آداب و شرايط نماز

مراقبت از آداب و شرايط نماز

يكى از آداب قلبى نماز و ساير عبادات محافظت از ذات شيطانى است و آيه كريمه «وَالَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحَافِظُونَ» نيز به جميع مراتب حفظ نماز اشاره دارد.

علامه طباطبائى رحمة الله عليه در الميزان مى‏فرمايد:

«مؤمنين بر نماز محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند، كه دراين آيه منظور تعداد نمازهاست(3)».

 


1- نهج‏البلاغه نامه 52

2- پيام مقام معظم رهبرى به اجلاسيه پنجم نماز.

3- الميزان جلد 15 ص 12.

(77)


عن ابى‏حمزه ثمالى قال:

كَتَبَ عَلىُّ ابْنِ‏الحُسَيْنِ اِلَى بَعْضِ اَصْحَابِهِ:

«…وَ حَقُّ الصَّلَاةِ أنْ تُعْلَمْ اَنَّها وِ فَادَةٌ اِلَى اللّهِ تِعالى وَ اَنْتَ فِيها قائِمٌ بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاِذا عَلِمُتَ ذلِكَ كَتَبَ حَقِيقا اَنْ تَقُومَ فِيَها مَقَامَ الذَّلِيِل الْحَقِيرِ الرّاغِبِ الوَاهِبِ الرَّاجِى الْخَائِفِ الْمِسْكِينِ الْمُتَضَرّعِ الْمُعَظَّمِ لِمَنْ كَاَن بِيْنَ يَدَيْهِ بِالسُّكُونِ وَ الْوَقَارِ وَ تَقَبَّلَ عَلَيْها بِقَلْبِكَ وَ تُقِيمُهَا بِحُدُودِهَا وَ حُقُوقِهَا(1)».

از ابى حمزه ثمالى نقل شده كه حضرت على ابن الحسين[رساله‏اى تحت عنوان رساله حقوق] براى بعض افرادش نوشت، كه از جمله آنها حق نماز است، حضرت فرمود: حق نمازگزارى آن است كه بدانى روى به درگاه خدا آورده‏اى، هر گاه اين را نيكو دريافتى، بايد با خلوص و اعتقاد و اميدوار، در عين حال با وقار و حضور قلب در برابر وى ايستاده باشى و احكام و حدود و حقوق آن را كاملاً دريافته و رعايت كنى، از اميرالمؤمنين علىروايت شده كه فرموده «اِذا قَامَ اَحَدُكُمْ اِلَى الصَّلاَةِ فَلْصَلِّ صَلاَةَ مُوَدَّعٍ(2)».

هر گاه يكى از شما به سوى نماز قيام نمايد، پس بايد نماز كسى را بخواند كه با نماز وداع كننده است و آن گونه كه در سفينة‏البحار باب صلاة آمده از رسول خداروايت شده كه فرمود: هر گاه داخل نماز شدى، بگو اين آخرين نماز من است از دنيا، و چنان باش كه بهشت را جلوتر و جهنم را زير پايت و ملك الموت را پشت سر و پيامبران (ص) طرف راست و فرشتگان طرف چپ و پروردگار از بالاى سر بر تو مطلع هستند، پس نظر كن در مقابل چه كسى ايستاده‏اى و با چه كسى مناجات مى‏كنى و چه كسى به سوى تو نظر مى‏كند.


1- خصال صدوق ج2، ص 281.

2- غرر الحكم و دررالكم حديث 405.

(78)


همچنين امام علىمى‏فرمايد: «وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنْ المَؤمِنيِنَ الَّذِينَ لاَ تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ وَ لاقُرّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَلا مَالٍ، يَقُولُ اللَّهُ سُبُحَانَهُ رِجَالٌ لاتُلْهِيْهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بِيْعٌ عَنِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ اَقَامَ الصَّلاَةِ وَ اِيتَاءَ الزَّكَوةِ(1)».

