تفسیرسوره الحديد (تفسیر جامع)

تفسیرسوره الحديد (تفسیر جامع)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (1) لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (2) هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (3) هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (4)
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (5) يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (6) آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ (7) وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (8) هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (9)
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (10)
خلاصه مطالب سوره حديد عبارت است از تنزيه ذات اقدس پروردگار و اقرار بوحدانيت او و ترغيب بر طاعت و فرمانبردارى از اوامر حق و سبقت در خيرات، و بخشى از داستان حضرت نوح و ابراهيم قوله تعالى سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ هر چه در آسمانها و زمين است تسبيح كردند خداى مقتدر و عزيز و توانا را. تسبيح عقلا عبارت است از تنزيه و تقديس ذات پروردگار از هر گونه صفات نقص و آنچه لايق شأن خداى جل و جلاله نيست قولا و اعتقادا و لفظا و معنا و تسبيح غير عقلا و جمادات عبارت از آفرينش و هستى آنها است كه دليل است بر آنكه آنها را خالقى پديد آورده كه مستحق ستايش و تنزيه است يعنى افعال پروردگار و آفرينش او ذى روح و غير ذى روح را در آسمان و زمين دلالت ميكند كه آنها را صانع و فاعلى بوجود آورده كه مستحق ستايش و پرستش است و چون در آنها نگرند علم و اعتقاد پيدا كنند بخالق و صانعى و چون حامل تنزيه و تسبيح هستند بمنزله آنست كه خود آنها تسبيح و سجده ميكنند چنانكه در سوره اسرى آيه 42 فرمودند وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ و هيچ چيزى

تفسير جامع، ج‏7، ص: 54
نيست مگر آنكه بذكر و تقديس و تنزيه خداى تعالى اشتغال دارد ولى تسبيح موجودات را مردم نمى‏فهمند و موجودات عموما از جهت خلقت پروردگار را تسبيح ميكنند چه هر موجودى حادث و هر حادثى بصانع قديم بى‏نيازى كه او را لباس هستى بپوشد محتاج است و اين توجه و احتياج تسبيح او باشد پادشاهى و ملك آسمانها و زمين مخصوص او است خدا مردگان را براى حساب زنده نموده و ميميراند زندگان را در دنيا، و بر همه چيز قادر و توانا است قدرت دارد بر معدومات بايجاد و آفرينش آنها و بر موجودات بتغيير و فنا و نيستى ايشان و بر افعال بندگان و مقدورات آنها بسلب قدرت آنان هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ آن خدا اولى است بى ابتداء، و آخرى است بى‏انتهاء، و غالب و قاهر است بر تمام موجودات و از حواس دور است هيچ حاسه‏اى از حواس او را درك نكند و دانا است باسرار نهانى- در كافى ذيل آيه فوق از ابن ابى يعفور روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه را سؤال نموده و عرض كردم معناى اول را ميدانم تمنى دارم آخر را تفسير بفرمائيد فرمود بدان، چيزى نيست در عالم مگر آنكه كهنه مى‏شود و تغيير و تبديل پيدا ميكند و دستخوش زوال شده از حالى بحالت                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 55
ديگر و از رنگ و هيئتى بهيئت ديگر بر ميگردد و از زيادى بنقصان و از نقصان بزيادى و از صفتى بصفت ديگر مبدل گردد ولى پروردگار جهانيان هميشه بيك حالت بوده و هست اول و پيش از هر چيزى او است و آخر و بعد از هر موجودى او است و زوال ندارد و مختلف نشود بر او صفات و اسماء چنانكه غير او اختلاف پيدا ميكند مانند انسان و ساير موجودات ديگر چه انسان از اول خاك بوده بعد از آن نطفه شده سپس خون بسته گشته بعد گوشت و استخوان و انسان كامل گرديده پس از آن مى‏ميرد و مجددا خاك مى‏شود و چنانكه خرما از اول بسر بود بعد رطب شده سپس تمر مى‏شود و اسامى مختلف بر آن اطلاق ميگردد پس اسماء و صفات اشياء و موجودات تغيير و تبديل پيدا ميكند ولى هرگز اسماء و صفات خداى تعالى تغيير پذير نيست. از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه فرمود ظاهر بودن خداى تعالى از جهة آنكه فوق موجودات تكيه نموده و بر آنها قرار گرفته نيست بلكه از جهت آنست كه مقهور نموده اشياء را و بر آنها غلبه و قدرت دارد چنانكه كسى مى‏گويد ظهرت على اعدائى يعنى غالب شدم بر دشمنان خود و ديگر بجهة آنست كه مدبر تمام موجودات است پس كدام ظاهر، واضح و هويداتر از خداست. صنعت و آثار او را بطور كامل در موجودات بهر طرف كه توجه نمائى مشاهده ميكنى و در وجود خودت آنقدر آثار صنع الهى                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 56
