديگر ساختارهاي سازماني ماست كه در زمان دفاع مقدس چگونه بوده است و الآن چگونه است. بحث ديگر برنامه‌ها و نگاه‌هاي بلندمدت ماست كه بايد با زمان دفاع مقدس مقايسه شود.

اگر در مورد نيروهاي انساني بحث كنيم، دفاع مقدس ما نيروهايي داشت كه جنگ را اداره مي‌كردند. نيروي انساني، كه در دوران دفاع مقدس وارد عرصه شد و كار انجام مي‌داد، ويژگي‌هاي بارز داشت كه باعث مي‌شد با دست خالي كار را جلو ببرند. خيلي از نيروهايي كه وارد جنگ شدند، نيروهاي نظامي نبودند؛ مثلاً يك بسيجي مي‌آمد مي‌گفت چون امام گفته بايد حصر آبادان شكسته شود يا خرمشهر آزاد شود، لذا مي‌رفت و دنبال اين بود چگونه اين كار را انجام دهد و حتماً سعي مي‌كرد اين كار را انجام دهد و نمي‌گفت كه آموزش نديده‌ام يا امكانات ندارم و… اينجا مي‌گفت بايد اين كار را انجام دهم لذا خودش مي‌رفت، آموزش مي‌ديد تا كار را انجام دهد و سعي مي‌كرد امكانات مورد نياز را تهيه كند.

ما در بحث فرهنگ‌سازي بايد همه را به اين برسانيم كه نيازمند روحيه‌ي جهادي در انجام امور هستيم. حداقل در جاهاي كليدي كشور از نيروهايي استفاده كنيم كه اين‌ها را قبول دارند و مي‌خواهند در اين فضا كار كنند و اين را براي خودشان يك مأموريت ويژه مي‌داند. نيروي انساني خيلي تعيين‌كننده است

حال سؤال اين است كه بدنه‌ي فكري كشور چقدر بحث جهاد اقتصادي و اقتصاد مقاومتي را قبول دارد؟

ما در بحث فرهنگ‌سازي بايد همه را به اين برسانيم كه نيازمند روحيه‌ي جهادي در انجام امور هستيم. حداقل در جاهاي كليدي كشور از نيروهايي استفاده كنيم كه اين‌ها را قبول دارند و مي‌خواهند در اين فضا كار كنند و اين را براي خودشان يك مأموريت ويژه مي‌داند. نيروي انساني خيلي تعيين‌كننده است و بايد سعي كنيم كه آن‌ها را توجيه كنيم و از نيروهايي كه انگيزه‌ي بيشتري دارند و مي‌توانند تأثيرگذارتر باشند استفاده كنيم.

در دفاع مقدس، يك ويژگي ديگر از نيروهاي انساني اين بود كه خودشان را وقف كار مي‌كردند و با عشق و ميل و رغبت كارهايشان را انجام مي‌دادند. اما آيا در عرصه‌ي مديريت جهادي، مديران ما اين ويژگي را دارند كه اين‌طور كار كنند؟ اين فضاي جهاد بايد توسط رسانه‌ها جا بيفتد. اينكه چه ويژگي‌هايي دارد آيا نيروهاي انساني حال حاضر خودشان را وقف كار مي‌كنند؟ ما الگوهايي هم در دنيا داريم؛ مثلاً در ژاپن پس از جنگ جهاني دوم هيچ چيزي وجود نداشت، آن‌ها فرهنگ جهادي را در كار، خيلي بهتر از ما پياده مي‌كنند. ما در كار خيلي آرام و كند كار مي‌كنيم. اگر ما با قصد قربت و نيت الهي به آن سمت حركت كنيم، خدا هم ما را در اين راه كمك مي‌كند. ما بايد به‌شدت در بحث فرهنگي كار كنيم. اينكه مجاهد كيست و مجاهدت چيست. هرگاه ما موفق بوديم با روحيه‌ي مجاهدت بوده است؛ مثلاً ژاپني‌ها معني مجاهدت را در فرهنگ خود خوب فهميدند.

بحث ديگر ساختارهاي سازماني ماست كه در جهاد بسيار مهم است. يك ويژگي، كه در جهاد وجود دارد، اين است كه اگر لحظه‌اي كوتاهي كني، يك ضربه‌ي آني مي‌خوري. اين براي ساختار سازماني ما بايد تداعي شود. ما بايد به سمت ساختارهاي سازماني چابك و سريع برويم. مشكلي كه وجود دارد اين است كه در ساختارهاي سازماني ما بعد از انقلاب هيچ اتفاقي نيفتاده است. سازمان‌هاي ما مربوط به همان دوره‌ي شاه است؛ يعني با انقلاب سازمان‌ها با همان سيستم منتقل شدند به سازمان‌هاي انقلاب و هيچ اتفاقي رخ نداد.

آيا بعد از انقلاب نهاد موفقي داشتيم كه بتواند الگو باشد؟

مثلاً سپاه يك سازمان انقلابي است. سپاه بعد از انقلاب بسيار موفق بوده است. بايد بررسي كنيم سپاه چه ساختاري داشته كه عملكردش اين‌گونه بوده است. اما خيلي از سازمان‌هاي اقتصادي ما موفق نيستند؛ چون بسيار كند و تنبل هستند و خروجي كافي ندارند. ما الآن براي اينكه عده‌اي بيكار نشوند، خيلي محافظ‌كارانه عمل مي‌كنيم؛ اما بايد جاهايي كه كم‌كاري انجام مي‌شود، مشخص شود تا در عرصه‌ي جهاد كارايي لازم را پيدا كنند.

