اداب تدریس ومربی گری 1

اداب تدریس ومربی گری 1

مقدمه

انسان از آغز تا پایان زندگی خویش به طور فطری ارزشهای اخلاقی را درک می کند و به آنها گرایش دارد ، به همین روی پژوهشهای اخلاقی همواره یکی از مهمترین دغدغه های اندیشمندان بوده است و امروزه توسعه تکنولوژیک جوامع صنعتی و پیچیده تر شدن روایط انسانی و نیز ظهور بحرانهای اخلاقی در اینگونه جوامع ، تحقیق و پژوهش را در ابعاد مختلف اخلاق ، بیش از پیش ضرورت بخشیده است . یکی از موضوعاتی که انسان ناخودآگاه به سوی آن کشیده می شود بحث تهذیب نفس و پاکسازی وجود از صفات ناپسند است، مطابقت مباحث اخلاقی با فطرت انسانی باعث می شود که انسان از شنیدن آنها لذت ببرد بدیهی است که انسان به همان اندازه که از فکر داشتن خلقیّات و صفات پسندیده لذت می برد از ترک صفات زشتی که در درون او ریشه زده و آثارشان در کردار و رفتارش ظاهر گردیده ناخشنود و هراسان است ولی صرف بیان فضائل و رذائل یا به عبارتی منجیّات و مهلکات با توجه به پیچیدگیهای مورد اشاره کارساز نیست و لذا لازم است با نگاه کاربردی به مفاهیم اخلاقی نگاه شود بحثی را که پیش روی داریم با عنوان « اخلاق و آداب تدریس « با همین نگاه به رشته تحریر در آمده تا در حوزه تدریس و مربیگری با تطبیق استدلالها ، اصول و ارزشها در حوزه رفتاری اخلاقی اساتید و مربیان به ارزش گذاری بپردازد ، زیرا اخلاق به عنوان یکی از علوم کاربردی ارزشی جز به کار بستن در مقام عمل ندارد.

و السلام علیکم و رحمه الله

محمد علی محسن زاده

اهداف کلان دین در تدریس

تدریس آموزه های دین از ضروریترین عوامل پایداری و تداوم آیین توحیدی اسلام است و اطلاع رسانی در زمینه معارف و با بهره گیری مکتب حیات بخش اسلام ، مهمترین راهکار نشر و توسعه اندیشه های مذهبی و دینی می باشد.

پیامبر اسلام (ص) یکی از اهداف والای خود را تبلیغ اسلام این آیین توحیدی می داند و می فرماید : «إنما بُعثتُ مبلغاً »[1]

و امام صادق می فرماید : «االسلام علیک یا مبلغاً عن الله  السلام علیک ایها السراج المنیر »[2]و درود بر تو ای چراغ فروزان هدایت ، تدریس متون دینی و مفاهیم بالنده اسلامی جایگاهی بسیار والا دارد ، مهمترین دغدغه ها و انگیزه های دین در عرصه تدریس ، تعلیم و تربیت ، حفظ تربیت شدگان و اصلاح خطاکاران می باشد ، مهمترین محور تدریس در هدایت و راهیابی متربیان ، شناساندن ارزشهای الهی و انسانی است و رساندن آنها به مقام گفتار و عمل بر اساس معیارهای خدایی است، اساتید و مربیان که پرورش دهندگان افراد به سوی کمال قرب الهی هستند ، در نخستین گام تلاش می کنند تا مخاطبان خود را در مسیر سعادت و کمال قرار دهند و با هدایت و تربیت آنان ، خصلتهای والای انسانی را در وجودشان تقویت کرده و روابط انان را با دیگر افراد و با آفریدگار هستی به نحو شایسته به گونه ای که خشنودی خداوند را فراهم آورد تنظیم نماید.

در مسیر تدریس اگر ایمان به خدا از روی معرفت حقیقی و اطلاعات صحیح صورت پذیرد در دل و جان متربیان رسوخ می کند و به باورهای تغییر ناپذیر بدل خواهد شد ، در نتیجه ، رفتارهای فردی آنها به سمت ارزشها و اصول حقیقی سوق داده می شود و عملا در عرصه دینی و مذهبی وارد می شوند و ایمان حقیقی که اقرار زبانی و شناخت قلبی و رفتار مبتنی بر ایمان است از آنان صادر می شود ، رسول خدا (ص) می فرماید: الایمان اقرار ٌ باللسان و معرفهٌ بالقلب و عمل بالارکان »[3]  ایمان اقرار به وحدانیت خدا به وسیله زبان و شناخت قلبی خداوند متعال و رفتار طبق آن معرفت، یعنی بر اساس اوامر و نواهی خداوند خواهد بود .

در قرآن کریم یکی از اهداف آموزه های دینی توسط انبیاء الهی بویژه حضرت محمد (ص) را چنین بیان می کند : « هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین »[4]

او چنان خدایی است که در میان مردم درس نخوانده ، فرستاده ای از خودشان برانگیخت که آیات خدا بر آنان می خواند و آنان را تزکیه و تربیت می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد ، گر چه قبل از آن در گمراهی به سر می برند ، همچنین در جای دیگر فلسفه بعثت و بزرگترین رسالت آنان را رسانیدن پیام الهی به گوش جهانیان و تربیت انسانهای کمال یافته را یکی از دستاوردهای تدریس و تعلیم و تربیت بیان کرده می فرماید: « لقد منَّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه »[5]

خداوند بر مومنان منت نهاد و نعمت بزرگی را به آنان عنایت کرد به جهت اینکه در میان آنان فرستاده ای از خود مردم مبعوث کرد تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنها را تزکیه و تربیت کند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.

خوب می دانیم که کار تدریس و اثر گذاری بر روی متربیان و مخاطبان کاری بس دشوار است ولی سخت تر از آن حفظ تربیت شدگان است ، در انجام امر تدریس و مربیگری بعد از آنکه نیروهای لازم تربیت یافتند حفظ پاسداری از آنان امری خطیر و سرنوشت ساز است و اساساً حفظ و نگهداری آن نیروهای تربیت یافته کاری دشوار تر از تدریس است که اولین عامل حفظ تربیت یافتگان، هماهنگی گفتار و رفتار مربیان و مدرسین می باشد و لازم است این اصل را رعایت کنند ، به فرموده امام صادق (ع) : « کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم»[6] باشند و مردم را به غیر زبان خود به سوی دین فرا خوانند ، برای آنکه مردم با سیره عملی مربیان خود آشنا شوند خود را از آنان جدا نکنند و در معاشرت با آنان در رفتار و روابط اجتماعی بیشترین توجه را داشته باشند و شایسته است به برخی از شیوه های رسول خدا (ص) که در راستای جذب و حفظ یاران صورت گرفته تأسی و عمل نمایند ، آن حضرت هنگام سخن گفتن تبسم می کرد : « اذا حدَّث بحدیث تبسم فی حدیثه» اگر با شخصی بر خورد می کرد و دست می داد حضرت دست خود را نمی کشید تا او خود دستش را از دست پیامبر جدا کند شفاف و رسا سخن می گفت ، به گونه ای که هر شنونده ای آن را به راحتی می فهمید ، در عین سادگی ، ظاهری آراسته و پاک و پاکیزه داشت و همواره نظافت و بهداشت دهان و دندان و لباس خود را حفظ می کرد ، هر گاه سه روز یکی از یاران خود را نمی دید ، سراغش را می گرفت و به دیدارش می رفت ، از بیماران عیادت می کرد ، هنگام خداحافظی با مسافر دست او را می گرفت و دعا می کرد ، هر گاه زکات برایش می آوردند بر آورنده و خاندانش درود می فرستاد مردم را بانیکو ترین و خوشترین نام صدا می زد، آن حضرت می فرمود : من مبعوث شده ام که مرکز حلم و معدن علم و کانون صبر و شکیبایی باشم ، بین یارانش به تنش زدایی و ایجاد اتحاد و دوستی تأکید می کرد و اعتماد مسلمانان را به وسیله امانت داری و صداقت و راستی جلب می کرد و می فرمود: پیش من بدیهیای همدیگر را بازگو نکنید زیرا من دوست دارم با دل آرام و خالی از کینه و کدورت نزد شما بیایم ، در عمل به وعده ها بسیار پایبند بود .[7]

سومین محور بیان آموزه های دینی برای اینکه موثر واقع شود ، رسیدگی به آسیبهای روحی ، معنوی و اجتماعی مخاطبان و متربیان است ، بدون تردید در هر جمعی افرادی یافت می شوند که از مسیر مستقیم الهی و انسانی دور افتاده اند و دچار لغزشها ، خطاها و اشتباهاتی می شوند لذا اصلاح خطاکاران یکی از وظایف اصلی اساتید و مربیان به شمار می رود. پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: «إنَّ کلَّ بنی آدم خطاءٌ و خیر الخاطئین التوابین »[8] همانا عموم مردم دچار خطا و لغزش می شوند ، اما بهترین خطاکاران توبه کنندگان هستند ، مربیان و مدرسین عزیز باید برخورد با اینگونه افراد با کمال دقت عمل کنند و برای بازسازی شخصیت انان روشهای مناسبی برگزینند و راهی مبتنی بر عقل و شرع برای سوق دادن آنها از ناهنجاریها به هنجارها بیابند ، بهترین شیوه ای که می توان از آن بهره برد عذر پذیر بودن در روند تدریس است ، همانگونه که خداوند متعال برای بازسازی و اصلاح افراد از توبه سخن به میان آورده و می فرماید : « ألم یعلموا أنَّ الله هو یقبل التوبه عن عباده » [9]آیا نمی دانید که خداوند متعال توبه بازگشت بندگانش را می پذیرد ، امید دادن ، رفع نگرانی و استدلال عقلانی از شیوه هائی است که می توان بوسیله آن به اصلاح اینگونه افراد و پرداخت ، تغافل و حفظ آبرو و شخصیت دادن به این قبیل از افراد نقش به سزایی در بازسازی روان آنان دارد ، اگر گناه و خطای شخصی را در ظاهر ندیده انگاریم و همانند دیگران باوی برخورد کنیم روحیه امیدواری به آینده را در او تقویت کرده ایم .

