سفارشات حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشگفتار

سپاس فراوان خدای را که توفیق مباحثه و تبادل نظر با پاسداران عزیز انقلاب را یک بار دیگر نصیب ما فرمود. پاسداران گرانقدر و دانشجویان حق طلبی که رهبر معظم انقلاب خطاب به آنان فرمود:

«شما خود و خانواده های فداکارتان شایستگی آن را دارید که الگوی همه انسانهای خدوم و سربلند باشید و باید این شایستگی را حفظ کنید. بی شک جلوه های بی ارزش و زرق و برقها نخواهد توانست گردن سرافراز مردان خدا را در چنبر کمند خود بگیرد و ارزشهای بدلی و دروغین را به جای اصالتها بنشاند.»[1]

* بنده ضمن افتخار خدمتگذاری شما عزیزان به خاطر قصور و تقصیرها از شما عذر می خواهم و آرزشوی موفقیت روز افزون برای شما دارم و از خداوند تعالی غفران، رحمت و سعادت همه را خواهانم.

* نوشتار حاضر با انگیزه بهره گیزی از حدیث بیست و نهم از چهل حدیث حضرت امام خمینی، روح خدا رضوان الله علیه تهیه شده است و بررسی اجمالی وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام در بر دارد. البته چون قرار است مختصر بنویسیم قبلاً از ابهام و نارسائیها پوزش می خواهیم.

* گر جه شما برداران خوب، از کلاس، طرفی نبستید اما امید است با عنایتهای الهی در آینده، این مجموعه بتواند گوشه ای از کاستی های فراوان کلاس را جبران کند.

* از انتقادات و پیشنهادات سازنده و بردارانه شما استفاده کردم و صمیمانه از شما سپاسگذارم.

* بد نیست یادآوری کنم که نام اصلی این درس «اخلاق و تربیت اسلامی» است و شیوه تعلیم و تربیت اسلامی هم می طلبد. شیوه تعلیم و تربیت، دسته بندی مطالب براساس اصول منطقی است.

* در مواردی که حدیث، ترجمه نشده، چیکده معنا در عنوان حدیث آمده که نیازی به ترجمه نداشته است.

* از پیشگاه معصومین علیهم السلام جداً شرمنده این مخه بعد از اسامی شریف آن بزرگواران ناچاریم به طور زمزی ادای احترام کنیم زیرا غالباً در اکثر سطرها حدیث یا روایتی داریم و لذا از حرف (ص) به جای «صلی الله علیه و اله و سلم»و از حرف (ع) به جای «علیهم السلام» استفاده شده است.

* روایات هر بخش از یکی از مجلدات میزان الحکمه گرفته شده است که صرفاً یک بار آن منبع ذکر شده است.

* جزوه دوازده بخش دارد به مناسبت دوازده سفارش رسول الله صلی اله علیه و اله و سلم به امام علی علیه السلام.

* از برداران عزیز دانشجو خواهشمندم انتقادات و پیشنهادات مربوط به این مجموعه را با بنده مطرح فرمایند.

دوشنبه 1/4/71، بیستم ذیحجه 1402 غلام حسین جعفری (قم)

سیما  ی سفارش

قال الصادق علیه اسلام: کان فی وصیه النبی صلی الله علیه و اله و سلم ان قال:

سفارش پیامبر (ص)

به حضرت علی (ع)

1- راستگویی: امالاولی فالصدق و لایخرجن من فیک کذبه ابداً.

2- پرهیزگاری: و الثانیه الورع و لاتجترء علی خیانه ابداً.

3- ترس از عقوبت: و الثالثه الخوف من الله عزذکره کانک تراه.

4- گریه زیاد: و الرابعه کثره ابکاء من خشیه الله تعالی بینی لک بکل دمعه الف بیت فی الجنّه

5- بذل مال و خون: و الخامسه بذلک مالک و دمک دون دینک.

6- اخذ سنّت: و السادسه الاخذ بسنتی فی «صلاتی، وصوفی، وصدقی» اماالصلاه فالخمسون رکعه و امالصیام فثلاثه ایام فی الشهر «الخمیس فی اوله، الاربعاد فی وسطه، و الخمیس فی آخره» . اما الصدقه فجهدک حتی تقول قد اسرفت و لم تسرف.

7- نماز شب: و علیک بصلاه اللیل و علیک بصلاه اللیل و علیلک بصلاه الیل.

8- نماز ظهر: و علیک بصلاه الزوال و علیک بصلاه الزوال و علیک بصلاه الزوال.

9- تلاوت قران: و علیک بتلاوه القرآن علی کل حال

10- بالا بردن دستها در نماز: و علیک برفعه یدیک فی صلاتک و تقلیهما

11- مسواک زدن: و علیک بالسواک عند کل وضوء.

12- خوش اخلاقی: و علیک بماحسن الاخلاق فارکبها و مساوی الاخلاق فاجتنبها فان لم تفعل فلاتلومن الا نفسک.

یا علی اوصیک فی نفسک بفصال فاحفظها عنی، ثم قال: اللهم اعنه.

