نقش دولت در دین چیست؟

حسن روحانی، در آستانه روز جهانی محیط زیست گفت:

“دولت دینی خوب است اما دین را نباید دست دولت داد حتی تبلیغ دین باید به دست عالمان، مراجع، صاحب نظران و دلسوزان انجام شود و دولت نیز حمایت لازم را انجام دهد.
بعضی ها که کار ندارند دچار توهم هستند و مدام غصه دین و آخرت مردم را می خورند در حالیکه نه می دانند دین چیست و نه می دانند آخرت چیست، فقط غصه می خورند.”
ا ز انجا که اقای  روحانی به گفته خودشان حقوق دانند نه تاریخ دان وباز به کفته خودشان حقوق دانند نه سرهنگ وباز به گفته خودشان حقوق دانند نه بی سواد وباز…
اولاً : جای بسی تعجب است که ایشان ، که ملبس به لباس مقدس روحانیت وتحصیل کرده علم فقه وحقوق است ، وانشاء الله تعالی خیلی بیشتر وبهتر از نگارنده ، هم دین را بخوبی می فهمد وهم فقه وحقوق وهم قانون اساسی را ؛ چنین جمله ای که ناقض صریح قانون اساسی ومنافی با سوگندی است که رئیس دولت ، بنا بر اصل 121 قانون اساسی در روز تحلیف یاد کرده بیان شده است .
ثانیاً : اگر رئیس جمهورمحترم ، برای یک بار هم که شده باشد ؛ قانون اساسی را مطالعه کرده باشد ، ویا سوگندی را که در روز تحلیف یاد کرده واکاوی نماید ، از منطوق ومفاهیم وفحوای اصول دوم ، سوم ، دوازدهم ، یکصدوسیزدهم ویکصدو بیست ویکم قانون اساسی ، استنباط خواهند فرمود که چرا دین به دست دولت داده شده ونقش دولت در دین چیست .!!!
در اینجا ایشان را دعوت می کنم که با دقت این اصول قانون اساسی را بخوانند:
فصل اول – اصول کلی
اصل اول – حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران ،براساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن ، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید آیت الله العظمی امام خمینی ، در همه پرسی دهم و یازدهم فروردین ماه یک هزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی الاول سال یک هزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثریت 2/98% کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت داد.
اصل دوم – جمهوری اسلامی ، نظامی است برپایه ایمان به :
1.     خدای یکتا (لااله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2.    وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین .
3.    معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4.    عدل خدا در خلقت و تشریع .
5.    امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام .
6.    کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسوولیت او دربرابر خدا که از راه :
الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط براساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین .
ب – استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها.
ج – نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطه گری و سلطه پذیری ،قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و
اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می کند.
اصل سوم – دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم ، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد :
1.    ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان وتقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .
2.    بالابردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر.
3.    آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه ، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی .
4.    تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی ، فنی ، فرهنگی و اسلامی از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق  محققان .
5.    طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب .
6.    محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی .
7.    تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون .
8.    مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی خویش .
9.    رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ، در تمام زمینه های مادی و معنوی .
10.    ایجاد  نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور.
11.    تقویت  کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12.     پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه .
13.    تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امورنظامی و مانند اینها.
14.    تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون .
15.    توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم .
16.    تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام ، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان .
اقای روحانی وظیفه شما به عنوان رئیس الوزرا در نظام اسلامی نسبت به پیاده سازی این موارد چیست؟
اصل هشتم – در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت . شرایط وحدود و کیفیت آن را قانون معین می کند. « و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر».
اقای روحانی در این اصل تاکید دارد که دعوت به خیر وظیفه متقابل دوت ومردم است مگر اینکه شما واجبات الهی امر به کمعروف ونهی از منکر به عنوان نظارت همگانی را منکر باشید که در این صورت باید با شما به گونه ای دیگر سخن گفت.

ثالثاً : رئیس دولت ، سوگند یاد کرده که پاسدار دین ومروج دین باشد . واصل سوم قانون اساسی نیز ، دولت جمهوری اسلامی را موظف نموده ؛ که برای نیل به اهداف ذکر شده در اصل دوم [1]، که یکی از آنها ، تلاش برای باور قلبی پیدا کردن مردم به معاد ودرک وفهم نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا ؛ که همان هموار نمودن راه برای نجات مردم از ظلمات وگمراهی وجهنم وهدایت آنان به سوی سعادتمندی وبهشت جاویدان است ، همه امکانات خودرا بکار ببرد .