«وَ كانَ رَسُوُلُ اللَّهِ صَلَى اللَّهُ عَلَيهِ وَاَلِهِ وَسَلَّمَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ التَّبْشيِرِ لَهُ بِالجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ أمُرْ أهْلَكَ بِالصَّلَوةِ و أصْطَبِرْ عَليْهَا(2)فَكَانَ يَامُرُ بِهَا أهْلَهَ وَ يُصْبِرُ عَلَيهَا نَفْسَهُ(3)» همانا از مؤمنان كسانى حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز، بازشان ندارد و روشنائى چشمشان يعنى اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود، خداى سبحان مى‏فرمايد: مردانى هستند كه تجارت و خريد و فروش آنان را از ياد خدا و بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات باز نمى‏دارد.

رسول خدا پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مى‏انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش، پس پيامبرپى در پى خانواده خود را به نماز فرمان مى‏داد و خود نيز بر انجام نماز شكيبا بود.

شاخص‏هاى اداء حق نماز

رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى در پيامى كه به مناسبت چهارمين اجلاسيه سراسرى نماز صادر نمودند، مى‏فرمايند: نشانه‏ها و شاخص‏هايى هست كه هر گاه و هر جا ديده شوند،


1- سوره نور آيه 37.

2- سوره طه آيه 132.

3- نهج‏البلاغه خطبه/199.

(79)


مى‏توان گفت حق نمازگزارده شده است.

1- نخست همگانى شدن نماز است:

ناسپاسى بزرگى است كه كسى در محيط اسلامى به سر برد و نماز را برترين وظيفه هر مسلمان است، بجا نياورد. چنين كسى نزد خدا و نزد بندگان خدا روسياه و در حق خود مقصر است، چرا كه خويش را از بركات نماز محروم ساخته و درباره نماز كوتاهى كرده است.

2- نشانه ديگر، نيكو بجا آوردن نماز است، يعنى با توجه به معنى و مفهوم كلمات نماز و همراه با خشوع و حضور و اين روح نماز است كه بدون آن نماز قالبى است بى جان و اگر چه ساقط كننده‏اقل تكليف، ولى نه برآوردنده هدفها و مقاصد تشريع. اين يك، البته نيازمند آموزش و نيز تمرين است. و اگر كمك الهى تأمين شود، عمق روحيه دينى و بركات فراوان ايمان و عمل را با خود تأمين خواهد كرد.

3- نشانه ديگر: آبادى مساجد و افزايش نمازهاى جماعت است، و اين به معناى بروز بركات نماز در سطح همكارى و همدلى اجتماعى است.

4- نشانه ديگر: مطرح شدن نماز در عرصه مطالعات و تحقيقات علمى است، همانطور كه بحث فقهى در مورد نماز و مقدمات آن طولانى‏ترين مباحث فقهى در حوزه‏هاى علميه را تشكيل مى‏دهد، بحث كلامى و عرفانى و اجتماعى نماز نيز بايد سلسله مهمى از مباحث دينى مطرح و در سطح جامعه پديد آورد، آگاهان دينى و محققان و نويسندگان در اين باره مقالات و تحقيقات و كتابهايى فراهم كنند و بحث نماز بطور مكرر در همه جايگاههاى تبليغ دين با زبانها و شيوه‏ها و از زاويه‏هاى گوناگون مطرح گردد.

5- نشانه ديگر آن است كه: در همه جايها و ساختمانهاى عمومى و دولتى، نماز خانه‏اى

(80)


در خور ديد شود و نمازگزاردن در همه جا، براى همه، كارى در دسترس به شمار آيد.

6- نشانه ديگر آن است كه: بزرگان جامعه و كسانى كه چشم‏ها به آنها دوخته شده و انگشتها آنها را نشانه كرده است، در مراكز همگانى نماز ديده شوند و نماز خانه‏هاى مراكز عمومى ويژه آدمهاى بيكار و فرودست شمرده نشود، هر گاه اين نشانه‏ها همه در جامعه‏اى پديد آمد، به حق بايد گفت كه حق نماز در آن جامعه ادا شده است(1).