ترجمه گونه ای از سفارش

از امام صادق علیه اسلام نقل شده که در وصیت پیامبر (ص) به علی (ع) چنین آمده است:

علی جان: تو را به ویژگیهایی در وجودت سفارش می کنیم. این یادگارها را از طرف من داشته باش آنگاه فرمودند: پروردگارا او را کمک کن.

1- صداقت: مبادا دروغی از دهان تو خارج شود.

2- ورع و اینکه هرگز جزعت خیانت به خود مده.

3- خوف از عقوبت خداوند به گونه ای که گویی او را می بینی.

4- گریه زیاد از خشیت خداوند. در مقابل هر قطره اشک، هزار خانه در بهشت برایت ساخته می شود.

5- بخشش مال و جانت در راه دینت.

6- دریافت سنت من در نماز، روزه و صدقه دادنم.

    نماز، پنجاه رکعت

    روزه، سه روز در ماه: پنجشنبه اول، چهارشنبه وسط و پنج شنبه آخر ماه.

 

بچسب به

     نماز شب: نماز شب، نماز شب

     نماز ظهر، نماز ظهر، نماز ظهر (یا نماز ظهر و نوافل آن)

     تلاوت قرآن: در هر حال.

بالا بردن دستهایت در نماز و کف دستها رو به قبله بردن.

مسواک زدن در هنگام هر وضویی

محاسن اخلاق و متصف شدن به آن و اجتناب از اخلاق ناپسند.

    صدقه، به قدری که احساس کنی اسراف کرده ای در حالی که اسراف نکرده باشی.

 

حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نوشته اند:[2]

«این مطالب از مهمات است و البته معلوم است که در هیچ یک از این امور برای خود آن بزرگوار نفعی متصور نیست بلکه مقصود نفع رساندن به طرف بوده و جناب امیر- علیه السلام- گرچه طرف مخاطبه است اصاله ولی چون تکالیف عمومی مشترک است باید حتی الامکان جدیت کنیم که وصیتهای جناب رسول زمین نماند و باید بدانیم که شدت علاقه جناب رسول اکرم صلی الله علیه و اله به حضرت امیر علیه السلام اقتضا می کند که نفع این مطالب خیلی زیاد باشد و اهمیت آنها بسیار باشد که به این طرز بیان فرموده است و الله العالم.

بخش اول: راستگویی[3]

تعریف صدق: امام علی علیه السلام فرمودند: راستگویی مطابقت کلام با وضع الهی است.

الصدق مطابقه المنطق للوضع الالهی.

بچسب به

     1- زبان حق:             الصدق لسان الحق.

     2- روح کلام:             الصدق روح الکلام.

     3- کمال شخصیت:          الصدق کمال النبل.

4- عزت:            الصدق عزٌ.

5- بهترین سخن:            الصدق خیر القول.

6- عدالت:               الصدق العدل.

7- صلاح هر چیز:     الصدق صلاح کل شیء.

اگر بیان بهتری از ماهیت صدق را در کلام مولای متقیان جویا شدیم ماهیت ان را چنین می یابیم:

ویژگهای صدق:

 

     1- مبارک بودن:          رسول خدا(ص): الصدق مبارک.

      2- زینت کلام:      رسول خدا (ص): زینه الحدیث الصدق.

3- نشان مردانگی:   امام علی (ع): قدر الرجل علی قدر همته و صدق علی قدر مروته.

4- زیبایی انسان:   امام علی (ع): الصدق جمال الانسان.

 

راستگویی نشانه چیست؟

     1- نجات:   امام علی (ع): الصدق ینجیک و ان خفته «صدق نجات می دهد اگر چه بترسی.

     2- تقرب به پیامبر (ص):   رسول خدا (ص): اقربکم منی غذاً فی الموقف اصدقکم للحدیث.

     3- پشتیبانی خدا:             امام باقر (ع): الا فاصدقوا فان الله مع الصدق.

4- تنزکیه عمل:          امام کاظم (ع): من صدق لسانه زکی عمله.

5- کتمام بعضی دانسته ها:     امام علی (ع): لاتک صادقاً حتی تکتم بعض ما تعلم.

 

آثار صدق:

راستگویی چه نتایجی دارد؟

مورد پنجم گرچه مستقیماً اثر و نتیجه صدق نیست اما چون فرد راستگوی بی کتمان نتیجه ای از راستی خود در همه جا نمی برد در واقع کتمان کردن به عنوان میوه راستی است که انسان را از ضرر بعضی راستها نگه می دارد.

اهمیت صدق:

 

     1- محکترین ستون ایمان:         امام علی (ع): الصدق اقوی دعائم الایمان.

      2- رأس دین و ایمان:         امام علی (ع): الصدق راس الایمان، الصدق راس الدین.

3- لباس دین:            امام علی (ع): الصدق لباس الدین.

4- امانت زبان و درخشش ایمان: امام علی (ع): الصدق امانه اللسان و حلمه الایمان.

 

راستگویی، ستون اسلام و ایمان است و این حاکی از اهمیت فوق العاده راستگویی است.

از آنجا که بیماری بسیار خطرناک دروغ بسیار رایج است باید به بعضی از روایات مربوطه به ان بپردازیم.

تعریف دروغ: امام علی (ع): الکذب زدوالُ المنطق للوضع الالهی.[4] «دروغ خارج شدن کلام از وضع الهی است».

