روش تدریس 2

نتايج يادگيري

تغييراتي كه پس از هر آموزش در شناخت- عواطف- مهارتي- حركتي در متربي ايجاد
مي شود نتايج يادگيري ناميده مي شود.

و لذا مربي انتظار دارد در پايان هر جلسه آموزشي و يا فعاليت تربيتي، مشربي در ارتباط با:

1- حيطه شناختي: مطلبي را بداند يا بفهمد يا بكار ببرد، تجزيه و تحليل كند، تركيب و قضاوت كند.

2- حيطه عاطفي: توجه كند، واكنش نشان دهد، ارزش گذاري كند، سازمان بندي نموده و در شخصيت او تبلور پيدا كند.

 

3- حيطه مهارتي حركتي: مهارتي را تقليد- اجراي مستقل- دقت- هماهنگي و عادت كند.

 

تدريس

تدريس عبارت است از تعادل رفتار متقابل معلم با شاگرد (متربي با مربي) براساس اهداف منظور شده.

تعادل

حالت مشاركت بين معلم و شاگرد است.

تعريف تدريس

ايجاد شرائط لازم براي تغييرات رفتاري مربي است.

عوامل موثر در تدريس

1- ويژگي هاي شخصي مربي 2- ويژگي هاي شخصي متربي 3- برنامه ريزي 4- فضا و تجهيزات و امكانات آموزشي

* قرار دادن هدفهاي تربيتي در سه حيطه ………….. است و هميشه حيطه ها در ………… با يكديگر عمل مي كنند.

در اقتدار طلبي معلم مي خواهد روي جسم كار كند انسانيت انسان را در نظر ندارد.

از نظر رفتاري دو نوع معلم داريم:

1- معلمان اقتدار طلب: از فشار و زور و تحميل استفاده مي كند اينها تقريباً شباهتهائي دارند به الگوهاي مكانتيكي يا معلم مدارس (يعني معلم متكلم وحده است)

2- رفاقت طلب: فراگير مدارس (ارگانيستيكي) يعني معلم به درون انسان توجه دارد.

نظر كلي متعلمان در مورد معلمان اقتدار طلب خودشان دو تيپ هستند:

1- يا مشربي نگرند 2- يا درس نگرند

اگر معلمي متربي نگر باشد به شاگرد بيشتر از درس توجه دارند. وقتي به مشربي نگاه كند گرايش پيدا مي كند به ارگانستيكي.

رفاقت طلبان: به دو گروه تقسيم مي شوند: 1- مشربي نگر 2- درس نگر

مشربي نگر:

1- به فرد توجه دارند      2- به جمع توجه دارند

درس نگرها

بعضي ها از درس نگرهاي علمي هستند يعني به علوم توجه دارند از طريق حواس پنجگانه.

بعضي ها از درس نگرهاي فلسفي هستند (به عرفان و جهان بيني توجه دارند)

درس نگرهاي علمي فريبندگي و جذابيت دارند، در سطوح پايين تحصيلي جذابيت دارند.

در سطح تحصيلات عاليه فلسفي نگرها بيشتر جذابيت دارند و متربيان دوست دارند از آنها در همه زمينه ها جذابيت داشته باشند.

متربي نگر

درس نگر

فردگرا

جمع گرا

علمي

فلسفي

رفاقت طلب

متربي نگر

درس نگر

اقتدار طلب

يادگيري

يادگيري چيست؟

يادگيري يعني كسب مهارت و دريافت اطلاعات. ما بدون مربي هم خيلي چيزها را ياد گرفتيم.

رفتارگرايان ! پيوندها     شناختي ها (فلسفي) (ذهني)

شناختي ها (فلسفي) مي گويند      يادگيري، ياد يافتي و كسبي است

بهترين تعريف را ميگارد، ماركويز داشته اند ! اينها جزء رفتارگراها هستند.

ميگارد: يادگيري عبارت است از ايجاد تغيير نسبتاً پايدار و ثابت در رفتار بالقوه فرد كه در اثر تجربه رخ مي دهد.

چرا بالقوه؟ چون يادگيري سرانجام شخص ياد مي گيرد ولي نمي تواند نشان دهد.

