اَللَّـهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهِخـدايا مرا در اين روز، هوش و بيداري نصيب فرماوَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السِّفاهَةِ وَ التَّمْوِيهِو از سـفاهت و جـهالت و كـار باطـل دور گردانوَ اجْعَلْ لِي نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِو از هرچيزي كه در اين روز نصيب مي فرمائي، عنايت فرمابِجُـودِكَ يَا أَجْوَدَ الْاَجْـوَدِينَ.به حق جود و كرمت، اي جود و بخشش كننده ترين.در دعاي امروز، از ذات اقدس خداوند متعال ميخواهيم كه خدايا به ما عقل و هوش، عنايت فرما »اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهِ«
عقل چيست؟
مراد از عقل، همان قوه تشخيص و ادراك و واداركننده انسان به نيكي و صلاح و بازدارنده از شر و فساد ميباشد، كه امر و نهي و كيفر و پاداش الهي متوجه آن است، در واقع حقيقت عقل، عبارت است از نفس انسان مدرك كه بوسيله آن خدا پرستش ميشود و بهشت به دست ميآيد و حجت ميان بندگان و خداي متعال ميباشد.اسحاق بن عمار ميگويد: امام صادق عليهالسّلام فرمود: »مَن كَانَ عَاقِلاً كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ«1 هركس عاقل است دين دارد و كسي كه دين دارد به بهشت ميرود.از امام صادق عليهالسّلام، روايت شده كه فرمود: مردي از بنياسرائيل در يكي از جزائر دريا كه سبز و خرّم و پر آب و درخت بود، خدا را عبادت ميكرد، يكي از فرشتگان از آنجا گذشت و عرض كرد، پروردگارا!، مقدار پاداش اين بندهات را به من نشان بده، خداوند متعال به او نشان داد و آن ملك آن را ناچيز شمرد، خداي متعال به او وحي كرد، همراه او باش، پس آن فرشته بصورت انساني نزد او آمد.عابد گفت تو كيستي؟ گفت مردي عابدم، چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم، تا با تو عبادت كنم، پس آن روز را با او سر برد، چون صبح شد، آن فرشته به او گفت: جاي پاكيزهاي داري و براي عبادت خوب است، عابد گفت: اينجا يك عيب دارد. فرشته گفت: چه عيبي؟!عابد گفت: خداي ما چهارپائي ندارد، اگر او خري ميداشت، در اينجا ميچراندمش، براستي اين علفها از بين ميرود.فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد.عابد گفت: اگر خري ميداشت اين علفها از بين نميرفت، پس از آن خداي متعال به فرشته وحي كرد كه ما او را به اندازه عقلش، پاداش ميدهيم.2
اهميت عقل
انسانيت و ارزش انسان بواسطه عقل اوست، زيرا عقل رسول دروني است كه خداي متعال در وجود ما قرار داده و بر ما فرمانروائي ميكند، ليكن فرمانروائي او بسيار دوستانه و پسنديده و موجب تهذيب و تزكيه انسان ميگردد و دين آدمي را اصلاح ميكند و او را به كمال انساني ميرساند، كمالي كه غايت فضائل انساني محسوب ميشود، پس عقل برترين نعمتها و با ارزشترين موهبتهاي الهي براي انسان و موجب هدايت و زينت و جمال اوست، در دنيا انسان را غنيترين و در آخرت باشرفترين آنان قرار ميدهد.