قرآن کریم یک الگوی عملی به ما نشان می دهد ، هنگامی که برادران یوسف (ع) با آن رفتار ناشایستی که در حق او انجام داده بودند ، با برخورد کریمانه خود آنان را بخشید و از گناه در گذشت و با دعا کردن در حق آنان ، از آنها را به آینده امید وار ساخت و گفت : « لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الراحمین» [10]  امروز هیچگونه ملامت و توبیخی بر شما نیست ، خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است ،آنگاه برای بازسازی روحی آنان و همچنین باز سازی شخصیت آنان نزد حضرت یعقوب فرمود: « إاذهبوا بقمیصی هذا فألقول علی وجه أبی یأت بصیراً و أتونی بأهلکم اجمعین» [11] این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود و همه نزدیکان و افرادخانواده را نزد من بیاورید.

مربیان بزرگوار توجه داشته باشند که اگر قرار شد برخی از لغزشها و عیوب را به متربیان گوشزد کنیم ، قبل از تذکر با بیان خوبیهای آنها ومقام کرامت انسانی آنها را متذکر شویم و آنگاه لغزششان را تذکر دهیم ، زیرا احیای روحیه عزت نفس و کرامت انسان می تواند از تکرار لغزش و خطاهای افراد جلوگیری کند.

با بهره گیری از فرا اخلاق و ریشه یابی عوامل خطاها و لغزشها و سعی در رفع آنها می توان به تدریس عمق و اثر بخشید ، موعظه غیر مستقیم و دلسوزانه ، تقویت نیروی ایمان و باورهای مذهبی ، رفع نیازهای مادی و معنوی ، از دیگر راهکارهای اصلاح و بازسازی افراد در کلاس درس و بحث می باشد.

آسیب شناسی دین ودین داری

یکی از نکاتی که مدرس ومربی باید به آن توجه داشته باشد اینکه آسیبهائی که متوجه دین ودین داری متدینین می شود را شناسائی ودرجای خود به آسیب زدائی بپردازد ٬ پرداختن به آسیب شناسی دین ودین داری پرداختن به وجوه وجنبه های گوناگون ومراتب ودرجات ظهور عیب ونقص در دین ودین داری دین داران است.

به دلیل آسیب دیدن دین وآفات وارد بر دین داری ، حریم های انسانی ومرزهای سلوک اجتماعی متزلزل شده وانواع تعدّی ها وحرمت شکنی ها ظهورمی کند٬  بدعت ها ونوآوری ها دردین پا به عرصه ظهورمی گذارد وسنّت وسیره رسول خدا واهل بیت(علیهم السلام) متروک می شود وحقایق ومفاهیم دینی تحریف می شود وحتی قرآن کریم که مصون از تحریف لفظی است با رویکرد به تفاسیرذوقی وسلیقه ای وبرخواسته ازآمال واغراض واهداف جریانات خاص فکری موجب تحریف معنوی قرار می گیرد وتفسیر به رأی می شود.

حکومت های فاسد وخودکامه ، افراد دنیاپرست ، مقام طلب وشهرت طلب بااستفاده ابزاری از دین به انحراف احکام الهی وتعطیلی آن مبادرت می کنند ودرنتیجه ستم پذیری وانحرافات فکری وخرافه پرستی در میان مردم رواج پیدا میکند وروحیه حق خواهی وحق گرائی ازبین می رود، لذا اخلاق اسلامی حکم می کند که مربی ومدرس این آفات وآسیبها راباتوجه به زمان ومکان و  عبرت گیری از گذشته تاریخ اسلام مورد دقت قراردهد وبه مبارزه با دین سازان ومروجین خرافات وبدعتها روی آورده ومتربیان ومخاطبین خودرا باآگاه بخشی واکسینه سازد واگرآلوده شدند میکروب زدائی وسم زدائی کند ومطهر وپاک سازد .

پرداختن به آسیب شناسی دین ودین داری پرداختن به وجوه وجنبه های گوناگون ودرجات ومراتب ظهورعیب ونقص وخارج شدن ازوضع طبیعی وساختارفطری دین ودین داری است ، گاهی دین ودین داری به لحاظ عدم رویکرد وتوجه عمیق به دین وسطحی نگری وقشری گرایی دردین دچارآسیب وآفت می گردد ودر اثر این آفت ، باورهای دینی هدایت اصلی خود را از دست می دهند٬ گاهی این آسیب از ضعف باورها ورفتارهای دینی وظهور سنتی دربنیادهای اخلاقی وبی اهمییتی به ارزشهای دینی بروز وظهور پیدا می کند وگاهی هم بر اثر بی ایمانی اُباحه گری ودین گریزی.

بحران های ناشی از آسیب های دین ودین داری عمیق وگسترده است ومی تواند به بحرانهای روحی وفکری٬ ، فرهنگی واعتقادی٬ سیاسی واجتماعی ودر نهایت به شکسته شدن حریم های فردی واجتماعی وبی هویّتی آدمی منجرگردد ولذا به دلیل آسیب دیدگی دین وآفت زدگی دین داری، حریم های انسانی ومرزهای سلوک اجتماعی متزلزل می شود وانواع تعدّی ها وحرمت شکنی ها ظهور می کند.

بهترین گواه بر این مدعا تمام مصائبی است که بعداز رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و اله وسلم) با به شهادت رساندن زهرای اطهر(سلام الله علیها) وبه شهادت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) درمحراب عبادت می انجامد وچون اوشهید می شودمسلمانان می گویند علی درمسجد چه میکرده وچون خبردار می شوند که درمحراب به شهادت رسیده ، می گویند مگراو نماز هم می خوانده است ، آسیب های دینی وآفت های دین داری موجب می شود که بدن امام مجتبی (علیه السلام) پس از شهادت به زهر کین تیرباران شود وبعدازاو دین داران آفت زده با دین آسیب دیده اجتماع می کنند وبرای درک پاداش الهی وسبقت گرفتن دراجر معنوی به کشتن آقا امام حسین (علیه السلام) ویاران باوفایش روی می آورند وبرای اینکه از اجروپاداش محروم نمانند بعداز شهادت ایشان بربدن مطهرشان آنقدرسنگ ونیزه شکسته وشمشیر می زنند که موقع وداع خواهرگرامیشان حضرت زینب (سلام الله علیها) با بدن مطهر برادر ناگزیر می شوند سنگریزها ونیزه شکسته ها را کنار زده وبا بدن مطهر آن مظلوم شهید وداع کنند.

همه می دانیم در طول نیم قرن پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)  تلاشهای گسترده  امام علی(علیه السلام) وفرزندان بزرگوار ایشان درراستای از بین بردن این آسیب ها وآفتهای وارد شده بر دین ودین داری وبرگرداندن امور به مسیر اصلی آن بوده است ، ولی آن شکافها آنقدر عظیم بوده که جز با خون امام علی (علیه السلام) و فرزندان عزیز و پیروان راستین اسلام میّسر نشده است.

گونه شماری آسیب ها:

برای دین ودین داری با توجه به مراتب گوناگون وشدت وضعف آن آسیب هائی را می توان بر شمرد از جمله:

عدم فهم عمیق دین وراه وروش دینی ، دریافت نادرست مفاهیم و ضعیف شدن باورها ورفتارهای دینی ، سست شدن باورهای اخلاقی بی ارزش شدن ارزشها، بی اعتقادی نسبت به دین وامور مذهبی ،  بی ایمانی و اباحیگری مذهبی ، گریز از امور دینی ومذهبی ودر نهایت بروزوظهور بدعتها.

با توجه به این آسیب ها اخلاق اسلامی در تدریس ، حکم می کند مربی ومدرس خود از دین وسلوک دینی فهم عمیق مبتنی بر وحی وسنّت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) وآل اطهار او داشته باشد ومفاهیم دینی را خود درست درک کند وپس از آن باتمام وجود به رشد باورهای دینی ورفتارهای دینی مربیان ومخاطبان خود بپردازد وبا ارائه تصویری روشن وزیبا وهنرمندانه از دین ومفاهیم دینی بنیانهای سست اخلاقی رامحکم کند تا دین ودین داری ارزش خود را بازیابد وبا بهره گیری از براهین عقلی ونقلی اعتقادات دینی افراد را محکم سازد وبه مبارزه با بدعتها ، خرافه ها واُباحه گری پرداخته وزیبائیهای دین را برای همگان روشن سازد.

