سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها(4)

11- دفاع از امام على (عليه السلام )
خ – خطبه ها
م – مبارزات سياسى
د- دفاع
و – وصيتهاى سياسى
الف – اثبات امامت على (عليه السلام )
12- نگرانى از انبوه مشكلات على (عليه السلام )
روزى در يكى از جلسات خانوادگى ، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله دخترش فاطمه (عليه السلام ) را با انبوه مصائب و مشكلاتى كه پس از وى بر اميرالمؤ منين (عليه السلام ) باريدن خواهد گرفت آشنا فرمود.
(ان زوجك يلاقى بعدى كذا و كذا)
حضرت زهرا (عليه السلام ) غم آلود و نگران پرسيد:
حديث 28 :
قالت : يا رسول الله الا تدعو الله ان ينصرف ذلك عنه ؟!(51)
(اى رسول خدا! آيا از خداوند نمى خواهى كه اين مشكلات از على (عليه السلام ) كناره گيرند؟)
فرمود: چرا اما چاره اى جز آن نيست ، زيرا انسانها آزادند و از نعمت اختيار و آزادى سوءاستفاده مى كنند.(52)
الف : نهم -انفاق و سخاوت فاطمه (عليه السلام )
ج – جنگ و جهاد، حديث 48
پ – تلاش براى جلب رضايت پدر حديث 32
خ – از خود گذشتگى و ايثار، حديث 61 و 62
ش – شعر در سخاوت و بخشش ، حديث 103 و 104

الف : دهم -ايثارگرى
د- دفاع از امام ، حديث 74 و 75
خ – از خود گذشتگى و ايثار، حديث 61 و 62
م – مشكلات زندگى ، حديث 184 تا 191
آ- آيين همسردارى ، حديث 1
الف : يازدهم -ايمان فاطمه (عليها السلام )
ع – عبادت
د – دعاهاى فاطمه عليها السلام ، حديث 76 تا 82.
ع – عرفان فاطمه عليها السلام
خ – خداشناسى
ب : بهداشتى
1- بهداشت دست
حضرت فاطمه (عليها السلام ) نسبت به پاكيزگى دست فرمود:
حديث 29 :
الا لا يلومن امرء الا نفسه يبيت و فى يده ريح غمر(53)
(بهوش باش ! كسى كه پس از خوردن غذا با دستى آلوده و چرب بخوابد، هيچكس جز خودش را سرزنش ننمايد(54))
2- آداب غذا خوردن
حضرت زهرا (عليها السلام ) درباره آداب غذا خوردن و بهداشت عمومى فرمود:
حديث 30 :
قالت : فى المائده اثنتا عشرة خصله يجب على كل مسلم ان يعرفها اربع فيها فرض و اربع فيها سنة و اربع فيها تاديب
فاما الفرض فالمعرفه والرضا، والتسميه ، والشكر
فاما السنه فالوضوء قبل الطعام ، الجلوس على الجانب الايسر، والاكل بثلاث اصابع
فاما التاديب . فالاكل بما يليك و تصغير اللقمه و المضغ الشديد و قله النظر فى وجوه الناس
در سر سفره غذا، 12 كار نيك وجود دارد كه سزاوار است ، هر مسلمانى آنها را بشناسد.
4 مورد واجب و 4 مورد مستحب و 4 مورد نشانه ادب و بزرگوارى است .
و اما چهار عمل واجب :
1- شناخت و معرفت پروردگار (بدانيم كه نعمت ها از اوست )
2- راضى به نعمت هاى خدا بودن
3- گفتن ((بسم الله الرحمن الرحيم )) در آغاز غذا
4- سپاسگزارى خدا در پايان (و گفتن الحمد لله رب العالمين )
و چهار عمل مستحب عبارتند از:
1- وضو گرفتن قبل از غذا
2- نشستن بجانب چپ
3- در حال نشسته غذا خوردن
4- غذا خوردن با سه انگشت
و چهار عملى كه نشانه ادب و بزرگوارى است مانند:
1- از غذاى پيش روى برداشتن
2- لقمه ها را كوچك برداشتن
3- غذا را بخوبى جويدن
4- كمتر در صورت ديگران ، نگاه كردن (55)
3- بهداشت غذا:
ارزش غذايى خرما
حضرت زهرا عليها السلام نسبت به ارزش غذائى خرما فرمود:
حديث 31 :
قالت فاطمه عليها السلام : نعم تحفة المؤ من التمر(56)
(براى مؤ من ، خرما هديه خوبى است )
پ : اول : پوشش زن ح – حجاب زن
پ : دوم : پيامبر و فاطمه عليها السلام
1- نقش تربيتى پيامبر صلى الله عليه و آله در جامعه
الف . اثبات امامت حديث 4
2- تلاش براى جلب رضايت پيامبر صلى الله عليه و آله
شيخ صدوق نقل مى كند:
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله هرگاه به مسافرت مى رفت ، با فاطمه (عليه السلام ) خداحافظى مى كرد و وقتى از سفر برمى گشت ، ابتدا به ديدن فاطمه (عليه السلام ) مى شتافت .