نهاده شده كه تو را از غير خود بى‏نياز گرداند. و ظاهر نيست بما چيزيست كه بنفسه هويدا
است و بحده آشكار است و ما از جهت اسم، با خداوند مشترك هستيم نه از جهت معنى چنانكه بيان شد و اما باطن نيست از جهت آنكه بطون اشياء است بلكه مراد از باطن، علم و حفظ و تدبير او است باشياء چنانكه كسى ميگويد ابطنت يعنى دانستم سر مكتوم و پوشيده او را و اطلاع بر او پيدا كردم و باطن نسبت بما چيز پنهانى و مستور است و اطلاق باطن بما باين معنى است. پس با خدا در اطلاق باطن اشتراك در لفظ داريم نه در معنى و اين دو حديث را ابن بابويه نيز روايت كرده است:
محمّد بن عباس از جابر انصارى روايت كرده گفت عمار را در يكى از كوچه هاى مدينه ملاقات نمودم پرسيدم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كجاست جواب داد با جمعى از اصحاب در مسجد مى‏باشند بمسجد رفته بحضورش شرفياب شدم در آن اثناء على ابن أبي طالب عليه السّلام نيز تشريف آورد پيغمبر از جاى خود باحترام آنحضرت بلند شد و ميان ديده‏هاى او را بوسيد و پهلوى خود نشانيد پس از آن فرمود يا على از جا بر خيز و با خورشيد تكلم كن پاسخ تو را خواهد داد آنحضرت بخورشيد خطاب                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 57
كرد و فرمود اى مخلوق با عظمت خدا چگونه صبح كردى عرض كرد بخير و خوشى اى اول و اى آخر و اى ظاهر و اى باطن و اى كسيكه بهر چيزى توانائى دارى و باسرار نهانى جهانيان آگاه هستى اى برادر و وصى پيغمبر آخر زمان، تمام مردم از اين جواب خورشيد مضطرب و حيران گشتند. حضور پيغمبر مراجعت نموده داستان پاسخ خورشيد را بامير المؤمنين عليه السّلام بسمع مبارك پيغمبر رساندند و عرض كردند چگونه است كه خورشيد على را باين اوصاف الهى خطاب نمود؟! پيغمبر فرمود مراد باول آنست كه على عليه السّلام اول كسى است كه بخدا ايمان آورده و منظور از آخرين كسى است كه مرا روى تخته مغتسل مشاهده مى‏كند و اولين وصى پيغمبر آخر زمان است و بعد از من ديگر پيغمبرى نيست و مراد بظاهر آنست كه او بر مخزون سرّ خداوند و من آگاه باشد و مقصود از باطن بطون علم من باشد و اما علم خداوند: نازل نكرده است علمى از حلال و حرام و واجب و مستحب و تنزيل و تأويل و محكم و متشابه و مشگل را مگر آنكه على بهمه آنها داناست و اگر ترس آن نبود كه طايفه‏اى در حق او مى‏گفتند آنچه را كه نصارا در حق عيسى گفته‏اند، در باره على منقبتى مى‏گفتم كه عبور نمى‏كرد از جائى مگر آنكه مردم خاك زير قدم او را بر ميداشتند و از آن طلب شفا مى‏نمودند.                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 58
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ تفسير اين آيات را بيان نموديم.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ در اين آيه بمردم خطاب مى‏كند و ميفرمايد ايخردمندان خدا را تصديق كنيد و اقرار و اعتراف نمائيد بيگانگى او و با خلوص او را عبادت كنيد و تصديق كنيد رسولش را و اعتراف نمائيد بنبوت او و در راه خدا از مال و ثروتيكه از ديگران و گذشتگان بارث بشما رسيده انفاق كنيد در اين آيه خداوند بندگان خود را آگاه مى‏كند به اين كه اموال و ثروتيكه در تصرف آنها است بارث بديگران خواهد رسيد چنانكه از گذشتگان بايشان رسيده است و آنها را ترغيب و تحريص مى‏فرمايد كه حظ و نصيب خود را از آن اموال پيش از آنكه بارث منتقل بديگران شود استيفاء كنيد آنگاه پاداش آنان را كه در راه خدا انفاق كنند بيان مى- فرمايد: كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق نمايند اجر و پاداش بزرگى خواهند داشت.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ در اين آيه بطريق توبيخ مى‏فرمايد چه شده است شما                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 59
را كه بپروردگار خودتان ايمان نمى‏آوريد و رسول او شما را براه حق دعوت مى‏كند و خداوند هم در عالم ذر و در عقل خودتان از شما عهد و پيمان گرفته است اگر ايمان داريد او آن خدائى است كه بر بنده خود محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات و علامات و دلائلى روشن فرو فرستاده تا شما بندگان را از تاريكى جهل و نادانى بيرون آورده و بنور علم و ايمان رهبرى كند خداوند بشما بسيار مهربان و رحيم است.