اگر حرکت تمامی انبیاء واولیا ی الهی وائمه اطهار راخصوصاً نهضت عاشورائی آقا امام حسین(علیه السلام)  را مورد مطالعه ودقت قرار دهیم  در می یابیم که آن حضرت دردوران امامت خویش به آسیب شناسی دین ودین داری پرداخته است از نظر آن حضرت ظهور و بروز بدعتها از آسیب های مهم به شمار می آید وهمچنین متروک شدن سنّت نبوی وسیره علوی یکی دیگر از آسیب های جدی دین ودین داری است واز طرفی بنی امیه وخصوصاً معاویه علیه الهاویه و فرزند پلیدش یزید لعنـﺔالله علیه به خوبی می دانند٬مادامی که سیره نظری وعملی پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) و امام علی (علیه السلام) ٬مقتدای مسلمانان است ومسلمانان به راه ورسم آنان عمل می کنند٬راه سلطه ظالمانه بنی امیه بسته است وتمام نقشه ها وبرنامه های آنها نقش بر آب می شود به همین دلیل تمام تلاششان راصرف دور نگه داشتن مسلمانان از آن سرچشمه فیاض الهی می کردند وامروز نیز سلفی ها در نظام سیاسی وفکری وهابی گری نیز بر همین اساس عمل می کنند وبه تکفیر پیروان مذهب اهل بیت علیهم السلام پرداخته وخون آنان رامباح می دانند وامر به تخریب مساجد متعلق به آنان وحرم امامان شیعه می کنند٬علاوه بر ظهور بدعتها ودوری از سیره نبوی وسنّت علوی آسیب دیگر تحریف حقایق ومفاهیم دینی است که باید مورد توجه مربیان ومدرسان موضوعات دینی قرار گیرد وبه آن بپردازند.

زبان دین را دانستن

از ویژگی های یک مربی ومدرس ٬آگاهی وشناخت از زبان دین است٬زبان شناسی دینی از کلیدی ترین مباحثی است که امروزه دانشمندان دینی در بخش های مختلف دین به این موضوع مهم توجه دارند٬البته در قرون قبل نیز این موضوع مطرح بوده ودر اندیشه های افلاطون وارسطو نیز به چشم می خورد ولی در قرن بیستم عموماً فلاسفه ٬عرفا٬علمای تفسیر٬تاریخ مداران وفقها به زبان دین توجه کرده اند.

در زبان دین به سه مطلب باید توجه کرد:

گزاره های موجود در متون دینی یا وحیانی : در این گزاره این سوال مطرح می شود که خداوند به چه زبانی با ما سخن می گوید٬البته روشن است که منظور ما زبانهای رایج دنیا که انسانها با آن سخن می گویند نیست.

گزاره هائی که مربوط به سخن گفتن ما با خداست:ما به چه زبانی وبا چه شیوه ای با خدا به رازونیاز می پردازیم وبا او سخن می گوئیم.

گزاره هائی که ما بوسیله آنها از خدا واسماء وصفات او سخن می گوئیم واورا توصیف می کنیم در واقع با چه زبانی درباره خدا حرف می زنیم.

مثلا ً متکلمان اسلامی صفات خداوند را به دو دسته ذاتی وخبری تقسیم کرده وصفاتی مانند علم٬قدرت وحیات را ذاتی می دانند وصفاتی مانند علّو٬وجه ٬ید راصفات خبری نامیده اند وبیشترین مباحث ایشان بیان صفات خبری است یا اهل عرفان مباحث هستی شناسانه خود را عمدتاً تحت دوعنوان کلی (وحدت وجود) و(چیستی نظام هستی)معطوف کرده اند ولذا نگاه هستی شناسانه آنها که خود حاصل کشف وشهود است بر تمام مباحث ایشان سایه افکنده ولذا در زبان دینی اهل عرفان٬ کتاب تشریع از دیدگاه عارف دارای بطونی تو در تو ومنطبق با کتاب تکوین ودرجات معرفتی انسان است٬برای هر معنایی علاوه بر صورت وقالب ٬حقیقت وروحی است والفاظ برای این روح معنا وضع شده اند.

در هر صورت وقتی یک مدرس می خواهد موضوعات مختلف دینی رابیان کند باید با زبان آن موضوع آشنا ئی کامل داشته باشد واخلاق اسلامی اقتضای می کند ،چنانچه فردی در زمینه ای آشنایی وتخصص لازم نسبت به زبان دین در موضوع خاص را ندارد وارد آن حیطه نشود که خود را هلاک ساخته ومخاطبان خویش را تباه می سازد.

اهمیت وجایگاه مربی ومدرس

ازبهترین امتیازات جامعه بشری هنر تدریس است،مربی ومدرس با تعلیم ونشر علم ، انسانها را به سوی کمال وپیشرفت سوق می دهد وعشق وایمان را بر لوح جان وضمیرپاک آنها ثبت و ندای فطرت را در فضای عالم طنین اندازمی کند،درحقیقت تمام کمالات انسان مدیون اساتید ومربیان جامعه بشر می باشد ،اساساً تعلیم از نعمت های خدا به بندگان خود واز ویژگیهای انبیای الهی است ،بزرگترین معلم بشریت نبی اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) است که فرمود:﴿إنّما بعثتُ معَلَّماً﴾[12]وفرمود :﴿اللهمّ اغفِر للمعلّمینَ واَطِلْ اعمارَهُم وبارِکْ لهم فی کسَبِهم﴾(خداوندا،معلمان رابیامرز وعمر طولانی به آنان عطا فرما وکسب وکارشان را مبارک گردان )[13] وآقا امام حسین (علیه السلام ) در یکی از فرامین حیاتبخش خویش فرمود:﴿مَن دعا عبداً مِن ضلالهٍ الی مَعرفَةه حقَّ فاجابَهُ کانَ لهََُ الاَجرُ کعِتْق ِنسَمَهٍ﴾[14](هرکس انسانی را از گمراهی به سوی شناخت حق وحقیقت راهنمایی کند او نیز پاسخ مثبت دهد  به اندازه آزادی یک بنده پاداش خواهد داشت)،در فرهنگ اهل بیت( علیهم السلام ) مربیان ومعلمان عزیزترین اقشار جامعه هستند، امام علی (علیه السلام ) احترام مدرسان رابرای هر قشری از جامعه لازم شمرده وفرمود:﴿ قُم عَن مجلِسِکَ لِابیکَ ومعلمک ولو کُنتَ امیراً﴾( به پاس گرامی داشتن پدر ومعلم خود به پا خیز،اگر چه فرمانده یا فرمانروا باشی)[15] ، امام سجاد( علیهم السلام ) نیز در بیان حقوق اساتید ومعلمان می فرماید:﴿حقُّ سائَََََسِکَ بالعلمِ فالتَعظیمُ لَهُ والتَّوْ قیرُ لِمجْلِِِسِهِ وحُسنُ الاستماعِ الیهِ﴾(حق آموزگار تو این است که اورا تعظیم کنی ودر مجلس محترم بداری وبه نیکویی سخنانش را گوش کنی )[16] ولازم است مربی مورد تکریم واقع شود ،عدم گرامیداشت اساتید ومربیان نشانه نفاق می باشد همانگونه که این معنا از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) روایت شده که آن حضرت فرمود:﴿ثلاثه لا یُسْتَخفُّ بِهم اِلا منافِقُ بَیَّنُ نفاقُُهُ ذو شیبَه في الاسلام ومعلَّمُ الخیرِ وامامٌ عادلٌ﴾[17](از تعظیم وتکریم سه گروه غیرازافراد منافق که دوروئی آنان آشکاراست فرد دیگری سربازنمی زند،این سه گروه عبارتند ازسالمندی که مویش رادرراه اسلام سفید کرده،معلمی که به خیر وسعادت راهنمائی نموده وپیشوای عادل ؛ امام سجاد(علیه السلام ) در دعای سحر اینگونهجایگاه مدرس و اهمیت تدریس را در مناجاتبا خدا بیان می کند:﴿سیدی… لعلَّکَ فَقَدْ تنی مِن مجالِسِ العلما فخذلتَنی ﴾[18] (آقای من شاید مرا در مجالس دانشمندان ندیدی وبه این خاطر دچار خذلان وخواری نمودی ).

فضیلت مربیان

جایگاه مربیان جامعه اسلامی و خصوصاً کسانی که به هدایت معنوی مردم روی می آورند در فرهنگ اسلامی بس رفیع و بلند است به گونه ای که از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود : « معلم الخیر تستغفر له دواب الارض وحیتان البحر و کل صغیره و کبیره فی الارض الله و سمائه» [19]

برای معلم خوبیها تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی که در زمین و آسمان است طلب آمورزش می نمایند ، برای فضیلت مربیان گرامی که درصدد راهنمایی و اصلاح و هدایت امت رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) همین بس که رسول اعظم می فرمایند : ألا اخبر کم عن اقوام لیسوا بأنبیاء و الاشهداء یغبطهم الناس یوم القیامه بمنازلهم من الله عز وجل علی منابر من نور؟ قیل من هم یا رسول الله عباده مکلف یحبون عباد الله الی الله ؟ قال: یأمرونهم بما یحب الله و ینهونهم عما یکره الله فإذا أطاعوهم أحبهم الله» [20] آیا با شمااز اقوامی سخت بگوییم که نه از پیامبرانند ، نه از شهداء و همه ی مردم به منزلت آنها در نزد خداوند متعال غبطه می خورند در حالی که بر منبرهایی از نور تکیه زده اند ؟ گفته شد « یا رسول الله ، آنها چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود : آنان کسانی هستند که بندگان خدا را محبوب او و خدا را محبوب بندگانش می گردانند .سوال شد معنای محبوب کردن خداوند نزد آنان روشن است ، اما چگونه بندگان خدا را محبوب خدا می کند؟ رسول خدا فرمود : مردم را به آنچه خداوند متعال دوست دارد امر و از آنچه خداوند متعال ناپسند می دارد نهی می نماید ، پس هنگامی که بندگان خدا از آنها اطاعت نمایند خداوند متعال آنان را دوست می دارد.

