هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری به سوی کمال نهائی خود حرکت کرده و به آن دست یابد، انسان در مسیر زندگی خود و در دو راهی قرار داده شد تا زمینه انتخاب و گزینش برای او فراهم شود، راهی به سوی سعادت و کمال و راه دیگر به سوی عذاب و شقاوت ختم میشود و از طرفی اختیار و انتخاب آگاهانه نیاز به شناخت صحیح نسبت به کارهای خیر و شر و راههای شایسته و ناشایسته، دارد و در صورتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه انتخاب کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیبها و پیچ و خمها و لغزشهای آن آگاه باشد.
پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسائل لازم برای تحصیل چنین شناختهائی را در اختیار بشر قرار دهد.
از طرفی شناختهای عادی و متعارف بشری از طریق همکاری حس و عقل فراهم میآید، ولی برای شناختن راه سعادت و کمال، کافی نیست و باید راه دیگری، و رأی حس و عقل برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه، در اختیار بشر قرار داده شود تا انسانها بتوانند مستقیماً یا با وساطت فرد یا افراد، دیگری از آن بهرهمند شوند، که همان راه وحی میباشد.
احاطه بر تمام امور بشری برای یک فرد میسر نیست و دانش بشری نتوانسته و نمیتواند تمام نیازهای او را برطرف سازد. لذا انسان با تکیه بر وحی و مکتب انبیاء که ورای حس و تعقل است میتواند به حقایق عالم ماده و ماورای آن دست یابد و از این طریق سعادت و کمال نهائی خود را رقم بزند و لازمه این امر این است که اولین انسان پیامبر خدا و مرتبط با وحی بوده و ولی در روی زمین باشد و بر همین اساس است که خدای متعال، حضرت آدم 7 را که اولین انسان است، اولین پیامبر خود قرار داده و پس از او برای هر قوم و گروه و منطقهای پیامبری به منظور هدایت بشر مبعوث نموده است.
لذا ما در انتخاب راه، لازم است خود را در اختیار فرستادگان خدا و مکتب انبیاء بگذاریم، چون خدای متعال هم به ما آگاه و هم مهربان و هم بهترین حکمکنندگان است و قرآن کریم نیز به همین معنا دلالت کرد، و میفرماید:
«افحکمَ الجاهلیةِ یبغون و من احسن من اللهِ حکماً53 » آیا حکم جاهلیت را طلب میکنند، کیست که از خدا بهتر حکم کند و همچنین فرمود: «ولکل اُمةٍ رسولٌ فاذا جاءَ رسولُهُم فضیَ بینهم بالقسط و هم لایِظلمون»54 برای هر گروه و امتی پیامبری است پس زمانی که پیامبرشان آمد میان مردم به عدالت و قسط حکم میشود و به احدی ستم نمیشود و در آیه دیگری میفرمود: «و اِن من اُمةٍ الا خلا فیها نذیرٌ55». هیچ امتی نیست مگر آنکه در میان آنان پیامبری برای هر هشدار دادن بود. لذا لزوم ولایت انبیاء از آنجاست که اگر خدای متعال برای هدایت انسانها انبیاء را نمیفرستاد به گمراهی رفته و دلیلی برای مجازات آنان نبود و همانگونه که قرآن کریم میفرماید:
«ولو اَنا اَهلکناهم بعذابٍ من قبیله لقالوا ربنا لولا ارسلت الینا رسولا فنتبع ایاتکَ من قبل ان نذل و نخزی56» اگر ما قبل از پیام انبیاء مردم را هلاک کنیم زبان به اعتراض گشوده میگویند: ای خدای ما تو که از فلان راه و روش راضی نبودی که او را دنبال کنیم چرا پیامبر و رسولی برای ما نفرستادی تا ما را قبل از آنکه به ذلت و بدبختی برسیم هدایت کند.
انبیاء الگوی بشریت
از آنجا که بهترین نمونه تبلیغ، تبلیغ عملی است، پیامبران الهی با مشکلات توده مردم همراه بوده و به مراتب فراتر از آنان مشکلات را تحمل میکنند تا در عمل الگوی تربیت و استقامت مردم باشند، مسائلی از قبیل گرفتار شدن با دشمن، فرزند نااهل و همسری که مخالف آئین آنان باشد بیماری و فقر، مسخره گرفتن تعالیم و دستوراتشان، نوح پیامبر را پسری نااهل و لوط 7 را همسری ناشایست و ایوب پیامبر را مصیبتی و ابراهیم خلیل الرحمان را آزمایش بسیار سخت مبتلا میسازد.
