معاشرت اسلامی

اصول و کلیات معاشرت اسلامی
از نظر اسلام، معاشرت دارای اصول و ضوابطی است و فرد مسلمان باید در معاشرتهای خود، کلیاتی را مراعات نماید؛ ما در ذیل به بیان چند اصل از اصول معاشرت خواهیم پرداخت.

حب و بغضها برای رضای خدا باشد
عالی ترین مرتبه ایمان، چنانچه امام صادق (ع) می فرماید، در این جمله نهفته است: هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا نماید از کسانی است که ایمانش کامل گشته است (1).

و امام باقر (ع) می فرماید: دوست داشتن مؤمنی، مؤمن دیگر را، برای خدا، از بالاترین درجات ایمان است (2).

اگر چه در قسمت بعد اشاره خواهد شد که یکی دیگر از اصول معاشرت اسلامی انتخاب صحیح معاشر است، ولی این ملاک که حب و بغضها برای رضای خدا باشد عالی ترین ملاک انتخاب معاشر و همدم است، اگر چنین باشد و این شرط مراعات گردد آنوقت انسان آنچه را دوست می دارد که محبوب خدا است یعنی، مؤمن را، عادل را، متقی را، و ایمان و پاکیزگی را و…از چیزی بیزار است که مورد دشمنی خدا است؛ یعنی عاصی و گنهکار را، ظالم و ظلم را، متکبر و تکبر را …و این یعنی سلامت معاشرت

امام باقر (ع) تمام دین را همین معنا و اصل معرفی می نمایند: ای اباذر، آیا دین بجز حب و بغض چیز دیگر هم هست (3).

دقت در انتخاب دوست و معاشر
معاشرت، بازار تبادل اخلاق است، بسیاری از محاسن و رذائل اخلاقی از همین معاشرات معمولی انتقال و تسری می یابد.

اگر از انسانهای موفق بپرسید که عامل موفقیت شما چه بود؟ بی درنگ یکی از عوامل مهم موفقیت خود را رفاقت با دوستان خوب اعلام می دارند، و بر عکس اگر از انسانهای شکست خورده در زندگی بپرسید: چگونه به این ناکامی ها مبتلا گشتید؟ خواهند گفت: دوست ناباب.

معاشرت با دوستان بد، انسان را از مسیر تکامل باز می دارد.به همین دلیل مسلمان، باید دوستان خود را با صلاحدید دین خود انتخاب نماید، یعنی در خصوص اینکه با چه کسانی معاشرت نماید و با چه کسانی معاشرت ننماید، باید نظر اسلام را سؤال نماید.

به همین دلیل ما در بند 4 از همین بخش به ذکر ویژگی دوستان خوب و بد خواهیم پرداخت.

اعتدال و میانه روی در معاشرت
میانه روی بهترین و پسندیده ترین شیوه ای است که در شئون زندگی مراعات آن مفید و شایسته است.آن کلام معروف بیان خوبی است که خیر الامور اوسطها، بهترین کارها اعتدال در اعمال است (4).

و شاید صراط مستقیم که در نماز مطلوب ما است همین اعتدال و میانه روی در اعمال و خلقیات باشد.

یکی از اصول معاشرت نیز میانه روی است، که مؤمن به آن مکلف شده است.

به فرمایش امام علی (ع) : شیوه زندگی مؤمن بر اساس میانه روی و اعتدال است (5).

در معاشرت نیز افراط و تفریط هر دو مذموم و ناپسند است، هم معاشرت زیاد و هم قطع ارتباط با مردم، هر دو ناپسند است.

علاوه اینکه در ابراز دوستی و دشمنی نیز باید میانه رو بود، امام علی (ع) می فرماید : دوستی نباید درحدی باشد که مایه مشقت گردد (6).

امام صادق (ع) می فرماید: به هنگام دوستی همه اسرارت را مگو (زیاده روی مکن) چون ممکن است دوستی شما از بین برود و تبدیل به دشمنی شود (7).امام علی (ع) می فرماید: دوست خود را دوست دار باندازه ای که در آن تجاوز نباشد (8).

امتحان همنشین
اعتماد به ظاهر افراد، کار مذمومی است.البته سوء ظن به افراد، هم ناپسند است.لذا انسان می بایست کسی را که می خواهد با او پیمان دوستی و رفاقت داشته باشد، آزمایش نماید.امام علی (ع) اعتماد قبل از آزمایش را چنین توصیف می کند:

اعتماد به هر کس قبل از آزمایش، از ناتوانی است.و نیز می فرماید: قبل از امتحان به کسی اطمینان نکن (9).

و امام صادق (ع) در بیان شیوه امتحان مردم می فرماید: به روزه و نماز مردم گول نخورید زیرا چه بسا انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس افتد، ولی آنها را به راستگوئی و امانتداری بیازمائید (10).

معاشرت به تناسب افراد
زندگی در جامعه های بشری، اخلاقی انعطاف پذیر را می طلبد.

در جامعه افراد مختلفی با روحیات مختلف زندگی می کنند؛ جماعتی زود رنجند، جماعت دیگر سعه صدر دارند، عده ای بذله گو هستند و گروهی جدی و خشن؛ بعضی، از نرم خوئی انسان سوء استفاده نمی کنند و گروهی…

بدیهی است با این همه روحیات مختلف انسان نمی تواند با همه افراد با یک روحیه رفتار نماید.بلکه با هر کس باید طبق شناختی که از روحیه او دارد، معاشرت نماید.امام علی (ع) می فرماید: کسیکه متناسب با خلق و خوی مردم با آنها معاشرت و رفتار کند از شر آنها در امان ماند (11).

رعایت حق معاشر
این اصل از اصول مهم معاشرت است که رعایت آن، مایه استحکام پیوندهای اجتماعی می گردد .

باید توجه داشت که اسلام دین وظایف متقابل است و اقشار جامعه نسبت به هم حقوقی دارند که ملزم به انجام آن می باشند حقوق پدر بر فرزند و فرزند بر پدر، حق همسایه، حقوق همکار و دوست و همه اینها بطور متقابلند.

یکی از اساسی ترین اصول اسلام همین مقررات و رعایت آنها است.

حق الناس از اهمیت فراوانی در اسلام برخوردار است و حتی از حق الله بالاتر است.چنانچه امام علی (ع) می فرماید: خداوند حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم داشته است (12).

بعنوان نمونه در حق همسایه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: …کسی که همسایه خود را مورد اذیت و آزار قرار دهد بوی بهشت بر او حرام است و جایگاه او جهنم است؛ و بد جایگاهی است .و نیز فرمود: کسی که حق همسایه را ضایع کند از ما نیست و دائما جبرئیل در حق همسایه وصیت می کرد تا اینکه من گمان کردم که او ارث می برد (13).

و درباره حق همسر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) سؤال می کند: حق زن چیست که اگر مرد آنرا انجام داد، نیکو می شود؟ امام (ع) فرمود: همسرش را سیر کرده به او لباس بپوشاند و اگر اشتباه و خطائی انجام داد او را ببخشد (14).

و حق پسر بر پدر، این است که اسم نیکوئی بر او بگذارد، او را قرآن بیاموزد و در وقت بلوغ برای او همسری برگزیند و… (15).

امام سجاد (ع) درباره حق معاشر می فرماید: اما حق معاشر بر تو این است که او را نفریبی و با او دغل نکنی و به او دروغ نگوئی و غافلش نساخته، و گولش نزنی.و برای او کارشکنی نکنی و…اگر به تو اعتماد کرد هر چه توانی برای او بکوش.

حضرت (ع) بعد از بیان پنجاه حق فردی و اجتماعی می فرماید: این حقوق در گردن تو است، که در هیچ حال نمی توانی از آنها جدا باشی و رعایت آنها بر تو لازم است.و از خدا در این راه کمک بخواه (16).

از نظر اسلام، معاشرت وقتی سالم است که همنشینان، به اقامه حقوق هم و ادای آنها قیام نمایند.

ما در قسمتهای بعدی، درباره حقوق دوست صحبت خواهیم کرد.

احترام و دوستی بر اساس مقدار ارزشها
یکی دیگر از اصول معاشرت در اسلام دوستی، رفاقت و احترام بر اساس مقدار ارزشها است.از نظر اسلام هر چه فرد به ارزشهای اسلامی پایبندتر باشد احترام او واجبتر و مهمتر است .و فرد مسلمان ملزم شده است تا در معاشرت خود به کسانی که با آنها مراوده دارد، بر اساس میزان تقیدشان به ارزشها، احترام بگذارد.

امام علی (ع) می فرماید: ظلم کردن به نیکی این است که آنرا در حق غیر اهلش بکار ببرند (17).

از نظر اسلام احترام به پدر، مادر، استاد و معلم، بدلیل جایگاه ویژه آنها و ارزشی که دارند دارای اهمیت فراوانی است و انسان مأمور به احترام آنها و خضوع در مقابل آنهاست .

امام عسکری (ع) می فرماید: یک روز پدر و پسری به حضور امام علی (ع) رسیدند حضرت احترام شایانی از آنها کرد و برای آنها غذا آورد.پس از صرف غذا، قنبر غلام حضرت، طشت و آب و حوله آورد تا مهمانان دست خویش بشویند.علی (ع) ابریق را گرفت و آب را به دست پدر ریخت .البته آن مرد هر چه مخالفت کرد حضرت نگذاشت.

بعد حضرت ظرف را به دست پسرش محمد حنفیه داد و فرمود اگر این پدر و پسر کنار هم نبودند و پسر تنها اینجا بود به دستهایش آب می ریختم تا بشوید ولی چون در کنار پدرش می باشد خداونددوست ندارد که بین آنها تفاوتی نگذارم (18).

محبت و احترام متقابل
اساس معاشرت بین مسلمانان احترام و محبت متقابل است.یعنی هر دو موظف هستند به هم احترام گذاشته و با محبت با هم رفتار نمایند.

قرآن مجید در سوره فتح، مؤمنین را چنین وصف می کند:

اشداء علی الکفار رحماء بینهم (19).نسبت به کفار شدیدند ولی بین خودشان با رأفت و رحمت رفتار می کنند.

و در سوره بلد می فرماید:

و تواصوا بالمرحمه (20).یکدیگر را توصیه می کنند به رأفت و رحمت و ملاطفت.

از نظر اسلام، اگر فردی متوقع باشد تا دیگران احترامش کنند ولی او نسبت به مردم چنین نباشد، توقع بی جا و اشتباهی است.

اینکه در سوره حجرات می فرماید:

انما المؤمنون اخوه (21) یعنی مؤمنین برادرند، از بین همه نسبت ها نسبت «اخوة» را ذکر فرموده است که حاکی از تساوی است.همانگونه که دو برادر نسبت به حقوق، با هم برادرند، مؤمنین هم با هم برابرند، و هر کس توقع محبت و احترام دارد، خود نیز باید احترام کند و محبت نماید.

2 آداب معاشرت اسلامی
آنچه تا کنون گذشت، اصول کلی معاشرت اسلامی بود و اکنون در صدد بیان آداب معاشرت اسلامی هستیم.