تدریس وارزش آن

یکی از موضوعاتی که باید به آن پرداخته شوداهمیت وارزش کار مربیان ومدرسان محترم است٬رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) می فرمایند : ﴿اِنّ اَعظمَ الناس منزلةً عندَاللهِ یُومَ القیامةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَصیحَه لِخلقِهِ﴾[21](بالاترین مقام درنزد خداوند برای کسی است که در زمین می گردد وبرای مردم به وعظ ونصیحت می پردازد).

اساتید و مربیان شایسته

بی شک اساتید و مربیان در نوع ارزشها ، نگرشها و جهان بینی و ایدئولوژی متربیان تأثیر دارند و هر چند مخاطبین در برابر آنچه استاد ارائه می دهد مقاومت نمایند نمی توانند از تأثیر گذاری آشکار و نهان مربیان و اساتید در روند زندگی خود جلوگیری کنند ، به همین دلیل است که انتخاب استاد و مربی شایسته و وارسته همواره مورد توجه و تأکید فراوان اولیای دین بوده است ، امام باقر (ع) در پاسخ به این سوال که منظور از طعام در آیه شریفه « فلینظر الانسان إلی طعامه » چیست فرمود : علمه الذی یأخذه عمن یأخذ » منظور از طعام در این آیه علم است ، انسان باید مواظب باشد که علمش را از چه کسی می گیرد.[22]

اما اینکه استاد و مربی شایسته کیست و چه شرایطی دارد ؟ در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) آمده که آن حضرت فرمود : « لا تقعدوا إلا إلی عالم یدعوکم من ثلاث الی ثلاث : من الکبر الی تواضع و من المداهنه الی المناصحه  و من الجهل الی العلم » [23]

در محضر عالمی ننشینید مگر اینکه از سه چیز شما را به سوی سه چیز دعوت کند ، از تکبر به تواضع دهوت می کند ، از حیله گری و چاپلوسی به خلوص و خیر خواهی فرا می خواند ، از جهل به علم می کشاند.

کسی شایستگی تدریس را دارد که مخاطبین خود را به کسب فضائل ترغیب و از آلودگی به رزایل اخلاقی دور کند، استاد شایسته استادی است که دیدن او انسان را به یاد خدا اندازد و سخن گفتنش بر علم متربیان بیفزاید .

نقش مربی و استاد به ویژه در علوم اخلاقی و عرفانی نمود بیشتری دارد ، و به قول شاعر:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر تنهایی

ویژگی ها

یکی از مباحثی که در اخلاق تدریس مطرح است انتخاب استاد شایسته است،ومتربیان باید با بهره گیری از حق انتخاب خود استادی شایسته را گزینش کرده واز انفاس قدسی وسخن حکمت آمیز او بهره مند شوند.

امّا ویژگی های استاد شایسته چیست؟بعضی ازاساتید ومربیان بزرگواردر تدریس وتبلیغ خود به بیان مبانی واقوال گوناگون پیرامون یک مسئله می پردازند این موجبات سرگردانی متربیان را فراهم می سازد وذهن آنان را مشوش می کند،البته گاهی اینگونه شیوه تدریس درمحافل علمی وتحقیقی لازم است ولی درمحافل عمومی وکلاسهای غیرتخصصی بیان اقوال گوناگون وادله طرفین وترجیح ونقد وذکر صورتهای مسئله در مقام اظهار لحیه وفخر فروشی است ودراین میان چگونه ممکن است مخاطب بهترین قول وسخن را پیداکند درحالی که خود مربی سرگردان وراه گم کرده است از جمله رذائل اخلاقی درتدریس به شمارمی رود ومخالف سیره وسنت پیامبروآل پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است،درباره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) گفته اند:﴿کان کلامُهُ فَصْلاً  یَتَبَیَّنُهُ کلُّ مَن سَمِعَهُ﴾[24] (کلامش روشن وگویا بود،چنانکه هر شنوندهای آن را می فهمید)،خداوند متعال نیز وقتی کلام خود را در لسان قرآن نازل می فرماید ویژگی آن این است:﴿انّهُ لقولٌ فصلٌ وما هُوَ بالهزل ِ﴾[25](به حقیقت این قرآن سخنی است که حق رااز باطل جدا می کند وهرگز شوخی نیست)،البته انتظار این نیست که مدرسین ومربیان ما مانند انبیاء وائمه یا قرآن کریم سخن گویندولی آنچه شایسته است این اصل شفاف وروشن گوئی را رعایت کنند.

حق محور باشد:

بعد از رعایت اصل روشن گوئی وبا بیان فصیح وبلیغ حرف زدن وتدریس کردن، موضوع دیگری که بسیار مهم است ،حق محوری است.اخلاق اسلامی اقتضا می کند که مربی ومدرس در تدریس از محور حق خارج نشود،همانگونه در بیان حق محوری نبی مکرم اسلام، امام صادق علیه السلام می فرماید:﴿کان رسول الله ِصلی الله علیه واله وسلم یُداعِبُ ولا یقولُ الاّحقاً﴾[26](رسول خدا شوخی ومزاح می کرد ولی جز حق چیزی بر زبا ن می آورد )،آن حضرت هرگز به خاطرخودش خشمگین نمی شد وغضب وخشم او برای معیارهای دینی وحدود الهی بود ولی در عین حال جز حق نمی فرمود:﴿وکانَ فی الرَّضا والغضَبِ لا یقولُ الاّحقاً﴾[27](در حال رضا وغضب چیزی جز حق نمی گفت).

 

حریم ها را رعایت کند:

یکی از آداب اخلاقی وتربیتی در تدریس که مدرس باید به رعایت آن خود را ملزم کند،اینکه در کلاس درس کسی رامذمت وسرزنش نکند ودر پی لغزشها وزشتیهای دیگران نباشد، امام علی (علیه السلام ) دربیان ویژگی رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید:﴿کانَ لا یَذُمَّ ولا یُعَیََّرُهُ ولا یطلبُ عثراتِهِ ولا عورَتَهُ ولا یتکلَّمُ اِلاّ فیما رَجَی ثوابَهُ﴾[28](رسول خدا کردارش چنان بود که احدی را مذمت نمی کرد ودر پی لغزشها وزشتیهای او بر نمی آمد وسخن نمی گفت جزدرموضوعی که امید ثوابش می رفت).ونیز می فرماید:﴿مَجلِسُهُ مجلِسُ حلمٍ وحیاءٍ وصدقٍ وأمانه لا تُر فَعُ فیه الاصواتُ ولاتُؤتنََُ فیه الحُرَمُ ولا تُنْثی فَلتَاتُهُ مُتعدلینَ مُتَواصلینَ فیه بالتقوی مُتَوَاضعینَ یُوَقّروُنَ الکبیرَ﴾[29](مجلس پیامبر،مجلس بردباری،حیاء،صدق وامانت بود،صداها در آن مجلس بالا نمی رفت وارتباط برمحورتقوا بود،تواضع می نمودند وبزرگان وسالخوردگان راتکریم می کردند).

از شیوهای رفتاری رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) این بود که اگر می خواست عیوب دیگران را بر طرف کند به طورغیر مستقیم متذکرمی شد،دراحادیث حضرت تعبیرهایی مانند﴿ما بال قوام ٍ…﴾(چرا عده ای چنین وچنان می کنند زیاد یافت می شود وهرگز حاضران و افراد را به صورت مستقیم مخاطب قرار

نمی داد.

در همه حال به یاد خدا بودن:

بیان مفهوم دینی توفیقی است که صاحبان اصلی شریعت یعنی حضرات ائمه( علیهم السلام) به من وشما عنایت کرده اند لذا باید در کلاس درس اولا ً ذاکر خداوند متعال باشیم ودرهرحال اورا برخود حاضروناظرببینیم وبه ذکراوبپردازیم،بزرگان ما در مذهب تشیع اینگونه بوده وهستند،چون درکلاس برای تدریس حاضرمی شوند دو رکعت نماز گزارده سپس به تدریس می پردازند،درمورد واعظ شهیر وخطیب توانا مرحوم فلسفی (رضوان الله تعالی علیه ) نقل شده که پیش ازهرمنبرسه بارآیة الکرسی را برای خود تلاوت می کرد،شروع کلاس توسل وذکرنام ویاد ائمه اطهار،خصوصا ً زهرای اطهر(سلام الله علیها) و ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) ویوسف فاطمه حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفداه) برای ایجاد فضای معنوی در کلاس بسیار مؤثر است.در روایتی نقل شده که امام حسین(علیه السلام ) فرمود از پدرم درباره مجلس نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) پرسیدم فرمود:﴿کانَ صلی الله علیه واله وسلم لا یَجلِسُ ولا یقومُ إلاّعلی ذکرِ اللهِ جلَّ اسمُهُ﴾[30] (پیامبر جز با یاد خدا نمی نشست وبر نمی خواست) ،مدرسان ومربیان محترم باید بدانند که وظیفه آنها در هر حال ارتقاء سطح معنویت مخاطبان خویش است وبهترین راه برای ایجاد معنویت ذکر ویاد خدا وتوسل به آل الله علیهم السلام است.