فائده عقل
امام صادق عليهالسّلام در حديثي ميفرمايد: آغاز و نخست هر امري و قدرت و نيرو و آباداني آن كه هر سودي، تنها به آن مربوط است، عقل است، كه آن را خدا زينت و نوري براي خلقش قرار داده است.با عقل بندگان ميتوانند خود را بشناسند و بدانند كه مخلوقند و او مدبّر و ايشان تحت تدبير او هستند و اينكه خالقشان پايدار و آنها فاني ميباشند و بوسيله عقول خويش از ديدن آسمانها و زمين و خورشيد و ماه و شب و روز استدلال كردند، كه اينها خالق و سرپرستي دارند كه نه آغازي دارد و نه انتهائي و با عقل تشخيص زشت و زيبا دادند و دانستند كه در ناداني، ظلمت و تاريكي و در علم، نور است و اين است آنچه عقل به آنها رهنمائي ميكند.عرض شد: آيا بندگان ميتوانند به عقل تنها اكتفا كنند، فرمود:عاقل، بنا به رهبري همان عقلي كه خداوند نگهدار، و زينت و سبب هدايش قرار داده، ميداند كه خداي متعال حق است و پروردگار اوست و ميداند كه بعضي چيزها مورد پسند و يا ناپسند اوست و بعضي امور موجب اطاعت يا معصيت او ميباشد و لذا عقلش را به تنهائي رهنماي به اينها نميبيند و ميفهمد كه رسيدن به اين مطالب جز با طلب علم ممكن نيست و اگر بوسيله علمش به اينها نرسد، عقلش او را سودي نداده، پس واجب است بر عالم، طلب علم و ادب نمايد، كه بي آن استوار نماند.3
عاقلترين مردم كيست؟
اميرالمؤمنين علي عليهالسّلام ميفرمايد:عاقلترين مردم كسي است كه، نسبت به خداي متعال مطيعتر باشد.عاقلترين مردم كسي است كه، نسبت به خداي متعال نزديكتر و مقرّبتر باشد.عاقلترين مردم كسي است كه، از انسانهاي عاقل، اطاعت و پيروي ميكند.عاقلترين مردم كسي است كه، از كارهاي پست و زشت، دورتر باشد.عاقلترين مردم كسي است كه، جديت و تلاش او، بر مزاح و شوخياش غالب گشته و بوسيله عقلش، بر هواي نفسش غالب گردد.عاقلترين مردم كسي است كه، به عيوب خود آگاه و عيب ديگران را ناديده بگيرد.عاقلترين مردم كسي است كه، به عاقبت امور ميانديشد.4
سفيه كيست؟ و سفاهت چيست؟
در جمله ديگري از دعاي امروز، از خداوند درخواست ميكنيم »وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةَ وَالتَّمْوِيهِ« خدايا، مرا از سفاهت و جهالت و كار باطل و مشتبه ساختن حقيقت، دور گردان.فردي از امام حسن عليهالسّلام پرسيد: سفاهت چيست؟ حضرت فرمود: »اَتِّبَاعُ الدَّنَاهُ وَ مُصَاحِبَةُ الْغَوَاهُ«5 تبعيت و پيروي كردن از افراد پست و حقير و همنشيني با افراد گمراه كننده.همچنين از امام صادق عليهالسّلام، روايت شده كه آن حضرت فرمود: »اِنَّ السَّفَهَ خُلِقَ لَئِيمٍ يَسْتَطِيلُ عَلَي مِنْ دُونِهُ وَ يَخْضَعُ لِمَنْ فَوْقَهُ«6 بدرستي كه سفاهت خوي پستي ميباشد كه صاحب آن، بر زيردستش گردن فرازي و بر بالادست خود زبوني ميكند.علامه مجلسي ميگويد:سفاهت سبك عقلي و پيشي گرفتن در گفتار و كردار بدون تفكر است، سفاهت گاهي در برابر حكمتي است كه با اعتدال در نيروي عقل حاصل گردد و اين سفاهت خُلقي است در نفس كه او را وادار به مسخرهگي و استهزاء و سبكسري و بيتابي و چاپلوسي و اظهار شادي در وقت ناراحتي ديگران و حركات ناموزون و گفتار و كردارهائي كه همانند گفتار و كردار خردمندان نيست، دچار كند و گاهي در برابر بردباري است، كه با اعتدال در نيروي غضب بدست ميآيد و آن خُلقي است، كه نفس او را وادار به زدن و دشنام دادن و درشتي و تسلط و غلبه بر ديگران و گردنكشي كند و ريشهاش تباهي و فساد در نيروي غضب و ميل آن به طرف افراط است.علي عليهالسّلام ميفرمايد: سفاهت درشتي و تندخوئي است و بدترين عادتها و خويها عدم زيركي و كودني است.