معاشرت از نظر اسلام بایدها و نبایدهای فراوانی دارد که ما تحت عنوان آداب معاشرت آنها را ذکر می نمائیم.

حسن خلق با معاشرین
اسلام به حسن معاشرت و حسن خلق، اهمیت بسیاری داده است.بالاترین مدحی که در قرآن ازپیامبر (ص) شده است.در رابطه با حسن خلق او است.

و انک لعلی خلق عظیم (22).

و همانا تو بر اخلاق نیکو و بزرگ آراسته ای.

و در آیه دیگر همین حسن خلق پیامبر (ص) را عامل موفقیت وی ذکر می نماید:

و لو کنت فظا غلیظ القلب لا انفضوا من حولک (23).

و اگر سنگدل و خشن بودی، مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.

برخورد صحیح و اخلاق نیکو یکی از راه های پیشرفت در اجتماع می باشد.و مهمترین عنصری است که می تواند انسان را در میان جامعه، صاحب موقعیت نماید.پیغمبر اکرم (ص) در سفارش به پسران عبد المطلب می فرماید: شما هرگز نمی توانید با اموالتان مردم را به دور خود جمع نمائید، بنابر این با چهره های باز و روی خوش با آنان برخورد نمائید (24).

در اهمیت حسن خلق، روایات بسیاری آمده است.از جمله: امام باقر (ع) کاملترین مؤمن را از نظر ایمان، خوش خلق ترین آنها می داند: کاملترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آنهاست (25).

و باز امام باقر (ع) می فرماید: تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه «خنده مرد به صورت برادرش حسنه است» (26).

همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید: سنگین ترین عملی که روز قیامت سنجیده می شود حسن خلق است (27).

بداخلاقی مایه آثار شومی نظیر بی مهری و اختلاف است، که دامنگیر جامعه می شوند و بسیاری نظیر تنهائی، و طرد از اجتماع دامنگیر فرد بدخو می گردد.

از طرف دیگر عقوبات اخروی نظیر فشار قبر، حبط عمل، گرفتاری، دوزخ و…از پی آمدهای بد اخلاقی شمرده شده اند.چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بدرفتاری عمل انسان را فاسد می کند همانگونه که سرکه عسل را فاسد می کند (28).

در بحث حسن خلق ممکن است در محدوده مرز و یا به تعبیری معنا و حدود آن سؤال شود که بهترین کمک برای شناخت آن پاسخی است که امام صادق (ع) در این مورد فرموده اند: (سه چیز از حسن خلق است) نرمی و محبت، کلام نیکو، خوش برخوردی با برادر دینی (29).

احسان
احسان مفهوم گسترده ای دارد؛ که یکی نیکی کردن به غیر است.

در گستره احسان، عناوینی چون انفاق، دستگیری، همکاری و تعاون، کمک به مؤمن و…رخ نمائی می کند.

احسان با همه گستره اش از آداب معاشرت اسلامی است.بلکه از ضروریات جامعه اسلامی بشمار می رود.یکی از چهره های محبوب قرآن که مورد محبت خداوند است شخص احسان کننده است چنانچه می فرماید:

و الله یحب المحسنین

خداوند دوست می دارد نیکوکاران را (30).

و احسنوا ان الله یحب المحسنین

نیکی کنید که خداوند نیکی کنندگان را دوست دارد (31).

خداوند به مؤمنین دستور می دهد تا به شکرانه احسان خدا با آنها، به یکدیگر احسان نمایند :

و احسن کما احسن الله الیک

نیکی کن چنانکه خدا با تو نیکی کرد (32).

مسلمان در مقابل احسان دیگران مکلف به تلافی است چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هر کس به شما احسان نمود آنرا تلافی کنید و اگر نتوانستید آنقدر برای او دعا کنید که فکر کنید تلافی به عمل آمده است (33).

احسان وقتی ارزشی مضاعف پیدا می کند که مسلمان بتواند در مقابل بدی دیگران، دست بتلافی نزده و به آنها تا جائیکه ممکن است احسان نماید.این مقام مرتبه بالائی از ایمان است و خداوند در قرآن کریم، بندگان خاص خود را چنین توصیف می نماید:

و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما،

و وقتی نادانها با آنها هم کلامند (و مورد اهانت آنها) با آنها به خوبی سخن می گویند (34).

در سیره رسول خدا (ص) می خوانیم:

پیامبر اسلام (ص) در مقابل بدی دیگران، بدی نمی کرد؛ بلکه گناه آنها را نادیده می گرفت و از آنها می گذشت (35).

به نظر می رسد پاسخ دادن بدی های دیگران به نیکی، بهترین راه مقابله است.چنانچه امام علی (ع) می فرماید: برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده بوسیله نیکی سرزنش کن و شر او را از طریق انعام و احسان و بخشش دور ساز (36).

افشای سلام
اصطلاح «سلام علیکم» اصطلاحی است که مخصوص مسلمانان است و هر مسلمان با هر ملیتی با همین لفظ به دیگران اعلام خضوع و دوستی می نماید.

سلام، بسیار مورد تأکید اسلام بوده و مسلمانان را به پیشی جستن در آن ترغیب می نماید و همچنین توصیه می کند تا اگر پاسخ دهنده هستند بهتر و زیباتر جواب گویند.چنانچه در قرآن کریم می خوانیم:

و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها

یعنی: اگر به شما سلام و تحیتی گفته شد، شما هم تحیت و سلام گوئید با لفظی بهتر یا حداقل مانند همان (37).

امام علی (ع) سلام را حق مؤمن می داند و می فرماید:

حق مسلمان بر مسلمان 6 حق است.اول: هر گاه به او رسید سلام کند (38).

و امام صادق (ع) می فرماید: بخیل ترین مردم کسی است که از سلام بخل ورزد (39).

در سیره ائمه معصومین، و پیامبر اکرم می بینیم که به همه حتی به بچه های کوچک سلام می دادند .

رسول اکرم در سلام کردن همیشه پیش قدم بودند و بدینوسیله اهمیت آرا به مسلمان گوشزد می نمودند.

افشای سلام در معاشرت اسلامی مایه دوستی، پاک شدن سینه ها از کینه، رفع کدورتها و تواضع، …می باشد.

رازداری و امانتداری
یکی از اصول و آداب مهم معاشرت اسلامی، امانتداری و رازداری است.مسلمان در معاشرات خود با دیگران باید به مفهوم عام، امانتدار باشد، یعنی آنچه از مردم به او سپرده شده برگرداند و اسراری که از مردم می داند، و بعنوان امانت نزد او بازگو شده است، حفظ نموده و افشا ننماید.

امام علی (ع) می فرماید: حضرت رسول اکرم ساعتی پیش از وفاتش سه بار بمن فرمود: ای اباالحسن امانت را ادا کن چه مال انسان نیک باشد چه انسان فاجر چه کم باشد و چه زیاد حتی اگر آن امانت سوزن یا نخ باشد (40).

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) امانتداری معیار نیکی معرفی شده است: هرگز بسیاری نماز و روزه و کثرت حج و نیکوکاری و زمزمه شبانه اشخاص را منگرید، بلکه راستی گفتار و امانتداری آنها را معیار نیکی و بدی قرار دهید (41).

عبد الله بن سنان گوید: بخدمت امام صادق (ع) رفتم در حالی که حضرت در مسجد نماز عصر خود را خوانده و رو به قبله نشسته بود.عرض کردم:

یا بن رسول الله بعضی از مسئولین حکومتی اموالی را به رسم امانت می سپارند و از کسانی هستند که خمس شما را نمی پردازند.آیا این اموال را به آنها برگردانیم؟

حضرت سه بار فرمودند: بخدای قبله قسم، اگر ابن ملجم، قاتل پدرم امیر المؤمنین (ع)، امانتی بمن بسپارد به وی باز می گردانم (42) بی شک امانتداری، دایره ای وسیع دارد که رازداری را نیز در بر می گیرد.فاش کردن سر دیگران از موارد آشکار خیانت در امانت است و در بسیاری از موارد مایه اشاعه فساد در جامعه می گردد .و شاید علت عمده حرمت غیبت و تهمت، همین امر باشد.

در قرآن، عاقبت شومی برای این افراد بیان شده است.

آنهائی که دوست دارند فساد در میان مؤمنان شایع گردد، برای آنها در دنیا و در آخرت عذابی دردناک است (43).

حفظ شخصیت
یکی از آداب معاشرت این است که انسان در معاشرتهای خود موجبات خفت و سبکی شخصیت خود را فراهم نکند.شوخی های بی مورد، معاشرتهای غیر متناسب، درخواستهای مکرر و بار خود را به دوش دیگران انداختن مایه سبکی انسان می گردد.

انسانی که ناراحتی ها، نگرانی ها و امراض، …خود را به دیگران می گوید در حقیقت با تیشه ای تیز بر پیکر شخصیت خود می کوبد.امام صادق (ع) مفضل را چنین توصیه می کند:

ای مفضل، از بازگو کردن شرح حال خود برای مردم دوری کن، که اگر چنین کنی نزد مردم ذلیل و خوار می شوی (44).

اصلاح بین یکدیگر
در معاشرتهای اجتماعی، اختلاف و کدورت بین افراد، امری اجتناب ناپذیر است.ولی باقی ماندن کدورت کاری ناپسند است، علاوه بر اینکه همان افرادی که با هم کدورت و کینه دارند، موظف هستند که رفاقت و دوستی دوباره را جایگزین کینه نمایند، دیگران نیز مکلف اند که به کدورت بین دو برادر مسلمان خود خاتمه بدهند.

در اهمیت این امر امام علی (ع) می فرماید: من همه شیعیان و شما دو فرزندم را به ترس از خدا، نظم در امور و اصلاح بین خود سفارش می نمایم زیرا که از جد شما رسول الله (ص) شنیدم که می فرمود: اصلاح بین مردم از همه نمازها و روزه ها بهتر است (45).

مفضل می گوید، که امام صادق (ع) به من فرمود: اگر دیدی بین دو شیعه ما نزاعی برخاسته، با استفاده از مال من آن را فیصله بده (46).

وفای به عهد و پیمان
وفای به عهد از شاخه های صداقت است، و مایه اعتماد مردم یک اجتماع به یکدیگر محسوب می گردد .

در اسلام وفای به عهد، اهمیت فراوانی دارد.و یکی از مواردی که در قیامت پیرامون آن از انسان سؤال می شود عهد و پیمان است.چه اینکه خداوند در قرآن مجید می فرماید:

و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا

به عهد خود وفا کنید که همانا از آن سؤال خواهد شد (47).

خداوند وقتی از ویژگیهای مؤمنان سخن می گوید چنین می فرماید:

و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا

مؤمنین وقتی پیمان می بندند، به عهد خود وفادار هستند (48).

و در جای دیگر می فرماید:

و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون

مؤمنان کسانی هستند که به امانات و عهد خود وفا می کنند (49).

امام صادق (ع) می فرماید: ترک سه چیز در اسلام، بر احدی جائز نیست؛ …دوم: وفای به عهد؛ چه به انسان خوب باشد چه بد (50).