در يكى از مسافرتهاى پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت زهرا عليها السلام دو دستبند نقره و يك جفت گوشواره براى خويش و يك پرده براى درب منزل خريد، پيامبر صلى الله عليه و آله از مسافرت بازگشت و بديدار دخترش شتافت .
پس از مشاهده پرده خانه و زيور آلات ساده فاطمه عليها السلام ، توقف كوتاهى كرد و به مسجد رفت .
حضرت زهرا (عليه السلام ) با خود انديشيد كه پدر ناراحت است ، و فورى دستبند و گوشواره و پرده را در آورد و خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستاد و پيام داد:
حديث 32 :
قالت : تقرا عليك ابنتك السلام و تقول اجعل هذا فى سبيل الله (57)
(دخترت براى تو سلام مى فرستد و مى گويد كه اين زيورآلات اندك را نيز در راه خدا انفاق كن )
پيامبر گرامى اسلام پس از مشاهده بخشش و ايثار فاطمه (عليه السلام ) سه بار فرمود:
فداها ابوها
(پدرش فداى او باد(58))
3- همدردى با پدر
در روزهاى واپسين زندگانى ، پيامبر صلى الله عليه و آله به منبر رفت و فرمود:
هر كس از من طلبى دارد، درخواست نمايد.
و آنگاه بلال در كوچه مدينه فرياد زد كه :
هذا محمد يعطى القصاص من نفسه قبل يوم القيامه
مردم اينك اين محمد بن عبدالله است كه مى خواهد قبل از روز قيامت قصاص شود هر كس حقى را او طلب بخواهد
مردى بلند شد و گفت : اى رسول خدا! شما در جنگ بدر كه صف سربازان را تنظيم مى كرديد، با شلاق خودتان بر شكم لخت من زديد.
پيامبر فرمود بيا قصاص كن ، مرد گفت : همان شلاق را بياوريد.
پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال اشاره فرمود كه از خانه فاطمه عليها السلام همان شلاق روزهاى جنگ را بياورد.
حضرت فاطمه زهرا عليها السلام پرسيد:
حديث 33 :
يا بلال ما يصنع والدى بالقضيب و ليس هذا يوم القضيب ؟
(لما اخبر بلال ما وقع قالت )
واغماه لغمك يا ابتاه
من للفقراء والمساكين وابن السبيل يا حبيب القلوب يا بلال فقل للحسن و الحسين يقومان الى هذا الرجال فيقتص منهما و لا يدعانه يقتص من رسول الله صلى الله عليه و آله (59)
(اى بلال ! پدرم با شلاق (روزهاى جنگ ) چه مى خواهد بكند؟ الان كه روز جنگ نيست ؟)
وقتى بلال آنچه را كه در مسجد گذشت خبر داد. فاطمه زهرا عليها السلام ناله زد و گفت :
(واى از ين اندوه براى اندوه تو اى پدر، غير از تو چه كسى سرپرست فقرا و تهيدستان و در راه ماندگان است ؟
اى دوست خدا و دوست همه دلها! اى بلال به فرزندانم حسن و حسين بگو نزد آن مرد رفته تا از آنان قصاص كند و نگذارند پيامبر را بيازارد(60 ))
4- عواطف پدرانه پيامبر صلى الله عليه و آله
حضرت زهرا عليها السلام درباره عواطف گرم پدرانه رسول خدا صلى الله عليه و آله مطلبى را نقل فرمود كه قابل توجه و ارزيابى است :
حديث 34 :
قالت : لما نزلت ((لا تجعلوا دعاه الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا(61)
هبت رسول الله (صلى الله عليه وآله ) ان اقول له ((ياابة )) فكنت اقول ((يا رسول الله )) فاعرض عنى مرة او اثنين او ثلاثا ثم اقبل على فقال :(62)
يا فاطمه انها لم تنزل فيك و لا فى اهلك و لا فى نسلك انت منى و انا منك انما نزلت فى اهل الجفاء و الغلظه من قريش اصحاب البذخ و الكبر؛ قولى ((يا ابه )) فانها احيى للقلب و ارضى للرب (63)
وقتى اين آيه نازل شد:
((رسول خدا را آنگونه كه همديگر را صدا مى زنيد، نخوانيد))
ترسيدم كه رسول خدا را با لفظ ((اى پدر)) بخوانم .