تعصب كوركورانه
سفاهت و تمويه موجب ميشود كه انسان بدون سبب و علت بر امري تعصب بورزد و خود را در ورطه هلاكت افكند، زيرا بخاطر جهل و ناآگاهي كه به آن امر دارد، به حقيقت دست نمييابد و امر بر او مشتبه شده و كار باطل را حق و حقيقت ميپندارد و بر آن انديشه باطل فخر و مباهات ميكند و موجب خودبرتربيني او ميشود، مانند تعصبي كه شيطان به اصل آفرينش خود داشت، بدون دليل بر آن تعصب ورزيد و در برابر خداي متعال تكبر نموده و عصيان كرد، امر پروردگارش را اطاعت ننمود و خطاب به خداوند عرض كرد: آدم از گل آفريده شده و خلقت من از آتش است.علي عليهالسّلام در كلامي گنهكاران را سفيهان جامعه دانسته و ميفرمايد: »فَلَعْنَ اللهُ السُفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي«7 پس لعنت خدا بخاطر ارتكاب معاصي و گناهان بر سفيهان باد، با توجه به اين مطلب سفاهت معناي گستردهتري پيدا ميكند و براي ما روشن ميشود كه، چرا در اين فقره از دعا، از خداوند تعالي ميخواهيم كه ما را از سفاهت بدور دارد، زيرا در واقع سفاهت، موجب عصيان ميشود و نتيجه هلاكت باري را براي فرد در بر خواهد داشت.انساني كه بر خوب و بد امري جاهل است و يا كار بر او مشتبه شده و نميتواند حق و باطل را از هم تشخيص دهد، بايد حلم و صبر و بردباري پيشه كند، تا نسبت به آن امر آگاهي يابد و صره را از ناصره و حق را از باطل تشخيص دهد.انسان معصيت كار، مانند حيوان لجام گسيختهاي است كه به هر كاري دست ميزند و به هر سوئي حركت ميكند، چنين فردي، يا بايد خود متوجه حركت ناصحيح و باطل خود گردد و با پيشه كردن حلم و بردباري خود را در ورطه نابودي و هلاكت قرار ندهد، و يا اگر نتوانست ديگران بايد با امر به معروف و نهي از منكر، او را از كار زشتي كه انجام ميدهد باز دارند و به راه راست هدايت نمايند و اگر هدايت نشد او را به صراط مستقيم بكشانند.علي عليهالسّلام در كلامي كوتاه، اما بسيار پرارزش ميفرمايد: »اَلْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ«8 حلم دهانبند افراد نادان است. و در كلامي ديگر در بيان فلسفه وجوب نهي از منكر ميفرمايد: »وَالْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةٌ لِلْعَوَامِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدَعاً لِلسُّفَهَاءِ«9 خداي متعال امر به معروف را بخاطر اصلاح توده مردم و نهي از منكر را براي بازداشتن بيخردان از اعمالشان، واجب فرموده است.باشد كه اين كلام آن امام هُمام را آويزه گوش قرار داده و قبل از انجام هر فعلي و بيان هر گفتاري، آن را سنجيده و اگر حق و به جا بود، انجام دهيم و در غير اينصورت، از آن بپرهيزيم.
درخواست خير
در جمله ديگري از دعاي امروز ميخوانيم »وَاجْعَلْ لِي نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ« و از هر خيري كه در اين روز نازل ميفرمائي، نصيبم فرما.خير، آن چيزي است كه همه افراد به آن راغب ميشوند، مثل عقل و عدل و هر چيز سودمند ديگر، خير به آن نوع از بر و نيكي و نعمت و رحمتي گفته ميشود كه فناپذير نيست و روي آوردن به آن موجبات رشد آدمي را فراهم ميكند و انسان از انجام آن پشيمان و شرمسار نميگردد.اگر انسان به اعمالي روي آورد كه خداي متعال انجام آن را امر نموده و ولايت الهي را در تمام جهات بپذيرد و از آنچه او نهي فرموده و با آن دشمني كرده است بپرهيزد و آنچه را خداي متعال دوست ميدارد او هم دوست بدارد و نسبت به آنچه خداوند، با آن دشمني كرده، دشمني بورزد، در واقع طريق هدايت را برگزيده و انساني است خيّر و نيكوكار.امام علي عليهالسّلام ميفرمايند: »جُمَاعَ الْخَيْرِ فِي الْمُوَالاةِ فِي اللهِ وَ المُعَادَاةِ فِي اللهِ وَ الْمَحَبَّةِ فِي اللهِ وَ البُغْضِ فِي اللهِ«10در قرآن كريم خير در معاني گوناگون از قبيل مال حلال و يا عبادات و طاعات و تقوي و پرهيزكاري بكار رفته است.