در سیره رسول خدا (ص) می خوانیم: رسول خدا (ص) همراه مردی بود، آن مرد خواست به جائی برود، رسول خدا کنار سنگی توقف کرد و به او فرمود: من در همینجا هستم تا بیائی.آن مرد رفت و مدتی نیامد، نور خورشید بالا آمد و بطور مستقیم بر پیامبر (ص) می تابید، اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا (ص) به سایه بروید.آن حضرت در پاسخ فرمودند: من با او عهد کرده ام که همین جا بمانم (نه جای دیگر) (51).

و همچنین عمار بن یاسر گوید: من گوسفندانی چند از خانواده ام می چرانیدم، حضرت محمد (ص) نیز گوسفند می چرانید.روزی به آن حضرت گفتم: چراگاهی در فلان کوه سراغ دارم که علف فراوانی دارد موافقی فردا گوسفندانمان را به آنجا ببریم؟ فرمود آری، روز بعد وی زودتر از من به آنجا رفت چون من رفتم دیدم گوسفندان خود را به نزدیکی آنجا برده است ولی نمی گذارد گوسفندان وارد علفزار شوند.

گفتم چرا به علفزار در نیایی؟ فرمود: بدین کسب که من و تو قرار بسته بودیم به اتفاق به آنجا رویم، روا ندانستم بی تو به آنجا بروم. (52)

رفق و مدارا
رفق و مدارا، بمعنی حلم، نرمی و ملایمت با مردم و تحمل و شکیبائی در برابر تند خویی دیگران، …از مهمترین آداب معاشرت اسلامی است.

انسان در جامعه ای زندگی می کند که در آن افراد مختلفی وجود دارد.اگر انسان در برابر درشتی دیگران و کج خلقیهای ایشان مدارا ننماید، باید یا دست از معاشرت بکشد و گوشه انزوا اختیار کند و یا اینکه با بیماریهای عصبی و روانی دست و پنجه نرم کند.

نرمی، مایه هدایت و ارشاد جاهل است.و تأثیر آن از پاسخ متقابل بسیار بهتر است.

خداوند وقتی موسی و هارون را مأمور می کند تا به کاخ فرعون بروند؛ به آنها می گوید:

اذهبا الی فرعون انه طغی، فقولاله قولا لینا لعله یتذکر او یخشی

به سراغ فرعون بروید و با نرمی با او سخن بگوئید شاید بترسد و یا هدایت شود (53).

نکته مهم اینکه می فرماید تنبه و هدایت در صورت نرمی محتمل است.لذا با او به نرمی تکلم کنید.

در موفقیت پیغمبر ما عوامل مختلفی نقش داشتند، ولی مهمترین عامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) نرمخویی و مدارا کردن ایشان بود.چنانچه در قرآن می خوانیم «پس با رحمت پروردگار برای آنان نرم گشته ای و اگر سخت دل بودی از اطرافت پراکنده می شدند. (54) چه بسیار انسانهایی که بواسطه همین صفت به آغوش اسلام و ائمه (ع) گرویده اند.در سیره امام سجاد (ع) می خوانیم: یکی از اقوام و خویشان امام به درب منزل آن حضرت آمده و با داد و فریاد و بنحوی که حاضرین نیز شنیدند، شروع به ناسزا نمود.امام (ع) مقابل آن مرد که در آتش سوزنده خشم قرار داشت، هیچ نگفت.وقتی آن مرد رفت، امام (ع) با یاران خود به درب منزل آن مرد رفته، و او را صدا زدند.مرد که گمان می کرد حضرت برای انتقام آمده در حالیکه خود را برای جنگ و دعوی آماده کرده بود از منزل خارج شد در این هنگام امام (ع) خطاب به مرد گفت: آنچه بمن نسبت دادی اگر در من هست از خدا می خواهم مرا ببخشاید، و اگر در من نیست از خدا می خواهم ترا ببخشاید.مرد که از برخورد امام جا خورده بود، پیشانی امام را بوسید و با عذرخواهی به امام عرض کرد: آنچه من به شما نسبت دادم در شما نیست و من خودم به آن سخنان سزاوارم. (55)

در سیره امام سجاد (ع) می خوانیم که زهری می گوید: با امام سجاد (ع) معاشرت داشتم بخدا قسم کسی را در آن زمان ندیدم مگر اینکه در خفا با آن حضرت دشمن بوده ولی در حضور امام به او اظهار دوستی و مودت می کرد.زیرا اشخاص به فضایل آن حضرت آگاه بودند از این رو به آن حضرت حسد می ورزیدند ولی بدلیل مدارا و مردم داری آن حضرت و خوش برخوردی او با همگان آنچنان بود که همه او را دوست می داشتند. (56)

درباره رفق و مدارا در روایات می خوانیم:

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «ما جماعت پیامبران به مدارا کردن با مردم امر شده ایم همانگونه که به انجام فرائض مأمور شده ایم» . (57)

و در روایتی دیگر از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «عاقل ترین مردم کسی است که با مردم بیشتر مدارا می کند» . (58) در یک تصویر سازی از رفق پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «اگر رفق و مدارا خلقی از مخلوقات پروردگار بود که دیده می شد، زیباترین مخلوقی بود که خداونداو را آفریده است» . (59)

امام علی (ع) در این زمینه می فرماید: «رفق کلید رستگاری است. (60)

امام باقر (ع) می فرماید: خوش رفتاری و مدارا با مردم یک سوم خرد است. (61)

ایثار و از خودگذشتگی
ایثار و از خود گذشتگی یکی از آداب معاشرت اسلامی است.به این معنا که انسان تا جائی که می تواند در رفع نیازهای دیگران بکوشد.امام علی (ع) می فرماید: با مردم، به انصاف رفتار کن ولی با مؤمنان، با ایثار معاشرت نما (62).

در قرآن این صفت مقدس، از اوصاف مؤمنین شمرده شده است:

و مردم را در آنچه دارند بر خود مقدم می شمارند، اگر چه خود به آنها نیاز دارند (63).

در سیره امام علی (ع) می خوانیم:

علی (ع) باغ خود را به 12 هزار درهم می فروشد و همه پولها را بین فقرا و تهیدستان مدینه تقسیم کرده به منزل باز می گردد.

طبیعی است که انتظار فرزندان و همسر پس از فروش باغ، آوردن غذا و میوه به منزل است، چنانکه فاطمه (س) می پرسد: پول باغ را چه کردی؟

امام پاسخ می دهد: در راه خدا انفاق کردم (64).

و باز در این باره می خوانیم که:

روزی فاطمه زهرا (س) به علی (ع) گفت به نزد پدر رو و از او چیزی بستان تا غذای امروزمان را فراهم کنی.علی (ع) به نزد پیامبر (ص) رفته و دیناری از آن حضرت گرفت و بازار رفت تا بوسیله آن غذایی بخرد.در بین راه مقداد بن اسود را دید از حالش پرسید، معلوم شد که وی سخت در مضیقه است دیناررا به وی داد و خود به مسجد رفت.چون شرمنده بود با دست تهی به خانه بازگردد.مدتی گذشت و پیامبر در جستجوی علی به مسجد آمد و به او فرمود: کجا بودی؟ چرا برای خانه چیزی تهیه نکردی؟ امام (ع) عرض کرد: آخر مقداد را دیدم که سخت نیازمند است پس دینار را به وی دادم.پیامبر فرمود از این ماجرا خبر دارم چون خداوند این آیه را در شأن تو فرستاده است: «دیگران را بر خویش مقدم دارند گرچه خود در تنگنا باشند. (حشر: 9) (65).

تغافل و چشم پوشی
همانگونه که گذشت، انسان موجودی است اجتماعی و می بایست در جامعه در کنار هم نوعان خود زندگی نماید.

در این معاشرتها، ممکن است انسانها به عیوبی از یکدیگر پی برند.افشای این عیب و به رخ کشیدن آن، کار پسندیده ای نیست؛ لذا از نظر اسلام چشم پوشی و تغافل یکی از آداب معاشرت اسلامی است.

امام باقر (ع) می فرماید: صلاح شأن مردم با هم زندگی کردن است، و با هم زندگی کردن پیمانه پری است که دو سوم آن زیرکی و یک سوم آن چشم پوشی و خود را به فراموشی زدن است (66).

صله رحم
از دیگر آداب معاشرت صله رحم است، یعنی سرکشی به خویشان و اقوام.اینکه در جامعه ماشینی امروز، عواطف انسانی بخشکد، و رفت و آمدهای خانوادگی تحت الشعاع کارهای روزانه قرار گیرد؛ عملی سخت مورد انتقاد است.در جامعه اسلامی صله رحم و سرکشی به خویشان عملی است پسندیده که مورد تأکید اسلام واقع شده است.

وجود انسان را علاقه ها و پیوندها در بر گرفته اند، از یک طرف پیوند به خالق که اگر قطع شود مایه نابودی انسان است، و از طرفی پیوند با جامعه انسانی بطور عام و پدر و مادر و سایر بستگان بطور خاص.برقراری این پیوند، مصداق آیه

یصلون ما امر الله به ان یوصل (67) است؛ که می فرماید: وصل می کنند آنچه را که خداوند دستور داده تا وصل باشد و در مقابل قطع هر یک از پیوندها مصداقی است از آیه

«ویقطعون ما امر الله به ان یوصل (68)

و قطع می کنند آنچه را که خدا دستور وصل داده.

که خداوند این بیان را در توصیف انسانهای فاسق آورده است.

امیر المؤمنین علی (ع) می فرماید: با خویشاوندان خود صله کنید و لو به سلام باشد (69).

همکاری و تعاون
روشن است که انسان بدلیل اینکه موجودی است اجتماعی نیاز دارد که بسیار از کارها را بشکل جمعی انجام دهد؛ رسیدگی به مسجد، وضعیت مدرسه و کیفیت فضای آموزشی، خیابان، آپارتمان و شهر…مسائلی است که همکاری همگان را طلب می کند.همکاری تا جائی که جنبه سازندگی و خیر دارد مورد تأکید اسلام است.چنانکه قرآن مجید می فرماید:

تعاونوا علی البر و التقوی

یکدیگر را در خیر و تقوی یاری نمائید.

و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان

و در گناه و ستم همدیگر را کمک ننمائید (70).

کمک برای ازدواج یک جوان، کمک برای ادای قرض مؤمن، حضور فعال در انجمن اولیاء و مربیان، یاری رساندن به یک جوان بیکار و دادن سرمایه به وی…از مصادیق بارز تعاون بر نیکی است که از آداب یک معاشرت اسلامی بشمار می آید.

امام علی (ع) می فرماید: از واجب ترین حقوق خداوند متعال بر بندگانش نصیحت به اندازه توان و همکاری بر اقامه حق است (71).

نصیحت و خیر خواهی مردم
در جامعه اسلامی، مسلمان هرگز به ضرر، مصیبت و گرفتاری دیگران راضی نیست و برای مردم همان اندازه طالب خیر است که برای خودش خیر و خوبی مطالبه می کند.

منفعت طلبی در ذات انسان وجود دارد.ولی این منفعت طلبی نباید باعث تضییع حقوق دیگران گردد و بقولی انسان بخواهد فقط به هدفش برسد و لو به ضرر دیگران.امام صادق (ع) می فرماید : برای مردم چیزی را دوست بدارید که برای خود دوست می دارید (72).