ماهیت دروغ:

     1- خیانت:          امام علی(ع): الکذب خیانهٌ.   

     2- بدتر از ربا:         رسول خدا (ص): اربی الربا الکذب.

     3- ننگ اخلاق:       امام علی (ع): الگذب شینُ الاخلاق.

4- پستی: امام علی (ع) تحفظوا من الکذب فانه من ادنی الاخلاق و هر نوع من الفحش و ضربٌ من الدنائه

     5- نامردی:         امام علی (ع): من کذب افسد مُرُوته.

     6- تحفن:        رسول خدا (ص) اذا کذِب العبد تباعد الملک عنه میلاً من نتن ما جاءَ به

دروغ چیست؟

زمینه دروغ تلقین:  رسول خدا (ص):

لا تلقنوا الناس فیکذبون فان بنی یعقوب لم یعلموا ان الذئب یا کل الانسان فلما لعنهم «انی اضافُ ان یاکله الذئی» قالوا: اکله الذئب.

رسول خدا (ص): به مردم تلقین نکنید که دروغ بگویند زیرا فرزندان یعقوب نمی دانستند که گرگ انسان را می خورد پس همین که پدر تلقین کرد به انه که «می ترسم گرگ او را بخورد» گفتند: گرگ او را خورد.

پیامدهای دروغ:

     1- نفاق: رسول خدا (ص): الکذب بابٌ من ابواب النفاق. دروغ دری از درهای نفاق است.

     2- گناه:       رسول خدا (ص): انا کذب العبد مَجَرَ. وقتی بنده دروغ بگوید به گناه می افتد.

     3- محو ایمان:   رسول خدا (ص): کثره الکذب یمحوا الایمانَ. دروغ زیاد ایمان را نابود می کند.

4- یادگیری فرزند: رسول خدا (ص): لا یعد احدکم صبیته ثم لایفی له. نباید کسی به فرزندش وعده بدهد و وفا نکند

     5- جمع گرسنگی دنیا و دروغ: پیامبر به اسمائ که گفت شیر نمی خواهم فرمود: گرسنگی را با دروغ جمع نکنید.

دروغ چه عواقبی دارد:

پیامدهای

دروغ:

1- نفاق

2- گناه

3- محو ایمان

4- یادگیری فرزند

5- جمع گرسنگی دنیا با دروغ

6- خواری دنیا و عذاب آخرت: امام علی (ع): ثمره الکذب المهانه فی الدنیا و العذاب فی الاخره

7- بی آبرویی: رسول خدا (ص): ان الکذب یسود الوجه «دروغ روی انسان را سیاه می کند»

8- بی شخصیتی: امام صادق (ع): لا تکذب فیذهب بهاوک. «دروغ نگو که بی ارزش شوی»

9- بی دینی: امام علی (ع): کثره الکذب تفسد الدین. «دروغ زیاد دین را از بین می برد»

10- پشیمانی: امام علی (ع): عاقبه الکذب النَدم. «پایان دروغ پشیمانی است»

11- بدقولی: امام علی (ع): من عرف بالکذب قلت الثقه به «کسی که به دروغ معروف شد اعتماد به او کم می شود»

12- مرگ باطنی: امام علی (ع): الکذاب و المیت سواء لان فضیله الحی علی المیت الثقه به فاذا لم یوثق 

      بکلامه فقد بظلت حیاته. «دروغگو و مرده یکسانند زیرا برتری زنده بر مرده به اعتبار اوست

      پس وقتی به کلام او اعتماد نشود در واقع زندگی او باطل شده است.

13- غضب خدا: امام علی (ع): یکتسب الکاذب بکذبه ثلاثاً

      دروغگو سه چیز به دست می آورد: الف) غضب خداوند

      ب) بی اعتنایی مردم به او ج) خشم ملائکه.

14- محرومیت از نماز شب: امام صادق (ع): ان الرجل لیکذب الکذبه فیحرم بها صلاه الیل

      انسان دروغ می گوید و بدان وسیله از نماز شب محروم می شود.

15- فقر: رسول خدا (ص): اعتیادُ الکذب یورث الفقر. عادت به دروغ موجب فقر می شود

16- گسترش فساد:

17- نامرادی:

18- نفی دوراندیشی:

19- بی ارادگی:

20- فراموشی: امام صادق (ع): انَ مما اعان الله (به) علی الکافرین الِنّسیانُ.

       از جمله چیزهایی که خدا از آن وسیله بر علیه کافران بکار می برد فراموشی است.

سَخَطُ الله علیه

واستهانه الناس به

ومقتُ الملائکه له

امام علی (ع): کذب السفیر

یولد الفساد

یفوت المراد

یبطل الحزم

ینقض العزم

موارد جواز

دروغ:

1- اصلاح: رسول الله (ص): ان الله عزوجل احب الکذب فی الصلاح و ابغض الصدق فی الفساد.

