شناخت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم

شناخت پیغمبر، بدون شناخت قرآن ممكن نیست و همان گونه كه شناخت حقیقت قرآن مقدور بسیاری از افراد نیست، شناخت حقیقت پیغمبر نیز چنین است و آنچه در حدیث آمده كه: “رسول خدا را جز خدا و علی ابن ابی طالب (علیه السلام) كسی نشناخت”(بحار الانوار ج39ص84)
ناظر به این بخش از معرفتهای نوری است چون كسی تا أم الكتاب را نشناسد پیغمبر را نمی تواند بشناسد، زیرا پیغمبر همان طور كه در نشئه ی كثرت، قرآن را در مرحله ی عربی مبین از خداوند آموخت، در نشئه ی وحدت نیز آن را در مرحله ی أم الكتاب از خداوند تلقّی كرد، پس رسول اكرم همه ی علوم و معارف قرآن را واجد است و شناخت او بدون شناخت همه ی مراحل قرآن، مخصوصاً مرحله ی أم الكتاب آن میسر نبوده اقتدا كردن به آن حضرت بدون شناخت وی، ممكن نیست.

هر كس به اندازه ی راهی كه در شناخت قرآن، و در نتیجه معرفت پیامبر، طی كرده می تواند به آن حضرت اقتدا كند و هر كس كه صراط مستقیم را، كه حدّی از آن عربی مبین و حدّ دیگرش أم الكتاب است، به اندازه شناخت خود طی كند به همان میزان به پیغمبر اقتدا كرده به خدا نزدیك می شود. نباید انتظار داشت كه همه ی سالكان به أم الكتاب برسند بلكه در قوس صعود، همگان به سمت خدا حركت می كنند چنانكه در قوس نزول، همه از جانب خدا آمده اند: همه ی ما از خداییم و به سوی او بازگشت می كنیم .

الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿١٥٦/البقره﴾
نعمت وجود انبیاء
قبل از ان که درباره حضرت محمد ومقایسه ایشان با پیامبران ما قبل ان حضرت سخنی به میان اید لازم است به نعمت پایدار و ماندگار انبیای عظام اشاره گردد.
انسان خلیفه خدا در روی زمین است و خداوند زمین را جایگاه  خلیفه الهی می داند خداوند این چنین می فرماید :
وَاللَّـهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿نوح/١٧﴾
و خداوند شما را مانند نباتات از زمین برویانيد
با تغبیر زیبایی قران به نکته ظریفی می رسیم که اصل خلافت درجامعه انسانی همانند درخت پرثمری است که هر لحظه میوه می دهد اما ناگریز علف های هرزی نیز وجود دارند
گروه نیکان :
نقطه مقابل حکومت های ثروت و زور سلسله ای است که درجهان افرینش به عنوان اصلی ثابت و باقی خواهد ماند که ان گروه نیکان هم چون سلسله جلیله انبیایی عظام هستند که جاودانند
دراین جا مناسب است به نمونه هایی از ایات اشاره شود :
1- خداوند سبحان حضرت ابراهیم خلیل را ازمایش های فراوانی نمود تا ان جا که خداوند در قران کریم چنین فرموده است :
وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤/البقره﴾
به یاد ار هنگامی  که خداوند ابراهیم خلیل را به اموری چند امتحان متعال فرمود :
خداوند فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم
حضرت ابراهیم مقام امامت را از خداوند سبحان برای فرزندان خویش چنین درخواست نمود ،عرض کرد پیشوایی را به فرزندان من نیز عطا فرمایی؟
وخداوند چه زیبا فرمود: (اگر شایسته باشد ) عهد من هرگز به مردم   ستم کار نخواهد رسید .
فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿١٩/سباء﴾ولی (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایی (برای عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم؛ در این ماجرا، نشانه‌های عبرتی برای هر صابر شکرگزار است.
دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّـهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٠/يونس﴾گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»
فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ وَالْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٥/الانعام﴾و (به این ترتیب،) دنباله (زندگی) جمعیّتی که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است.