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: آنچه دوست داری مردم با تو کنند، با مردم همان کن و آنچه را خوش نداری مردم درباره تو کنند، درباره آنها وامدار (73).

در حدیث آمده است که خدا به حضرت آدم (ع) وحی کرد، تمام سخن را در چهار کلمه برای تو جمع می کنیم: …و آنچه میان تو و مردم است این است که آنچه برای خود می پسندی برای مردم بپسندی و آنچه را برای خود نمی خواهی برای آنها نخواهی (74).

عفو و گذشت
گذشت و عفو در وقتی که انسان می تواند انتقام بگیرد، عملی بسیار پسندیده و نشان مردانگی است.

چنانکه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بر شما باد گذشت و بخشش؛ زیرا گذشت جز عزت چیزی بر شما نیافزاید (75).

و امام سجاد (ع) به فرزند خود می فرماید: اگر مردی از طرف راستت به تو بد گفت پس از طرف چپ تو عذرخواهی کرد، پس عذر او را بپذیر (76).

اگر انسان توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است خودش محتاج بخشش دیگران باشد، آن وقت به ارزش عفو و گذشت پی می برد.

انتقام اگر چه حق فرد مورد ستم است، ولی همیشه عملی پسندیده نیست و در مواردی می تواند باعث از هم گسیختگی جامعه گردد.

از آن موارد می توان عفو و گذشت در مسائل خانوادگی را متذکر شد که در این موارد عفو و بخشش بسیار پسندیده تر است، از انتقامی که مایه تخریب محیط خانواده است.

کظم غیظ
غضب و خشم از ذاتیات یک انسان است و خداوند آنرا در وجود انسان قرار داده است.کما اینکه مودت و رحم و محبت را در وجود او قرار داده.

از وصیت های امام علی (ع) به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) این است که: خشم خود را فرو ببر بخاطر اینکه من جرعه ای شیرینتر از فرو بردن خشم ندیدم (77).

غضب سرچشمه بسیاری از گناهان است، و خطرناکترین حالات روحی انسان در حال غضب از او بروز می نماید، قاتلی که در حالت غضب کسی را کشته است، اگر اسیر جنون نمی گشت و غیظ خود را فرو برده بود، مرتکب چنین خطائی نمی شد.

خداوند متعال در مقام تمجید و توصیف متقین می فرماید:

و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس، و الله یحب المحسنین.

متقین، کسانی هستند که خشم خود را فرو می برند و مردم را می بخشایند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد (78).و در توصیف مؤمنین می فرماید:

و اذا ما غضبوا هم یغفرون

و وقتی غضبناک می شوند، می بخشایند (79).

در سیره امام صادق (ع) می خوانیم: یکی از بستگان امام صادق (ع) به خاطر موضوعی در غیاب ایشان نزد مردم، از آن بزرگوار بدگوئی می کرد.امام صادق (ع) توسط شخصی از بدگوئی او باخبر شد.

امام همین که این خبر را شنید بی آنکه عکس العمل شدیدی نشان دهد، با کمال نرمش و آرامش برخاست.وضو گرفت و مشغول نماز شد.یکی از حاضران بنام حماد می گوید:

من گمان کردم که آن حضرت می خواهد نفرینش کند ولی دیدم آن بزرگوار بعد از نمازش چنین دعا کرد:

خدایا من حقم را به او بخشودم تو از من بزرگوارتر و سخی تر هستی او را به من ببخشای و کیفرش مکن (80).و حضرت صادق (ع) می فرماید: آنکس که خشم خود را فرو برد در حالیکه می تواند آنرا اعمال کند خداوند قلب او را در قیامت، از رضایت خود پر می کند (81).

مهمان نوازی
از آداب ارزشمند معاشرت اسلامی، مهمان نوازی است.نقل است که ابراهیم خلیل الرحمان آنقدر به مهمان نوازی علاقمند بوده که اگر مهمانی بر او وارد نمی شد خود به جستجوی مهمان بر می آمد. (82).

و نیز از امام علی (ع) نقل است که او را نگران یافتند چون سبب را پرسیدند فرمود هفت روز است که مهمانی بر ما وارد نشده است. (83)

در فرهنگ اسلامی، مهمان حبیب خدا است، احترام به او مورد تأکید اسلام است؛ و یک ارزش محسوب می گردد.

امام صادق (ع) می فرماید: اسرائی را نزد پیامبر اکرم (ص) آوردند.

یکی از آنها را جلو آوردند که مجازات کنند.پس جبرئیل عرض کرد: یا محمد پروردگارت سلام رسانیده، می فرماید: به درستی که اسیر تو اطعام و مهمان نوازی می کند و بر سختیها صبر و تحمل دارد.

سپس پیامبر اکرم (ص) به اسیر فرمود که جبرئیل من را از اوصاف تو خبر داد، من ترا آزاد کردم.

سپس آن اسیر به حضرت عرض کرد، که آیا خدا، این اوصاف را دوست دارد.حضرت فرمودند: آری، سپس آن اسیر عرض کرد:

قسم به کسی که ترا به حق مبعوث کرد هرگز کسی را از مالم رد نکنم و مسلمان شد (84).

رفع حاجت مؤمنین و همدردی با مردم
از آداب معاشرت اسلامی، رفع حاجت، و کمک به سایرین است.این خصلت مورد ستایش اسلام، و از خصوصیات مؤمنان است.در سیره رسول الله می خوانیم:

دختر حاتم اسیر اسلام بود، به پیامبر عرض کرد: اگر صلاح می دانی مرا آزاد کن و از سرزنش قبیله های عرب دور ساز.همانا پدرم بردگان را آزاد می ساخت، و در حوادث تلخ روزگار به مردم کمک می کرد.حضرت به دختر حاتم فرمود این از اوصاف مؤمنین است.سپس به مسئولین امر فرمود که : به پاس احترام به ارزشهای اخلاقی پدرش او را آزاد کنند (85).

فرد مسلمان در جامعه اسلامی مکلف است تا جائی که می تواند در صدد رفع حوائج مؤمنین باشد .و اگر نتوانست حاجت وی را بر طرف کند، تا حد امکان با او همدردی نماید و خود را شریک در غم و رنج وی نشان دهد.

امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: هر کس در صدد رفع حاجت برادر مؤمنش باشد، خداوند در صدد رفع حاجت اوست تا مادامی که او در صدد رفع حاجت برادر خویش است (86).

آن حضرت می فرمایند: هر کس همراه برادر خویش برود، خواه کارش را انجام دهد خواه انجام ندهد، همچون کسی است که یک عمر خدای را پرستیده باشد.مردی پرسید: در پی حاجت برادر خود با وی برود و طواف را قطع کند، امام فرمود: آری (87).

برتری رفع حاجت مؤمن، بر طواف کعبه را در سیره عملی آن حضرت (ع) از زبان ابان بن تغلب می توان فهمید.

ابان گوید: همراه امام صادق (ع) مشغول طواف کعبه بودم در گرماگرم طواف یکی از شیعیان با اشاره از من خواست تا همراه او برای برآوردن حاجت او بروم ولی من دوست نداشتم طوافم را قطع کنم، و امام را رها کنم…حضرت فهمید و به من فرمود: همراه او برو.گفتم آیا طوافم را بشکنم؟ فرمود: آری (88).

در سیره امام سجاد (ع) می خوانیم: زید بن اسامه یکی از مسلمانان عصر امام سجاد (ع) بود، امام شنید که او بیمار شده و بستری است، به عیادت او رفت؛ دید گریه می کند فرمود: چرا گریه می کنی؟

زید گفت: مبلغ پانزده هزار دینار قرض دارم و گریه ام برای این مبلغ کلان بدهکاری است که بر گردنم هست و چیزی از مال دنیا بجا نگذاشته ام تا به اندازه این مبلغ باشد.

امام سجاد (ع) به او فرمود: گریه نکن آن قرض تو بر من، و تو از آن بری هستی.

آنگاه امام همه قرضهای او را ادا کرد (89).

عذر پذیری
انسان در جامعه انسانی زندگی می کند چه بسا کسانی که به انسان بدی کنند و بعد پشیمان گشته و عذرخواهی نمایند، یکی از آداب معاشرت اسلامی، عذرپذیری است چنانکه وقتی از انسان معذرت خواسته شد، سخت نگیرد و بپذیرد.

امام سجاد (ع) در نصیحت فرزند خود می فرماید: اگر مردی از سمت راست تو به تو بد کرد سپس از طرف چپ تو از تو عذر خواست، پس عذر او را بپذیر (90).

تواضع و فروتنی
تواضع از آداب پسندیده اجتماعی است و در اسلام تأکیدات فراوانی بر آن شده است.شخص متواضع، مورد احترام مردم است.ولی متکبر در تنهائی موحش خود، گرفتار است و در میان مردم جائی ندارد.

اگر انسان توجه داشته باشد، او هم بنده ای است از بندگان خدا با همه خصائص و خصوصیات بندگی؛ یعنی ناتوان است، در معرض بیماری است و اجل در پی او است…آنگاه مشی آمیخته با تواضع اختیار می نماید:

امام علی (ع) در این زمینه می فرماید:

ذلیل و بیچاره فرزند آدم، اجلش پنهان است، بیماریهایش پوشیده، عملش نگهداری می شود پشه او را دردناک می سازد، آب در گلو بگیرد، او را می کشد، عرق او را بدبو می کند (91).

آیا انسانی با این همه ضعف، سزاوار است گردنکشی نماید.در اهمیت و نقش تواضع در معاشرت می فرماید:

هر کس درختش نرم باشد، (یعنی متواضع باشد) شاخه های او (دوستانش) فراوان است (92) خداوند بندگان خود را با تواضع توصیف می کند.

عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا (93).

بندگان خدا کسانی هستند که در روی زمین به آرامی راه می روند.

اگر چه تواضع صفت پسندیده ای است ولی در مقابل متکبرین که تواضع دیگران را در مقابل خود وظیفه آنها می دانند، پسندیده نیست.چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هر گاه افراد متواضع از امت مرا دیدید، در برابر آنها تواضع کنید، هر گاه افراد متکبر را دیدید در برابر آنها تکبر نمائید (94).

دفاع از حقوق مؤمنین
دوستی انسان با دیگران ایجاب می کند، که از حقوق معاشرین خود دفاع نماید.و این از اولین آداب دوستی است.امام علی (ع) می فرماید: دوست در حقیقت دوست نیست مگر اینکه رعایت نماید دوست خود را در سه وقت؛ در رنج و گرفتاری او، در نبودن او، در وفات او (95).

در سفری که امام کاظم (ع) به عراق نمود، علی بن یقطین از وضع خود به امام شکوه کرد و گفت: آیا وضع و حال مرا می بینی که در چه دستگاهی قرار گرفته، با چه مردمی سر و کار دارم.امام فرمود: خداوند، در میان ستمگران مردانی دارد محبوب، که بوسیله آنان از بندگان خوب خود حمایت می کند و تو از آن مردان محبوب خدائی (96).