به نيكان بپيونديم
همراهي با نيكان و پيروي كردن از راه و روش آنان، روي رفتار و شخصيت فرد دنبالهرو اثر مثبت ميگذارد، از علي عليهالسّلام روايت شده كه فرمود: »اِلْصِقْ بِأَهْلِ الْخَيْرِ وَ الْوَرَعِ …« و »قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُم« به اهل خير و تقوي بپيونديد و به ايشان نزديك شويد تا اينكه خود شما يكي از آنان باشيد و بدانيم آنچه خير است از آن خداي متعال است، كه هر خيري را عطا ميكند »بِيَدِكَ الْخَيْرِ«11 و در عالم آنچه خير است از آن اوست و افعال انساني از آن جهت كه خداي متعال توفيق انجامش را به او داده است آن را از آن خداي متعال ميناميم و گر نه فعل هركس از آن خود اوست، لذا در اين فقره دعا از خدا ميخواهيم، خدايا هر خيري را كه در اين روز نازل ميفرمائي، به ما عنايت فرما.خداي متعال خالق خيرات است و آن فيضي كه از جانب او ميرسد، خير است و اين فيض رساني لحظه به لحظه و آن به آن ادامه دارد.
جود چيست؟
در عبارت آخر دعاي امروز ميخوانيم »بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ« خدايا به حق جود و كرمت، اي جود و بخشش كنندهترين، خواستههاي مرا برآور.در خطبهاي كه به اشباح معروف است، علي عليهالسّلام در توصيف خداوند متعال ميفرمايد: »اَلْحَمْدُ للهِ الَّذِي لَايَفِرُهُ الْمَنْعُ والْجُمُودُ وَلَايَكْدِيهِ الْإِعْطَاءُ وَالْجُودُ …«12 ستايش مخصوص خداوندي است كه بخل و جمود بر دارائيش، نميافزايد و سخاوت و بخشش فقيرش نميسازد، اما هر بخشندهاي غير او دارائيش، نقصان مييابد و جز او هركس دست عطاي خويش، از بخشش باز دارد، مذموم شمرده ميشود، اوست بخشنده انواع نعمتها و بهرهها به مخلوقات، همه جيرهخوار اويند، روزي همه را تضمين كرده و رزق آنها را معين ساخته، راه و رسم روشن را به علاقه مندان و خواستاران آنچه نزد اوست، نشان داده، چنان نيست كه سخاوتش در آنجا كه از وي بخواهند، بيشتر از آنجا كه از او نخواهند باشد.همچنين در كلامي ديگر فرستادن رسول مكرّم صلياللهعليهوآلهوسلّم و أئمه اطهار عليهمالسّلام از جانب خداي متعال را، از نشانههاي جود و بخشش دانسته و ميفرمايد: »اَلْحَمْدُ للهِ النَّاشِرِ فِي الْخَلْقِ فَضْلَهُ وَ الْبَاسِطِ فِيهِمْ بِالْجُودِ يَدَهُ«13 ستايش مخصوص خداوندي است كه، فضل خويش را در مخلوقات منتشر ساخته و دست جود و سخاوتش را بسوي آنان گشوده است.خداي متعال دوست دارد كه بندگانش نيز، دست جود و كرم بسوي يكديگر دراز كرده و اهل سخاوت و بخشش باشند، جود و كرم نيز نشانههائي دارد، كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:امام علي عليهالسّلام ميفرمايد:در راه خدا بخشش كنيد و در اطاعت او، با جانهايتان جهاد نمائيد.بخشندهترين مردم كسي است كه، جان و مالش را در را خدا بخشش نمايد.برترين بخششها، رساندن حقوق افراد است به آنها.و همچنين فرمود:آفت جود و بخشش اسراف، فقر و منّت گذاردن است.14