محرك

پاسخ

ارتباط بين

رفتارگراها: پاولف- اسكينر- تراندايك         هميشه يك محرك و يك پاسخ وجود دارد يادگيري را بين محرك و پاسخ مي دانند.

شناختي ها: مي گويند سلسله عصب بين محرك و پاسخ و يادگيري صورت مي گيرد.

گشتالت: يادگيري را ناشي از يك نوع بصيرت و شناخت و ادراك مي داند اينها بيشتر متوجه ذهن هستند، يافتهاي ذهني باعث يادگيري مي شود.

1- تغيير در رفتار: هر نوع تغييري يادگيري در رفتار نيست. سك سكه كردن تغيير رفتار است ولي ماحصل يادگيري نيست.

2- يادگيري بايد ثابت و پايدار باشد:

بعضي از رفتارها پايدار نيست مثل: گريه كردن پايدار نيست يا شخصي كه الكل خورد كارهاي مي كند كه پايدار نيست.

رفتار بالقوه: يعني انسان ياد مي گيرد و وقتي از خودش نشان بدهد فعل مي رسد. اينجا يك بحثي باز مي شود كه يك يادگيري داريم و يك عملكرد.

وقتي كه تغيير در رفتار بالقوه است يادگيري و تغيير رفتار بالقوه است.

عملكرد رفتار قابل مشاهده و قابل اندازه گيري است ولي عملكرد نتيجه يادگيري است كه از خود نشان و بروز مي دهد.

عملكرد نتيجه يادگيري بالقوه است.

وقتي ياد گرفتيم چطوري مداد را در دست بگيريم. تغيير رفتار بالقوه است ولي توانستيم همانطور روي كاغذ بنويسيم اين رفتار با عملكرد است.

ياد دادن درسها رفتار بالقوه است اگر معادله را حل كرد و توانست قرآن بخواند عملكرد است.

فرق آموزش و تدريس و يادگيري چيست؟

عواملي كه در يادگيري موثر است. 1- آمادگي

نظريه: رفتارگراها ! پيوندي

نظريه: شناختي ها ! بصيرت و ادراك

نظريه ثراندايك: او از رفتارگراهاست

نظريه برونر: او از شناختي هاست

* ثراندايك: در ارتباط با يادگيري و عوامل موثر در آن از طريق كوشش و خطا سه قانون در يادگيري معرفي مي كند.

1- اثر: هرگاه در جريان يادگيري بين محرك و پاسخ رابطه خوشايند و لذت بخشي پديد آيد يادگيري تقويت شده و اگر رابطه ناخوشايند باشد پاسخ خاموش مي شود.

2- آمادگي: آمادگي جسمي- ذهني- عاطفي بايد هر فرد براي يادگيري داشته باشد.

3- تمرين: هر قدر محركي را كه پاسخ به دنبال دارد تكرار كنيم رابطه قوي تر شده و يادگيري بهتر انجام مي شود.

كاربرد نظر ثراندايك در امر تدريس

1- بين موضوع تدريس با يادگيري هاي قبلي ارتباط برقرار كنيم.

2- از واقعيتهاي شناخته شده ملموس و محسوس كمك بگيريم.

3- بايد تلاش بگونه اي باشد كه دانش آموز و متربي از يادگيري لذت ببرد (اثر)

4- شاگرد يا متربي از جنبه هاي سه گانه مختلف رشد برخوردار باشد (آمادگي)

5- تمرين و تكرار مفيد متنوع معني دار و هدفدار باشد.

نظريه برونر

1- تاكيد بر فرايند يادگيري (كسب معرفت مهم است نه حفظ كردن حقايق) نبايد اصول و قوائد را بياموزند بلكه بايد به آنها كمك كنيم تا حقايق را كشف كنند- يعني بفهمند)

2- تاكيد بر ساخت يادگيري: بين دو نقطه شروع و ختم بايد مطالب و محتوي آموزش به شكل منطقي و منظم سازماندهي شود. يعني ساخت يادگيري به شكل ذيل باشد

نقطه شروع

تعاريف

فعاليتهاي بين دو نقطه

1-

2-

3-

4-


جستجو