یکی از جاهائی که می بایست از حق مؤمنان دفاع کرد، پشت سر آنهاست؛ یعنی وقتی که مؤمن غایب است، از حق او دفاع کرد، و شأن او را حفظ نمود:

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: کسی که در حضورش مسلمانی را غیبت نمایند و او بتواند دفاع کند، و نکند؛ خداوند او را در دنیا وآخرت به ذلت کشاند (97).

تذکر و امر به معروف
امر به معروف و نهی از منکر از آداب مهم معاشرت اسلامی است.

تذکر و نصیحت از عوامل مهم رسیدن به کمال است.و مایه پیرایش جامعه از زشتی ها و احیای سنن و آداب نیکو می باشد.

از نظر اسلام، یکی از معیارهای انتخاب دوست، این است که دارای وصف تذکر باشد.یعنی دوست خوب، دوستی است که خوبیها را به انسان متذکر شود و عیوب انسان را به او گوشزد نماید .

امام صادق (ع) می فرماید: بهترین دوستم کسی است که عیوبم را به من هدیه آورد (98).

و اگر کسی چنین نکند در حقیقت به دوست خود خیانت کرده است.

امام صادق (ع) : کسی که برادرش را در حین کار زشتی ببیند ولی او را منع نکند، پس به او خیانت کرده است (99).

و باز آنحضرت در مقام تهدید می فرماید: کسی که برادر مؤمنش را در انجام حاجت ناپسندی یاری کند و او را از آن کار باز ندارد، مانند کسی است که به خدا و رسولش خیانت کرده است و خداوند خصم و دشمن اوست (100).

حارث بن مغیره گوید: در کوچه های مدینه به امام صادق (ع) رسیدم.حضرت چون مرا دید فرمود ای حارث این را بدان که داناهایتان مسئول نادانهایتان خواهند بود.این بفرمود و دیگر توقفی ننمود و برفت.در اولین وقت مناسب به خانه اش شتافتم پس از کسب اجازه به خدمتش رفتم و عرض کردم: این فرموده شما مرا منقلب کرد.ممکن است در این باره بیشتر توضیح دهید .

فرمود: چه چیزی شما را مانع است که چون بشنوید یکی از خودتان (جماعت شیعه) مرتکب اعمالی شده که مایه اذیت و آزار و موجب ننگ ماست.به نزد وی رفته و او را متذکر نموده و نصیحتش کنید و با سخن نرم و حکیمانه او را از کارش باز دارید؟ عرض کردم آخر آنها از ما نمی شنوند .فرمود پس وظیفه دارید از آنها جدا شده و با آنان همنشینی نکنید؟ (101) در اهمیت این ادب از آداب معاشرت می باید گفت که امر به معروف در شریعت اسلام جایگاه ویژه ای دارد؛ تا آنجا که امیر المؤمنین علی (ع) در مقایسه ای بین امر به معروف و اعمال نیک دیگر، آنرا مثل دریا و سایر اعمال را مثل آب دهان می شمرد.

همه اعمال حتی جهاد، در مقابل امر بمعروف مثل آب دهان است در مقابل دریا (102).امر به معروف، اگر جنبه عملی پیدا کند تأثیری بمراتب بیشتر از زبان دارد.

امر به معروف با عمل، اثرش بیشتر است از تذکری که فقط با زبان باشد.

ابن ابی یعقوب گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: شما (شیعیان) با رفتار و کردارتان مردم را به مذهبتان دعوت کنید، نه با زبانتان، تا کوشش در عبادت و پرهیز از گناه و صداقت و راستگوئی را در رفتار شما مشاهده کنند، (و بدین روش می توانید مردم را به سوی دین بکشانید) (103).

اینکه انسان دیگران را به معروف امر کند و خود انجام دهنده آن نباشد، تأثیری نخواهد داشت و به باران بر سنگ تشبیه شده است.

خداوند در مقام اعتراض به چنین افرادی می فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون.

ای کسانی که ایمان آورده اید چرا به آنچه می گوئید عمل نمی کنید (104).

اگر چه نماز ستون دین و سیمای مکتب است ولی می بایست گفت که همه اعمال حتی نماز، قوامشان در جامعه بسته به اجرای این فرضیه الهی است.با انجام امر به معروف و نهی از منکر جامعه اسلامی شکل اسلامی به خود می گیرد.و احکام اسلامی در جامعه پیاده می شوند.

حیا
حیا مترادف عفت و بعضا صفتی است نفسانی که شهوت را کنترل می نماید و یا اینکه حالتی است درانسان که او را از انجام کارهای غیر جائز، باز می دارد (105).

حیا نیرویی است که تمام اعمال انسان را کنترل می نماید تا هر چه را نفسش اراده کرد انجام ندهد.

پرهیز از تعبیرات زشت و زننده (حیاء در گفتار) پرهیز از پوشیدن لباسی و لو غیر منافی با اسلام (ظاهرا) دوری از شوخی های رکیک…از مصادیق حیاء در معاشرات اسلامی می باشند .

امام علی (ع) برترین اعمال را عفت می داند بالاترین عبادات عفت و پاکدامنی است (106).

امام کاظم (ع) می فرماید: خداوند بهشت را بر فاحش و زشتگو و کم شرمی که از آنچه می گوید یا در مورد او گفته می شود حیا نمی کند، حرام کرده است (107).

اگر چه بسیاری از مواقع حیا را، مرادف با خجالت، معرفی می کنند، ولی این تلقی از حیا مردود است، چون خجالت و خجل بودن از نظر اسلام پسندیده نیست.

آنچه از روایات منابع اسلامی بدست می آید، حیا نیرویی است که انسان را از دست زدن به اعمال زشت باز می دارد، و مانع از آن می شود که هر چه به فکرش آمد بر زبانش جاری نماید .کما اینکه امام علی (ع) می فرماید: حیاء انسان را از کار زشت باز می دارد. (108)

اگر چه حیا برای همه پسندیده است ولی برای بانوان پسندیده است چنانچه امام صادق (ع) می فرماید: حیا ده جزء است 9 جزء در زنان و یک جزء در مردان (109).

در جایگاه حیا همین بس که از نظر اسلام هر کس پرده حیای خود را بدرد، آبرو و شخصیتی ندارد، و لذا اسلام غیبت چنین افرادی را جائز شمرده است؛ چه اینکه پیامبر اکرم (ص) می فرماید : هر کس پرده حیا را درید غیبتش جائز است (110).

اگر چه هنوز عنوانهایی برای آداب معاشرت می توان یافت ولی به همین مقدار کفایت می نمائیم .

3 آنچه در معاشرت باید ترک شود
در ذیل به آفات معاشرت اسلامی خواهیم پرداخت.یعنی آنچه از نظر اسلام در معاشرت مردود شمرده شده و باید ترک شوند.

سخن چینی
سخن چینی و نمامی، عملی بسیار زشت و ناپسند است که آثار بسیار سوئی بر اجتماع می گذارد، مثل تفرقه، کینه و کدورت و…از نظر اسلام سخن چینی در معاشرت، عملی مردود است و فرد مسلمان باید از این عمل پرهیز نماید.

پیامبر اکرم (ص) به اصحابش فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از بدترین مردم؟ گفتند: آری یا رسول الله.حضرت فرمود:

بدترین مردم کسی است که در میان مردم به سخن چینی راه می روند و در میان دوستان جدائی می اندازند و از برای بی عیبان عیب می جویند (111).

و امام باقر (ع) فرمود: بهشت بر سخن چینان حرام است (112).

سعدی، در این بیت سخن چین را تشبیهی بسزا نموده است:

میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت، هیزم کش است

تجسس و عیبجوئی
یکی از صفات رذیله، جستجو کردن داخل زندگی دیگران است که مورد نهی اسلام واقع شده است .

قرآن کریم می فرماید:

و لا تجسسوا

؛ یعنی در امور مردم کنجکاوی نکنید (113).

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: لغزش های مؤمنین را جستجو نکنید پس به حقیقت کسی که در جستجوی لغزشهای برادرش باشد، خدا لغزشهای او را دنبال می کند.اگر چه در اندرون خانه اش باشد (114).

در سیره امام علی (ع) می خوانیم که امام حسین (ع) فرمود: روزی مردی به نزد پدرم آمد و درباره گروهی سعایت نمود؛ حضرت به من فرمود: بگو قنبر بیاید؛ چون قنبر آمد بوی فرمود : به این سعایت کننده بگو تو چیزهائی بما گفتی که خدا را خوش نیامد برو که در پناه خدا نباشی (115).

تجسس در حقیقت یک بلای اجتماعی است که مایه هتک حرمت دیگران و ریختن آبروی آنها می شود .علاوه بر این مایه اشاعه فساد در جامعه خواهد گشت.

از نظر اسلام نه تنها تجسس در عیوب دیگران مذموم است، بلکه اگر انسان مؤمن، بر عیوب دیگران ناخودآگاه اطلاع پیدا کرد، موظف به کتمان است.چنانچه امام باقر (ع) می فرماید : بر مؤمن واجب است که 70 مرتبه گناه برادر مؤمنش را بپوشاند یا 70 گناه کبیره مؤمن را بپوشاند (116).

سوء ظن
سوء ظن، دستمایه بسیاری از نابسامانی های جامعه اسلامی بلکه جامعه انسانی است.

شایعات، قضاوتهای عجولانه، دروغ و…همه ریشه در سوء ظن دارند.خداوند نسبت به گمان بد، می فرماید:

یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا

ای اهل ایمان از بسیاری گمانها پرهیز نمائید، زیرا برخی از گمانها گناهند (117).و امیر المؤمنین علی (ع) می فرماید: هر کاری که از برادر دینی ات سر زد نیکو بشمار و در سخنش گمان بد مبر، تا آنجا که برای آن جایگاه و محمل خوبی می یابی (118).

البته حسن ظن بسیار نیز مایه گرفتاری های فراوان است امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید : اگر زمان، زمانی بود که عدل و داد بر ظلم و جور غالب بود، گمان بد به کسی بردن روا نباشد جز اینکه بدی او ثابت باشد.و اگر زمان، زمانی بود که ظلم و جور به عدل و داد غالب بود، روا نباشد که به کسی گمان نیک بری مگر اینکه نیکی وی ثابت باشد (119).

تکلف و تشریفات
دوستی هر قدر که بی ریاتر و خدمانی تر باشد، دوام و استحکام بیشتری دارد.

اکثر اسرافها، دعواهای خانوادگی و طلاق ریشه در همین تکلفات و تشریفات بی مورد اجتماعی دارد.قصه دردناک چشم و هم چشمی که معمولا در بانوان رواج بیشتری دارد، دستاورد میهمانی های آمیخته با تکلف و تشریفات است.

در سیره پیامبر (ص) می خوانیم: پیامبر (ص) ساده بود بی پیرایه و عاری از تکلف؛ مجلس وی آنچنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی شد؛ در حلقه ای میان افراد می نشست تا هیچ برتری وجود نداشته باشد و از هر گونه اشرافیت سخت بی زار بود (120).