2- دفع شر ستمگران: امام صادق (ع): الکذب مذموم الا فی الادین دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین

3- حیله در جنگ:          امام صادق (ع): کل کذب مسئول عنه صاحبه یوماً الا فی ثلاثه رجل

4- وعده به عیال:        کائدٌ فی حربه فهو موضوعٌ عنه اورجلٌ اصلح بین اثنین… اورجل وعده اهله شیئاً

دورغ مصلحت آمیز کدام است؟

 

لایرید ان یتم لهم. هر دروغگویی مسئول است مگر دروغ او در سه مورد باشد: الف) حیله گری در جنگ… یا اصلاح بین دو نفر …. یا کسی که به عیالش وعده می دهد و قلباً نمی خواهد عمل کند. در روایت دیگری حدیث المراه زوجها آمده یعنی وعده زن به شوهر حسن ختام بخش اول این نوشتار کلام گهر بار امام خمینی عزیز است که با نقل روایتی مطرح می شود:[5]

 

«روی فی الوسائل عن محمدبن یعقوب باسناده عن ابی جعفر علیه السلام قال:

    ان الله عزوجل جعل للشر اقغالاً و جعل مفاتیح تلک الاقطال الشراب و الکذب شرمن الشراب. فرمود حضرت باقر العلوم- علیه السلام: خدای تعالی قرارداد برای شر قفلهایی و کلیدهای آن قفلها را شراب قرار داد و دروغگویی از شراب بدتر است.

اکنون قدری تفکر کن در این حدیث شریف که از عالم آل محمد- علیهم السلام- صادر شده است و در کتابی که مرجع تمام علمای است مذکور گردیده و تمام علما- رضوان الله علیهم- آن را قبول فرمودند ببین آیا راهی برای عذر باقی می ماند؟ آیا این سهل انگاری از دروغ جزاء ضعف ایمان به اخبار اهل بیت عصمت- علیهم السلام- از چیز دیگر می شود؟ ما صور غیبه اعمال را نمی دانیم و ارتباطات معنویه ملک و ملکوت را واقف نیستیم. از این جهت از این نحو اخبار تحاشی می کنیم و امثال اینها را حمل به مبالغه مثلاً می نمائیم و این خود طریقه باطلی است که از جهل و ضعف ایمان می باشد.

فرضاً که این حدیث شریف را به مبالغه حمل کنیم آیا این مبالغه باید به موقع باشد؟ آیا هر چیزی را می شود گفت از شراب بدتر است، یا باید طوری ثمر آن عظیم باشد که به مبالغه توان گفت از شراب بالاتر است؟»[6]

بخش دوم: وَرَع[7]

قلبی قادر است در این باب بنویسد که مرکبش از خون شهیدان برتر است. قلم امام امت قدس الله نفسه الزکیه[8]:

«در بیان ورع است و آن را یکی از منازل سایرین شمرده اند و آن را به طوری که جناب عارف معروف خواجه عبدالله انصاری تعریف فرموده است: «هو توق مستقصی علی حذر او تحرج علی تعظیم» یعنی «ورع عبارت است از نگاهداری کامل و اخر مرتبه حفظ نفس و در عین حال ترسناک بودن از لغزش یا سختگیری بر نفس است برای تعظیم حق» و این شامل شود تمام مراتب آن را زیرا که از برای ورع مراتب بسیار است، چنانچه:

1-  ورع عامه اجتناب از کبائر است و

2- ورع خاصه اجتناب از مشتبهات است برای خوف از وقوع در محرمات ….. و

3-  ورع اهل زهد اجتناب از مباحات است برای احتراز از وزر آن و

4-  ورع اهل سلوک ترک نظر به دنیا است برای وصول به مقامات و

5-  ورع مجذوبین ترک مقامات است برای وصول به باب الله و شهود جمال الله و

6-  ورع اولیاء اجتناب از توجه به غایات است.

و از برای هر یک شرحی است که اشتغال به آن به حال ما مفید نیست و آنچه در این مقام باید دانست آن است که: ورع از محارم الله پایه تمام کمالات معنویه و مقامات اخرویه است و از برای هیچ کس مقامی حاصل نشود مگر به ورع از محارم الله و قلبی که دارای ورع نباشد به طوری زنگار و کدورت او را فرو می گیرد که امید نجات بسا بشاد که از آن منقطع گردد….. عبادات بدون ورع از درجه اعتبار ساقط است و معلوم است نکته بزرگ عبادات که انقیاد نفس و ارتیاض آن است و قهر ملکوت است بر ملک و طبیعت، بدون ورع شدید و پرهیزگاری کامل حاصل نشود….. حضرت صادق (ع) فرمود: «نیست از شیعیان ما کسی که در شهری که دارای صد هزار جمعیت است از او باورع تر باشد»[9]

سیمای ورع:

     1- بهترین همنشین:     امام علی (ع): الورعُ خیرُ قرین.

     2- بهترین لباس:      امام علی (ع): الورعُ افضلُ لباس.

     3- سپر:        امام علی (ع): الورعُ جنهٌ. علیک بالورع فانه خیرُ صیاته.

4- بی طمعی:        امام علی (ع): ورعٌ یُعز خیرٌ من طمع یذل.

     5- اساس تقوی:      امام علی (ع): الورعُ اساسُ التقوی.