حضرت یونس در در دام ماهی گرفتار ساخته و نبیمکرم اسلام را در میان اعراب جاهلی به رسالت برانگیخت و در سختترین شرایط حضرت به تبلیغ شریعت مقدس اسلام پرداخت و این سیره عملی آنگاه زیبائی خاص خود را نشان میدهد که با اخلاص زائدالوصف آنان همراه میشود و جز اجرای فرمان خدای متعال و کسب رضایت او هیچ انگیزه شخصی دیگری را دنبال نمیکردهاند و یک صدا سخنشان این گونه بوده است: «ان اجری الاعلی الله» مزد ما نیست مگر بر خدا که آیات 108 تا 109 سوره شعرا بیانگر این مطلب است و همچنین نبی مکرم اسلام که جز اطاعت خدا و محبت اهل بیتش را آن هم به فرمان خدای متعال چیزی برای اجر و مزد رسالت درخواست نکرد و اگر محبت اهل بیت را نیز به فرمان خدا از مردم درخواست میکند باز هم به نفع خود مردم است.
«قل ما اسئلکم علیهِ من اجر الا من شاءَ ان یتخذَ الی ربهِ سبیلا» ای پیامبر بگو من مزدی از شما نمیخواهم جز اینکه راه و مسیر الهی را انتخاب کنید57 و همچنین میفرماید: «قل لااسئلکم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی58» من هیچ مزدی از شما نمیخواهم جز آنکه اهل بیت مرا دوست بدارید که این دوستی در واقع رمز تداوم راه خدا و انبیاء عظام است و نفع آن به خود مردم باز میگردد.
یکی از نکاتی که ما را به شناخت رمز و راز از زحمات بیشائبه انبیاء عظام برای هدایت بشریت رهنمون میسازد شناخت شأن و منزلت آن انوار هدایت میباشد، برای شناخت این جایگاه و قدر منزلت به کلامی از امام صادق (ع) اشاره میکنیم.
شناخت شأن و منزلت انبیاء (ع)
شناخت راه صحیح زندگی در ابعاد مختلف آن از ویژگیهای بالائی برخوردار میباشد، چگونگی پیدایش انسان و پیوندهائی که با سایر موجودات و همنوعان خود باید داشته باشد از نکات مهمی است که در سرنوشت انسان و دستیابی او به سعادت و با شقاوت اثر مستقیمی دارد و از آنجا که آموزههای بشری ناقص بوده، باید خالق انسان با ارسال رسل و انزال کتب راه را به او بنمایاند و از اینجا شأن و منزلت انبیاء 7 و نقش مؤثر آنان در اصلاح امور تربیت روشن میگردد.
امام صادق 7 در بیان این جایگاه رفیع و شأن و منزلت والای انبیاء 7 میفرماید:
خداوند عالم به جهت لطف و مهربانی زیادی که به بندگان خود دارد از خزائن لطف و معادن کرم خود برای ایشان پیامبر فرستاد و به آن پیامبر همه معارف و احکام دین، و… و تدبیر سیاست و حکومت را تعلیم داد و پیامبران را برای خود برگزید و نفسی به ایشان کرامت فرمود که حد اعلای تنزه و تقدس میباشد.
اخلاق و احوال انبیاء با هیچ یک از غیر پیامبران و هیچ آفریننده دیگری مشابهت ندارد. خداوند متعال دوستی و اطاعت انبیاء را موجب رضای خود دانسته و انکار ایشان را سبب غضب خود میداند و همه بندگان خود را به پیروی کردن از پیامبر خودشان امر فرموده است و اطاعت و بندگی هیچکس قبول نمیشود مگر به اطاعت پیامبران و تعظیم خدای متعال با تعظیم پیامبران است. و شناخت حرمت و عزت خدای متعال با حرمت و توجه به مرتبه پیغمبران است. پس باید جمیع پیامبران را بزرگ شمارید و شأن و منزلت ایشان را با مقایسه بین ایشان و غیر ایشان تضعیع نکنید.
بیدلیل از مقامات و حالات و اخلاق جز آنکه قرآن کریم و اجماع صاحبنظران اهل بصیرت به آنان نسبت دادهاند نسبت ندهید.