خلاصه اینکه، یکی از آفات بزرگ معاشرت اسلامی که شدیدا باید از آن اجتناب نمود، اسارت در زندان تکلف و تشریفات پوچ است.ولی این هرگز بدان معنا نیست که انسان کمتر از حد توان از میهمان خود پذیرایی نماید.اکرام مهمان در حد توان از مقوله تشریفات جدا است.

اهانت به معاشرین (مسخره کردن، لقب زشت دادن، سرکوفت کردن)
در سوره حجرات، اخلاقی ترین سوره های قرآن، خداوند در آیه 11، سه آفت مهم معاشرت را متذکر شده و مسلمانان را از آنها بر حذر می دارد.

یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم…و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب …

ای اهل ایمان کسی از شما دیگری را مسخره نکند، همدیگر را سرزنش نکنید، و لقب زشت به هم ندهید.

اگر چه همه این آفات را می توان در کوچک شمردن دیگران و خود بزرگ بینی جستجو کرد، ولی ذکر تک تک آنها در این آیه دلیل اهمیت و قبح آنهاست.

در سیره امام صادق (ع) برخورد شدید با هرزه گویان را می توان دید.روزی یکی از دوستان امام که همواره با حضرت محشور بود به غلام خود گفت: ای زنازاده.

امام وقتی این هرزه گوئی را شنید، خشمگین شد و به او فرمود: از من دور شو که ترا نبینم (121).پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: بندگان خدا را حقیر نشمارید که حتی بنده کوچک نزد خدا بزرگ است (122).

و نیز می فرماید: کسی که مرد یا زن مؤمنی را ذلیل کند و یا بخاطر فقرش، حقیر شمارد، خداوند او را در قیامت مشهور گردانیده، سپس به فضاحت می کشاند (123).

سرکوفت زدن و سرزنش کردن در حقیقت نمک بر زخم دیگران پاشیدن است و این با همدردی، که از آداب معاشرت است، سازگار نیست.

اذیت کردن دیگران
از نظر اسلامی، اذیت کردن مؤمنین، حتی به کوچکترین وسیله، عملی بسیار زشت قلمداد شده است، چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: هر کس بر ضرر مسلمانی و لو یک کلمه سخن بگوید، روز قیامت بر پیشانی او نوشته خواهد شد: این بنده از رحمت خدا مأیوس است (124).

دنیا اگر چه دار مکافات نیست، ولی بسیاری از اعمال انسان، می توانند نتایجی دنیوی داشته باشند.

آزردن مردم از همین قبیل است؛ چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: هر کس آزارش را از مردم برداشت، فقط یک دست از آنها برداشته است، ولی در مقابل، دستهای بسیاری از آزار او خوداری خواهند کرد (125).

شاعر، در این زمینه می فرماید: انگشت مکن رنجه بدر کوفتن کس*تا کس نکند رنجه بدر کوفتنت مشت

تفرقه و تک روی
دیگر از آفات اجتماع اسلامی، تفرقه و جدائی است کناره گیری از جامعه و حرکت برخلاف مسیر حقی که جماعت حرکت می کنند، مایه هلاکت است.چنان که امام علی (ع) می فرماید: همواره همراه بزرگترین جمعیتها (اکثریت طرفدار حق) باشید که دست خدا با جمعیت است؛ ازپراکندگی بپرهیزید که انسانهای تنها، بهره شیطان هستند؛ هم چنان که گوسفند تنها، طعمه گرگ است (126).

پیغمبر اکرم (ص) تفرقه را مایه تباهی جامعه دانسته، می فرمایند: تنها چیزی که امت های گذشته را تباه ساخت، همانا اختلاف و تفرقه بود (127).

و خداوند جامعه اسلامی را از تفرقه نهی می کند:

و لا تنازعوا فتفشلوا

؛ پس با هم نزاع نکنید چون نزاع مایه سستی شما است (128).

غیبت
غیبت، گناهی است که جامعه را فاسد می کند و حالت سوء ظن در جامعه ایجاد می نماید.آیات و روایات با زبان بسیار تندی با مسئله غیبت برخورد کرده اند.قرآن مجید می فرماید: . ..

و لا یغتب بعضکم بعضا

..بعضی از شما بعض دیگر را غیبت ننماید (129).

در معنی غیبت، فقها گفته اند: درباره مسلمانی چیزی را گفتن که اگر او بشنود دلگیر گردد .

غیبت آثار اجتماعی سوئی دارد از جمله: جامعه آلوده به غیبت، روی وحدت را نخواهد دید، تعاون و همکاری از بین خواهد رفت؛ عداوت و کینه دامنگیر جامعه خواهد شد و فحشا در جامعه اشاعه پیدا خواهد کرد و…

پیامبر اکرم (ص) در مذمت غیبت می فرماید: غیبت در نابودی دین مسلمان، زودتر از بیماری خوره در درون او مؤثر است (130).

عقوبت غیبت فقط دامنگیر غیبت کننده نمی شود، بلکه شنیدن غیبت و نشستن در مجلس غیبت نیز حرام است.امام علی (ع) در این زمینه می فرماید: شنونده غیبت در گناه و عقاب، همانند غیبت کننده است (131).

عمرو بن جمیع از ملازمان امام صادق (ع) گوید: روزی حضرت بمن فرمود: هر کس که به نزد ما می آید، اگر وی بمنظور آموختن فقه و قرآن و تفسیر آمده او را راه ده و اگر آمده که عیوب مردم را که خداآنها را مستور داشته فاش سازد جوابش کنید و او را به خانه ما راه مدهید. (132)

تهمت
زشت ترین گناهی که در اسلام از آن یاد شده است، تهمت زدن است.

امام صادق (ع) می فرماید: تهمت زدن به بی گناه، از کوه های عظیم نیز سنگین تر است (133).

و نیز می فرماید: کسی که برادر مسلمانش را متهم کند، ایمان در قلب او ذوب می شود؛ همانند ذوب شدن نمک در آب (134).

اشاعه این عمل زشت در جامعه، آثار بسیار سوئی دارد از جمله نا امنی، از هم گسیختگی، از بین رفتن اعتماد عمومی و اشاعه فحشاء…

4 پیرامون همنشینان
دوست در زندگی انسان تأثیر فراوانی داشته و نقش مهمی را بازی می کند، به همین دلیل اسلام تأکید فراوانی روی شناخت دوست و همنشین دارد؛ امام صادق (ع) می فرماید: سه چیز از نشانه های مؤمن است: 1 توحید و علم به خدا 2 علم او بکسانی که آنها را دوست دارد 3 علم او بکسانی که با آنها دشمن است (135).

ما در این قسمت، به خصوصیات همنشین خوب و بد، اشاره خواهیم نمود و افرادی را که همنشینی با آنها از نظر اسلام مذموم است، متذکر خواهیم شد.

همنشین خوب
درباره همنشین خوب، پیامبر اکرم (ص) معیارهائی را معرفی می فرماید:

ایشان در پاسخ به این سؤال که همنشین خوب کیست؟ (136) معیارهای زیر را بیان می دارند:

1 دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد.یعنی دوست خوب کسی است که شما با دیدن او، خدا را به یاد آرید؛ یعنی اینکه رنگ خدائی داشته باشد.خدا به پیامبرش چنین می فرماید:

و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی یریدون وجهه

یعنی: از دور خدا پراکنده مکن (ترک معاشرت مکن) با کسانی که به هر صبح و شام، خدا را خالصانه عبادت می کنند (137).

و در مقابل می فرماید:

و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی یریدون وجهه

یعنی: با کسانی باش که هر صبحگاه و شامگاه، خدا را خالصانه عبادت می کنند (138).

معاشرت با افرادی که انسان با دیدن آنها به یاد خدا می افتد، مایه پیرایش انسان از زشتی ها است.

چون انسان در مقابل چنین افرادی، اجازه گناه و معصیت به خود نمی دهد.

2 گفتارش بر علم شما بیفزاید.

معاشرت با عالم، از معاشرتهای بسیار ممدوح، و مورد تأکید اسلام است.معاشرت با عالم، در درجه اول، انسان را از مضراتی، که همنشینی با نادان در بردارد، مصون می دارد، و علاوه بر این مایه آشنایی انسان با علم و ادب است.

امام علی (ع) در نامه ای به مالک اشتر می نویسد: با دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین و با اندیشمندان بسیار به بحث بپرداز (139).

و امام موسی بن جعفر (ع) به نقل از پیامبر (ص) می فرماید: از علما سؤال کن، با حکما آمد و شد داشته باش و با فقرا مجالست نما (140).

3 عملش، آخرت را به یاد شما آرد.

سومین معیاری که در حدیث پیامبر (ص) آمده، این است که، می باید با کسی همنشین شد که به واسطه ترس از دوزخ و قیامت، خود را به گناه نمی آلاید؛ و همین امر باعث می شود که انسان با دیدن او و ترسی که از قیامت که در وجودش می باشد به یاد آخرت و قیامت افتد .یاد قیامت، مهمترین عاملی است که انسان را از گناه باز می دارد.

خداوند در قرآن مجید می فرماید:

الا یظن اولئک انهم مبعثون لیوم عظیم.

یعنی: آیا (گناهکاران) گمان نمی کنند که در روز جزا برانگیخته خواهند شد (141).

دقت در این آیه شریفه به ما می فهماند که اگر انسان احتمال هم بدهد قیامتی هست و در حد احتمال به یاد قیامت باشد، دست به گناه نمی زند.

خداوند درباره پیامبران خود می فرماید:

انا اخلصنا هم بخالصة ذکری الدار؛ ما آنها را با یاد آخرت، خالص و پاک گرداندیم (142).

اگر انسان دوستی را انتخاب نماید که با دیدنش به یاد آخرت افتاده و گناه ننماید، دوست کاملی را اختیار کرده است و از مسیر انسانی منحرف نخواهد شد.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: دوست خوب، کسی است که دیدنش غفلت شما از قیامت را بزداید و در کار نیک همراهیتان نماید. (143)

از آنچه گذشت می توان علاوه بر خصوصیات دوست خوب، به آداب دوستی هم رسید، یعنی دوستی می باید بر سه محور: علم، یاد خدا و یاد قیامت استوار باشد.

همنشین بد
در قرآن کریم، مسلمانان از دوست گرفتن افراد زیر نهی شده اند: 1 کافرین،

یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء (144).

2 یهود و نصاری؛

یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء (145).

3 دشمنان خدا؛

یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء (146).

4 اهانت کنندگان به دین؛

یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا…اولیاء (147). مغضوبین؛

یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم (148).

6 غافلین از یاد خدا؛

و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا (149).

و تبعیت نکنید کسانی را که دلهاشان از یاد ما غافل است.

توجه به این آیات، حداقل به ما می فهماند که مسلمان مجاز نیست با هر کس که خواست طرح دوستی و معاشرت بریزد.امام سجاد (ع)، (با استناد به آیه 68 سوره انعام) می فرمایند: چنین نیست که بتوانی با هر کس که دوست داشتی، همنشین باشی (150).

ذیلا به ذکر افرادی که از نظر روایات اسلامی، معاشرت با آنها نهی شده است می پردازیم : الف نادان و بی خرد و احمق.