ورع چیست؟

تعریف ورع: امام علی علیه السلام: اصلُ الورع تجنبُ الآتام و التنزه عن الحرام. اصل ورع اجتناب از گناهان است. و در روایت دیگری فرمودند: الورعُ الوقوف عندالشبهه. ورع توقف در برخورد با شبهه است.

این دو روایت اشاره به دو مرتبه از مراتب ورع کرده است یکی ورع عامه و دوم ورع خاصه.  روری بر روایات ورع اهمیت آن را بیشتر روشن می کند:

اهمیت ورع:

     1- اساس ایمان      رسول خدا (ص): لکُل شی اُسٌ الاسلام الورع.

     2- ملاک دین.        رسول خدا (ص): ملاکُ الدین الورع.

     3- درجه عالی ایمان: رسول خدا (ص): انتهی الایمان الی الورع.

4- کشتی: رسول خدا (ص): ان الورع مثلهُ کمثل سفینه کما اَنَ فی البحر لایجو الا من کان فیها

     5- بهترین پشتیبان: امام علی (ع): من احبنا فلیعمل بعلمنا و لیستعن بالورع فانه افضل ما یستعانبه فی امر الدنیا و الاخره. هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و از ورع کمک بگیرد زیرا برترین چیزی که در امر دنیا و آخرت می توان از آن کمک گرفت ورع است.

ورع چه ارمغانی برای انسان دارد؟

میوه های ورع:

1- ولایت معصوم: امام باقر (ع): لن نیاغلوا و لایتنا الا بالورع. به ولایت ما نرسد مگر با ورع.

2- سلامت نفس و دین: امام علی (ع): ثمرهُ الورع صلاحُ النفس و الدین. میوه روح اصلاح نفس و دین است

3- پاکی و آلودگی: امام علی (ع): بالورع یکون التثره عن الدنایا. تنها با ورع پاکی از پستی حاصل می شود.

4- قبولی اعمال: رسول خدا (ص): لوصلیتم حتی تکونوا کالاوتار و صُمتم حتی تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم الا بالورع. اگر از شدت نماز و روزه لاغر و پشت خمیده شوید خداوند نمی پذیرد مگر به همراه ورع.

5- همنشینی با خدا: رسول خدا (ص): جُلساءُ الله غداً اهلُ الورع والزهد فی الدنیا.

6- اوج گرفتن عبادت: رسول خدا (ص): رکعتان من رجلٍ ورع افضل من اف رکعهٍ من مخلط

دو رکعت نماز پرهیزگار از هزار رکعت نماز غیر پرهیزگار برتر است.

7- صلاحیت دوستی: رسول خدا (ص): الهدیه الی رجل ورع مقبوله والجلوس مع رجلٍ ورع من العباده و المذاکره معه الصدقه. هدیه به پرهیزگار پذیرفته، همنشینی با او عبادت و صحبت با او صدقه است.

8- هوشیاری: امام علی (ع): اکیسکم اورعکم. با هوشترینان پرهیزگارترین شما است.

9- عزت: امام علی (ع): ورعٌ یُغر خیرٌ من طمعٍ یُذل. پرهیزگاری عزت بخش از طمع ذلت بخش برتر است.

بخش سوم: خوف[10]

امام خمینی قدس سره الشریف:

«بدان که خوف از حق تعالی یکی از منازلی است که کمتر منزلی را برای عامه توان به پایه آن دانست و این خوف علاوه بر آن که خود یکی از کمالات معنویه است: منشاء بسیاری از فضایل نفسانیه و یکی از مصلحات مهمه نفس است. بلکه سرچشمه تمام اصلاحلات و مبدأ علاج جمیع امراض روحانی توان آن را شمرد و انسان مومن به خدا و سالک و مهاجران الی الله باید به این منزل خیلی اهمیت دهد و به چیزی که آن را در دل زیاد کند و ریشه آن را در قلب محکم کند خیلی توجه نماید مثل تذکر: 1- عذاب و عقاب 2- شدت عقبات موت و 3- بعد از موت در برزخ و 4- قیامت و 5- اهوال صراط و میزان و 6- مناقشه در حساب و 7- عذابهای گوناگون جهنم و تذکر 8- عظمت و جلال و 9- قهر و سلطنت حق و تذکر 10- استدراج و مکرالله و 11- سوء عاقبت و امثال آن.[11]»

لازمه خوف از خدای تعالی حاضر و ناظر دیدن او است. شیخ بهایی می گوید:

در مقامی که کنی قصد گناه       گر کند کودکی از دور نگاه

شرم داری ز گنه در گذری         پرده عصمت خود را ندری

شرم بادت که خداوند جهان        که بود خالق اسرار نهان

بر تو بشاد نظرش بیگه و گاه     می کنی در نظرش قصد گناه

معنی خوف: خوف از خدا در واقع خوف و ترس از گناه خود است و از عقوبت حتمی خدا. در همین رابطه توجه به این روایات سازنده است:

امام علی (ع): لاتخفف الا ذنبک و لاترج الاربک. نترس مگر از گناهت و امید نبند مگر به خدایت.

امام علی (ع): اذ اخفت الخالق فررت الیه و اذا خفت المخلوق فررت منه.

هر گاه از خدا بترسی بسوی او فرار می کنی اما وقتی از مخلوق بترسی از او می گریزی.