سرنوشت نیکان
فرزندان پاک عادل و معصوم حضرت ابراهیم به امام رسیدند وزمامداری مردم را انجام  داده و می دهند که فرمایش خداوند در قران درباره حضرت ابراهیم چنین است :
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿٢٨/زخرف﴾
و این خدا پرستی را بر همه ذریة خود  تا قیامت کلمه باقی گردانید تا همه فرزندانش (به خدای یکتا )رجوع کنند
از ان جا که درجهان جز توحید چیزی یا کسی حکومت دایمی نخواهد داشت مسلمانان نیز که فرزندان حضرت ابراهیم بت شکن هستند به خاطر اصل توحید و یگانه پرستی برای همیشه خواهند
ماند بنابراین سلسله نبوت ولایت وامامت پیوسته محفوظ است واماسرنوشت طاغيان:با مروري بر ايات قران كريم در ميابيم كه خداوندكساني راكه نافرماني كنندانچنان ريشه كن مي نمايدتا هيچ اثرويادي از انان باقي نماند وبه تعبير ديگر طاغيان ناپاي دارند.
(سيره رسول اكرم در قران ، جوادي املي ص14)
مولای متقیان حضرت  علی دراین زمین بیانی زیبا فرموده اند :
یا کمیل جمع کننده ثروت مرده اند گرچه ظاهر زنده  اند ودانشمندان تا مادامی که جهان برپاست پایدارند بدن هایشان گمشده است ولی اثارشان در قلب ها موجود است
بدان که دراین جا (به سینه مبارک خود اشاره فرمود)دانشی است فرنوان اگر برای ان یادگیرندگانی  می یافتم اری یافتم کسی را که خوب می فهمید  ولکن به او اطمینان نداشتم  زیرا با دین دنیا را پس انداز می کرد وبه وسیله نعمت های الهی برمردم فخر فروشی می کرد وبه حجت  علم بر اولیا پروردگار بزرگی می نمود
یا شخص دیگری که فرمانبر حاملان حق است ولی درشناختن نکته های باریک ححق بینشی ندارد
دراولین شبهه ای که به او وارد می شود گرفتار شک و تردید می گردد وقادر به از بین بردن ان نیست پس بدان که برای کسب دانش نه این اهلیت دارد ونه ان
یا کسی که سخت دنبال لذت است وبه اسانی پیرو شهوت و خواهش نفس می گردد ویا کسی که شیفته جمع اوری مال دنیا و روی هم انباشتن است این دو هم از لیاقت وشایستگی برای نگاهداری دین برخوردار نیستند نزدیک ترین موجودات ازنظر شباهت به این دو چهار  پایان چرخده اند اری این گونه است که علم با مرگ حاملان ان میرد واز بین می رود
پروردگار اری زمین از کسی که به وسیله حجت دین خدا را بر پا دارد خالی نماند که او با ظاهر واشکار است ویا ترسان وپنهان از دیده هاست تا حجت های الهی ودلیل های روشن او از بین نرود اینها چه تعداد ند و کجا هستند
سوگند به پروردگار که تعدادشان کم است و قدر و منزلتشان در پیشگاه پروردگار بزرگ است پروردگار به توسط ایشان حجت ها و نشانه های خود را حفظ می کند تا انها را به مانند ایشان سپرده و در دل های خویشتن بکارند
علم ودانش نور حقیقت بینی را بر انان تابانده وایشان روح  یقین را دریافته وان چه برای  ناز پرورده ها سخت است برای انان اسان است واز ان چه نادانان فراری هستند انان بدان خو گرفته اند با بدن  هایشان در دنیایند ولی جاهایشان به ملا اعلی اویخته است این ها جانیشنان خداوند در روی زمین اند و مردم را به دین او دعوت می کنند اه اه که چقدر مشتاق دیدارشان هستم  ای کمیل گر می خواهی برگرد.
(نهج البلاغه ترجمه سيد كاظم ارفع نامه139ص1247)
فضیلت انبیا بریکدیگر
بین انبیا نحوه ای از تقاضل وجود دارد اما تعیین مصداق که مثلا فلان پیغمبر از فلان پیغمبر افضا است نیاز به دلیلی دیگر دارد درباره انبیای اولوالعزم نیز مزیت خاصی قائل است  نیست
خداوند درقران تصریح فرموده که بعضی از انبیا را بر برخی دیگر فضیلت دادیم
به نمونه هایی از انها می پردازیم
1- تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّـهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَـٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿البقره/٢٥٣﴾
بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن می‌گفت؛ و بعضی را درجاتی برتر داد؛ و به عیسی بن مریم، نشانه‌های روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس» تأیید نمودیم؛ (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا می‌خواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‌های روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی‌کردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولی این امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند؛ (و جنگ و خونریزی بروز کرد. و باز) اگر خدا می‌خواست، با هم پیکار نمی‌کردند؛ ولی خداوند، آنچه را می‌خواهد، (از روی حکمت) انجام می‌دهد (و هیچ‌کس را به قبول چیزی مجبور نمی‌کند).