من (هم مانند ديگران پدر را) با نام ((يا رسول الله )) صدا زدم .
بدين خاطر پيامبر، يك بار يا سه بار از من روى گردانيد (و پاسخ نگفت ). سپس رو به من كرد و فرمود:
اى فاطمه (عليه السلام )! اين آيه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است . تو از من هستى و من از تو هستم .
همانا اين آيه براى (ادب كردن ) جفا كاران درشت خوى قريش ، انسانهاى خودخواه و متكبر، نازل شده است .
مرا با جمله ((اى پدر!)) خطاب كن كه مايه حيات قلب من است و خداوند را خشنود مى كند(64)
5- ناله و فرياد در هنگامه رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله
در لحظه هاى غمبار رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، حضرت فاطمه عليها السلام ، امام على (عليه السلام ) امام حسن و امام حسين (عليه السلام ) در اطراف بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله حلقه زده و با چشمانى اشكبار، نظاره گر غروب خورشيد رسالت بودند.
آن بزرگ پيامبر، خواست سخنى بفرمايد، اما نتوانست و در حالى كه مى گريست بى حال در بستر افتاد.
فاطمه عليها السلام با مشاهده اين منظره به فرياد آمد و فرمود:
حديث 35 :
قالت : يا رسول الله ، قد قطعت قلبى و احرقت كبدى لبكائك يا سيد النبيين من الاولين و الاخرين
يا امين ربه و رسوله يا حبيبه و نبيه
من لولدى بعدك ؟ و لذل ينزل بى بعدك ؟
من لعلى اخيك و ناصرالدين ؟
من لوحى الله و امره ؟(65)
(اى رسول خدا! همانا قلب مرا از جا كندى ، و جگرم را سوزاندى ، آنگاه كه گريه تو را مشاهده كردم ، اى بزرگ پيامبران از حضرت آدم تا آخرين آنان ، اى امين پروردگار، اى فرستاده و محبوب خداوند اى پيامبر خدا!
پس از تو چه بر سر فرزندانم خواهد آمد؟
پس از تو چه مصيبتها و ذلت و خواريها كه بر من باريدن خواهد گرفت ؟
پس از تو چه بر سر على (عليه السلام ) خواهد آمد؟
او كه برادر توست و (تنها) ياور دين اسلام خواهد بود.
پس از تو چه بر سر وحى الهى و (دستورات خداوند خواهد آمد؟(66))
آنگاه خود را در آغوش پدر افكند، پدر را بوسيد و با اشك فراوان ، گونه هاى پدر را شست .
رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين هنگام دست فاطمه عليها السلام را در دست على (عليه السلام ) گذاشت و فرمود:
على جان ! فاطمه امانت الهى و امانت من در دست تو است ، از او محافظت فرما.
6- غم و اندوه وفات پيامبر صلى الله عليه و آله
ش – اشعار حضرت زهرا عليها السلام
پس از وفات رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، فاطمه (عليها السلام ) در اجتماع زنان مدينه با بيان غم آلودى فرمود:
حديث 36 :
قالت : انا لله و انا اليه راجعون ، انقطع عنا خبر السماء
(همه از خدائيم و بسوى او باز مى گرديم ، (آه كه با وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ) رشته وحى و اخبار آسمانى قطع گرديد(67))
7- غم از دست دادن پيامبر صلى الله عليه و آله
الف – روايت معاذ
از معاذبن جبل نقل شده است كه فاطمه عليها السلام پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله فراوان مى گريست و مى فرمود:
حديث 37 :
قالت : يا ابتاه الى جبريل ننعاه ، اءنقطعت عنا اخبار السماء يا لا ينزل الوحى اءلينا من عند الله ابدا(68)
(آه اى پدر! پس از تو بايد شكوه هاى دل را به حضرت جبرئيل گفت . آه كه (با وفات تو) خبرهاى آسمانى قطع شد و آه اى پدر! ديگر براى هميشه از طرف خدا وحى فرو فرستاده نمى شود(69))
ب – روايت انس بن مالك
از انس بن مالك روايت شده كه حضرت زهرا عليها السلام پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله با غم و اندوه مى گريست و مى فرمود:
حديث 38 :
قالت يا ابتاه اجاب ربا دعاه
يا ابتاه من جنه الفردوس ماواه
يا ابتاه الى جبرئيل ننعاه
(آه اى پدرى كه دعوت پروردگار را لبيك گفتى !
