پرسش از اهل سنت پاسخ از مبلغ شیعی1

پرسش از اهل سنت پاسخ از مبلغ شیعی
حسن بن علی با این كه یاوران و لشكر فراوان داشت با معاویه صلح كرد، ولی برادرش حسین با این كه افرادش كم بودند و می توانست صلح كند، جنگ كرد. لابدكار یكی از این دو اشتباه بوده، و شیعیان بعضی از افراد برجستۀ اهل بیت را كافر می دانند مانند عباس و پسرش عبدالله و شیعیان با دختران پیامبر غیر از فاطمه كینه می ورزند و می گویند آنها دختران پیامبر نیستند، پس كجاست آن محبت اهل بیت كه ادعا می كنند؟
پاسخ

1. چرا حسن بن علی صلح را برگزید و امام حسین جنگ را؟ آیا یكی از این دو اشتباه نبوده است؟
2. شیعیان برخی از اهل بیت را دوست نمی دارند و می گویند: «من كان فی هذه أعمی فهو فی ا لآخرة‌اعمی و اضلّ سیبلاً» درباره عباس نازل شده است… و عبدالله پسر عباس را كافر می دانند و در کتاب كافی جمله ای آمده است كه او را جاهل و بی خرد می شمارد.
و در رجال كشی، به دو فرزند عباس، به نام عبدالله و عبیدالله لعن شده است.
ممكن است شرایط در اختلاف روش مؤثر باشد چنان كه پیامبر در حدیبیه صلح كرد و حتی حاضر شد لقب رسول الله از كنار نامش پاك شود، ولی همان پیامبر صلح بود که سال بعد مكه را با قدرت نظامی فتح كرد.
گردآورندۀ پرسش ها خود را سلفی معرفی می كند، سلفیها، صحابه را عادل و پاكدامن می دانند كه گردی بر دامان آنها نمی نشیند. آیا صحیح است که همین سلفیها دو فرزند محبوب رسول خدا و دو گل خوشبوی ایشان و سرور جوانان اهل بهشت و مطهر از هر نوع رجس را كه در رأس صحابه قرار دارند، (فتح الباری:ج 7ص94، حدیث 3749؛ مستدرك حاكم:ج 2ص166؛ مسند احمد: ج‌36ص111، حدیث 21777.)به خطا متهم كنند؟!
درباره مطلب دوم که آیه «من كان فی هذه أعمی فهو فی الآخرة‌ أعمی» را در حق عباس از رجال كشی (ص 53)، و اصول كافی نقل كرده ،(ج1 ص 247) یادآور می شویم: رجال كشی این مطلب را به سندی كه در رأس آن «جعفر بن معروف» قرار دارد، نقل كرده و جعفر بن معروف به اتفاق علمای رجال توثیق نشده است.( معجم رجال الحدیث، ج10، ص235.)
و روایتی از كافی نقل كرده ، راوی آن حسن بن عباس بن حریش است كه به اتفاق علمای رجال، ضعیف است و روایات او كاملاً بی ارزش می باشد.
شگفت اینجاست كه محقق كتاب كافی در پاورقی روایت حسن بن عباس را تضعیف كرده است ، لیکن طراح سؤال اصلاً به پاورقی توجه نكرده و یا عمداً چشم پوشی كرده است.
حالا چگونه می توان با روایتی كه به وسیلۀ دو نفر ضعیف و غیر موثق نقل شده، بر شیعیان خرده گرفت؟
و نیز می گوید:‌ كشی گفته است:‌امیر مؤمنان در دعای خود می گفت:‌«اللهم العن ابنی فلان» و مقصود از آن عبدالله بن عباس و عبیدالله بن عباس است.گفتنی است این حدیث به وسیله محمد بن سنان نقل شده كه علمای رجال او را تضعیف كرده اند . ( رجال كشی، ص52.)
كسانی كه این پرسش ها را مطرح می كنند، قصد تحقیق و واقع گرایی ندارند. دنبال روایات ضعیف می گردند كه خود علمای شیعه آنها را رد كرده اند، و آن ها را دستاویز خود قرار می دهند. به گفته مثل معروف نیمه خالی لیوان را می نگرد و از نیمه پر آن چشم می پوشند. مثلاً اگر رجال كشی روایات ذمّ را دربارۀ عبدالله بن عباس نقل كرده، روایات مدح و ستایش را نیز آورده است. چگونه است كه فقط به آن بخش ذمّ توجه شده و ا ز بخش مدح چشم پوشی شده است؟
بالاتر از آن، علمای شیعه در كتابهای رجالی خود به بزرگواری و جلالت و اخلاص عبدالله بن عباس نسبت به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب تصریح كرده اند. علاقه مندان می توانند در این مورد به معجم رجال الحدیث مراجعه كنند. (معجم رجال الحدیث، ج1، ص235.)


جستجو