2  – وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ ۖ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿٥٥/الاسراء﴾
پروردگار تو، از حال همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند، آگاهتر است؛ و (اگر تو را بر دیگران برتری دادیم، بخاطر شایستگی توست،) ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ و به داوود، زبور بخشیدیم.
بشارت به پیامبری  حضرت محمد صلي الله عليه واله وسلم:
خداوند در قران می فرماید :
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٦/الصف﴾
ویاد ار هنگامی عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که  مقابل من است تصدیق می کنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد ازمن رسولی بیاید  که نام او احمد است چون معجزات را برای خلق اورد گفتند سحری اشکار است

برتری حضرت محمد صلي الله عليه واله وسلم: 
پرواضح است که نوید وبشارت برای امدن پیامبر خاتم به این دلیل است که ایشان مطالب تازه ای برای امتش خواهد اورد وهمه مزایای علمی  انبیای گذشته را که حضرت عیسی داشت دارا می باشد وقطعا اگر در سطح رسالت حضرت عیسی یا انبیای گذشته بود نیازی به این رسالت جدید نبود
مزیت قران و خاتم انبیا برسائر کتب اسمانی و انبیاء
حضرت رسول ضمن این که همه مزایای عامه وخاصه انبیای پیشین و اولوالعزم را به نعمت کمال داراست مزایای خاص منحصر به فرد دیگری دیگری نیز دارد.
مانند: تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿١/الفرقان﴾ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم‌دهنده جهانیان باشد.
نام های پیامبر اکرم
ابن بابویه به سند معتبر از جابر انصاری روایت کرده است که حضرت رسول (ص) فرمود که : من شبیه ترین مردم به حضرت آدم (ع) هستم و حضرت ابراهیم (ع) شبیه ترین مردم بود به من در خلقت و خلق ؛ و حق تعالی مرا از بالای عرش عظمت و جلالت خود به ده نام نامید و صفت مرا بیان کرده و عظمت وجلالت خود به ده نام ناميده و صفت مرا بيان كرده وبه زبان هرپيامبري بشارت مرا به قوم ايشان داده است.
نام های پیامبرصلي الله عليه واله وسلم در صحف ابراهیم عليه السلام :
نیز به سند صحیح از امام محمدباقر چنین روایت  کرده است:
نام حضرت رسول (ص) در صحف ابراهیم (ماحی)است ودر تورات (حاد )و درانجیل ( احمد ) و در قران (محمد)
پس پرسیدند که تاویل (ماحی )چیست ؟
فرمود یعمی محو کننده بت ها و قمارها و صورت ها و هر معبود با طلی
وحاد یعنی دشمنی کننده با هر که دشمن خدا و دین خدا باشد خواه خویش باشد و خواه بیگانه
و احمد برای ان گفتند که حق تعالی ثنای نیکو گفته است برای او به سبب انچه پسندیده است از افعال شایسته او
تاویل(محمد) ان است که خدا و فرشتگان وجمیع پیغمبران و سرولان وهمه امت های ایشان ستایش  می کنند او را درود می فرستند بر او و نامش بر عرش نوسته است (محمد رسول الله )
نام های مبارک  پیامبر 
الف) درکتب اسمانی تورات و انحیل و زبور
و در تورات و انجيل نام مرا بسيار ياد كرده است و كلام خود را تعليم من نمود و مرا به آسمان بالا برد، و نام مرا از نام بزرگوار خود اشتقاق نمود، يك نام او محمود است و مرا محمد نام كرده ، و مرا در بهترين قرنها و در ميان نيكوترين امتها ظاهر گردانيد و در تورات مرا ((احيد)) ناميد زيرا كه به توحيد و يگانه پرستى خدا جسدهاى امت من بر آتش جهنم حرام گرديده است ، و در انجيل مرا احمد ناميد زيرا كه من محمودم در آسمان و امت من حمد كنندگانند، و در زبور مرا ((ماحى )) ناميد زيرا كه به سبب من از زمين محو مى نمايد عبادت بتها را، و در قرآن مرا محمد ناميد زيرا كه در قيامت همه امتها مرا ستايش خواهند كرد به سبب آنكه بغير از من كسى در قيامت شفاعت نخواهد كرد مگر به اذن من
ب) نام های پیامبر در قران
صفار به سند معتبر از حضرت صادق  روایت کرده است که حضرت رسول ده نام در قران دارد