نادان و بی خرد از جمله افرادی است که معاشرت با او نهی شده است.

امام صادق (ع) می فرماید: هر چه می توانی از شخص پست و بی خرد بگریز (151).

امام علی (ع) مسلمان را از دوستی با احمق بر حذر می دارد و در علت آن می فرماید: «احمق ترا به چیزی وا ندارد، و امید نیست که هر چه بکوشد بدی را از تو دور دارد و چه بسا خواهد سودت رساند ولی به زیانت کشاند…دوریش بهتر از نزدیکی است (152).

و باز می فرماید: فساد اخلاق بر اثر معاشرت با بی خردان است و سلامت اخلاق به برکت معاشرت با خردمندان (153).

و باز می فرماید: «همنشین احمق مباش، چون کارش را در نظر تو می آراید و دوست دارد تو هم چون او باشی (154).

ب فاسق و گناهکار

امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) هر وقت بالای منبر می رفت مردم را از همنشینی با فاسق بر حذرمی داشت و در بیان علت می فرمود: «او دوست دارد مثل او باشی، و ترا در امر دینت کمک نمی کند، نزدیک شدن به او جفا، قساوت قلب و ننگ است برای تو (155).

و امام سجاد (ع)، هم نشینی با پنج کس را ناپسند می شمارد و یکی از آنها فاسق است (156).

کمترین اثر معاشرت با گناهکار، این است که قبح گناه در نظر انسان شکسته می شود و در دام گناه گرفتار می آید.

ج دروغگو و سخن چین

امام علی (ع) مسلمانان را از دوستی با دروغگو و سخن چین بر حذر می دارد و می فرماید : با دروغگو زندگی بر تو گوارا نیست؛ حدیث تو را به دیگران رساند و داستان دیگری را به تو.تا داستانی را به پایان رساند داستان دیگری به دنبال کشاند؛ میان مردم دشمنی افکند و کینه در سینه ها بکارد.از خدا بترسید و در برابر دروغگو مراقب خود باشید (157).

و امام سجاد (ع) پس از نهی معاشرت با دروغگو می فرماید: دروغگو مثل سرابست و ترا با دروغهای خود فریب می دهد (158).

د بخیل
امام صادق (ع) می فرماید: بر تو باد که با شخص بخیل مصاحبت ننمائی، زیرا که او مال خود را در شرایط سخت و هنگام نیازمندی، از تو دریغ دارد (159).

ح قاطع رحم
یعنی کسی که با اقوام و خویشان خود قطع رابطه کرده است.

امام صادق (ع) می فرماید: «بپرهیز از مصاحبت با قاطع رحم، که من او را در سه جای قرآن ملعون یافتم (160).و امام سجاد (ع)، هم نشینی با پنج گروه را منع کرده است: که یکی از ایشان قاطع رحم می باشد (161).

و هوس بازان و هواپرستان
هواپرستی زمینه ساز گناهان بزرگ است و دام شیطان بحساب می آید.امام علی (ع) می فرماید : «مجالست با اهل هوا، ایمان را به فراموشی می سپارد و شیطان را به حضور می کشاند» (162).

ز زینت دهندگان گناه
در اجتماع شاید به کسانی برخورد کنیم که علاوه بر گناه کاری، می خواهند در مسیر گناه همراهی داشته باشند، لذا گناه خود و دیگران را خوب جلوه می دهند.این جماعت از جمله افرادی هستند که معاشرت با آنها مایه انحطاط انسان است.و اسلام معاشرت با آنها را مذموم می داند .

امام علی (ع) در پاسخ به این سؤال که چه همدمی از همه بدتر است؟ می فرماید:

بدترین همدم کسی است که معصیت خداوند را در نظر تو زینت بدهد (163).

ح اهل بدعت
بدعت به معنی سنت و دستور نوینی است که بر خلاف دین است و در دین جعل می شود.و اهل بدعت کسانی هستند که چنین عملی را انجام می دهند.این عمل در اسلام از محرمات بزرگ است و از نظر اسلام همنشین شدن با این افراد مذموم است.

امام صادق (ع) می فرماید: با بدعت گذاران مصاحبت نکنید و با آنها هم نشین مباشید؛ چرا که در نظر مردم خود نیز یکی از آنها می شوید (164).

و در جای دیگر می فرماید: سه گروهند که اجتناب از آنها بر هر کس واجب است.

یکی از این سه گروه، اهل بدعت است (165).

ط اشرار
امام علی (ع) درباره علت ذم معاشرت با اشرار می فرماید: همنشینی با اشرار مایه بدگمانی خوبان است (166).

در روایت گذشته (شماره 3) از امام صادق (ع) گروهی دیگر از کسانی که اجتناب از آنها واجب است اشرار هستند.

ی اراذل و اوباش
مردم پست و فرومایه، انسانهای دون همت، مردمی هستند که بواسطه فرومایگی خود دست به هر کار می زنند، این انسانها معاشرتشان منهی و مذموم است.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: سه گروهند که مجالست با آنها دل را می میراند.

اول همنشینی با اراذل و اوباش… (167)

دوستی با این افراد مایه حسرت ابدی است؛ لذا کفار در قیامت می گویند:

یا ویلتا لیتنی لم اتخذ فلانا؛ خلیلا (168).یعنی: وای بر ما ای کاش فلانی را دوست نمی گرفتیم.

نکته: ذکر این مصادیق، استقصاء تمام موارد نیست و این ده گروه برای توجه دادن به همان مطلبی است که امام سجاد (ع) در ذیل تفسیر آیه 68 سوره انعام به آن اشاره فرمودند.یعنی اینکه: مسلمان مجاز نیست با هر کس که خواست معاشرت نماید.

5 آداب مجالس
مجالس، در حیطه معاشرت اسلام آداب خاصی دارد که ذکر برخی از آنها خالی از فایده نیست .قبل از بیان آداب مجالس، به ضرورت دوری از مجالس گناه، خواهیم پرداخت.

از نظر اسلام حضور در مجالس گناه ممنوع است.چه خود مجلس گناه باشد و چه اینکه گناهی در آن مجلس اتفاق افتد.در قرآن می خوانیم:

و قد نزل علیکم فی الکتاب ان اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزأ بها فلا تقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره، انکم اذا مثلهم (169) ؛ و همانا ما در قرآن بر شما نازل کردیم که اگر شنیدید در مجلسی آیات الهی را تکفیر می کنند و مسخره می نمایند، پس با آنها همنشین نشوید تا کلامشان را عوض کنند، اگر شرکت کردید شما هم مثل آنان خواهید بود! و پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد در مجلسی که امامی را دشنام میدهند یا غیبت مسلمانی را می کنند، نمی نشیند (170).

و باز می فرماید: هر کس غیبت برادر مسلمانش را در مجلسی شنیده، رد کرد؛ خدا هزار باب بدی در دنیا و آخرت از او دور می کند.پس اگر آن غیبت را رد نکرد و خوشش آمد بار گناه غیبت کننده، بر او نیز هست (171).

مشاهده آیاتی نظیر آیه 68 سوره انعام و روایاتی نظیر آنچه ذکر شد، اهمیت پرهیز از مجالس گناه را به ما گوشزد می نماید.

هر اندازه حضور در مجالس گناه نهی شده، حضور در مجالس مؤمنین و صالحین سفارش شده است .

در حدیث آمده است که لقمان به پسر خود فرمود: ای پسر، بدیده بصیرت در مجالس نگاه کن اگر جماعتی را بینی که یاد خدا کنند، با ایشان بنشین (172).

پیغمبر اکرم مجالس مؤمنین را به باغهای بهشت تشبیه می نمایند.

امام صادق (ع) می فرماید: پیغمبر اکرم به اصحابش فرمود: وقتی باغی از باغهای بهشت دیدید در آن داخل شوید، گفته شد یا رسول الله باغ های بهشت کدامند؟ فرمودند: مجالس مؤمنین (173).

احترام به جالسین
رعایت احترام افرادی که در مجلس نشسته اند، از اولین آداب مجالس اسلامی است.عفت کلام، شیوه صحبت، شکل نشستن و احترام به اندیشه و گفتار دیگران، …از جلوه های احترام به هم نشینان در مجلس می باشند.

درباره سیره رسول اکرم (ص) امام صادق (ع) می فرماید: پیغمبر اکرم (ص) هرگز جلوی اصحاب خود پایش را دراز نمی کرد (174).

از دیگر از جلوه های احترام در مجالس، پاره نکردن کلام دیگران است.پیامبر اکرم (ص) این عمل را بدین گونه نهی می فرماید: کسی که در میان سخن دیگران سخن بگوید، مثل این است که بر صورت او زخمی وارد کرده است. (175)

در سیره حضرت رضا (ع) می خوانیم که: ابراهیم بن عباس گوید: هرگز ندیدم که حضرت رضا (ع) در سخن کسی پرخاش کند و سخن را قطع کند تا اینکه خود طرف سخنش را تمام کند.و هرگز پایش را در برابر همنشین دراز ننمود و در مجلس تکیه نمی زد. (176)

پرهیز از جدال
مجالس، بدلیل حضور افراد مختلف در آنها، بستر مناسبی برای بحث ها و تبادل نظرهای مختلف است.اما گاه این بحث ها به جدل و نزاع، منجر می گردد.جدل مایه وهن مجلس است.

امام سجاد (ع) می فرماید: کمال دین مسلمان، به این شناخته می شود که سخن بیهوده نگوید و در بحث، نزاع و جدال نکند و بردباری و شکیبائی و اخلاق نیکو داشته باشد (177).

پرهیز از نجوا
نجوا، بعضی صحبتهای در گوشی است؛ و از جمله اعمالی است که ترک آن در مجالس، مورد نظر اسلام است.امام صادق (ع) می فرماید: هر گاه سه نفر با هم، هم صحبتند، دو نفر آنها سربگوش، با هم صحبت نکنند، زیرا مایه آزار رفیق سوم ایشان است (178).

ملاک نهی امام (در این روایت) از نجوا، آزردگی طرف سوم است، چون مایه سوء تفاهم او می گردد و باصطلاح خیال می کند راجع به او صحبت می کنند.به همین دلیل عدد 3 در روایت اگر چه در حکم، نقش دارد، ولی می توان گفت در مجالس هر گاه چنین توهمی وجود داشته باشد، نجوا مورد نهی قرارمی گیرد و ترک آن ضروری است.

تواضع و فروتنی
تکبر و خود بزرگ بینی، مایه تحقیر دیگران و اهانت به ایشان است.شخص متکبر به آراء و نظریات دیگران، توجهی نمی کند و حقوقشان را زیر پا می گذارد.لذا در فرهنگ اسلامی، تواضع و متواضع مکانی رفیع دارند.

تواضع خسیسه درونی انسان است که در اعمال وی متجلی می گردد.حضرت رسول (ص) علامات تواضع در مجالس را چنین بیان می فرمایند:

از علامات تواضع آن است که آدمی به محلی راضی باشد که پست تر از محل نشستن او است (179).

شخص متواضع هنگام ورود به مجالس هر جا که خالی بود می نشیند و نگاه نمی کند تا بالای مجلس را تشخیص بدهد و آنجا را برای نشستن انتخاب نماید.