بیانش غرّا،محکم ومتین باشد:

از شیوهای اثر گذار در امر تدریس فخیم ،فصیح ومحکم سخن گفتن ورعایت آرامش ومتانت در جای خود است،پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)هنگامی که سخن به اندازه می گفت واز قیامت یاد می کرد﴿کأنّهُ منذرُ جیش ٍ﴾[31](مانند فرمانده لشکر سخن می گفت).

در تدریس عدالت در نگاه وتوجه رعایت شود:

از سیره رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) استفاده می شود که حضرت نگاهها وتوجهاتش را بریاران توزیع می کرد وبه این طرف وآن طرف مجلس می نگریست﴿کان رسول اللهِ یتسمُ لحظاتِهِ بین اَصحابهِ ینظُرُ إلی ذا بالسویّتِةِ﴾[32]

در بین متربیان ایجاد نگرانی وناراحتی نکردن:

وقتی در کلاس درس حضور می رسانیم مخاطبین ما افراد مختلفی هستند وبراساس عادات یا خصلتهای فردی ،قومیتی وملیتی واهلیت در جغرافیائی خاص یا زبان خاص دارای حساسیتها ئی هستند واز برخی پیامها یا واژگان ناراحت می شوند،لذا کسی که برای تدریس درکلاس حضور می یابد باید به گونه ای سخن بگوید که کسی از سخنان او رنجیده خاطر نشود وبا بهره گیری صحیح از آیات وروایات موجبات بدبینی به دین ونفرت شنوندگان را فراهم نیاورد ودراین مسیر به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)  تأسی کند﴿و کانَ لا یُکلَّمُ احداً بشیءٍ یَکْرَمُهُ﴾[33] (شیوه رسول خدا این بود که با احدی به چیزی سخن نمی گفت که رنجیده خاطرونگران شود.

رسالت اصلی:

مربیان ومدرسان علوم دینی باید حافظ اصلی دین مبین اسلام ومکتب اهل بیت(علیهم السلام) باشند وبه ترویج قرآن کریم وسنت اهل بیت(علیهم السلام) بپردازند ودر تولید علم که از خواسته های رهبری معظم انقلاب اسلامی ونائب بزرگوار امام زمان (ارواحنا له الفداه) حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است کوشا باشند،و علمای بزرگ شیعه را الگوی خود قرار دهند وبدانند که مذهب اهل بیت(علیهم السلام) به سادگی به دست ما نرسیده است،روزگاری برخی مخالفین مذهب گفتند که دنیای شیعه عالم ودانشمند ندارد،حضرت علامه سید محمد امین عاملی کتاب 18جلدی اعیان الشیعه را به رشته تحریر در آورد وبزرگان شیعه را معرفی کرد،گفتند شیعه آثار علمی ندارد،شیخ آقا بزرگ تهرانی کتاب الذریعه الی تصانیف شیعه را نوشت وفهرستی گرانبها از آثار علمی عالمان شیعه به جهانیان ارائه نمود،زمانی سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)  را که فرمود :﴿مَن کنتُ مولاهُ فهذا علیٌ مولاهُ﴾ به درستی تفسیر نشد ، علامه امینی 20جلد کتاب منتشر کرد که در آنها فقط از اهل سنت روایات در این باب بیان شده و وقتی کتاب به دست علمای اهل سنت رسید،ازطریق نوری سعید حاکم  بغداد خواستاربرچیده شدن آن شدند، اوهم علمای اهل سنت را جمع کرد وچهار،پنج جلد کتاب مذکورخوانده شد وبا دقت مورد بررسی قرارگرفت ، حتی یک کلمه ازشیعه درآن نیافتند وآنچه دراثبات ولایت امیرالمومنین (علیه السلام ) بیان شده بود همه از اهل سنت بود،نوری سعید اعلام داشت این کتاب را نمی توان جمع کرد واگراین کتاب رابخواهیم جمع کنیم باید کتابخانه های اهل سنت را جمع کنیم چون نویسنده کتاب هیچ چیزی از شیعه نقل نکرده!!،برخی دیگر شیعه را به جدائی از قرآن متهم کردند وگفتند شیعه فقط به دنبال اهل بیت(علیهم السلام) است،علامه محمد حسین طباطبائی تفسیر 20 جلدی المیزان را به رشته تحریردرآورد ودرتفسیر قرآن ازقرآن بهره جست ویک جلد آن را نزد علمای اهل سنت در الازهر مصر فرستاد وبر تفکر باطل آنها در مورد شیعه خط بطلان کشید وناگزیر برآن تفسیر تقریظی نوشتند که این در طول تاریخ اسلام سابقه نداشته است،آن زمان که در  حاکمیت نظام کمونیستی شوروی سابق ،مارکسیستها وکمونیستها یکه تازی می کردند وکسی در جهان پاسخ انحرافات آنها نبود ،علامه طبا طبائی کتاب 4 جلدی روش رئالیسم را نوشت واصول آنها را به چالش کشید وچون شرح روش رئالیسم شهید مطهری را،احسان طبری خواند از گذشته مارکسیسمی خود برائت جُست وبرعلیه مکتب مارکسیست کتابی نوشت و کجرویهای آنها را افشاء نمود.

پس فراموش نکنیم که کار ما در حد توان تولید علم است وبه اندازه وسع وتوان در این مسیرقلم زده وفعالیت کنیم.

اخلاص در امر تعلیم

موضوعی که برای مربیان باید قابل توجه باشد اخلاص در نیت است  اخلاص در همه شئون زندگی ، خصوصا در امر آموزش های معارف دینی از ضروریات بشمار می رود ، رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) خطاب به ابوذر غفاری می فرماید : « من تعلم علماً من علم الاخره لیرید به عرضاً من عرض الدنیا لم یجد ریح الجنه»[34] هر کس به آموختن علمی از علوم آخرتی بپردازد تا بوسیله آن بهره ای دنیوی کسب کند ، هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.

کسانی که بر مسند تدریس می نشینند باید بدانند که اگر با خلوص نیت به این وظیفه بپردازند ، تاج داران شرافت و فضیلت خواهنددبود ، وجود مبارک نبی اسلام خطاب به حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «یا علی لئن یهدی الله بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعت علیه الشمس » [35]ای علی ، اگر خداوند متعال به وسیله ی تو یک نفر را هدایت کند ، برای تو از هر آنچه خورشید بر آن بتابد بهتر است وامام صادق(علیه السلام ) می فرماید:﴿المعلَّمُ لا یُعَلَّمُ بالأجرِویَقْبلُ الهدئّةَ اِذا اُهدِیَ الیهِ﴾(علّم به خاطرمزد درس نمی دهد بلکه برای خدا وبا خلوص نیت آموزش می دهد وهر گاه هدیه ای به او دادند آن را می پذیرد).

مربی به اخلاص و مراقبت برنیت نیاز جدی دارد ، باروری تلاشها و زحمتها و مشقتها به انگیزه عمل او وابسته است ، تبلیغ دین تنها  با جدیت و تلاش و پشتکار به ثمر نمی نشیند بلکه نیت و انگیزه ناب و خالص الهی می خواهد ، رمز اساسی توفیقات امام راحل(قدس الله نفسه الزکیه الشریف ، هوشمندی پشتکار ، جدیت و علم و آگاهی و امثال اینها نبود ، بلکه همراه ساختن این اوصاف با اخلاص بی مانند ایشان بود و در پرتو خلوص کامل به آن موفقیت بزرگ دست یافتند، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند : « اگر ما به حیث عالم بودنمان ، اخلاص و صفا داشته باشیم و برای خدا کار بکنیم ، دنیا اصلاح خواهد شد ، یک نفرمان امام امت است که شما نتیجه اخلاص او را می بینید » [36]

مربیان عزیز نگویند ما کجا و رهبری کجا ، ما کجا و امام کجا ، اگر مقایسه ای صورت می گیرد به عنوان معرفی الگوهای رفتاری است زیرا خود خوب می دانیم که رسیدن به آن مقامات معنوی بلند اگر نگوییم برای امثال ما غیر ممکن است ، راهی بس دشوار است ولی باید تلاش کرد اگر همانندآنها نمی شویم لااقل در مسیر آنها باشیم و روش و منش ما صبغه و رنگ و بوی آنان را داشته باشد.

عدالت میان شاگردان:

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم)  دورترین مردم به خدا را دو دسته می داند ودرتوضیح گروه دوم فرمود:﴿وَمعَلَّمُ الصَبیان ِلا یواسی بینَهم ولا یرُاقب اللهُ فی الیتیم﴾[37](ومعلم کودکان که در میان آنان به عدالت رفتارنمی کند ودرمورد یتیم،خدا را درنظر نمی گیرد).