1- محمد : وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّـهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّـهُ الشَّاكِرِينَ ﴿ال عمران/١٤٤﴾محمد نیست مگر پیغمبری از طرف خداکه  پیش از او پیغمبرانی بودند واز این جهان در گذشتند اگر تاو به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسانید البته خدا جزای اعمال نیک به شکر گزاران عطا کند
2- وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿الصف/٦﴾ونیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من ) احمد است بیاید
3- عبدالله : وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّـهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا ﴿١٩/جن﴾و چون بنده خاص خدا (محمد ص) برای ان که خدا را بخواند قیام کرد طایفه جنیان گرد او ازدحام کردند که نزدیک بر سر هم فرو ریزند
4- طه : طه ﴿١/طه﴾ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ ﴿٢/طه﴾ طه ای رسول ما قران را از ان برای تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج افکنی
5- یس : يس ﴿١ /يس ﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ای سید رسولان قسم به قران حکمت بیان
6- نون : ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١/القلم﴾ قسم به نون و قسم به قلم و ان چه خواهد نگاشت
7- مزمل  : يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿المزمل/١﴾ الا ای رسولی که در جامعه خفته ای
8- مدثر : يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١/المدثر﴾ الا رسولی که خود را به لباس در پیچیده ای
9- رسول : وَإِذْ أَخَذَ اللَّـهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ ۚ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَىٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي ۖ قَالُوا أَقْرَرْنَا ۚ قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿٨١/ال عمران﴾ سپس برای هدایت شما اهل کتاب رسولی از جانب خدا امد که گواهی به راستی شریعت شما می داد تا ایمان اورده  واز یاری کنید
10-ذکر : أَعَدَّ اللَّـهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ فَاتَّقُوا اللَّـهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ قَدْ أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا ﴿الطلاق/١٠﴾ که خدا برای (هدایت شما قران نازل کرد
پس حضرت صادق فرمود : ذکر ا زنام های ان حضرت است ومائیم (اهل ذکر ) که حق تعالی در قران امر کرده است که هرچه ندانید از اهل ذکر سوال کنید .
(بصائر الدرجات ص512)
ج) نام های پیامبر ( ص ) درقیامت
من ، و مرا در قيامت ((حاشر)) خواهند ناميدد زيرا كه زمان امت من به حشر متصل است ،
من را  ((موقف )) ناميد زيرا كه من مردم را نزد خدا به حساب مى دارم ،
من را  ((عاقب )) ناميد زيرا كه من عقب پيغمبران آمدم و بعد از من پيغمبرى نيست ،
و منم رسول رحمت و رسول توبه و رسول ملاحم يعنى جنگها
و منم ((مقفى )) كه از قفاى انبيا مبعوث شدم ،
و منم ((قثم )) يعنى كامل جامع كمالات
و منت گذاشت بر من پروردگار من و گفت : اى محمد! من هر پيغمبرى را به زبان امت او فرستادم و بر اهل يك زبان فرستادم و تو را بر هر سرخ و سياهى مبعوث گردانيدم و تو را يارى دادم به ترسى كه از تو در دل دشمنان تو افكندم و هيچ پيغمبر ديگر را چنين نكردم ،
غنيمت كافران را بر تو حلال گردانيدم و براى احدى پيش از تو حلال نكرده بودم بلكه مى بايست غنيمتها كه از كافران بگيرند بسوزانند،
عطا كردم به تو و امت تو گنجى از گنجهاى عرش خود را كه آن سوره فاتحه الكتاب و آيات آخر سوره بقره است ، و براى تو و امت تو جميع زمين را محل سجده و نماز گردانيدم بر خلاف امتهاى گذشته كه مى بايست نماز را در معبدهاى خود بكنند،
خاك زمين را براى تو پاك كننده گردانيدم ،
و الله اكبر را به تو و امت تو دادم ، و ياد تو را به ياد خود مقرون كردم كه هرگاه امت تو مرا به وحدانيت ياد كنند تو را به پيغمبرى ياد كنند پس طوبى براى تو باد اى محمد و براى امت تو.