1- علم: انما یخشی الله من عباده العلماء. امام علی (ع): اعلم الناس بالله سبحانه اخوفهم منه

2- معرفت: رسول الله (ص): من کان بالله اعرف کان من الله اخوف. هر کس عارفتر است به خداوند خائفتر است از او.

چگونه خوف پیدا کنیم؟

عوامل خوف:

 

چگونه بفمیم که به تمام خوف رسیده ایم؟

نشانه های خائف:

1- ترک هوی: اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی

2- عمل: امام صادق (ع): لایکون العبد مومناً حتی یکون خائفاً راجیاً و لایکونُ خائفاً راجیاً حتی یکون عاملاً لما یخافُ و یرجو.

بنده مومن نیست مگر وقتی خائف باشد و امیدوار و خائف و امیدوار نیست مگر به آنچه خوف و رجاء دارد عمل کند.

3- خود را به دانستن: امام علی (ع): ان لله عباداً کسرت قلوبهم خشیه الله فاستکنوا عن المنطق و انهم لفُصحاءُ، عقلاءُ، الباءُ، نبلاءُ یسبقون الیه بالاعمال الزاکیه لایستکثرون له الکثیر و لایرضون له القلیل یرونَ انفسهم انهم شرار و انهم الاکیاس الابرار. خداوند بندگانی دارد که دلهایشان از ترس خدا شکسته است در نتیجه خود را از سخن گفتن بی نیاز می یابند در حالی که فصیح، عاقل، دانشمند و بزرگوارند. با کارهای خالص به سوی خدا سبقت می گیرند. کارهای زیادشان را زیاد نمی بینند و از کار کم راضی نیستند. خود را بد می بینند در حالی که با هوش و خوبند.

4- سکوت: امام صادق (ع): الخائف من لم تدع له الرهبه لساناً ینطق به.

خائف کسی است که ترس؛ زبانی برای سخن گفتنش نگذاشته است.

5- یگانگی ظاهر و باطن: امام کاظم (ع): انه لم یخف الله من لک یعقل عن الله و من لم یعقل عن الله لم یعقد قلبه عی معرفه ثابته یبصرها و یجر حقیقتها فی قلبه و لایکون احدٌ کذلک الا من کان قوله لفعله مصدقاً و سره لعلانیته موافعاً.

 

امام کاظم (ع): راستی که از خدا نمی ترسد کسی که به فکر خدا نباشد و هر که به فکر خدا نباشد دلش را به شناخت خدا پیوند نخواهد زد، شناخت ثابتی که مایه بصیرت او شود و حقیقت معرفه الله را کشف کند و هیچ کس چنین نیست مگر اینکه سخنش گواه عملش و باطنش موافق ظاهرش باشد.

انواع الخوف

خمسه:

1- خوف و

2- خشیه و

3- وجل و

4- وهبه و

5- هیبه

فالخوف للعامین

والخشیه للعالمین

و الوجل للمخبتین

والرهبه للعابدین والهیبه للعارفین

اما الخوف فلاحل الذنوب قال الله عزوجل:

و لمن خاف مقام ربه جنتان

والخشیه لاجل رویه التقصیر قال الله عزوجل:

انما یخشی الله من عباده العلماء

و اما الوجل فلاجل ترک الخدمه قال الله عزوجل:

الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم

و الرهبه لرویه اتقصیر قال الله عزوجل:

و یدعوننا رغباً و رهباً

والهیبه لاجل شهاده الحق عند کشف الاسرار قال الله:

و یحذرکم الله نفسه

 

انواع خوف:[12]

 

عامل اصلاح مومن: آنچه در کنار خوف نقش سازنده در اصلاح مومن دارد رجاء و امیداوری است. امید همگام با ترس سازنده است. و وکفه ترازوی خوف و رجاء کاملاً برابرند و کمترین تغییر در این توازن مخرب است.

نور حیفهٍ

و نورُ رجاءٍ

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«کان ابی علیه السلام بقول: انه لیس من عبد مومن الا فی قلبه نوران

لو وزن هذا لم یزد علی هذا ولو وزن هذا لم یزد علی هذا.

پدرم (امام باقر) علیه السلام می فرمود: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور وجود دارد:

نور خوف و نور رجاء، اگر این یک وزن شود اضافه بر دیگری نیست و چنانچه دیگری وزن شود سنگین تر از یکی دیگر نیست.

آثار و پرتوهای نورانی خوف کدامند؟

1- پاکی: امام علی (ع): الخوف سجن النفس من الذنوب و رادعها عن المعامی.

    ترس: زندان نفس است از گناهان و مانع آن از عصیانها.

2- امنیت: امام علی (ع): ان الخوف سطیه الامن. مسلماً ترس مرکب امنیت است.

3- آفت زدایی: امام علی (ع): من کثرت مخافته قلت آفتهُ. هر که ترسش زیاد شد آتش کم می شود.

4- استجابت دعا: رسول الله (ص): لوخفتم الله حق خیفته لعلمتم الذی لاجهل له و لو عرفتم حق

5- علم الهی: معرفته لزالت بدعائکم الجبال.