تواضع:

امام علی (علیه السلام ) فرمود:﴿مَن تواضَعَ للمتَعلمینَ وذَلَّ لِلْعُلَماءِ سادَ به علمه﴾[38](هرکس که بر شاگردانش تواضع وفروتنی کند ودربرابردانشمندان خود را کوچک وپایین دست بشمرد،با دانش خود به آقایی می رسد).

عمل به گفتهای خود:

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود:(در روز قیامت دانشمندان بد را می آورند وبه آتش جهنم می اندازند، یکی از آنان از شدّت آتش به دور خود می چرخد،کسانی که از او علم آموخته ونجات پیدا کردند به او می گویند:وای بر توما راه راست را از تو آموخته ایم وهدایت شدیم،چرا تو اینگونه ای؟ اوپاسخ می دهد من نسبت به آنچه به شما می آموختم وشما را از آن نهی می کردم مخالفت کردم)[39]  و خود به آن عمل ننمودم.

توکل و توسل به اهلبیت علیهم السلام

مربیان محترم برای موفقیت در تدریس نیاز به پشتوانه ای محکم و شکست ناپذیر دارند که چیزی جز ذات مقدس خداوند متعال نیست ، به قول حافظ:

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

آنچه برای مدرسین مهم است اثر گذاری حوزه درسی آنها می باشد و تأثیر گذاری در روح و روان متعلم بدون توفیق و لطف حضرت باری تعالی ممکن نخواهد بود ، همانگونه که خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید : « إنک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء و هو اعلم بالمهتدین » [40] ای رسول خدا ، همانا تو هدایتگر هر آنکه دوست داری نمی باشی بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می نماید و او نسبت به هدایت یافتگان دانا تر است ، و البته برای جلب توفیق الهی هیچ توکل کننده ای بی نیاز به توسل به اهل بیت (علیهم السلام)  نخواهد بود. زیرا لازمه تقرب به خدا توسل است.

« وابتغوا إلیه الوسیله » [41] پس بر هر مربی و استادی لازم است برای رسیدن به موفقیت با توسل به ائمه ی اطهار (علیهم السلام) از آنها در جهت این مطلوب یاری بخواهد و کمک بگیرد.

از آنجا که یک مدرس ومربی وظیفه تبلیغ دین را برعهده دارد ودر انجام این وظیفه وجه اشترکی با اولیاء دین پیدا می کند،یعنی آنها هم وظیفه نشر وتبلیغ دین را عهده داربوده اند واو هم می خواهد در این راه گام بردارد،لازم است با اولیاء الهی سنخیّت پیدا کند ودر حد توان به ویژگیها وخصوصیات روحی ورفتاری آنان دست یابد،وقتی به سیره اولیاء الهی در تبلیغ ونشر دین نگاه می کنیم ویژگیهائی مانند:صبر واستقامت در برابر مشکلات،صراحت وقاطعیت وسازش ناپذیری در اصول،توکل بر خداوند،تبلیغ برای خدا،خیرخواهی ودلسوزی واستفاده از ابزارهای صحیح به چشم می خورد که به مناسبت برخی ازاین ویژگیهاراتوضیح می دهیم .

مقصود از توکل،واگذاری کارها به خداوند است،ودر این واگذاری به نظام علّی ومعلولی واسباب ومسببات نیز توجه داریم،اراده خداوند بر این تعلق گرفته که حوادث مادی وفیوض معنوی از طریق اسباب و علل ویژه تحقق یابند و نا دیده گرفتن این حلقه ها بر خلاف مشیت اوست،از این جهت اولیای الهی پس از تمسک به اسباب وعلل طبیعی وعادی با اِعمال قاطعیت وابزارسازش ناپذیری،سرانجام به خداوند توکل کرده اند ودر واقع توکل به خداوند مانند سنگ زرین آسیاب است که سنگ رویی برپایه ان می تواند تلاش کند ومنشا اثر باشد،قرآن کریم از زبان نوح (علیه السلام) بیان می کند:﴿یاقوم إن کانَ کبُرَ علیکُم مقامی وتذکیری بایات اللهِ فعلی اللهِ توکلّتُ فأجمعوا أمرَکُم وشُرَکاءَکُم ثمَّ لا یکُن أمرُکُم علیکم غُمَّةٌ ثمّ اقضوا إلیَّ ولا تنظِرُن﴾[42](ای مردم اگرمقام ویادآوریهای من به آیات الهی بر شما قابل تحمل نیست پس من بر خدا توکل کرده ام،در این صورت قدرت وشرکای خود را گرد آورید تا کارتان برای شما پنهان نباشد،انگاه به زندگی من پایان بخشید ومهلت ندهید(ولی این کار را نمی توانید انجام دهید)واین شیوه نه تنها شیوه نوح پیامبر بلکه تمام سفرای الهی است﴿ ومالنا ألاّ نتوکّلَ علی اللهِ وقد هدانا سبُلنا ولنصبرَنَّ علی ما اذیتمُو نا وعلی الله ِ فلیتوکّلونَ﴾ [43](چرا ما برخدا توکل نکنیم درحالی که ما رابه راههای خودمان هدایت کرده وما دربرابر آرزوهای شما استقامت می ورزیم ومتوکّلان باید برخدا تکیه کنند)،دراین خصوص به سورهای هود آیه56و88،سوره یوسف آیه 67،سوره اعراف آیه 89،سوره آل عمران آیه 159،سوره نمل آیه 79،سوره نساءآیه81،سوره انفال آیه 61،سوره هودآیه 123،سوره فرقان آیه 58،سوره شعراء آیه 217،سوره احزاب آیه 3و48مراجعه فرمائید.

تدریس برای خدا:

ویژگی دیگر رهبران الهی در تبلیغ دین انجام کار برای خداست،آنها پیوسته می گفتند ما اجر وپاداشی نمی خواهیم واجر ومزد ما با خداست واین منطق وروش همه انبیاء واولیای الهی است﴿ ما اسئلکم علیه من اجرٍإن أجریَ الاّربَّ العالمینَ﴾[44] (من بر این رسالت پاداشی نمی خواهم،پاداش من برپروردگار جهانیان است )،وقرآن کریم این روش را از دیگر پیامبران مانند نوح(علیه السلام) درسوره شعراء آیه129،وهود(علیه السلام) در سوره شعراء آیه 128،وصالح (علیه السلام) سوره شعراء آیه 145، ولوط (علیه السلام) سوره شعراء آیه 164وشعیب(علیه السلام) سوره شعراء آیه 180 نقل می کند واگردوستی با خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) مزد رسالت او بیان شده ﴿قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی﴾[45]می توان گفت دوستی با خاندان رسالت کمالی است که سود آن در واقع به خود انسان بر می گردد،زيرا انسان در پرتوارتباط با آنان از نظر انديشه وعمل تکامل می يابد ودوستي باپاکان، پاکی آفرين ودوستی با ناپاکان موجب نا پاکی است، بنابراين خاندان پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) اگر چه با عنوان اجر ومزد مطرح شده در حقیقت اجر ومزد نیست بلکه کاری است که سود آن را خود افراد می برند نه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) وخانواده ایشان،زیرا مزد وپاداش زمانی صحیح بود که سود آن به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم )برسد نه به مسلمانان ودوست داران خاندان او،در آیه دیگر مزد وپاداش رسالت خود را،راهیابی بندگان مومن به سوی خدا دانسته ومی فرماید:﴿ما اسئلکم علیه من اجرٍ إلاّ من شاءَ أن یَتّخِذَ إلی ربّه ِ سبیلا ً﴾ [46](من از شما بر ابلاغ رسالت پاداش نمی خواهم،جز آنکه هرکس بخواهد به سوی پروردگار خود راهی بیابد)؛در اینجا اجر وپاداش راهیابی به سوی خدا قرار داده شده وچه راهی جز ارتباط با عترت است که پیوسته با قرآن همرا ه وقرآن نیز ملازم با عترت می باشد،ودر آیه دیگر یادآور می شود که این دو پاداشی که ذکر شد به ظاهر به نفع اوست ولی در حقیقت به نفع خود مسلمانان است﴿ما اسئلکم مِن اجرٍفهو لکم إنْ اجریَ إلاّعلی الله ﴾[47] (پاداشی که از شما خواسته ام به سود شماست واجر من بر کسی جز خدا نمی باشد.

خیر خواهی ودلسوزی:

ویژگی دیگری که مربیان ومدرسان واساتید محترم درمسیرتدریس باید از آن برخوردار باشند،خیر خواهی ودلسوزی برای متربیان خویش است که خشنودی خداوند را به همراه خواهد داشت واگر فقط خشنودی خدا ملاک عمل قرار گیرد،طبعاً برای تلاش وسعی خود حد وپایانی نخواهیم دید واز این جهت آنچه در توان داریم درراه هدایت مخاطبان به کار می بریم همانگونه که انبیای الهی اینگونه بوده اند،خستگی وفرسودگی برای آنان مفهومی نداشت وبرراه صحیح خود اصرار می ورزیدند وبه خاطر این اصرار گاهی مورد شکنجه های جانکاه نیز قرار می گرفتند ولی منطق آنان این بود﴿یا قومِ لقدا بلَغْتُکم رسالَه ربّی ونصحتُ لکم ولکن لا تُحِبّونَا الناصحین﴾[48] وباهمین مضمون آیات 62و68سوره اعراف (ای مردم من رسالتی راکه از جانب خدا برعهده داشتم ابلاغ کردم وشما راپند دادم ولی شما ناصحان را دوست نمی دارید.