[گروهی از مردم نسبتهای ناروائی به انبیاء داده و بعضی را خدا و یا پسر خدا دانستهاند] لذا حضرت میفرماید:
گمراه کرده است ایشان را خدای متعال و کور کرده است چشم ایشان و بصیرتشان را و کجا میتوان رسید به حقیقت مرتبه پیامبران؟ آیا ادراک میتوان کرد قدر و منزلت ایشان را نزد خداوند تبارک و تعالی؟ اگر رفتار و کردار آنان را با غیر پیامبران مساوی دانی نشناختهای ایشان را و به قرب و منزلت ایشان نزد خدای متعالی آگاهی نیافتهای و از حقیقت ایمان و معرفت به پیامبران ساقط گشتهای پس بپرهیز و حذر کن از اینکه در مورد ایشان اعتقاد باطلی داشته باشی. 59
تعداد انبیاء الهی
یکی از سؤالاتی که مطرح میشود اینکه انبیاء الهی چه تعدادی بودهاند؟ و چه لزومی به وجود این تعداد از انبیاء میباشد؟
در قرآن کریم نام بیست و پنج از آنان ذکر شده و در عین حال میفرماید:«و لقد ارسلنا رسلاً من قبلکَ منهُم من قصصنا علیکَ و منهمَ من لم نقصص علیک60» ما قبل از تو پیامبرانی را فرستادیم که داستان بعضی را نقل نموده و داستان عده دیگری را برای تو بازگو نکردیم.
در تفسیر شریف مجمعالبیان از ابوذر غفاری روایت شده که میگوید از پیامبر خدا صلی پرسیدم، انبیاء صلی پرسیدم، انبیاء الهی چند نفر بودهاند؟
حضرت فرمودند:
صدو بیست و چهار هزار نفر بودهاند61.
اما دلیل لزوم این تعداد از انبیاء الهی و ضرورت ایمان به آنان این است که مسئله بعثت یک حادثه اتفاقی نیست، بلکه یک جریان و امر الهی است و ایمان به پیامبران پیشین یعنی ایمان به حکمت ثابت خدای متعال ایمان به یک ضرورت دائمی که همان لزوم رهبری معصومین (ع) میباشد.
در آیاتی از قرآن کریم برروی ایمان به همه انبیاء تأکید شده و میفرماید:
«قولوا امَنا بالله و ما انزل الینا… و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم62» و «قل امنّا باللاه و ما انزل الینا … و ما اوتی موسی و عیسی و النبیونَ من ربهم لانفرق بین احد منهم63» و همچنین «و الذین امنوا بالله و رسلهِ و لم یفرقوا بین احدٍ منهم اولئک سوف یوتیهم اجورهم و کان الله غفوراً رحیماً64».
ل
ولایت پیامبر اسلام صلی
بشارت همه پیامبران برای آمدن حضرت محمد صلی
امیرالمومنین علی (ع) در خطبهای فرمود:
«بعث الله سبحانه محمداً رسول الله 6 لانجازِ عدتةٍ و اتمامِ نبوتهِ مأخوذاً علی النبینَ میثاقه مشهورةٌ سماتهُ کریماً میلادُهُ و اهل الارض یومئذٍ مللٌ متفرقهٌ و اهوائٌ منتشرةٌ و طرائقُ متشتتةٌ بین مشبةًً للهِ بخلقةِ او مُلحدٍ فی اسمِهِ اَو مَشیرٌ الی غیرهِ فَهداهُم به منَ الضلالةِ و انقذهم بمکانه من الجهالة65» خدای سبحان برای وفای به عهد و کامل گردانیدن نبوت، محمد 6، رُسل خویش را مبعوث ساخت کسی که از همه پیامبران برای آمدنش پیمان گرفته شده بود، نشانههایش مشهور و میلادش پسندیده بود در آن روز که او قدم به جهان گذارد، مردم زمین، دارای مذاهب پراکنده و خواستههای ضد و نقیض و جمعیتهای متشتت بودند. عدهای خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند و گروهی ملحد، و جمعی معبودهای دیگری غیر از خدای یگانه را میپرستیدند. اما او آنها را از گمراهی نجات بخشید و هدایت فرمود و با موقعیت خود آنان را از جهالت نجات داد.