(علل الشرايع ص128وخصال ص425ومعاني الاخبار ص51)
د)نام های پیامبر (ص) در روایات
و در حديث معتبر ديگر روايت كرده است كه : گروهى از يهود به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و سوال كردند كه : به چه سبب تو را محمد و احمد و ابو القاسم و بشير و نذير و داعى ناميده اند؟
پیامبر در پاسخ انان چنین فرمود :
ستايش كرده شدم در زمين ؛ و ((محمد)) ناميدند
براى آنكه مرا ستايش مى كنند در آسمان ؛ و ((احمد )) خوانده است 
و چون حق تعالى در قيامت بهشت و جهنم را به سبب من قسمت مى نمايد، (ابوالقاسم) نامیدند
پس هر كه كافر شده است و ايمان به من نياورده است از گذشتگان و آيندگان به جهنم مى فرستد
و هر كه ايمان آورد به من و اقرار نمايد به پيغمبرى من او را داخل بهشت مى گرداند؛
برای ان که مردم در دعوت می کنم به دین پروردگار خود من را  ((داعى )) خوانده است
چون هر که را نافرمانی من کند به اتش می ترسانم پس من را  ((نذير)) خوانده است ب
براى آنكه بشارت مى دهم مطيعان خود را به بهشت ((بشير)) ناميد است.
حسن بن فضال از حضرت امام رضا عليه السلام پرسيد كه  درباره کینه حضر ت محمد ابوالقاسم سئوال نمود
ان حضرت در پاسخ چنین فرمود :
زيرا فرزند او قاسم نام داشت
حسن گفت : عرض كردم كه : آيا مرا قابل زياده از اين مى دانى ؟
فرمود كه : بلى ، مگر نمى دانى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : من و على پدر اين امتيم ؟
گفتم : بلى .
فرمود: مگر نمى دانى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پدر جميع امت است ؟
گفتم : بلى .
فرمود كه : مگر نمى دانى كه على قسمت كننده بهشت و دوزخ است ؟
گفتم بلى .
فرمود: پس پيغمبر پدر قسمت كننده بهشت و دوزخ است ، و به اين سبب حق تعالى او را به ابوالقاسم كنيت داده است .
گفتم : پدر بودن ايشان چه معنى دارد؟
فرمود: كه يعنى شفقت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نسبت به جميع امت خود مانند شفقت پدران است بر فرزندان ، و على بهترين امت آن حضرت است ، و همچنين شفقت على بعد از آن حضرت براى امت مانند شفقت آن حضرت بود زيرا كه او وصى و جانشين و امام و پيشواى امت بعد از آن حضرت بود، پس به اين سبب فرمود كه : من و على هر دو پدر اين امتيم .
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم روزى بر منبر بر آمده فرمود كه :
هر كه قرضى و عيالى بگذارد بر من است و هر كه مالى بگذارد و وارثى داشته باشد مال او از وارث اوست ،
پس به اين سبب آن حضرت اولى بود نسبت به امت خود از جانهاى ايشان
و همچنين امير المؤ منين بعد از آن حضرت اولى بود به امت از جانهاى ايشان .
(علل الشرايع ص127ومعاني الاخبار ص52)
و در حديث موثق ديگر روايت كرده است از امام محمد باقر عليه السلام كه : حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را ده نام بود،
پنج نام در قرآن هست و پنج نام در قرآن نيست ، اما آنها كه در قرآن است محمد و احمد و عبدالله و يس و نون ؛ و اما آنها كه در قرآن نيست فاتح و خاتم و كافى و مقفى و حاشر.
(خصال ص426)
و على بن ابراهيم روايت كرده است كه : حق تعالى آن حضرت را مزمل ناميده است زيرا كه وقتى وحى بر آن جناب نازل شد خود را به جامه اى پيچيده بود.
(خصال ص393)
و خطاب مدثر به اعتبار رجعت آن حضرت است پيش از قيامت ، يعنى : اى كسى كه خود را به كفن پيچيده اى زنده شو و برخيز و بار ديگر مردم را از عذاب پروردگار خود بترسان.
(تفسير قمي ج2ص195)


جستجو