6- ترس اشیاء: امام صادق (ع): من خافَ الله عزوجل اخاف الله منه کل شیء و من لم یخف الله عزوجل اخافُه الله من کل شیء. هر که از خدا بترسد خدا همه چیز را از او می ترساند و هر که از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند.

7- دفع عذاب: امام صادق (ع): ان قوماً اذنبوا ذنوباً کثیره فاستفقوا منها و خافوا خوفاً شدیداً و جاء آخرون فقالو: ذنوبکم علینا فانزل الله علیهم العذاب ثم قال تبارک و تعالی: خافونی و اجتراتم.

 

برکات خوف

ترجمه:  مردمی بودند که گناهان زیادی کردند اما از عقوبت آن می ترسیدند شدیداً. قوم دیگری آمدند و گفتند: گناهان شما هم به گردن ما لذا بر آنان عذاب نازل کرد و فرمود: آنان از من ترسیدند و شما جرأت و جسارت بخرج دادید.

 

بخش چهارم: گریه[13]

حضرت امام خمینی قدس سره الشریف:

«از برای گریه از خوف خدا نیز فضیلات بسیار است چنانچه در این حدیث شریف فرموده: به هر قطره اش خداوند هزار خانه در بهشت بنا فرماید و جناب شیخ صدوق- رضوان الله علیه به سند متصل از حضرت صادق(ع) از پدرانش از رسول اکرم (ص) حدیث کند که در حدیث مناهی فرموده است: «کسی که چشمهایش گریان شود از ترس خدا به هر قطره از اشک او در بهشت قصری مزین به دُر و گوهر به او عنایت شود که هیچ چشمی ندیده باشد و هیچ گوشی نشنیده باشد و به قلب کسی خطور نکرده باشد.»

و عن ثواب الاعمال به استناد علی بن جعفر (ع) قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لیس شیٌ الا و له شیٌ یعبلُهُ الا الله فانه لا یعدله شیٌ و لا اله الا الله لایعدله شیٌ و دمعهٌ من خوف الله فانه لیس له مثقالٌ فان ممالت علی وجهه لم یرهقه قترٌ و لاذلهٌ بعدها اَبَداً.»

«فرمود حضرت باقر (ع) که حضرت رسول خدا (ص) فرمود: هیچ چیز نیست مگر آن که برای آن معادلی است مگر خداوند که هیچ چیز معادل او نیست و لا اله الا الله که معادله نکند با آن چیزی و قطره اشک از ترس خدا که هم میزان آن چیزی نیست و اگر جریان پیدا کند به رویش، فرو نگیرد آن را غبار و ذلتی هیچ گاه.»[14]

چرا گریه کنیم؟

فلسفه گریه:

1- اتلاف عمر: سیدی… اعنی بالبکاء علی نفس فقد افنیت بالتسویف و الآمالل عمری.

مولای من …. کمکم کن تا بر خودم بگریم چه، با امروز و فردا کردن و آرزوها عمرم را از بین بردم.

2- سختی جان دادن: فمالی لا ابکی؟ ابکی لخروج نفسی. چرا گریه نکنم؟ گریه می کنم برای جان دادنم.

3- وحشت تاریکی قبر: ابکی لظلمه قبری. برای تاریکی قبرم گریه می کنم.

4- تنگی لحد: ابکی لضیق لحدی. برای تنگنایی لحدم می گیرم.

5- سوال منکر و نکیر: ابکی لسوال منکر و نکیر ایامی. از مورد پرسش قرار گرفتنم توسط منکر و نکیر می گریم.

6- ذلیل برخاستن از قبر: ابکی لخروجی من قبری (عریاناً، ذلیلاً، حاملاً ثقلی علی ظهری)

7-  ابهام آینده و حیله گری نفس: و مالی لاابکی و للادری الی ما یکون مصیری واری نفس تخادعنی

در دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام فلسفه گریه را بیان می فرمایند:

 

گریه سیره پیامبران

موفقترین و سعادتمندترین انسانها در طول تاریخ پیامبران الهی بوده اند. ویژگی برجسته همه انان این بوده که در مقابل خداوند جبین به خاک می ساییدند و می گریستند. بویژه در برخورد با آیات خدای رحمان.

در جبهه رو در روی آنان یکپارچه غرور و گردنکشی و ننگ ابدی بوده است.

قرآن، این کتاب انسان ساز الهی پس از یادآوری پیامبران و انسانهای وارسته ای مثل: مریم، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، موسیف ادریس و همه پیامبران از ذریه آدم، ویژگی همه را چنین بیان می فرماید:

«اولئک الذین انعم الله علیهم …. اذا تتلی علیهم آیات الرحمن خرّروا سُجداً و بُکیاً.[15]

«اینان کسانیند که خداوند به آنان انعام فرموده است….. همین که آیات خدای رحمان بر آنان تلاوت می شود روی زمین می افتند سجده کنان و گریان.

