عظمت علم الهي

 

 

آنچه تا به حال از عظمت‌ گفتيم، مربوط به حجم آفرينش بود؛ اما عظمت خداوند فقط از اين جهت نيست؛ بلكه گاهي عظمت از جهات غير حسي است؛ هم‌چنان‌كه اگر کسي معلومات زياد و فهم قوي داشته باشد. معلومات خدا چگونه است؟ همه ما معتقديم آنچه در عالم اتفاق می‌افتد و آنچه تا به حال اتفاق افتاده است، آنچه در عالم موجود است و آنچه موجود خواهد شد همه را خدا می‌داند؛ وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ9.  براي درک اين جنبه از عظمت علم الهي استادي را در نظر بگيريد که در كلاس درس براي 100 نفر تدريس مي‌کند. اگر يکي از شاگردان سؤالي را بپرسد، استاد مي‌تواند خوب گوش كرده و جواب او را بدهد؛ اما اگر دو نفر با هم سؤال کنند، توجه به سؤال و پاسخ دادن به هر دو مشکل می‌شود. حال اگر سه نفر و يا بيشتر با هم سؤال کنند، آيا ممکن است استاد سؤال همه را با هم بفهمد؟
روانشناسان می‌گويند ذهن انسان اين توانايي را دارد که در يك لحظه هفت ادراک داشته باشد. اما اگر هفتاد ادراک به ذهن هجوم آورد، چه؟ در حالي كه خداوند از تمام كارهايي كه ميلياردها انسان موجود در روي زمين در هر لحظه‌اي انجام می‌دهند، آگاه است و هر کس او را به هر زباني صدا بزند می‌شنود. آيا تا به حال از خود پرسيده‌ايد كه همه توسلات و تضرعاتي كه انبوهي از جمعيت در حرم‌هاي ائمه اطهار(ع) دارند، چه قدرتي مي‌تواند همه آن‌ها را بشنود، بفهمد و جواب بدهد؟ اين قدرت يک بشر است، که يکي از اولياي خدا و بنده‌اي از بندگان خداست؛ که وجود او هم با كُنْ فَيَكُونُ به وجود آمده است. حالا علم خدا چگونه است؟ او بر همه چيز احاطه دارد. أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ10. اين هم شاخه ديگري از عظمت خداست.

 

كيفيت آفرينش


شاخه ديگر از عظمت خدا، کيفيت آفرينش است. آيا تا به حال انديشيده‌ايد كه خداوند موجود کوچکي مثل پشه، ‌مگس، زنبور، يا مورچه را چگونه می‌آفريند، تا چه رسد به خلقت انسان؟! أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ11.  اگر ما اهل بصيرت باشيم، ديدن يک گياه کافي است تا ما را مدهوش کند. باغچه‌اي که در آن کود متعفن ريخته‌اند، دانة‌ کوچکي در اين باغچه افتاده و بر اثر بارش باران اين دانه جوانه زده، چند روز بعد برگ‌هايي سبز و زيبا و مدتي پس از آن گل‌هاي زيبا، رنگارنگ و معطر به بار مي‌آورد. اين چه عظمتي است؟ سراسر عالم خلقت جاي تأمل و دقت و ديدن آثار الهي هست. زماني كه در مدرسه حجتيه طلبه بوديم، گاهي استاد بزرگي كه داراي مقامات علمي و معنوي بود، را مي‌ديدم كه كنار باغچه می‌نشست، به گلي خيره مي‌شد و اشک می‌ريخت. ما غافل هستيم. عادت کرده‌ايم كه سرسري به همه چيز نگاه کنيم. از همين رو عظمت خدا را درک نمی‌کنيم؛ به زبان می‌گوييم «الله اکبر» اما در دل به عظمت خدا توجه نداريم.

نتيجه

سؤال اين بود که ما چگونه مي‌توانيم با عظمت خدا آشنا شويم. جواب اين است كه راه آشنايي با عظمت خدا تفکر، دقت و تمرکز در آيات الهي است. اين عادت را دور بيندازيم که به همه چيز سرسري نگاه کنيم. در قرآن هم اين اخلاق مذمت شده است. وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ12.  سراسر عالم آيات الهي است؛ ولي گويا ما چشمانمان را می‌بنديم. اگر در پيدايش يک گياه کوچک، يک حشره، يك حيوان کوچک، يا خلقت انساني که خليفة خدا است، دقت کنيم، درک می‌کنيم که خدا يعني چه. آيا انسان، چنين موجودي، با اين ضعف، با اين پستي، با اين ذلت، با اين حقارت جا دارد كه در مقابل خداوند بايستد و گناه ‌کند؟ تو با چه قدرتي گناه می‌کني؟ آيا با چشمي که خدا ميليون‌ها سلول مختلف را با هم ترکيب کرده و به صورت اين اندام ظريف در صورت تو قرار داده، گناه مي‌کني؟ انسان چقدر بايد خجالت بکشد که با نعمت‌هاي ارزنده‌اي كه خدا به او داده، خدا را مخالفت کند؟
به همين دليل اولياي خدا زماني كه در باره زشتي گناهانشان فکر می‌کردند، گاهي حالت بی‌هوشي به آن‌ها دست می‌داد، يا از درک عظمت خدا لرزه بر اندامشان مي‌افتاد. اين‌ها افسانه نيست؛ ما چون نديده‌ايم يا کم ديده‌ايم، به سختي باور مي‌کنيم. نقل شده كه مرحوم آخوند ملامحمد کاشاني هنگامي كه در مدرسه صدر اصفهان براي نماز شب بلند می‌شد، در و ديوار و درخت‌ها همراه با او تسبيح می‌گفتند؛ و وقتي ايشان به نماز می‌ايستاد بدنش چنان می‌لرزيد که رعايت استقرار شرعي در نمازهاي واجب برايش به دشواري امكان داشت.
چنين كساني هستند كه  عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ.


1. بحارالأنوار، ج 28، ص 37، باب 2.

2. بحارالأنوار، ج 67، ص 186، باب 53.

3. ر.ك: الكافي، ج 1، ص 93، باب النهي عن الكلام في الكيفية: إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَى عَظِيمِ خَلْقِه.

4. انسان / 1: هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً.

5. جحر / 29.

6. مستدرك‏الوسائل، ج 11، ص 258، باب وجوب طاعة الله.

7. مريم / 9.

8. يس / 82.

9. انعام / 59.

10. فصلت / 54.

11. غاشيه / 17.

12. يوسف / 105.

 


جستجو