آه اى پدرى كه فردوس برين جايگاه توست
پدر (پس از تو) با جبرئيل (بايد) درد دل نماييم (70))
و پس از مراسم تدفين پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به انس ‍ فرمود:
حديث 39 :
قالت : يا انس ! اطابت انفسكم ان تحثوا على رسول الله صلى الله عليه و آله التراب ؟(71)
(اى انس ! آيا دلتان آمد كه خاك بر روى رسول خدا بريزيد؟(72))
8- سوگ پدر و تنهايى و مصيبت شوهر!!
حادثه عظيم و غمبار رحلت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، امت اسلامى را غرق در ماتم كرده بود و فاطمه عليها السلام هم در فراق پدر مى سوخت ، و شاهد غربت و انزواى اسلام بود.
از يك سو قدرت طلبيها و زنده شدن دوباره ارزشهاى جاهلى را مشاهده مى كرد، و از سويى ديگر تهاجم و تجاوز به حريم حرمت ولايت را نظاره گر بود
كوهى از غمها و دردها، بر جان نورانيش سنگينى مى كرد. كه درد آلود و سوزناك لب به فرياد گشود، و خطاب به پدر چنين فرمود:
حديث 40 :
قالت : يا ابتاه ما اعظم ظلمة مجالسك
فوااسفاه عليك الى ان اقدم عاجلا عليك
و اثكل ابوالحسن المؤ تمن ابو ولديك الحسن و الحسين و اخوك و وليك و حبيبك و من ربيته صغيرا و آخيته كبيرا و اجلى احبائك و اصحابك اليك ، من كان منهم سابقا و مهاجرا و ناصرا، و اولهم سابقا الى الاسلام ، و مهاجرة اليك
يا خير الانام فها هو يساق فى الاسر كما يساق البعير
والثكل شاملنا والبكاء قاتلنا والاسى لازمنا
وامحمداه وااباه ، واحبيباه ، وا اباالقاسماه ، وااحمداه ، واقله ناصراه واغوثاه ، واطول كربتاه ، و احزناه ، وامصيبتاه :
(پدر جان ! دريغ و آه از فراق تو، اى پدر چه بسيار بزرگ است تاريكى و ظلمتى كه در مجالس پس از تو مشاهده مى گردد، و من دور مانده از جناب تو دريغ و افسوس مى خورم كه هر چه زودتر نزد تو آيم .
(در عزاى تو) اباالحسن امين سوگوار است ، پدر دو فرزندت حسن و حسين ، برادر و امام برگزيده و دوست بى مانند تو، همو كه در كودكى او را بزرگ و تربيت كردى و سپس برادرت خواندى
او كه از بزرگترين دوستان و محبوبترين اصحاب در پيشگاه تو بود
او كه در پذيرش اسلام از همه پيشى گرفت و ياور دين گشت و هجرت كرد.
اى (پدر بزرگوار) اى بهترين انسانها! اكنون (بيا و بنگر كه ) او را اسير گونه (به طرف بيعت تحميلى ) مى كشند و مى برند.
(پدر جان !) غم سوگوارى (تو) ما را فرا گرفته (و در هم كوبيده ) است و گريه هاى مداوم ، قصد جان ما را دارد، و بدى روزگار دامنگيرمان شده است .
فرياد اى محمد: فرياد اى دوست ، فرياد اى پدر، فرياد اى اباالقاسم ، فرياد اى احمد فرياد از كمى ياران و ياوران ، فرياد از ناله بسيار، فرياد از مشكلات فراوان ، فرياد از مصيبت و اندوه زياد، فرياد از مصيبت جانكاه !(73)
پس از آن سخنان دردآلود و غمبار، صيحه اى زد و بيهوش بر زمين افتاد.


جستجو