پرهیز از تکلف و تشریفات
آفت عمده ای که همیشه دامنگیر مجالس بوده است و در زمانه ما تجلی بیشتری دارد، تکلفات و تشریفات زیادی است؛ اگر چه پذیرائی از مهمان مورد تأکید اسلام است، ولی تکلفات و تشریفات بیش از حد، مایه اسراف و تبذیر است.

امام صادق (ع) می فرماید: هر کس به مجلسی بدون تشریفات راضی باشد، از زمان نشستن در آن مجلس تا هنگام برخاستن، خداوند و فرشتگان بر او رحمت می فرستند. (180)

جاباز کردن برای دیگران
از آداب مجالس این است که به آنهائی که تازه وارد مجلس می شوند، جا داده شود و جالسین برای آنها جا باز نمایند.در قرآن می خوانیم:

یا ایها الذین امنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا…و اذا قیل انشزوا فانشزوا

..

ای کسانی که ایمان آورده اید وقتی به شما گفته شد که به مجالس خود وسعت ببخشید (برای دیگران جا باز کنید) وسعت ببخشید…و وقتی گفته می شود برخیزید، برخیزید (181).

ننشستن میان دو نفر که با هم مأنوسند
اگر دو نفر با هم انس و الفتی دارند، یا پدر و پسرند و یا برادرند، از نظر اسلام بین آن دو نشستن خلاف ادب مجالس است.مگر اینکه آنها اجازه بدهند.

در سیره پیامبر (ص) می خوانیم: حضرت (ص) نهی فرمودند از نشستن بین دو مأنوس، مگر با اجازه آنها (182).

بلند شدن برای تازه واردین
از جای برخاستن برای تازه واردین، یکی از آداب مجالس است، البته اگر برای مؤمنین باشد .اسحاق بن عمار می گوید: از امام صادق (ع) سؤال کردم: کسی که برای احترام مردی از جایش بلند می شود چگونه است؟

امام (ع) فرمود: مکروه است، مگر برای شخص متدین (یعنی شخصی که عنوان دین دارد) (183).

از جا برخاستن برای استاد و پدر، از نظر اسلام اهمیت فوق العاده ای دارد.

امام علی (ع) می فرماید: به احترام پدر و استاد از جای خود بلند شو؛ و لو اینکه امیر باشی (184).

پی نوشت ها:

1 وسائل الشیعه، ج 16، باب 15، وجوب حب المؤمن، ص 165، روایت .1

2 وسائل الشیعه، ج 16، باب 15، وجوب حب المؤمن، ص 166، روایت .3

3 بحار الانوار، ج 68، ص 63، حدیث .114

4 بحار الانوار، ج 48، ص 103، باب .5

5 میزان الحکمه، ج 9، ص .138

6 بحار الانوار، ج 4، ص .178

7 میزان الحکمه، ج 4، ص 427، ح .8419

8 نهج البلاغه، حکمت: .260

9 بحار الانوار، بنقل از معارف و معاریف، ج 78 و ج 71، ص 190، روایت 56، باب .54

10 کافی، ج 3، ص .162

11 نهج البلاغة، کلمات قصار، شماره 401، ص .433

12 میزان الحکمه، ج 2، ص 480، ح .4150

13 بحار الانوار، ج 74، ص .105

14 بحار الانوار، ج 74، ص 5، روایت 1، باب .1

15 بحار الانوار، ج 74، ص 80، ص 80؟ ؟ ؟ .

16 تحف العقول، ص 273 .278

17 غرر الحکم، ج 2، ص .474

18 جامع السعادات، ج 1، ص .363

19 فتح: .29

20 بلد: .17

21 حجرات/ .10

22 قلم: .4

23 آل عمران: .159

24 اصول کافی، (چاپ اسلامیه با ترجمه) ج 3، ص .161

25 محجة البیضاء، ج 3، ص .284

26 بحار الانوار، ج 74، ص .288

27 محجة البیضاء، ج 3، ص .284

28 وسائل الشیعه، ج 11، ص .324

29 بحار الانوار، ج 71، ص .171

30 آل عمران، .134

31 بقره: .195

32 قصص: .77

33 بحار الانوار، ج 57، ص .43

34 فرقان: .63

35 سنن النبی، ص .75

36 نهج البلاغة فیض، حکمت .158

37 نساء: .86

38 حلیة المتقین، ص .350

39 همان، ص .406

40 معارف و معاریف، ص .254

41 معارف و معاریف، ص .254

42 معارف و معاریف، .255

43 نور: .19

44 بحار الانوار، ج 47، ص .44

45 بحار الانوار، ج 72، ص .24

46 کافی، ج 2، ص 209، روایت .3

47 اسراء: .34

48 بقره: .177

49 مؤمنون: 8 و معارج: .32

50 بحار الانوار، ج 75، ص 92، حدیث .2

51 بحار الانوار، ج 75، ص 95، نقل از 25، اصل، ص .230

52 معارف و معاریف، ج 5، ص .26

53 طه: 43 و .44

54 آل عمران: .159

55 ارشاد مفید، ج 2، ص .146

56 معارف و معاریف، ج 5، ص .2034

57 میزان الحکمه، ج 2، ص .1103

58 همان.

59 کافی، ج 2، ص .120

60 غرر الحکم، .294

61 کافی، ج 4، ص .457

62 میزان الحکمه، ج 1، ص 5، ج .16

63 حشر: .9

64 فرهنگ سخنان حضرت زهرا، ص .21

65 معارف و معاریف ج 1، ص .321

66 بحار الانوار، ج 46، ص 230، باب .4

67 رعد: .21

68 رعد: 25، بقره: .27

69 بحار الانوار، ج 74، ص .191

70 مائده: .2

71 بحار الانوار، ج 41، ص 152، حدیث .46

72 کافی، ج 4، ص .448

73 معارف و معاریف، ج 4، ص .1635

74 کافی، ج 3، ص .317

75 کافی، ج 2، ص .108

76 وسائل الشیعه، ج 8، ص .553

77 بحار الانوار، ج 71، ص .168

78 آل عمران: .133

79 شوری: .36

80 مشکاة الانوار، به نقل از فرازهای برجسته، ج 2، ص .181

81 تفسیر نور الثقلین، ص .390

82 معارف و معاریف، ج 5، ص .2182

83 همان.

84 بحار الانوار، ج 71، ص .149

85 زهر الربیع، ص 89، نقل از 25 اصل، ص 13 و .14

86 معارف و معاریف، ج 2، ص .657

87 المصدر، ص .40

88 اصول کافی، ج 2، ص 171 .172

89 ارشاد مفید، ص 375، نقل از فرازهای برجسته، ج 2، ص .170

90 وسائل، ج 8، ص .553

91 نهج ابلاغه، فیض حکمیت 411، ص .1283

92 نهج البلاغه، فیض حکمت 205، ص .1183

93 فرقان: .63

94 جامع السعاده، ص .443

95 نهج البلاغه فیض، صفحه 1150، حکمت .129

96 سیره پیشوایان، ص .456

97 معارف و معاریف، ص .2405

98 تحف العقول، ص .273

99 بحار الانوار، ج 72، ص .65

100 بحار الانوار، ج 72، ص .583

101 معارف و معاریف، ج 1، ص .263

102 نهج البلاغه، حکمت .374

103 وسائل، ج 8، ص 513، بحار الانوار، ج 70، ص .303

104 صف: .2

105 قاموس اللغه، مفردات راغب.

106 بحار الانوار، ج 71، ص .270

107 مستدرک الوسائل، ج 2، ص .339

108 غرر الحکم: .1339

109 بحار الانوار، ج 71، ص .336

110 مشکوة الانوار 235 .234

111 حلیة المتقین، ص 379، وسائل الشیعة، ج 8، ص 408، حدیث .8

112 حلیة المتقین ص .379

113 حجرات: .12

114 تفسیر صافی، جلد 2، ص .593

115 بحار الانوار، به نقل از معارف و معاریف.

116 بحار الانوار، ج 71، ص .301

117 حجرات: .12

118 بحار الانوار، ج 75، ص .196

119 معارف و معاریف، ص 1905، بحار الانوار، ج 75 و .10

120 سیره نبوی ج 1، ص .214

121 وسائل الشیعه، ج 11، ص .331

122 میزان الحکمة، ج 2، ص 4621، ح .7077

123 بحار الانوار، ج 72، ص .44

124 بحار الانوار، ج 72، ص .149

125 کافی، ج 4، ص .458

126 نهج البلاغه، خطبه .127

127 کنز العمال، نقل از معارف و معاریف، ص .148

128 انفال: .46

129 حجرات: .12

130 محجة البیضاء، ج 5، ص .255

131 میزان الحکمه، ج 7، ص 352، ح .15233

132 معارف و معاریف، ج 1، ص .331

133 سفینة البحار، ج 1، ص .111

134 اصول کافی، ج 2، ص 269، بحار، ج 2، ص .198

135 کافی، ج 3، ص .196

136 بحار الانوار، ج 71، ص .186

137 انعام: .52

138 کهف: .28

139 نهج البلاغه، کتاب .53

140 بحار الانوار، ج 71، ص .188

141 مطففین: 4 .5

142 ص: .46

143 میزان الحکمه، ج 5، ص 302، ح .10249

144 نساء: .144

145 مائده: .51

146 ممتحنه: .1

147 مائده، .57

148 ممتحنه: .13

149 کهف: .28

150 تفسیر صافی، ج 1، ص 523، در تفسیر آیه 68، سوره انعام.

151 کافی، ج 4، ص .456

152 تحف العقول، ص .303

153 معارف و معاریف، ص .2095

154 نهج البلاغه فیض، ص 1228، حکمت …285

155 تحف العقول، ص 203، کافی، ج 4، ص .453

156 حلیة المتقین، ص .421

157 تحف العقول، ص .203

158 حلیة المتقین، ص .421

159 کافی، ج 4، ص .455

160 کافی، ج 4، ص 455، آیات مورد نظر امام عبارتند از: محمد 22 و 23، رعد 25، بقره .27

161 حلیةالمتقین، ص .421

162 نهج البلاغة، ص .86

163 بحار الانوار، ج 71، ص .190

164 حلیة المتقین، ص .422

165 تحف العقول، ص .332

166 بحار الانوار، ج 71، ص .191

167 خصال، باب الثلاثة ص .98

168 فرقان: .28

169 نساء: .140

170 تفسیر صافی، ج 1، ص 523، ذیل آیه 68، سوره انعام.

171 وسایل الشیعه، ج 8، ص .607

172 حلیة المتقین، ص .423

173 بحار الانوار، ج 71، ص .188

174 بحار الانوار، ج 75، ص .43

175 معارف و معاریف، ص .1207

176 همان، ص .1987

177 همان، ص .1207

178 کافی، ج 4، ص .481

179 حلیة المتقین، ص .415

180 کافی، ج 4، ص .481

181 مجادله: .11

182 بحار الانوار، ج 72، ص .418

183 وسائل الشیعه، ج 8، ص .560

184 غرر الحکم: .149

جستجو