قرآن کریم علاقه پیامبراسلام (صلی الله علیه واله وسلم ) به سعادت وخوشبختی مردم راچنین بیان میکند :﴿لقد جاءَکم رسولٌ من انفسِکُم عزیزٌعلیه ما عنِتّم حریصٌ علیکم بالمومنینَ رؤفٌ رحیمٌ﴾[49] (پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که رنجهای شما برای او گران وبرسعادت شما علاقه مند وبه مومنان رؤف ومهربان است.

بهره گیری از عقل و خرد

ویژگی دیگری که مدرس ومربی باید به آن توجه کند استفاده ازعقل وخرد متربیان خود می باشد وبا روشن کردن اذهان آنان در آنها روح خدا گرایی را زنده کند،وقتی به سیره انبیاء الهی وروش ائمه اطهار(علیهم السلام) نگاه می کنیم حتی یک بار دیده نشده که آنها از حماقت وبی خردی مردم برای پیش برد اهداف ومقاصد خود بهره گرفته باشند،امّا در مقابل فرعونیان آنگاه که در مقابل منطق قوی موسی (علیه السلام) به زانودرآمدند وکاملاً رسوا گشتند ، به چشمه های قصر وثروت خود اشاره کرده وآنها رابه رخ مردم کشیدند وآن را نشانه حقانیت خود دانستند وفقروتهیدستی موسی (علیه السلام) را نشان باطل بودن دعوت اودانستند قرآن درباره این روش ناپسند می فرماید:﴿فاستخَفََّ قومَهُ فأطاعوهُ إنّهم کانوا قوماً فاسقین ﴾[50] (ملت خود را سبک عقل شمرد وآنان از اوپیروی کردند،آنان گروهی فاسق وبیرون از طاعت خدا بودند.

هنگامی که ابراهیم فرزند حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه واله وسلم ) چشم ازجهان فرو بست ومراسم تجهیز او انجام شد،آفتاب گرفتگی نیز روی داد،مردم تصورکردند که بخاطر عظمت مصیبت پیامبر آفتاب گرفته است،یک چنین اندیشه ناصوابی به نفع پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) بود ومقام آن حضرت را نزد مردم بالا می برد، امّا پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم ) منزه ازآن است که از جهل مردم برای پیشبرد مقاصد خود بهره گیرد؛در اینجا پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله وسلم ) به خاطر وظیفه وجدانی والهی جریان تدفین ابراهیم رابه تأخیرانداخت وبرمنبررفت وفرمود:﴿ایها الناس انّ الشمس والقمرَایَتان ِایات الله لا تنخسفان لموتِ احدٍ ولا لِحیاةِ احدٍ﴾[51] (ای مردم میان گرفتگی خورشید ودرگذشت فرزندم ابراهیم رابطه ای نیست) وبعد فرمود هرگاه ماه وآفتاب گرفت نماز بخوانید،البته این یک ضابطه کلی است وهدف این است که شیاطین وشیادین از این حوادث نفع شخصی وشیطانی نبرند ولی اگر در مواردی دلیل قطعی واردشده که مثلا ً شهادت امام معصوم درعالم کون مؤثر بوده است،پذیرفته خواهد شد.

احساس مسئولیت

یکی از چیزهایی که باید مربی و مدرس در برابر آن احساس مسئولیت داشته باشد و آن را امانت الهی بداند قرآن و امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام است قرآن کریم در این زمینه می فرماید : أنا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا»[52]

بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) مسئولیت پذیری در برابر اسلام را چنین بیان می کند « همه ما در مقابل اسلام مسئولیم ، این اسلامی که با خون اولیاء و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسئول آن هستیم  این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم ،…. همه ما مسئول هستیم « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته » وقتی همه ما مسئول هستیم و همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم ، باید فکر این کشور باشیم ، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آوردند و قدمشان روی چشم باشیم.» [53]

امام عظیم الشأن و راحل در بیان مسئولیت روحانیت سخنانی گران سنگ دارند که میتواند برای اساتید و مربیان معارف اسلامی نیز بسیار کارگشا باشد زیرا که در انجام رسالت الهی اینان نیز با روحانیت همراه بوده و یک وظیفه مشترک بر عهده دارند ، ایشان می فرمایند : « مسئولیت شما خیلی سنگین است ، وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم می باشد ، چه بسا اموری که برای عموم مردم مباح است ، برای شما جایز نیست و ممکن است حرام باشد ، مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند چه رسد به اعمال پست و نامشروع ، اگر خدایی ناخواسته از شما سربزند مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین می سازد ، درد اینجاست ، اگر مردم عملی که بر خلاف انتظار است مشاهده کنند از دین منحرف می شوند و…..» [54]

در نتیجه مربیان عزیز باید به شدت مراقب رفتار و گفتار خود باشند و به جهت مسئولیت خطیری که بر عهده دارند هرگز عملی خلاف شرع و عقل انجام ندهند و کلامی که رضایت خدا بر آن نیست بر زبان جاری نسازند و از این هم فراتر در انجام مباهات نیز کمترین زمان ممکن را صرف کنند شهید اول رضوان الله تعالی علیه می فرماید: « و من الخسران صرف الزمان فی المباح و إن قلّ »[55]

پرداختن به امور غیر ضروری و کارهای مباح هر چند به میزان اندک حاصلی جز زیان ندارد .

قانون گرایی و انظباط پذیری

قانون گرایی و انظباط پذیری و پایبندی به چارچوبهای مقررات در کار سازمانی و تشکیلاتی بخصوص در نیروهای مسلح که یکی از نقاط برجسته و ممتاز آن نظم و انظباط و حاکمیت قانون می باشد از عوامل و اصول مهم برای ایجاد تحول سالم و موفقیت و دست یابی به اهداف است لذا اساتید و مربیان اگر به این دو پایبند نباشند موجب هرج و مرج و اختلاف گردیده و ضمن مخدوش نمودن چهره خود و سازمان متبوع ، توان جذب امکانات و همکاری مسئولین را در راستای ارتقاء سطح معنویت میان متربیان خود را از دست می دهد و موفقیت چندانی نیز به دست نخواهند آورد.

مقام معظم رهبری( روحی فداه) در این زمینه می فرماید : « هرج و مرج و پیروی از سیلقه های مختلف و گاه متضاد تنها زیانش محروم ماندن از حرکتی سالم ، منطقی و پیش رونده نیست، بلکه زمینه پیدایش تحول ناسالم و حرکتهای غیر منطقی و خسارت بار نیز هست » [56]

اساتید و مربیان ما باید در این زمینه اسوه الگوی عملی خویش را امام قدس الله نفسه الزکیه الشریف قرار دهند ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در خصوص ایشان می فرماید : امام (رضوان الله تعالی علیه) مقید به قانون بودند ، یکی از خصوصیات آن بزرگوار تقید به قانون بود که کاری بر خلاف آن انجام نگردد[57].

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اختلافات را نتیجه قانون شکنی دانسته و می فرمایند : « ما اگر همه افرادی که در کشورمان هستند و همه گروههایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند ، اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانون را محترم بشمریم هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد اختلافات از راه قانون شکنی پیش می آید.[58] و در جایی دیگر می فرمایند : « آنها هم که در ارتش هستند ، آنها هم نظم خودشان را حفظ بکنند برای همان مقصد (حفظ کشور) ما ها هم که طلبه هستیم نظم خودمان را حفظ کنیم برای آن مقصد ، آنها هم که اداری هستند ، آنها هم که در رأس کار هستند ، آنها هم که در پایین هستند و بالا ، همه حفظ کنند….و اگر بنا شد که نظم را از دست بدهیم ، جامعه از توحیدیت بیرون می رود .[59]  لذا با توجه به اوامر امام (ره) و نائب بزرگوار امام زمان مقام معظم رهبری روحی فداه بر ما مربیان است که با تمسک به قانون و دقت در نظم و انظباط هم قانون گرائی و هم انظباط پذیری خود را به صورت عملی به نمایش بگذاریم و هم در قول و عمل  پایبندی خود را به این اوامر الهام بخش و نجات دهنده نشان دهیم تا آنچه را در قالب دینی در اینگونه امور بیان می کنیم مورد قبول مخاطبین قرار گیرد.

شناخت مخاطبان و نیازها و توقعات آنان

برای اتخاذ روش مناسب و درست در تدریس و حرکت خردمندانه و مفید لازم است اساتید و مربیان محترم که با فکر و جان ، روح و روان ، مردم سرو کار دارند ، مخاطبان خود و نیازها ی فکری و توقعات

آنان و زمینه های کار فرهنگی و معارف دینی را بشناسند، وگرنه با حرکات نامناسب و کارهای نابجا و بهره گیری از شیوه های ناسالم و نامناسب تدریس موجب بی اعتمادی مخاطبین خود و شکسته شدن حرمت و جایگاه مربیگری را فراهم آورده و نه تنها نقش اصلاحی بر مخاطبین خود نخواهند داشت بلکه بر معضلات متربیان خود می افزایند .