در عرصه‌ي جنگ، هر كوتاهي‌اي از نيروها در طي جنگ خودش را نشان مي‌دهد. مثلاً در دوران اول انقلاب، با تفكري كه وجود داشت، تعداد زيادي از روستاها و شهرها برق‌كشي شد. به نظر من، خود سازمان‌هاي ما بايد تغيير كنند. سازمان‌هاي ما انقلابي نيست. ما هرجا سازمان‌ها را انقلابي كرديم، برنده شديم. سازمان‌هاي ما يك نقطه ضعف هستند.

بحث ديگر عزم است. اينكه نظام عزم جهاد داشته باشد؛ يعني احساس خطر كنند، مثلاً در بحث بنزين متوجه شديم كه اگر كم‌كاري كنيم ضربه‌ي سنگيني مي‌خوريم كه توانستيم از آن جلوگيري كنيم. بسياري از ناكارآمدي‌هاي ما به پاشنه‌ي آشيل ما تبديل شده است. در بحث برنامه‌ها هم بايد به‌گونه‌اي باشيم كه بتوانيم به اين سمت حركت كنيم. در نظامي كه طراحي اقتصادي وجود دارد، اولاً، نيروي انساني توجيه است. افرادي كه در كل واحدها گذاشتيم و از نظر سازماني سازمان را چابك كرديم و با جهاد متناسب شده است. حالا بايد براي رسيدن به هدف برنامه داشته باشيم و با برنامه جلو برويم و برنامه هم بايد جهادي باشد. به‌گفته‌ي مقام معظم رهبري، ما نمي‌خواهيم معمولي جلو برويم. اگر معمولي جلو برويم، هميشه همين‌قدر كه عقب هستيم، عقب مي‌مانيم ما بايد سريع‌تر حركت كنيم و از راه‌هاي ميان‌بر برويم كه عقب‌افتادگي خودمان در سال‌هاي گذشته را جبران كنيم. براي اين كار بايد يك برنامه‌ريزي جهادي داشته باشيم. در دوران دفاع مقدس، در چهار ماه اول، ما براي بيرون كردن عراقي‌ها كاملاً نااميد شديم، چون چهار عمليات انجام داديم كه هر چهارتا با شكست مواجه شد. اينجا تفكر انقلابي به وسط آمد؛ شخصي مثل شهيد باقري آمد نزد طراح جنگ آن دوران و با ديد اينكه ما بايد دشمن را بيرون كنيم، شروع به كار كرد. لذا هرچه جلوتر مي‌رفتيم مي‌ديديم نقاط ضعف دشمن مشهودتر مي‌شود. مي‌فهميم شيوه‌ي كار آن‌ها چيست و امكاناتشان كجاست و به اين ترتيب برنامه‌ها خيلي دقيق مي‌شود.

به نظر من، اگر در سه عامل اصلي، يعني نيروي انساني و ساختار سازماني و برنامه‌ها، بتوانيم تغيير و تحول ايجاد كنيم، مي‌توانيم مديريت جهادي را كه مد نظر مقام معظم رهبري است؛ انجام بدهيم.

بحث ديگر عزم است. اينكه نظام عزم جهاد داشته باشد؛ يعني احساس خطر كنند، مثلاً در بحث بنزين متوجه شديم كه اگر كم‌كاري كنيم ضربه‌ي سنگيني مي‌خوريم كه توانستيم از آن جلوگيري كنيم. بسياري از ناكارآمدي‌هاي ما به پاشنه‌ي آشيل ما تبديل شده است. در بحث برنامه‌ها هم بايد به‌گونه‌اي باشيم كه بتوانيم به اين سمت حركت كنيم.

ما چه كارهايي را بايد فوري و چه كارهايي را بايد در طولاني‌مدت انجام دهيم؟

الآن يكي بحث جهاد است و اينكه كل مجموعه‌ي ما حالت جهادي به خود بگيرد. بحث ديگر تعيين مصداق است كه آيا اين كار در فضاي اقتصاد مصداق جهاد است يا خير؛ مثلاً در كشور ما پايين آوردن نرخ بهره چقدر مي‌تواند مجاهدت باشد. آيا بحث مسكن الآن مجاهدت است يا خير.

معياري كه تعيين كند در چه زمينه‌هايي بايد حركت كنيم چيست؟

اگر ما قرار است جهادي كار كنيم، به نظر من، مهم‌تر از فرصت‌هاي شغلي كه به وجود مي‌آيد روحيه است. ما بايد افراد جامعه را به اين سمت بياوريم كه هزينه‌ها را كم كنيم. وقتي سازمان‌ها جهادي شد و افراد روحيه‌ي جهادي پيدا كردند، خيلي كارها مي‌توان انجام داد. ما بايد الآن بدانيم مشكل اصلي كشورمان كجاست و در بحث فرهنگي چه مشكلاتي داريم. به نظر من، اگر فرهنگ جا بيفتد و افراد جهادي شوند، در طي سال‌هاي بعد هم اين مطلب ادامه پيدا مي‌كند، ما بايد اين را براي همه‌ي افراد جامعه جا بيندازيم.

 

جستجو