گواهی حضرت عیسی7بر ولایت پیامبر7
در قرآن کریم هنگام بیان یکی از معجزات حضرت عیسی7برای اثبات پاک بودن مادرش حضرت مریم از افترائی که به او زده بودند و خلاصه دعوتی که آن جناب داشته بیان میکند: «و اذ قال عیسی بنُ مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مُصَدقاً لما بین یدی من التوراة و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمُه احمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحرٌ مبین66» و چون عیسیابن مریم به بیناسرائیل گفت: من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که کتاب آسمانی قبل از خود یعنی تورات را تصدیق میکنم و به آمدن رسولی بعد از خودم که نامش احمد است بشارت میدهم ولی همین که آیات روشن برایشان آورده گفتند این سحری آشکار است.
«این آیه و آیه قبل از آن و سه آیه بعدش در مقام این است که رسالت و نبوت رسول خدا6را که نزد مردم با ایمان مسلم است برای سایرین مَُسَجل سازد و بفهماند که آن جناب را با هدایت و دین حق فرستاده تا بر همه ادیان غلبهاش دهد هر چند که کافران از اهل کتاب را خوش نیاید و نیز دینی که او آورده نوری ساطع از طرف خدای متعال است و مشرکین میخواهند آن را با دهنهایشان خاموش کنند در حالی که خداوند نور خود را تمام میکند هر چند که مشرکین را خوش نیاید67 ».
پیروان تورات و انجیل یعنی یهودیان و مسیحیان قبل از بعثت پیامبر اسلام خبر ظهور آن حضرت را در کتابهای خود خوانده و از علمای خود شنیده بودند و آن حضرت را با نام «احمد» و محمد معرفی میکردند.
در تفسیر قمی در ذیل جمله «و مبشراً برسول یاتی من بعدی اسمه احمد …» آمده که امام 7فرمودند:بعضی از یهودیان که خدا لعنتشان کند از رسول خدا6پرسیدند:
چرا با نام احمد و محمد و بشیر و نذیر نامیده شدی؟ حضرت فرمود: محمد نامیده شدم بدین جت که من در زمین محمود – از نظر دوست و دشمن ستودهام- و اما احمد نامیده شدم بدین جهت که من در آسمان احمد – ستودهتر از ستودگیم در زمینم – و اما بشیر خوانده شدم به خاطر این که هر کس مرا اطاعت کند به بهشت بشارت دارد و نذیر نامیده شدم چون خدای متعال هر کسی را نافرمانیم کند از آتش انذار کرده است68.
ولایت پیامبر فراتر از خود انسان
قرآن کریم در مورد ولایت پیامبر 6 میفرماید:»النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم».69 پیامبر سزاوارتر است به مؤمننی از خود آنها «معنای اولی بودن رسول خدا6 به مؤمنین این است که آن جناب اختیاردارتر نسبت به مؤمنین است از خود مؤمنین و معنای اولویت این است که فرد مسلمان هر جا امر را بین حفظ منافع رسول خدا 6و منافع خودش دائر ببیند باید منافع رسول خدا را مقدم بدارد.
بنابراین مؤمن هر حق و منافعی که برای خودش قائل است، اگر حفظ جان خویش است و اگر دوست داشتن خودش است اگر برای خود حرمتی قائل است هر چه باشد رسول خدا 6مقدم بر اوست.
یعنی هر جا که امر دائر شد بین حفظ جان رسول خدا با جان خودش، یا بین دوست داشتن رسول خدا یا دوست داشتن خودش باید جانب رسول خدا را بر جانب خودش ترجیح دهد، در نتیجه اگر در هنگام خطر جان رسول خدا در مخاطره قرار گیرد یک فرد مسلمان موظف است که با جان خود سپر بلای آن حضرت شود و خود را فدای آن جناب سازد و در تمامی امور دین و دنیا رسول خدا اختیاردارتر است به خاطر اطلاقی که آیه شریفه دارد70».
ولایت پیامبر 6 برای چه کسی حاصل میشود؟
امیرالمؤمین علی7در این زمینه میفرماید:
« ان اولی الناس بالانبیاء اعلمَهم بما جاؤ و ابهِ ثم تلا ان اَولی الناس بابراهیم للذین اتبعوا و هذا النبی و الذین امنوا ثم قال:ان ولی محمد بن اطلاع الله و ان بُعدت لحمته و ان عدو محمد من عصی الله ان قربت قرابته71».
نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است به آنچه که آوردهاند سپس این آیه را تلاوت فرمود: همانا نزدیکترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند و مؤمنانی که به این پیامبر خاتم پیوستند. سپس فرمودند:ولایت محمد با عنایت از خدا حاصل میشود اگر بیگانه باشد و دشمنی آن حضرت برای کسی است که نافرمانی خدا کند گرچه از نظر نسبت به آن حضرت نزدیک باشد.
هدف از بعثت پیامبر 6
امیرالمؤمنین علی7هدف بعثت پیامبر 6را چنین بیان میکند: «خداوند [6] را به حق مبعوث ساخت تا بندگانش را از پرستش بتها خارج و به عبادت خدا دعوت کند. و آنها را از زیر بار طاعت شیطان آزاد ساخته و به اطاعت خود سوق دهد، این دعوت را بوسیله قرآنی که آن را بیان روشن و استوار گردانید آغاز نمود تا بندگانی که خدیا را نمیشناختند پروردگار خویش را بشناسند و همانها که وی را انکار میکردند اقرار به او نمایند و تا وجود او را پس از انکار اثبات کنند72».
یکی دیگر از اهداف ارسال رسل و انزال کتب از ناحیه خدای متعال اقامه قسط و عدالت در جامعه بشری است «لقد اسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط…73». همانا پیامبران خود را با ادله روشن فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت روی آورند.
همچنین پاکسازی نقوس بشریت گمراه از پلیدی و آلودگی و شرک از دیگر اهداف انبیاء 7به شمار میرود. «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلو علیکم اینتا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم مالم تکونوا تعلمون74». رسول گرامی خود را برای خلق فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت کند و نقوس شما را از پلیدی و آلودگی و شرک پاک و منزه گرداند و به شما تعلیم شریعت و حکمت دهد و از او هر چه را نمیدانید بیاموزید.
تلاش برای هدایت
یکی از خصوصیات بارز پیامبر 6تلاش همه جانبه برای هدایت بشریت بوده است.
«لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤفٌ رحیم»75. هر آینه رسولی از خود شما آمد که ضرر و هلاک شما بر او گران است و او حریص است بر هدایت شما و به مؤمنین رؤف و رحیم است.
ای مردم: پیامبری از جنس شما برای شما آمده که از خسارت دیدن شما و هلاکت و نابودی شما ناراحت میشود و او در خیرخواهی و نجات شما اعم از مومن و غیر مؤمن حریص است و نسبت به مؤمنین شما رؤف و رحیم است پس سزاوار است که او را اطاعت کنید چون او رسولی است که قیام نکرده مگر به امر خدا، اطاعت کردن او اطاعت از خداست، جا دارد به او نزدیک شوید و با او انس بگیرید چون او هم مثل خود شما بشر است پس به هر چه دعوت کرد بپذیرید و هر خیرخواهی که نمود بکار بندید.
حضرت محمد 6 خاتم پیامبران
قرآن کریم پیامبر اسلام را خاتم انبیاء الهی معرفی کرده و میفرماید: «ما کان محمدٌ اَبا اَحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین77» محمد پدر احدی از مردان شما نیست بلکه فرستاده، خدا از خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی داناست.
«رسول عبارت از کسی است که حامل رسالتی از خدای تعالی به سوی مردم باشد و نبی آن کسی است که حامل خبری از غیب باشد و آن غیب عبارت از دین حق و حقایق آن است و لازمه این حرف این است که وقتی نبوتی بعد از رسول خدا نباشد رسالتی هم نخواهد بود چون رسالت خود یکی از انبای غیب است، وقتی بنا باشد انبای غیبت منقطع شود و دیگر نبوتی و نبیی نباشد قهراً رسالتی هم نخواهد بود.