سپس گمراهانی را مثال می زند که چون با نماز و سجده و گریه سر و کاری نداشتند از شهوتهایشان پیروی کردند و منحرف شدند:

«فخلف من بعدهم خلفٌ اضاعوا الصلاه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیاً.[16]

«پس به جای پیامبران کسانی جانشین شدند که نماز را ضایع کردند و از شهواتشان تبعیت کردند در نتیجه گمراه شدند.» برای روشن شدن میزان اهمیت این نعمت اهلی یعنی گریه: گذاری داریم به این دسته روایات:

اهمیت گریه:

1- محبوب خدا: امام سجاد (ع): ما من قطرهٍ اَحَبُ الی الله عزوجل من قطرتین

(قطره دم فی سبیل الله، و قطره دمعهٍ فی سواد اللیل لایرید بها عبدالا الله عزوجل. هیچ قطره ای نزد خدا محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خون در راه خدا و قطره اشک در سیاهی شب که جز برای خدا جاری نشود.

2- کلید رحمت خدا: امام علی (ع) البکاء من خشیه الله مفتاح رحمه الله.

3- در سایه خدا: رسول خدا (ص): سبعهٌ فی ظل عرش الله عزوجل یوم لاظلَ الاظله… و رُجُل ذکر الله عزوجل خالیاً ففاضت عیناه من خشیه الله. هفت دسته در روز قیمات در سایه عرش خدایند.

4- پاداش بی شمار: رجوع شود به حدیث اول بخش که از چهل حدیث نقل شد.

5- عفو عمومی: امام صادق (ع): لو اَن باکیاً بکی فی اُمهٍ لَرُهموا. اگر یک نفر بگوید امتی بخشیده شوند.

6- توصیه به تباکی: امام صادق (ع): ان لم یحبُکَ البکاء فتباکِ بان خرج من مثل رأس الذباب فبخّ ٍ بخٍ. اگر گریه ایت نیامد خود را به حالت گریان درآور پس اگر یک سرمگسی اشک خارج شد پس به به از این نعمت اکنون سری به باغ روایات گریه می زنیم تا میوه های این باغ را بچینیم و از آن بهره ببریم.

آثار گریه:

1-  نگاه معشوق: رسول خدا (ص): طوبی لصورهٍ نظر الله الیها تبکی علی ذنب من خشیه الله عزوجل لم یطلع علی ذلک الذنب غیره. خوشا چهره ای که خدا به آن نگاه کند. از ترس خدا بر گناهی می گرید که جز خود نمی داند.

2- مزد شگفت: رسول خدا (ص): من ذَرفت عیناه من خشیه الله کان له بکل قطره من دموعه مثل جبل احد یکون فی میزانه من الاجر. کسی که اشک از چشم جاری کند برای هر قطره اش بقدر کوه احد پاداش دارد.

3- کاخ مجلل: رسول خدا (ص): الا و من ذرفت عیناه من خشیه الله کان له بکل قطره قطرت من دموعه قصرٌ فی الجنه مکللاً بالدر و الجوهر، فیه ما لا عینٌ رأت و لا اُذُنٌ سمعت و لاخَطَر علی قلب بشر. هان هر که از ترس خدا اشک بریزد برای هر قطره اشکی کاخی مزین به دُر و گوهر در بهشت دارد که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و بر دلی نگذشته است.

4- امنیت: رسول خدا (ص): من خرج من عینه مثل الذباب من الدمع من خشیه الله آمنه الله به یوم الفرع الاکبر. هر که از چشمش به قدر مگسی اشک خارج شود از ترس خدا. خدا او را ایمن می کند در روز فریاد بزرگ.

5- نو امنیت دل: امام علی (ع): البکاء من خشیه الله ینبر القلب. گریه از ترس خدا دل را نورانی می دارد.

7- استجابت دعا: امام سجاد (ع): بُکاء العیون و خشیه القلوب من رحمه الله تعالی ذکره فاذا وجدتموها فاغتنمو الدعاءَ. گریه دیدگان و ترس دلها از رحمت خدا است پی همینکه یافتید دعا را غنیمت بشمارید.

8- خشوع: …… و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً. گریانند در حالی که صورتهایشان روی خاک است و بر خشوع آنان افزوده می شود.


1. پیام به مجمع بزرگ فرماندهان سپاه. 25/6/70

1. چهل حدیث، ص 396

2. میزان الحکمه، ری شهری، ج5، ص 284 به بعد.

1. میزان الحکمه، ج 5، ص 284 به بعد.

1. چهل حدیث، امام خمینی، ص 397

2. دروغ ناپسنذ است مگر در دو مورد: الف) دفع شر ستمگران ب) اصلاح ذات البین.

3. میزان الحکمه، ج 10، ص 424.

1. چهل حدیث، ص 399 و 400 و 401.

1. چهل حدیث، ص 399 و 400 و 401.

1. میزان الحمه، ج3، ص 182

1. چهل حدیث، ص 407

1. نازعات، آیه 40، اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفسش را از هوی نهی کند جایگاهش بهشت است.

1. میزان الحکمه، ج1، ص 452 تا 457، (آدرس روایات این بخش)

1. چهل حدیث، ص 409، گریه می کنم برای خارج شدنم از قبر در حالی که عریانم و ذلیلم و بار سنگینی بر پشت دارم.

1. بنی اسرائیل، آیه 58

2. اسراء، آیه 59، نیز آیه 106 در مورد گریه عالمان و مومنان الهی است.


جستجو