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ و براى چه شما در راه خدا انفاق نمى‏كنيد، و حال آنكه ميراث اهل آسمانها و زمين براى خدا است يعنى شما و اموالتان در اثر مرگ نابود خواهيد شد فقط ذات مقدس خدا باقى است پيش از آنكه بر اثر مرگ دنيا را ترك نمائيد حظ و نصيب خود را از اموال و دارائى خود استيفاء كنيد پس از آن مى‏فرمايد انفاق پيش از فتح مكه و جهاد كردن قبل از آن نزد خدا ثواب و پاداش بيشترى داشت تا از انفاق و جهاد بعد از فتح. و پروردگار بهر يك از انفاق كنندگان وعده بهشت و پاداش نيكو ميدهد و آگاه است بحال ايشان و كسانيكه در راه او جهاد مى‏كنند.                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 60

[سوره الحديد (57): آيات 11 تا 20]
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (11) يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (12) يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ (13) يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‏ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14) فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (15)
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (16) اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (17) إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (18) وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (19) اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (20)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ در كافى ذيل آيه فوق از اسحق بن عمار روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت موسى ابن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود آيه نازل شده در شأن خويشان و خاندان آل محمّد عليهم السّلام و صله نمودن با امام زيرا خداوند احتياجى باموال مردم ندارد تا از آنها قرض بگيرد و هر حق و مالى كه بخداى تعالى متعلق است براى ولى و خليفه او است و اينحديث را محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است و آنحضرت فرمود بر در بهشت نوشته شده: بهر درهمى از قرض هيجده برابر اجر و پاداش داده ميشود ولى اعطاء صدقه ده برابر اجر دارد زيرا قرض فقط بنيازمند داده ميشود لكن صدقه بيشتر اوقات بدست غير مستحق ميرسد.
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود روز قيامت نور چهره مردان و زنان مؤمن در پيش روى آنها بجلو ميرود، و در طرف راست آنان، ائمه معصومين از آل محمّد عليهم السّلام هستند كه نور دهنده ايشانند و بشتاب آنها را بسوى منازليكه در بهشت دارند سوق مى‏دهند تا آنان را بمنزلهاى خود                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 61
در بهشت وارد كنند.
ابن بابويه از جابر انصارى روايت كرده گفت حضور پيغمبر اكرم نشسته بودم امير المؤمنين عليه السّلام وارد شد پيغمبر باو فرمود يا على بشارت بدهم تو را همين ساعت جبرئيل نازل شد و خبر داد كه پروردگار صاحب عزّت فرموده بشيعيان و دوستداران تو هفت خصلت عطا كردم اول رفق و مدارا هنگام مرگ دوم انس در وقت وحشت سوم نور هنگام ظلمت و چهارم ايمنى در وقت فزع و ترس پنجم قسط و عدالت در ميزان حساب و اعمال ششم عبور كردن از صراط هفتم وارد شدن در بهشت پيش از داخل شدن ساير مردم در حالى كه نور ايشان پيش روى آنها مى‏شتابد.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ على بن ابراهيم و حسين سعيد ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه فرمود روز قيامت ميان مردم نورى تقسيم ميشود و بهر يك از آنها بمقدار ايمانشان عطا كنند منافقين در آن روز بمؤمنين ميگويند                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 62
شتاب نكنيد و بما فرصت دهيد تا ما هم از نور و روشنائى شما برگيريم مؤمنين در جواب بآنها مى‏گويند بر گرديد و از آنجا مانند ما كسب نور كنيد يعنى بر گرديد بسوى دنيا چه ما نور از دنيا آورده‏ايم در اثر اطاعت و فرمانبردارى. در اين گفتگو باشند كه بين آنها و مؤمنين حائلى كشيده شود كه باطن و درون آن رحمت است يعنى بهشت و ظاهر آن عذاب دوزخ است، از عقب حصار منافقين فرياد ميزنند مگر ما با شما نبوديم جواب دهند بلى راست ميگوئيد در دنيا با ما بوديد لكن شما خود را بفتنه و هلاكت افكنديد و در معصيت پروردگار غرق شديد و در كار دين شك داشتيد و آرزوهاى دنيا شما را فريب داد تا وقتى كه امر خدا فرا رسيد و شيطان فريبنده تا دم مرگ شما را از ياد خدا غافل و مغرور نمود امروز براى نجات هيچيك از شما فديه‏اى نمى‏پذيرند شما كافر بخدا و از منافقين هستيد و جايگاهتان آتش دوزخ بوده است و آن آتش پاداش شماست و بمنزلگاه بسيار بدى باز ميگرديد حضرت صادق عليه السّلام فرمود سوگند بخدا، كه پروردگار از اين آيه يهود و نصارى را قصد نفرموده بلكه مرداش اهل قبله و منافقين و غاصبين حقوق آل محمّد ميباشد محمّد بن عباس از سلام بن مستنير روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 63
باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در باره ما اهل بيت و شيعيان و دشمنان ما نازل شده است روز قيامت كه ميشود خلايق را در محشر جمع نموده و حصارى ميان آنها از ظلمت و تاريكى زده ميشود كه باطن آن رحمت و نور و ظاهرش تاريكى و عذاب است خداوند ما و شيعيان و دوستداران ما را در باطن آن حصار كه نور و رحمت است وارد ميفرمايد و دشمنان ما را در ظاهر آن كه تاريكى و عذاب است قرار ميدهد آنگاه دشمنان ما دوستان ما را صدا ميكنند و ميگويند آيا ما در دنيا با شما نبوديم دين و پيغمبر ما يكى نبود نماز و روزه و حج بيك طريق نبود فرشته‏اى از طرف پروردگار بآنها جواب ميدهد بلى يكى بوديد و لكن بعد از پيغمبر اكرم فتنه و فساد نموده و امر خدا را كه پيغمبر اكرم در باره على بن أبي طالب و اولاد آنحضرت بشما رسانيده بود رها كرديد و در آنچه پيغمبر فرمود شك نموديد و بدنبال باطل و مخالفين حق رفته و مغرور شديد تا جائيكه امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آن كه همه بر حق بودند از شما يارى خواستند و شما را براه هدايت دعوت كردند نپذيرفتيد شيطان شما را گمراه نموده و از راه خدا دورى جستيد امروز عوض و فدائى نداريد تا نفس خود را بسبب آن فدا رها كنيد و آن هم پذيرفتنى نيست و حسنه‏اى هم نداريد لذا جايگاه شما دوزخ است كه بد منزلگاهى ميباشد.                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 64
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ سبب نزول آيه فوق آن بود كه منافقين بسلمان فارسى گفتند ما را خبر بده از آنچه در توراة ديده‏اى از عجايب خداى تعالى آيه مزبور نازل شد و فرمود آيا وقت آن نرسيده است كسانيكه بزبان ايمان آورده‏اند دلهايشان بياد خدا ترسان گردد و بآنچه از طرف حق نازل شده بدل توجه كنند و مانند كسانيكه پيش از اين بر ايشان كتاب آسمانى آمد و روزگار طولانى بر آنها گذشت و قسى القلب شده و اكثر فاسق شدند نباشند ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود تأويل اين آيه جاريست در زمان غيبت امام عصر عليه السّلام و منظور، غيبت آن بزرگوار است كه مدتها بطول مى‏انجامد و اينحديث را نعمانى و مفيد نيز روايت كرده‏اند اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ در
كافى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود مقصود اين نيست كه باران ميبارد و زمين سبز ميشود بلكه مراد آنستكه خداوند مردانى را بر گزيند كه زنده ميكنند زمين را بعدل پس از آنكه مرده شده بود بظلم و ستم. سوگند بخدا اقامه حدود                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 65
خداوند در روى زمين سودش بيشتر است از آنكه چهل شبانه روز باران ببارد-.
ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند زنده ميگرداند زمين را بوجود مقدس و ظهور حضرت حجة عليه السّلام پس از آنكه مرده بود بسبب كافر بودن اهل زمين زيرا كافران در حكم مردگان ميباشند إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود: خداوند واجب نموده در اموال اغنياء فريضه‏اى را كه ستايش نميشوند در اثر اداء آن و آن فريضه زكوة است. بواسطه زكوة دادن خون آنها محفوظ است و بسبب اداء زكوة مسلمان ناميده ميشوند. و حقوق ديگرى بر ايشان واجب فرموده و آيه فوق را تلاوت فرمودند. حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود آيه نازل شده در حق كسانيكه صله امام بجا ميآورند وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ در محاسن از زيد بن ارقم روايت كرده گفت حضرت امام حسين عليه السّلام فرمود شيعيان ما صديق و شهيد هستند. حضورش عرض كردم چگونه آنها شهيد ميباشند و حال آنكه بسيارى از ايشان در رختخواب خود مرده‏اند فرمود مگر تلاوت نكرده‏اى آيه 19 از سوره حديد را و آيه مزبور را تلاوت فرمودند. و از منهال قصاب روايت                        تفسير جامع، ج‏7، ص: 66
كرده گفت عرض كردم حضور حضرت صادق عليه السّلام فدايت گردم دعا بفرمائيد تا من شهيد بشوم فرمود مؤمن هر كجا بميرد شهيد مرده است مگر قول خداى تعالى را نخوانده‏اى كه ميفرمايد وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ.


جستجو