از اینجا روشن میشود که وقتی سول خدا، خاتم النبیین باشد، خاتم الرسل هم خواهد بود و در این آیه اشاره به این حقیقت است که ارتباط آن جناب با شما مردم ارتباط رسالت و نبوت است و آنچه او میکند به امر خدای سبحان خواهد بود».78
در مجمعالبیان در ذیل آیه مذکور از جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا 6روایت کرده که حضرت فرمود:
«مثل من در بین انبیاء مثل مردمی است که خانهای سازد و آن را تکمیل نموده و آرایش هم بدهد ولی جای یک آجر خالی بگذارد که هر کس وارد آن خانه شود آن جای خالی آجر توی ذوقش بزند و بگوید همهآی این خانه خوب است اما حیف که این جای اجر بدترکیبش کرده و من تا وقتی مبعوث نشده بودم آن جای خالی در بنای نبوت بودم، همین که مبعوث شدم بنای نبوت به اتمام و اکمال رسید».79
پیامبر 6 و یاران او
پس از اتمام و اکمال هدایت الهی خدای متعال در قرآن پیامبر و یاران او را چنین توصیف میکند. «محمدْ رسولالله و الذین معهُ اشداء علی الکفار رُحماءُ بینهم تراهم رکعاً سجداً یبتغونَ فضلاً من الله و رضواناً سیماهم فی وجوههم من اثرالسجود».80 محمد رسول خداست و کسانی که با او هستند، علیه کفار شدید و با غلظت برخورد میکنند و کسانی که با او هستند، علیه کفار شدید و با غلظت برخورد میکنند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را میبینی که همواره در حال رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند، و علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است.
در این آیه محمد 6را فرستاده خدا و گواهی به رسالت او داده است سپس به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنان را در چند مورد بیان میکند که به بیان موارد آن میپردازیم.
– یاران پیامبر در برابر کفار شدید و محکم هستند.
– یاران پیامبر در بین خودشان رحیم و مهربان میباشند.
– عبادت و بندگی خدا که در رکوع و سجود تجلی خاص مییابد حالت دائمی آنان است.
– آنان خالصانه و همواره فضل و رضای خدا را طلب میکنند.
– یاران آن حضرت ظاهری آراسته و نورانی دارند که اثر سجده در چهره آنها نمایان است.
پیامبر اسلام 6 شاهد بر امت
رسول خدا در دنیا شاهد بر اعمال امت است و آنچه امت انجام میدهند آن حضرت تحمل نموده و روز قیامت به آن شهادت میدهد و بعد از او امامان 7شاهد امت هستند و آن حضرت شاهد بر دگیر شاهدان است. چنانچه قرآن کریم در این مورد میفرماید:
«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله بأذنهِ و سراجاً منیراً …».81 ای پیامبر ما تو را شاهد بر امت و نویدبخش و هشدار دهنده و دعوت کننده به اذن خدا و چراغی نوربخش قرار دادیم.
معنای «مبشر» و «نذیر» بودن پیامبر این است که مؤمنین مطیع خدا و رسول به ثواب خدا و بهشت بشارت و کفار گناهکار را به عذاب الهی و آتش او انذار میدهد.
دعوت آن حضرت به سوی خدا همان دعوت مردم به سوی ایمان به خدای یگانه میباشد که لازمه آن ایمان به دین خدای متعال است و «سراج منیر» بودنش به این است که آن حضرت را طوری قرار داد که مردم بوسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمتهای شقاوت و گمراهی هدایت شوند.
از امام حسن مجتبی 7روایت شده که فرمود: عدهای یهودی نزد رسول خدا 6آمدند یکی از آنها عالمترین بود سوالاتی کرد و از جمله پرسید چرا تو را محمد- احمد – ابوالقاسم – بشیر و نذیر و داعی نامیدهاند؟
رسول خدا 6فرمود:
مرا داعی خواندند چون مردم را به دین پروردگار عزوجل فرا میخوام، اما نذیرم خواندند چون کسانی را که از اطاعتم سرپیچی کنند از آتش دوزح برحذر میدارم و بشیرم نامیدند برای اینکه هر کس اطاعتم کند من او را به بهشت مژده میدهم.82
علی 7شاهد بر پیامبر 6