بر نماز ظهر توجه خاص داشته باشيد

«حَافِظُو عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَوةِ الوُسْطى وَ قُومُوالِلَّهِ قَانِتِينَ(2)» در انجام همه نمازها خصوصا نماز ظهر «الوسطى» كوشا باشيد و از روى خشوع و اطاعت براى خدا بپاخيزيد.

نماز وسيله‏ايست كه انسان را با آفريدگار جهان مربوط مى‏سازد و دل را لبريز از عشق و محبت خدا مى‏كند و اين آيه تأكيد مى‏كند كه مسلمانان در برپائى نماز كوشا باشند و خصوصا بر حفظ نماز ظهر دستور خاص مى‏دهد. لازم به ذكر است كه «حفظ» بيشتر در مورد محفوظ داشتن معانى در نفس استعمال مى‏شود.

از امام باقر و صادق عليهماالسلام روايت شده كه منظور از نماز وسطى، نماز ظهر است(3).

مشهور بين فقها رضوان الله عليهم و اظهر آن است كه «الصلوة الوسطى» همان نماز ظهر


1- پيام مقام معظم رهبرى به مناسبت چهارمين اجلاسيه سراسرى نماز.

2- سوره بقره آيه 238.

3- كافى جلد3، ص 271.

(81)


است و در بين نمازها خصوصيتى داشته و آن اول نمازى است كه حق تعالى بر حضرت آدمتوسط جبرئيل فرو فرستاده است.

تربت شهيد به ذكر و نماز ما ارزش مى‏دهد

از ابى‏هارون مكفوف از امام صادقروايت شده كه فرمود: اى ابا هارون ما اهل بيت فرزندان خويش را به خواندن تسبيح حضرت فاطمه سلام‏الله‏عليها امر مى‏كنيم، همچنان كه به خواندن نماز، تو نيز بر آن مواظبت كن، زيرا، هر كس به خواندن تسبيح آن حضرت مداومت كند شقى نخواهد بود(1).

صديقه كبرى فاطمه زهرا سلام الله عليها وقتى كه پدر بزرگوارشان دستور تسبيحات معروف را به ايشان دادند (سى و چهار مرتبه «الله اكبر»، «سى و سه بار الحمدالله» و «سى و سه بار سبحان الله» كه ما هم معمولاً بعد از نماز به عنوان تعقيب، يا در وقت خواب مى‏خوانيم). سر قبر عموى بزرگوارش جناب حمزة‏ابن عبدالمطلب رفت و از تربت شهيد براى خود تسبيح درست كرد، اينها معنى دارد. يعنى چه؟ خاك شهيد محترم است، قبر محترم است. من براى عبادت خدا كه مى‏خواهم از كار خود را بشمارم، نيازمند به سبحه‏ام (تسبيح) چه فرق مى‏كند كه دانه‏هاى تسبيح از سنگ باشد يا از چوب يا خاك، و از هر خاكى آدم بردارد، برداشته است، ولى من اين را از خاك تربت شهيد بر مى‏دارم و اين نوعى احترام به شهيد و شهادت است، نوعى به رسميت شناختن قداست شهادت است. تا اينكه بعد از شهادت وجود مقدس امام حسين خود به خود، لقب سيدالشهدا از جناب حمزه گرفته شد و داده


1- التهذيب، ج 2، ص 105.