رابعاً : رئیس دولت سوگند [2]یاد نموده که ، ضمن پاسداری وترویج دین ، پاسدار قانون اساسی هم باشد . بدیهی است که در قانون اساسی نقش دولت در برابر دین رسمی مردم ، که اسلام عزیز است واین مهم در اصل دوازدهم قانون اساسی[3] به صراحت تبیین وابلاغ گردیده است ، را مشخص نموده است .

خامساً : با این همه نصوحات قانونی ، وبا توجه به باورهای قلبی که هر ایرانی بالغ وعاقلی به آن معرفت دارد ، ومی داند که یکی از وظایف اصلی دولت ، پاسداری از دین مبین اسلام است ، اینک جای این سوال است ، که چرا باید رئیس دولت ، چنین سخنان تعجب انگیز وشبهه ناکی را بیان کند ، که خوراک تبلیغاتی بسیار قوی وزیادی برای رسانه های دشمن وبدخواهان داخلی فراهم نموده که در تیتر یک رسانه های دیداری وشنیداری ونوشتاری آنان مطرح شده است ؟!!!

کلام آخر اینکه ، تفکیک دین از دولت یا دولت از دین ، عاقبتی جز اروپای امروز که غرق در منجلاب وکثافت وحیوانیت است نخواهد داشت ، وبدون تردید اکثریت قریب اتفاق مردم متدین ایران اسلامی ، هرگز دوست ندارند به چنین سرنوشت شومی مبتلا شوند .

اقای روحانی در 3 خرداد نیز گفته است93: ” بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد. پیامبر (ص) شلاق در دست نداشت، پیامبر (ص) بشیر و نذیر بود و ما نیز باید بشیر و نذیر باشیم.همه باید کاری کنیم که آرامش در جامعه حاکم باشد”
چند روز بعد… روحانی در 10 خرداد 93: “دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان،‌علما ، صاحب نظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کند و دولت باید حمایت کند… عده‌ای مدام غصه دین و آخرت مردم را می‌خوردند در حالی که نه می‌داند،‌ دین چیست و نه آخرت. اما همیشه غصه آخرت را می خورند…”
مروری کوتاه به برخی از اصول قانون اساسی( که در بالا آمد) روشن می سازد که دولت به عنوان قوه مجریه، اصلی ترین بانی اجرای دین در جامعه است و همانا دین چیزی جز برنامه درست زندگی دنیا و آخرت نیست. حال آنکه آقای رئیس جمهور نقش دولت را تنها به نقش حمایت کنندگی دین تقلیل می دهند و چشم بر سوگندنامه و اصول قانون اساسی می بندند. البته باید خاطر نشان کرد آنچه از عملکرد دولت در این یکسال دیده شده است حتی نقش حمایت کنندگی هم نیست! و بیم ان می رود که دولت محترم پای در مسشیر سلف اصلاح طلب والبته سکولار خو گذاشته و شعار اعتال گرائی وتدبیر وامید جز برای فریب افکار عمومی کار بردی ندارد.
از طرفی باید مطلب دیگری با موضوع دین سیاسی یا سیاست دینی و به قول رئیس جمهور دین دولتی و دولت دینی مورد واکاوی قرار گیرد. البته این موضوع در زمان مرحوم مدرس! یکبار بحث شده و به نتیجه هم رسیده است: “دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست” . حال اینکه آقای رئیس جمهور چرا با عوض کردن واژه ها دوباره این موضوع را مطرح کرده اند وپای در حای پای میرزا ملکم وتقی زاده وواعظ زاده می گذارند ، سوالی است که باید از خودشان پرسید؛
اساسا اینکه دین چیست و چه محدوده ای را در زندگی انسان پوشش می دهد، نخستین سوالی است که در این موارد به ذهن خطور می کند. به اجمال باید عرض کنیم که دین یعنی مجموعه قوانین جامع و باید و نبایدهایی که برای خوشبختی و سعادت انسان هم در دنیا و هم در آخرت از طریق وحی نازل شده است. این قوانین جامع شامل مسائل اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، اخلاقی و … است و در یک کلام همه ابعاد زندگی بشر را شامل می شود. دین اسلام نیز به عنوان یک دین جامع و جاودانه به عنوان آخرین دین نازل شده بر پیامبر گرامی بوده است. حال با این تلقی از دین معلوم می گردد که طرح مسائلی چون دین دولتی یا دولت دینی منطقا بی مفهوم است زیرا دولت به عنوان مجری برنامه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … که همان برنامه های دین هستند، شناخته می شود و فلسفه به وجود آمدن دولت نیز همین است.
حال باید از آقای رئیس جمهور پرسید که شما به عنوان یک روحانی و البته رئیس قوه مجریه چقدر از دین شناخت دارید و دین و آخرت را چقدر می شناسید که مباحثی چون دین دولتی یا دولت دینی را مطرح کرده و دیگران را به عدم شناخت دین و آخرت متهم می کنید؟!
در پایان توجه شما رابه فرازی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی (قدس سره الشریف)جلب می کنم که می فرمایند:
از توطئه‌های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‌های معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می‌خورد، تبلیغات دامنه‌دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی‌تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نمی‌شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت‌آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‌کند، و حکومت و سیاست و سررشته‌داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! و مع‌الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان ومتدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می‌دانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بی‌اطلاعی می‌زنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات برمیزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی‌ باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه اسلام با نوآورد‌ها مخالف است ـ همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می‌گفت که اینان می‌خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآورد‌ها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ‌ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم وصنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه‌ای می‌گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس‌بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می‌کنند.
و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می‌دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بارآورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته‌اند و حکومت علی‌بن ابیطالب ـ علیه‌السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده‌تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ بسیارند.
اینجانب دراین وصیتنامه با اشاره می‌گذرم، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه‌شناسان و تاریخ نویسان، ‌مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می‌شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته‌داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می‌کردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف‌آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه‌جویی و انگیزه‌های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده‌اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدرت‌طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می‌کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه‌ها را خنثی نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه‌گر را قطع نمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی

 

پاورقی ها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] اصل‏ دوم:جمهور اسلامی‏، نظامی‏ است‏ بر پایه‏ ایمان‏ به‏:
1- خدای‏ یکتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاکمیت‏ و تشریع به‏ او و لزوم‏تسلیم‏ در برابر امر او.
2 – وحی‏ الهی‏ و نقش‏ بنیادی‏ آن‏ در بیان‏ قوانین‏.
3 – معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سیر تکاملی‏ انسان‏ به‏ سوی‏ خدا.
4 – عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشریع.
5 – امامت‏ و رهبری‏ مستمر و نقش‏ اساسی‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏.
6 – کرامت‏ و ارزش‏ والای‏ انسان‏ و آزادی‏ توام‏ با مسئولیت‏ او در برابر خدا،که‏ از راه‏ : الف‏ – اجتهاد مستمر فقهای‏ جامع الشرایط بر اساس‏ کتاب‏ و سنت‏معصومین‏ سلام‏ الله‏ علیهم‏ اجمعین‏، ب‏ – استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏پیشرفته‏ بشری‏ و تلاش‏ در پیشبرد آنها، ج‏ – نفی‏ هر گونه‏ ستمگری‏ و ستم‏ کشی‏ وسلطه‏ گری‏ و سلطه‏ پذیری‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و اجتماعی‏ وفرهنگی‏ و همبستگی‏ ملی‏ را تأمین‏ می‏ کند.

[2] ” بسم الله الرحمن الرحیم من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسوولیت هایی ‌که بر عهده گرفته‌ام، به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم .”

[3] – اصل‏ دوازدهم ‎‎‎‎‎: دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏ واین‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است‏ و مذاهب‏ دیگر اسلامی‏ اعم‏ از حنفی‏،شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ دارای‏ احترام‏ کامل‏ می‏ باشند و پیروان‏ این‏مذاهب‏ در انجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعلیم‏ و تربیت‏دینی‏ و احوال‏ شخصیه‏ ( ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصیت‏ ) و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏

در دادگاه‏ ها رسمیت‏ دارند و در هر منطقه‏ ای‏ که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ در حدود اختیارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏.


جستجو