در سوره مبارکه هود میفرماید : «افمن کان علی بیتهِ من ربهِ و یتلوهُ شاهدٌ منه» آیا کسی که از ناحیه پروردگارشان برهانی چون نور روشن دارد و به دنبال آن نور شاهدی هم از سوی او میباشد.83
«مراد از شاهد بعضی از مؤمنینی هستند که به حجیت و حقانیت قرآن یقین داشته و بر این یقین خود بصیرتی الهی دارند و به خاطر همان بصیرت و یقین به قرآن ایمان آورده و شهادت دادن به اینکه قرآن حق است و از ناحیه خدیا تعالی نازل شه است همچنانکه شهادت دادهاند به یکتائی خدای تعالی و به رسالت رسول خدا 6بنابراین آیه شریفه با روایاتی منطبق میشود که هم شیعه آنها را قبول دارد و نقل کرده و هم سنی و در آن روایات آمده است که مقصود از «شاهد» علیبن ابیطالب 7 میباشد.84
همچنین در آیه دیگر میفرماید: «قل کنی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب» بگو خدا و آن کسی که علم کتاب نزد اوست برای گواهی میان من و شما کفایت میکند.85
خدای متعال بر رسالت نبی اکرم شهادت داده و آن را تصدیق میکند و از پیروان آن حضرت کسی که داناترین به کتاب خداست، امیرالمؤمنین علی7است و شاهد بر این ادعا روایت شریف ثقلین است که از طریق شیعه و سنی روایت شده که رسول خدا6فرمود:
«انی تارک فیکُم الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یرِدا علی الحوض ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابداً» من در میان شما دو چیز بس بزرگ میگذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترتم، اهل بیتم، این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض بر من در آینده و شما مادام که به این دو تمسک جوئید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد.86
از امام صادق و باقر7روایت شده که فرمودند: منظور از «من عنده علم الکتاب» علی بن ابیطالب7است.87
رسول 6 خدا هدایت کننده به دین حق
هر یک از حق و باطل برای خود مکتب و آئینی دارند که مطابق اقتضای خاص آنها میباشد و خداوند متعال بین آئین حق و باطل دین حق را پسندیده، برای اینکه خودش حق است و بدین جهت رسول خدا 6را برای ابلاغ دین حق گسیل داشته و دین اسلام را بر سایر ادیان غلبه داده است همان ادیانی که راه و روشهای غیرالهی را در بین بشریت ترویج میکنند و هدایت خود را با رسولش و مقارن نمود تا بشریت را به این دین جهان شمول راهنمائی و هدایت کند و فرمود:
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهَره علی الدین کله و لو کره المشرکون»88 و «کفی بالله شهیداً»89 او کسی است که رسول خدا را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غلبه دهد هر چند مشرکین کراهت داشته باشند» و خداوند شاهد بر صدق نبوت رسولش و شاهد بر صدق این وعده است که دینش بزودی بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.
شیخ صدوق علیه الرحمة از ابیبصیر روایت کرده که گفت: امام صادق7در تفسیر آیه مذکور فرمودند به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نازل نشده و نخواهد شد تا اینکه قائم7خروج کند و وقتی خروج کرد دیگر هیچ کافر به خدا و منکر امامی باقی نمیماند مگر اینکه از خروج آن جناب ناراحت میشود، حتی اگر کافر در دل سنگی پنهان شود آن سنگ میگوید: ای مؤمن!در دل من کافری پنهان است مرا بشکن و او را به قتل برسان.90
پیامبر الگوی بشریت است
امیرالمؤمنین علی 7در بیان الگو بودن پیامبر 6میفرماید:
«از پیامبر پاک و پاکیزهات پیروی کن زیرا راه و رسمش سرمشق است برای آن کسی که بخواهد تأسی جوید و انتسابی است برای کسی که بخواهد منتسب گردد و محبوبترین بندگان نزد خدا کسی است که از پیامبر سرمشق گیرد و قدم به جای قدم او گذارد.