مقام معظم رهبری در این خصوص خطاب به طلاب می فرمایند: بگردید ببینید ، نیاز این زمان چیست و مردم ، محتاج چه چیزی هستند ، آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید… آن را پخته کنید ، آماده نمائید و مثل شیری در کام مردم بریزید .[60]

و نیز می فرماید: یکی دیگر از آنها (توقعات مردم) عبارت از تبیین مسائل دینی است ، یعنی مردم در طول این هزار سال ، همواره از علمای دین توقع داشتند که مسائل اسلامی را تبیین کنند ، یکی دیگر از چیزهایی که مردم امید و انتظار داشتند ، این بوده که اینها خودشان به آن چیزهایی که می دانند و به مردم یاد می دهند عاملترین باشند.[61]

عمق بخشیدن به کارها و تحول در شیوه ها

مربیان و اساتیدی که به تدریس معارف دینی می پردازند در هر کجا که هستند می بایست همواره به ارتقاء سطح آگاهیهای مذهبی و سیاسی و بنیه دینی و معنوی مخاطبان خود بذل توجه نموده و با باز نگری مستمر تنوع ، ابتکار و عمق بخشیدن به کارها و برنامه ها آن را اعتلا بخشند ، بدهی است برای تحقق این امر متولیان امور فرهنگی نباید به معلومات ، مطالب و برنامه ها و شیوه های گذشته بسنده نموده و خود را در آن محدود و متوقف نمایند ، که این کار نتیجه ای جز منزوی شدن نخواهد داشت ، به فرموده مقام معظم رهبری « جامعه ، تحول و پیشرفت دارد ، انقلاب ، در حال حرکت و سیر امت است ، در همه این مراحل و مراتب تطور و حرکت ، ما بایستی تحلیل و فکر و بیان منطقی و ایدئولوژیک داشته باشیم.»[62]

ما نباید به روشهای پیشین تدریس به صورت سنتی تعصب داشته باشیم و قالب تدریس را در همان فرمها متوقف و محدود نمائیم ، بلکه باید همواره در شیوه ها تجدید نظر نموده و آن را با شرائط متحول زمان و پویایی جامعه و مخاطبین و متربیان خود هماهنگ سازیم ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرماید: «ما چطور می خواهیم حرف حق خودمان را به همان شیوه و روشی که با مردم پنجاه سال یا صد سال پیش گفته می شد امروز در میان بگذاریم ؟…»[63]

استمرار آموزش و فراگیری علوم مورد نیاز

گاهی مشاهده می کنیم ، اساتید و مربیان ما به دلیل رویکرد به امور اجرایی و اهمیت فوق العاده ای که به کارهای روزمره می دهند از امر مطالعه و علم آموزی خود غافل می شوند و در نتیجه افت تحصیای و علمی را برای آنان فراهم می آورد و اگر با چنین وضعیتی به تدریس بپردازند با مخاطره                         مواجه شوند ، پس شایسته است ایشان اولویت اول کاری خود را استمرار آموزش و فراگیری علوم مورد نیاز قرار داده و در مرحله دوم به امور اجرایی بپردازند و اگر ناچار به انجام امور اجرایی  هستند از تدریس کناره گیری کنند تا موجبات بدبینی مخاطبین را فراهم نیاورند ، از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود : «اذا اتی علیَّ یوم لا ازداد فیه علماً یُقرّ بُنی الی الله فلا بورک لی فی طلوع الشمس ذلک الیوم» [64]

مقام معظم رهبری روحی فداه نیز روحانیون و طلاب علوم دینی را مخاطب قرار داده و می فرماید : « شما آقایان کار علمی خود را تمام شده ندانید ، هر کدام از شما ، اگر مجتهد هم بودید باز بایستی کاری می کردید ، هر کدام از آقایان علماء که در هر سطح از بخشهای مختلف باز بایستی کار می کردید ، هر کدام از آقایان علماء که در هر سطح از بخشهای مختلف دستگاه اجرایی کشور ، اجرائی به معنای عام ، چه دستگاههای قضایی ، چه دستگاههای تبلیغی ، چه دستگاههای مطبوعاتی و فرهنگی ، چه در دانشگاهها ، چه در سطح مردم ، چه در مساجد و منابر و چه در جاهای دیگر مشغول انجام وظیفه هستند ، کار علمی و پیشرفت علمی را یکی از وظایف خودشان به حساب بیاورند و دنباله کار را رها نکنند .»[65]

با توجه به این فرامین و با توجه به اینکه مسئولیت پاسخگویی به نیازهای فکری عامه مردم به خصوص جوانان و بالا خص در نیروهای مسلح پاسخگویی به سربازان از وظایف خطیر مدرسین و مربیان در هر لباسی که هستند اعم از روحانی و غیر روحانی است. در عصر ما بخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی که شرایط تغییر کرده و نیازها روز به روز جدیدتر و گسترده تر می گردد خصوصاً در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صرف آشنایی با علوم اسلامی فقه و اصول و دیگر معارف دینی که در حوزه ها و دانشگاهها بیان می شود برای پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه و نسل جوان کافی نیست و لازم است مربیان و اساتید محترم خود را به آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و دیگر معلومات مورد نیاز مجهز کنند و عالم به زمان خویش باشند که حوادث شدید روزگار در هنگام هجوم آنان را از پای در نیاورد و همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند : مصداق « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس» باشند.[66]

آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: « امروز هم آن کسانی می توانند این انقلاب را اداره کنند و به پیروزی نهایی برسانند و رسوخ و عمق لازم را به اندیشه ای که حاکم بر این انقلاب است ببخشند که از مسائل مطلع باشند ، شعارهای مناسب را مطرح کنند ، خطرات این دوره را با خطرات دوره قبل ، راه مقابله با آنها را مطلع باشند ، این چگونه امکان خواهد یافت ، وقتی انسان دید جهانی صحیح و نافع و قوی داشته باشد ، ارتباط شما با مسائل جهانی ، با فرهنگهای جهانی ، با مطبوعات جهانی ، با کتابها ، با نوشتجات و با پیشرفتهای فرهنگی و علمی ، از این نظر فوق العاده حایز اهمیت است ، که شما را تکمیل خواهد کرد.»[67]

 


[1] سنن بیهقی ،ج7 ص 38 ، احمد بیهقی

[2] اقبال الاعمال ص 604

[3] بحار الانوار ج 10 ص 366

[4] سوره جمعه/4

[5] سوره ال عمران/164

[6] الکافی ج2ص78

[7] برگرفته از سنن نبی ، علامه سید محمد حسین طباطبایی

[8] سیل الاسلام ج4 ص 180 ابن جو عقلانی

[9] توبه /104

[10] یوسف/92

[11] یوسف/93

[12]- سنن دارمی،ج1،ص99،عبدالله دارمی

2- کشف الخفاء،ج1،ص48،اسماعیل عجلونی

[14]- مسند زید بن علی ص390

[15]- مستدرک الوسائل ج15،ص203

[16]- مستدرک الوسائل ج11،ص158

[17]- تاریخ بغداد،ج8،ص27،خطیب بغدادی

[18] -مصباح کفعمی،ص593،ابراهیم بن علی کفعمی

[19] بحار النوار ج2 ص17

[20]  مستدرک الوسائل ج 12 ص182

[21]-الکافی،ج2،ص208،حدیث5

[22] اصول کافی ج 1 کتاب فضل العلم ، باب النوادر حدیث 8

[23] تنبیه الخواطر ج2 ص 233

[24]- مکارم الخلاق،ص23

[25]- سوره طارق،آیه 13و14

[26]- تاریخ وسیره پیامبر اعظم ،ص333،امیرملک محمودی

[27]- سنن النبی،ص76

[28]- سنن النبی،ص17

[29]- تاریخ وسیره پیامبر اعظم،ص314

[30]-بحارالانوار،ج16،ص152،حدیث4

[31]-بحار الانوار،ج16،ص256

[32]- بحار الانوار،ج16،ص280

[33]- بحار الانوار،ج16،ص149

[34] مستدرک الوسایل ج 12 ص6

[35] بحار النوار ج32 ص 447

[36] حوزه و روحانیت ج2ص208

[37]- تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر،ج28،ص18

[38]-بحارالانوار،ج75،ص6

[39]- کنز اعمال،متقی هندی،حدیث 29097

[40] 56/قصص

[41] مائده /35

[42]- سوره یونس،آیه 71

[43]- سوره ابراهیم ،آیه 12

[44]- سوره شعراء،آیه 180

[45]- آیه شعری

[46]- سوره فرقان ،آیه 57

[47]- سوره سبأ،آیه 47

[48]- سوره اعرلف،آیه 79

[49]- سوره توبه،آیه 128

[50]-سوره زخرف،آیه 54

[51]- سیره حلبی،ج2،ص348

[52] احزاب/72

[53] اخلاق کار گزاران ص 19

[54] جهاد اکبر ص 22

[55] سیمای فرزانگان ص106 رضا مختاری

[56] حوزه و روحانیت ج1 ص315

[57] حدیث ولایت ج5ص236

[58] اخلاق کارگزاران ص 330

[59] اخلاق کارگزارانص600

[60] حوزه و روحانیت ج2ص128

[61] حدیث ولایت ج3 ص 134

[62] حوزه و روحانیت ج2ص130

[63] حوزه و روحانیت ج2ص138

[64] محجه البیضاء ج1ص15

[65] حوزه و روحانیت ج 2ص10

[66] مدیران جامعه اسلامی ص 267

[67] حوزه و روحانیت ج 2 ص


جستجو