لزوم حکومت ، امامت و رهبری

مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع از فضل‌بن شازان نیشابوری از علی‌بن موسی الرضا7 نقل کرده که فرمود:‌ اگر کسی بگوید چرا اولی‌الامر قرار داده شده و امر شده که از او اطاعت کنند گفته می‌شود برای علل زیادی که از جمله آنهاست. پس از آنکه برای حفظ و نگهداری جامعه از فساد و هرج و مرج و ظلم و تعدی و حدود و قوانینی تعیین شده است که باید مردم از آن حدود تجاوز نکنند و در محدوده آن قوانین نگهداشته شوند و مردم خود به خود در چهارچوب قوانین و محدودیت‌هائی که قانون ایجاد نموده است قرار نمی‌گیرند و حاضر نیستند از لذتها و منافع شخصی خویش گذشت نمایند، در آنجا که موجب فساد و تباهی دیگری می‌شود  پس لازم است برای نگهداری مردم در محدوده قوانین و جلوگیری زا تجاوز و تعدی به حقوق دیگران شخص امینی بر مردم گماشته شود که عهده‌دار اجرای قوانین باشد و نگذارد مردم از مرز قانون تجاوز کنند لذا برای مردم نگهبانی قرار داد تا مانع شود آنان را از فساد و حدود و احکام را در بین آنها جاری سازد.

هیچ جمعیت و ملتی را نمی‌یابیم که بدون سرپرست و زمامدار بتوانند باقی بمانند و به زندگی اجتماعی خود ادامه دهند زیرا برای دین و دنیای آن ملت وجود چنین شخصی لازم و ضروری است و حکمت خداوند ایجاب می‌کند که جامعه را در این امر ضروری رها نکند با اینکه می‌داند آنها ناچارند از وجود چنین شخصی و حیات و موجودیت ملت بستگی به وجود او دارد تا در پرتو رهبری او بتواند با دشمنان بجنگد و اموال عمومی را عادلانه تقسیم کنند و عبادات اجتماعی چون نماز جمعه و جماعت را بر دارند و دست ستمگران جامعه را از حریم حقوق مظلومات کوتاه نمایند.
و از این دلائل است: اگر برای ملت امام و رهبری امین و پاسداری نگهدارنده و امانتدار قرار ندهد، دین و احکام به فرسودگی کشیده خواهد شد و کم‌کم از میان می‌رود و سنن و احکام الهی تغییر می‌یابد و هر آینه زیاد می‌کنند در دین بدعتگزاران آنچه را بخواهند و آن را به نام دین جلوه داده و رنگ دینی و اسلامی به آن می‌دهند، و از آن طرف ملحدین و بی‌دینان مسائلی را از دین کم می‌کنند و در نتیجه دین برای مردم به گونه دیگری جلوه داده می‌شود، زیرا هم بر آن مطالبی زیاد شده و هم از آن کم و کاست گردیده و این موجب می‌شود که امر بر مسلمین مشتبه گردد و اسلام واقعی و راستین را نیابند،‌ زیرا مردم از نظر علم و شناخت نسبت به مسائل مذهبی نیازمندند و محتاج به تعلیم و یاد گرفتن هستند و کامل نیستند که خود از راهنما بی‌نیاز باشند و از طرفی دارای نظرها و افکار مختلفی می‌باشند و خواسته‌ها و هواهای مختلف و حالات گوناگونی دارند،‌ پس اگر حافظ و نگهبانی برای اسلام و احکام آن که پیامبر آورده است قرار ندهد، هم مردم فاسد می‌شوند و هم سنن و احکام الهی  شرایع آسمانی تغییر می‌‌یابد و نتیجه این تغییرات و دگرگونی‌‌ها فساد و تباهی همه بشر است.261
در جامعه اسلامی بحث عملکرد در تحت فرمان رهبری الهی آنقدر اهمیت دارد که به عنوان اُس و اساس عمل به واجبات شمرده شده است، در این زمینه از امیرالمؤمنین علی7 نقل شده که فرمود:‌
«الواجب فی حکم‌الله و حکم الاسلام علی المسلمین ان لایعلموا عملاً و لایقدّموا یداً و لارجلاً قبل این بختاروا لانفسهم اماماً عارفاً بالقضاء و السنّة یحبی فیئهم و یقیم حجّهم و جمعتهم و یحبی صقاتهم».
واجب است در حکم خدا و حکم اسلام بر مسلمین اینکه هیچ عملی را انجام ندهند و دست به سوی چیزی و یا کاری برای خود نبرند تا اختیار نمایند رهبری عفیف و متورع و عارف به احکام و مسائل قضائی وسنت رسول خدا، جمع‌آوری کند برای آنان فِی (اموال عمومی) آنها را و به پا دارد حج و جمعه آنان را و جمع نماید صدقات آنها را.262
ضرورت رهبر و حاکم در جامعه اسلامی به حدی است که حضرت امیرالمؤمنین7 می‌فرماید:‌«و انهُ لابد للناس من امیرٍ برٍ او فاجرٍ» مردم به ناچار باید امیر و سرپرستی داشته باشند خواه‌آن امیر عادل و نیکوکار باشد و یا فاجر و بدکار.263
آنچه که در مذهب تشیع در مورد رهبری پذیرفته شده همانا رهر و امام عادی است که سعادت و کامل امت اسلامی را تضمین کند، چرا که حاکم فاجر در جامعه جز فسق و فجور را رواج نمی‌دهد و موجب هلاکت امت خواهد شد. امیرالمؤمنین علی7 در این زمینه می‌فرماید:‌
«اتقوالله و اطیعوا امامکم فان الرعیة الصالحة تنجوا بالامامِ العادل الا و ان الرعیتةَ الفاجرةَ تهلکُ بالامام الفاجر»  پرهیزگار باشید و اطاعت کنید رهبر خود را به درستیکه رعیت شایسته و نیکوکار نجات می‌یابد بوسیله امام عادل و رعیت گناهکار هلاک می‌شود بوسیله امام فاجر و گناهکار.264 و در حقیقت رهبری و امامت امت اسلام جز برای رهبر عالم و عادل ثابت نمی‌شود و غیر از او باطل خواهد بود همچنانکه امام صادق7 فرمود: «اتقوا الحکومة فان الحکومة انما هی الامام العالم بالقضاء العادله فی المسلمین بین او وصی نبی»265. از تصدی مقام حکومت و داوری بر حذر باشید زیرا این امر برای پیشوایی است که به احکام قضاوت عالم باشد و در میان مسلمانان به عدالت رفتار کند و چنین امری مختص پیامبر یا وصی پیامبر می‌باشد.

جستجو