پیامبر بیش از حداقل نیاز از متاع دنیا استفاده نکرد و به آن تمایلی نشان نداد پهلویش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنهتر بوده دنیا به وی عرضه شد، اما از پذیرفتن آن امتناع ورزید او از آنچه مبغوض خداوند است آگاهی داشت لذا خود نیز آنها را منفور میشمرد و آنچه خداوند آن را حقیر شمرده بود او نیز حقیر میدانست و کوچکها را کوچک و کم اهمیت. پیامبر روی زمین مینشست و غذای میخورد و با تواضع همچون بردگان جلوس میکرد با دست خویش کفش و لباسش را وصله میکرد، بر مرکب برهنه سوار میشود و حتی کسی را پشت سر خویش سوار مینمود، پردهای را بر در اطاقش دید که در آن تصویرهائی بود همسرش را صدا کرد و گفت:
آن را از نظرم پنهان کن که هرگاه چشم به آن میافتد به یاد دنیا و زرق و برقش میافتم، او با تمام قلب خویش از زرق و برق دنیا اعراض و یاد آن را در وجودش میمیراند. وی سخت علاقمند بود که زینتها و زیورهای دنیا از چشمش پنهان گردد. تا از آن لباس زیبائی تهیه نکند و آن را قرارگاه همیشگی نداند و امید اقامت دائم در آن نداشته باشد لذا آن را از روحش بیرون راند و از قلبش دور ساخت آری چنین است کسی که چیزی را منفور میدارد، نگاه کردن و یادآوری آن را نیز منفور میشمارد.91 قرآن کریم نیز پیامبر را به عنوان بهترین سرمشق و الگوی انسانی معرفی کرده و میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً»92 برای شما در زندگی رسول خدا سرمش نیکوئی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
بهترین الگوها برای بشریت رسول خداست آن هم در تمام مراحل زندگی و ویژگیها و صفات، در دارا بودن و روحیات عالی، استقامت و شکیبایی، هوشیاری و درایت و اخلاص، توجه به خدا و تسلط بر حوادث و بصیرت علم و آگاهی، زانو نزدن در برابر سختیها و مشکلات، در برابر حوادث بزرگ و طوفانهای فتنه و آشوب، کمترین ضعف و سستی به خود راه نمیداد.
پیامبران از زبان فاطمه زهرا 3
«گواهی میدهم که پدرم محمد 6» بنده و فرستاده اوست، پیش از آنکه او را بفرستد، برگزیده، و پیش از آنکه او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود، و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود، در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند و در پشت پردههای هولانگیز نیستی پوشیده و به آخرین سرحد عدم مقرون بودند.
این به خاطر آن صورت گرفت، که خداوند از آینده آگاه بود و به حوادث جهان احاطه داشت و مقدرات را به خوبی میدانست.
او را مبعوث کرد، تا فرمانش را تکمیل کند و حکمش را اجرا نماید و مقدرات حتمیاش را نفوذ بخشد.
هنگامی که مبعوث شد، امتها را مشاهده کرد که مذهب پراکندهای را برگزیدهاند گروهی بر گرد آتش طواف میکنند و گروهی در برابر بتها سر تعظیم فرو آوردهاند و با اینکه در قلب خود، خدا را شناختهاند او را انکار میکنند.
خداوند به نور محمد [6] ظلمتها را برچید و پردههای ظلمت را از دلها کنار زد و ابرهای تیره و تار را در مقابل چشمها برطرف ساخت، او برای هدایت مردم قیام کرد و آنها را از فریبخوردگی رهائی بخشید و چشمهایشان را بینا ساخت به آئین محکم و پا برجای اسلام رهنمون گشت و آنها را به راه راست دعوت فرمود».93
افتخارات و مواهب پیامبران و امامان بخشی ذاتی و بخشی اکتسابی است، خداوند متعال که آن مأموریت عظیم را برعهده پیامبرش میگذارد آمادگیهای ذاتی او نیز به او میبخشد، گوهری ممتاز، هوش سرشار، ارادهای آهنین، عزمی راسخ و عملی وافر و تشخیصی صائب به او میدهد.
با این حال چنان نیست که گوهر ذاتی پیامبر، اراده و اختیار را از او سلب کند این تعبیر حضرت زهرا 3که میفرماید:«علما من الله تعالی بمال الامور و احاطه بحوادث الدهور»94 اشاره به همین نکته است که خداوند چون رسالت سنگین آینده پیامبر را میدانست گوهر او را چنین والا آفرید و او برای تکمیل اوامر خویش و اجرای فرمانهای تکوینی و تشریعی خویش به رسالت برگزید فاطمه زهرا3سپس به وضع رقت بار امتها قبل از بعثت اشاره میکند که چگونه در ظلمت خرافات گرفتار بودند، مجوس در برابر آتشکدهها تظیم میکردند و عرب در مقابل بتکدهها و هر کدام از ملتهای دیگر نیز به نوعی از انحراف و پراکندگی گرفتار بودند و آنها در عین شناخت خدا منکر او بودند «منکرة الله مع عرفانها»95 اشارهای است گویا به توحید فطری، که در سرشت همه انسانها وجود دارد و سپس به بیان قسمتی از برکات وجود پیامبر6و آثار رسالت او اشاره میکند که چگونه او ابرهای تیره و تار اوهام و خرافات را از افق افکار دور ساخت و زنگار جهل را از آئینه دلها زدود و به آئین حق دعوت فرمود.