(82)


شد به نوه برادر بزرگوارش حسين بن‏علىو بعد از آن ديگر اگر كسى بخواهد از خاك شهيد تبرك جويد، از خاك حسين‏بن علىتهيه مى‏كند، ما كه مى‏خواهيم، نماز بخوانيم، و از طرفى سجده برفرش و بر مطلق مأكول و ملبوس را جايز نمى‏دانيم با خود خاكى يا سنگى بر مى‏داريم، ولى به ما پيشوايان ما گفته‏اند، حالا كه بايد بر خاك سجده كرد، بهتر كه آن خاك از خاك تربت شهيدان باشد، اگر بتوانيد از خاك كربلا براى خود تهيه كنيد، كه بوى شهيد مى‏دهد، تو كه خدا را عبادت مى‏كنى، سر بروى آن خاكى بگذار كه تماس كوچكى، قراب كوچكى، همسايگى كوچكى با شهيد دارد و بوى شهيد مى‏دهد، اجر و صواب تو صد برابر مى‏شود.

امام فرمود: سجده كنيد بر تربت جدم حسين‏بن علىكه آن وقت، نمازى كه بر آن تربت مقدس سجده كرده‏ايد، حجابهاى هفتگانه را پاره مى‏كند، يعنى ارزش شهيد را درك بكن، خاك تربت او به نماز تو ارزش مى‏دهد(1).

از اميرالمؤمنين علىروايت شده كه فرمود: كسى كه دوست دارد، هنگامى كه از دنيا مى‏رود از گناهان رهائى يابد، همانند طلائى كه هيچگونه كدورتى در آن وجود ندارد، كسى از او مظلمه‏اى را طلب نكند، بعد از نمازهاى پنجگانه دستان خود را به سوى خداى متعال باز كرده و دوازده مرتبه بگويد: «اَللّهُمَّ اِنِى أَسئَلُكَ بِاسْمِكَ اْلمَكْنُونِ المَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهَرِ المُبَارَكِ وَ اَساَلُكَ بِاسْمِكَ العَظِيِمِ وَ سُلْطَانُكَ القَدِيِمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمّدٍ وَاَلِ مُحَمّدٍ يَا وَاهِبَ الْعَطَايَا يا مُطْلَقَ اْلأُسَارَى يا فَكَاكَ الرَّقَابِ مِنَ النَّارِ اَسْألُكَ اَنْ تَصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَال مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَعْتِقَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ وَ اَن تُفَرِّجْنِى


1- ولاءها و ولايتها، ص 128-126.

(83)


مِنَ الدُّنْيا امِنا وَ أنْ تَدْخُلَنِى الْجَنَّةَ سَالِما، وَأنْ تَجْعَلْ دُعَائِى اَوَّلَهُ فَلَاحا وَ اَوسَطَهُ نَجَاها وَ اَخِرهُ صَلاَحا اِنَّك اَنْتَ عَلاَّمُ اْلغُيُوبِ» پس حضرت فرمود: اين دعا را به من تعليم داد رسول خداو امر نمود مرا كه آن را به حسن و حسين عليهما السلام نيز تعليم دهم(1).

از امام باقرروايت شده كه فرمود: بعد از هر نماز بگوئيد:

«اَللَّهُمَ اهْدِنِى مِنْ عِنْدِكَ وَاقْضِ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ أَنْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ اَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَكَاتِكَ(2)».

زراره مى‏گويد: از امام باقرشنيدم كه فرمود «اَلدُّعَا بَعْدَالفَرِيضَةِ أَفَضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ تَنَفُّلاً» دعا بعد از نماز واجب، با فضيلتر است از نماز مستحبى(3).

و از امام صادقروايت شده كه فرمودند «كسى كه بعد از نماز صبح براى تعقيبات و دعا بنشيند تا اينكه خورشيد طلوع كند، زودتر به رزق و روزى مى‏رسد تا كسى كه روى زمين كار كند(4).

سجده شكـر

از سليمان بن حفض مروزى روايت شده كه گفت: ابوالحسن على بن موسى الرضا برايم نوشت «در سجده شكر صد مرتبه بگو: شكرا شكرا» و صد مرتبه بگو «عفوا


1- من لايحضره الفيقه ج 1 حديث 949.

2- من لا يحضره الفقيه ج 1، حديث 951.

3- من الا يحضره الفقيه ج 1، حديث 963.

4- من لايحضره الفقيه ج1، حديث 966.

(84)


عفوا(1)» و از حضرت امام موسى بن جعفرروايت شده كه بعد از نماز مغرب در سجده دعا مستجاب مى‏شود(2).

و از حضرت امام جعفر صادقروايت شده كه حضرت موسى بن عمران عليه السلام هنگامى كه از نماز فارغ مى‏شد (در سجده شكر) ابتدا، گونه راست و سپس گونه چپ خود را بر زمين مى‏گذارد(3).

و از امام صادقروايت شده كه فرمود: به هنگامى كه بنده در برابر خدا سر بر سجده گذاشته و مى‏گويد:

«يَارَبِّ يَارَبِّ» و ادامه مى‏دهد آن را تا نفسش قطع شود، خداى تعالى در جواب او مى‏گويد «لَبَّيْكَ مَا حَاجَتَكَ» بله بنده‏ام خواسته‏ات چيست(4)؟

همچنين آن حضرت فرمود: سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است و آن نماز را كامل مى‏كند و خدا بوسيله آن خشنود مى‏شود و ملائكه را متعجب مى‏سازد و هنگامى كه بنده بعد از نماز سجده شكر به جا مى‏آورد، خداوند تبارك و تعالى حجاب بين بنده‏اش و ملائكه را بر مى‏دارد و خطاب به ملائكه مى‏گويد: اى ملائكه من، بنده‏ام را بنگريد او نماز واجب را بجا آورد و آن را با سجده شكر براى من به خاطر نعمتهائى كه به او عطا كرده‏ام، كامل گردانيده، ملائكه من چه به او عنايت كنم؟ ملائكه مى‏گويند پروردگار ما رحمتت را به او عنايت كن، ديگر چه به او بدهم؟ ملائكه مى‏گويند: پروردگار ما، بهشت را به او عنايت كن، ديگر چه به او بدهم؟ امورات مهمش را كفايت نما، ديگر چه؟ پروردگار ما، براى ما عملى نيست (نمى‏دانيم) خداوند


1- من لايحضره الفقيه، ج 1، حديث 970.

2- من لايحضره الفقيه، ج 1، ح 968.

3- من لايحضره الفقيه، ج 1، ح 974.

4- من لايحضره الفقيه، ج 1، ح 976.

(85)


تبارك و تعالى مى‏فرمايد: همانگونه كه شكر مرا به جا آورد، او را شكر كنم و به سوى او با فضلم روى آورم و خود را نشانش دهم (يعنى وجه اوليائم را نشانش مى‏دهم).

اقامه نوافل و تداوم آن

توجه مستمر به نماز مانع از غفلت و غررو و فرو رفتن در درياى شهوات و اسارت در چنگال شيطان و هواى نفس مى‏شود، در سوره مباركه معارج مى‏فرمايد.

«اِلاَّ الْمُصَلّيِنَ اَلَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ(1)» مگر نمازگزاران، همان نماز گزارانى كه نمازهاى خود را تداوم مى‏بخشند.

در اين آيه منظور از «دائمون» اين است كه نماز را بايد در اوقات معين بجا آورده و نوافل، كه همان نمازهاى مستحبى است را اقامه كنند.

«اِلاَّ الْمُصَلّيِنَ» استثناء از انسان است و اگر از ميان همه امتيازات مؤمنين ذكر نماز مى‏شود، براى اين است كه شرافت نماز را رسانيده و بفهماند نماز بهترين اعمال است، علاوه بر اين نماز اثر روشنى در دفع رذائل دارد، زيرا نماز باز دارنده از هر فحشاء و منكرى است، اينها كسانى هستند كه بر خواندن نمازشان مداومت داشته‏اند و ستودن آنها به مداومت در نماز، اشاره به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مى‏شود(2)».

 


جستجو